به گزارش روز شنبه ایرنا از خانه ملت، علی لاریجانی در مصاحبهای با روزنامه فیگارو به بررسی مسائل روز ایران پرداخت و گفت: جمهوری اسلامی ایران از ابتدا معتقد بود كه از طریق مذاكرات، مساله هسته ای قابل حل است و نباید برای ادامه مذاكرات نگاه منفی داشته باشیم.
وی در بخشی دیگر از این گفت و گو، یادآور شد: نرمش قهرمانانه به معنای عقب نشینی نیست بلكه به معنای این است كه كار به صورت معقول پیش رود، مساله ما و غرب در مورد موضوع هستهای یك موضوع لاینحل نیست به شرط اینكه به دنبال بهانه جویی نباشند.
لاریجانی ادامه داد: نگرانی آمریكاییها و برخی كشورهای غربی نسبت به وجود سلاح هستهای در ایران است و نگرانی ما در داخل كشور این است كه معتقدیم كشورهای غربی به دنبال محرومسازی ایران از فنآوری هسته ای هستند، میتوان معادلهای ایجاد كرد كه این دو نگرانی رفع شود به شرط اینكه موارد دیگری به آن اضافه نشود پس اگر همین دو موضوع باشد قابل حل است.
مشروح این مصاحبه كه امروز - شنبه - پایگاه اطلاع رسانی مجلس شورای اسلامی ( خانه ملت) آن را منتشر ساخته، به شرح ذیل است:
در رابطه با مذاكرات هستهای اخیر رهبر معظم انقلاب معتقد بودند از نظر سیاسی باید تیم مذاكره كننده را تشویق كرد نظر شما درباره عملكرد تیم مذاكره كننده چیست؟
چون جمهوری اسلامی ایران از ابتدا معتقد بود كه از طریق مذاكرات سیاسی مسئله هسته ای قابل حل است نباید ما برای ادامه مذاكرات نگاه منفی داشته باشیم.
این به این معنی است كه شما آقای ظریف را تشویق می كنید؟ آنطور كه گفته میشود وی یك نرمش قهرمانانه برای توافق با ایالات متحده و غرب انجام داده اند.
ظریف موظف است از مواضع جمهوری اسلامی دفاع كند، ما به دنبال اصطلاحات نیستیم آنچه كه اهمیت دارد این است كه وی باید از مواضع جمهوری اسلامی دفاع كند، نرمش قهرمانانه به معنای عقب نشینی نیست به معنای این است كه كار به صورت معقول پیش رود، مسئله ما و غرب در مورد موضوع هستهای یك موضوع لاینحل نیست به شرط اینكه به دنبال بهانه جویی نباشند.
در واقع دو مسئله در این رابطه وجود دارد؛ یك مسئله اینكه آمریكاییها و برخی كشورهای غربی مطرح میكنند و آن نگرانی آنها نسبت به وجود سلاح هستهای در ایران است و مسئله دیگر نگرانی ما در داخل كشور است كه معتقدیم كشورهای غربی به دنبال محرومسازی ایران از فنآوری هسته ای هستند، میتوان معادلهای ایجاد كرد كه این دو نگرانی رفع شود به شرط اینكه موارد دیگری به آن اضافه نشود پس اگر همین دو موضوع باشد قابل حل است.
برای مثال آیا ایران حاضر است روی مسئله نیروگاه اراك، فردو یا سایر نیروگاههای دیگر یك تغییری ایجاد كند؟
چرا باید چنین كاری بكند؟ یعنی با این كار چه چیزی حل میشود، كسی كه این تقاضا را دارد باید دلایلش را مشخص كند، تغییر در نیروگاهها كدام یك از دو موضوع ذكر شده را حل میكند؟
فرانسه و دیگر كشورهای اروپایی معتقدند كه در اراك نیازی به غنی سازی پلوتونیوم نیست این همان موضوعی است كه آقای صالحی گفته بود مبنی بر اینكه مایلیم غنی سازی را در آنجا متوقف كنیم.
رأكتور اتمی اراك مأموریتش تولید پلوتونیوم نیست، از رأكتور اتمی اراك استفاده دارویی میشود، مسئله پلوتونیوم مسئله پسماند این رأكتور است كه میگویند میشود از پسماند این رأكتور پلوتونیوم تولید كرد بنابراین اگر مشكل پسماند حل شود دیگر نگرانی خاصی وجود نخواهد داشت پس نباید به خاطر مشكل پسماند یك ضربدر روی رأكتور اتمی اراك بكشیم یا مثلاً برای چه می گویند سایت فردو باید تعطیل شود، این موضوع چه ربطی به نگرانی كشورهای غربی و كشور ما دارد؟ در این راكتورها نظارت بین المللی وجود دارد حال چه فرقی میكند راكتور در فردو باشد یا در محل دیگری؟
در این زمینه تنها یك تفاوت وجود دارد و آن این است كه سایت فردو زیر كوه واقع شده است اما همچنان نظارت بینالمللی بر آن وجود دارد.
گفته می شود كه ایران به صورت مخفیانه در سایت پارچین در حال انجام كارهای نظامی است؟
سوال ما در مورد فردو بود و اینكه چرا می گویند باید این سایت تعطیل شود؟ محل فردو چه تفاوتی با نظنز دارد؟ هر دو سایت زیر نظر آژانس است.
درخواست ها باید یك منطق عقلایی داشته باشد، گاهی دلیل این تفاوت برخورد را چنین عنوان میكنند كه ایمنی فردو بالاست، مگر این موضوع چه عیبی دارد آیا قرار است این سایت بمباران شود.
