۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۴:۰۹
کد خبر: 80515294
T T
۰ نفر
رضا ميركريمي با 'يه حبه قند' به مفهوم سينماي ملي نزديك شد

تهران- سينماي ملي از آن دسته واژه هايي است كه در دو دهه اخير در رابطه با آن بسيار صحبت شده و نمونه هايي نيز به عنوان الگو مطرح شده اند كه يه حبه قند ساخته رضا ميركريمي با توجه به مولفه هاي به كار رفته در آن بيش از سايرين محق به نظر مي رسد

'رضا میركریمی'متولد هشتم بهمن ماه 1345 كه فیلم های شاخصی همچون:خیلی دور خیلی نزدیك،زیر نور ماه و به همین سادگی را در كارنامه اش دارد در آخرین ساخته سینمایی اش، برگزاری مراسم ازدواج پسندیده دختر كوچك یك خانواده اصیل یزدی را بهانه ای برای احیای سنت های قدیمی قرار داده است.

داستان ساده و یك خطی یه حبه قند در نظر نخست بیش از اندازه ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسد اما به مرور و با پیشرفت قصه،نظر مخاطب كاملا تغییر كرده و با شخصیت های آن احساس نزدیكی و صمیمیت می كند.

درحقیقت فیلمنامه فیلم فوق برخلاف بسیاری از فیلمنامه های سینمای ایران،همچون نمودار سینوسی عمل نكرده و كاملا روند صعودی داشته است.

میركریمی در سكانس های ابتدایی فیلم مخاطب را با شخصیت ها و رابطه میانشان آشنا كرده و پسند را به عنوان قهرمان داستان بدانها معرفی می كند.

وی در این بخش روی شاد بودن فضا و آدم ها تاكید كرده و از آن برای هرچه بغرنج تر كردن نیمه دوم كار بهره هوشمندانه ای گرفته است. شخصیت های متعدد در یك فیلم سینمایی نهایتا دو ساعته، چالشی بزرگ برای فیلمساز بوده كه می تواند در صورت اندكی لغزش كل كار را به مخاطره بیندازد.

اتفاقی كه در یه حبه قند تا حدود زیادی رخ نداده و شخصیت ها با وجود بهره گیری از كلیشه ها،باورپذیری خویش را از دست نداده اند. برای مثال می توان به جعفر و حمید به عنوان دامادهای بزرگ و كوچك خانواده اشاره كرد كه هر دوی آنها نمونه های خوبی از تیپ-شخصیت به حساب آمده و در بزنگاه هایی به داد فیلم رسیده اند. برای نمونه می توان از علاقه حمید به یافتن گنج در زیرزمین تاریك خانه دایی یاد كرد كه خرده داستان جذابی را برای مخاطب به وجود آورده است.

اما دو داماد دیگر (یكی تاجری شكست خورده و افسرده و دیگری یك روحانی جوان)،آنچنان كه باید از كار درنیامده و بعضا كلیشه های به كار رفته در آنها مخاطب را با مشكل روبه رو می سازد كه این اتفاق در اولی بسیار بیشتر از دومی به چشم می آید.

رابطه میان خواهرها در این خانواده پرجمعیت كه زنان همیشه در آن به لحاظ عددی برتری داشته اند،شمایلی كاملا واقعی داشته و در جاهایی به مستند نزدیك می شود.مانند پچپچه هایشان در خلوت زنانه پس از صرف ناهار كه برای مخاطب ایرانی به شدت باورپذیر نشان می دهد.

اما حضور این شخصیت های متعدد با وجود همه نقاط قوت،جلوی تمركز مخاطب روی قصه و به خصوص قهرمانش (پسند)را سد كرده است.اشاره های گذرا به زندگی خانوادگی هریك از خواهرها نیز این امر را شدت بخشیده و كیفیت نهایی كار را پایین آورده است.

شخصیت آرام و ساكت دایی را می توان كامل ترین و به اندازه ترین شخصیت فیلم دانست كه با وجود حضور كمرنگش بر كل داستان سایه افكنده و با مرگ تراژیكش در نیمه دوم كار،تاثیر عمیقی روی مخاطب می گذارد.

'یه حبه قند' از آن دسته فیلم هایی است كه بعد از فیلمنامه به شدت به عنصری به نام كارگردان متكی است كه در اینجا رضا میركریمی خوب عمل كرده است.

شكل میزانسن ها - چینش صحنه- در یه حبه قند به گونه ایست كه در هر پلان چند نفر حضور داشته و در عین حال خنثی و بی تحرك هم نیستند.در واقع در صحنه های مختلف همواره در جلو و عمق آن شخصیت هایی حضور داشته و مشغول به كنشی هستند كه نمونه درخشان آن را در گفت وگوی شبانه دامادها جلوی تلویزیون شاهد هستیم.

انتخاب شیوه دوربین روی دست نیز كمك شایانی به این امر كرده و سیال بودن دلپذیری را به فیلم بخشیده كه برخلاف بسیاری از نمونه های مشابه آزاردهنده و متظاهر جلوه نمی كند كه شناخت متقابل میركریمی و حمید خضوعی ابیانه از یكدیگر در مقام كارگردان و فیلمبردار در این موفقیت تاثیر مستقیم داشته است.

یه حبه قند بدون شك یكی از پربازیگر ترین فیلم های یك دهه اخیر سینمای ایران است كه هریك از آنها هم در پیشبرد داستان نقش داشته و خنثی عمل نكرده اند.

میركریمی تركیبی از سه نسل از بازیگران سینما را در كنار هم قرار داده و بازی های یكدستی را از آنها اخذ كرده كه نقطه قوت فیلم هم تلقی می شود.

رندی و زیركی جعفر كاملا با فرم بازی كیانیان همخوانی داشته و به باور مخاطب می نشیند. همینطور 'فرهاد اصلانی'،'اصغر همت' و 'هدایت هاشمی' كه در كنار رضا كیانیان تركیب درخشانی را شكل داده اند.نقش دایی كه بخش عمده اش در سكوت می گذرد،كاملا مناسب 'سعید پورصمیمی' بوده كه به بهترین شكل نقش را از كار درآورده و به اصطلاح از آن بیرون نمی زند.

'نگار جواهریان' هم در نقش پسند ریزه كاری های دختری از یك خانواده سنتی را به نقش تزریق كرده و در بخش پایانی كنشمندی دلپذیری از خود نشان می دهد كه در خاطر مخاطب باقی می ماند.

'رضا میركریمی' در 'یه حبه قند' نشان داد كه شناخت عمیقی از مولفه های سینمای بومی داشته و می تواند با تمركز بیشتر روی فیلمنامه و پرهیز از خلق شخصیت های متعدد،آثار درخشان تری را روانه پرده نقره ای سینما كند.

فراهنگ(5) **9173**م.ج