مذاكرات با گروه 1+5 چه تغییری در روابط ایران و آمریكا ایجاد می كند، آیا سفارت آمریكا در ایران بازگشایی می شود؟
چیزی كه بیان كردید دو موضوع متفاوت است.
متفاوت یعنی چه؟
یك مسئله موضوع هستهای است و مسئله دیگر بحث روابط ایران و آمریكاست.
آیا این بیان به این معناست كه ما مشكل هستهای را حل میكنیم ولی سفارت آمریكا در تهران بازگشایی نخواهد شد؟
مسئله سفارت نیست، مشكل ما با آمریكا یك موضوع تفننی نبوده و ریشههای عمیقی دارد، باید دید آیا این ریشهها حل میشود یا نه و برای حل این مسئله آمریكا باید اقدامات مختلفی انجام دهد چراكه روابط ایران و آمریكا به خاطر رفتارهای نادرستی كه آمریكا علیه ایران روا داشت دچار خدشه شده است.
زمان شاه كه یك دیكتاتوری در ایران به راه انداخته بود، آمریكاییها از او دفاع میكردند و هیچ وقت مشكلی برایش ایجاد نمیشد، آمریكایی ها 60 هزار مستشار در ایران داشتند و به پهلوی فشار آوردند كه قانون كاپیتالاسیون در ایران اجرا شود اما ما دیكتاتور را اخراج كردیم و آمریكاییها دشمنی را آغاز كردند.
پس به توافق رسیدن در پرونده هسته ای ایران به این معنا نیست كه رابطهای با آمریكا برقرار میشود؟
نه این توافقات تنها می تواند یك علامت مثبت باشد تا بقیه مسائل حل شود.
اعمال مثبت دیگری كه در این راستا می تواند اتفاق بیفتد چیست؟ آیا آزادسازی منابع ایران میتواند به روابط دو طرف كمك كند؟
این موضوع یكی از مواردی است كه می تواند اتفاق بیفتد و همچنین برخی آزارهایی كه در منطقه به ایران وارد می كنند، آمریكاییها در منطقه ماجراجویانه برخورد كرده و هر روز مشكل جدیدی در منطقه ایجاد میكنند مشكل آمریكا این است كه به صورت بررسی نشده وارد منطقه میشود، كار را خراب كرده و میرود، آثار این خرابكاری هم در منطقه بر جای می ماند، مانند مسئله افغانستان.
اما آمریكا در حال ترك منطقه است، فكر میكنید آیا ایران میتواند با آمریكا بر سر مسائلی مانند عراق یا افغانستان همكاری داشته باشد؟ چرا كه در گذشته بر سر مسئله عراق ایران با آمریكا همكاری هایی داشت.
همكاری نبود، آنها تقاضای مذاكره كردند و ما مذاكره را پذیرفتیم ولی برداشت ما این است كه آمریكایی ها درست عمل نكردند. خوشحالیم كه آمریكا منطقه را ترك میكند چون با ماندنش كار خراب تر می شود. آیا با ماندن آمریكا در افغانستان مشكل تروریسم حل شد؟ آیا نسبت به سال 2001 كارهای تروریستی در منطقه كمتر شد؟
آمریكایی ها برای ورود به افغانستان دو هدف داشتند یكی مبارزه با مواد مخدر و دیگری مبارزه با تروریسم. به كدام هدف عمل كردند؟ مواد مخدر كه افزایش پیدا كرد چراكه در سال 2001 مواد مخدر تولیدی در افغانستان 200 تن در سال بود و حالا به 8000 تن افزایش پیدا كرده یعنی 40 برابر شده و این مواد از فرودگاه های افغانستان انتقال پیدا می كند، تروریسم هم كه همچنان در منطقه وجود دارد. پس آمریكایی ها با حضور خود در افغانستان چه چیز را حل كردند.
آیا خروج آمریكا از افغانستان می تواند با ایران به بحث گذاشته شود؟
بستگی دارد ببینیم آمریكایی ها چه مطلبی را می خواهند مطرح كنند. آمریكاییها نمیخواهند از افغانستان خارج شوند بلكه تنها در صدد كم كردن نیروهایشان هستند. تا آنجا كه ما مطلع هستیم آنها می خواهند 9 پایگاه را در افغانستان حفظ كنند كه به این خارج شدن نمی گویند. این عمل یعنی ما می خواهیم همچنان در آنجا سلطه داشته باشیم و در كل خروج از افغانستان به نفع آمریكاییها نیست.
پیشنهاد ایران برای حل مشكل سوریه چه خواهد بود؟
باید این مشكل از طریق مذاكره سیاسی حل شود و بعد از آن رأیگیری شود البته برای اینكه این اتفاقات بیفتد باید فضای سوریه امن شده، نیروهای مسلح از آنجا خارج شوند، مرزهایی كه ازآنجا به سوریه سلاح فرستاده می شود بسته شود و بر انتخابات آنجا نظارت بین المللی وجود داشته باشد، اگر آمریكاییها خیلی نگران دموكراسی هستند انتخابات برگزار شود، ما نیز از دموكراسی در منطقه حمایت می كنیم چون میدانیم هر جا دموكراسی واقعی برگزار شد آنچه كه آمریكا می خواهد حاصل نمی شود.
به خاطر وجود فضای ناآرام برگزاری انتخابات در سوریه سخت است.
وقتی نیروهای مسلح از آنجا خارج شوند زمینه برای انتخابات حاصل می شود. آیا راهی غیر از این وجود دارد؟ باید از راه سیاسی مشكل حل شود یا نظامی؟ دو سال و نیم است از راه نظامی وارد شدهاند آیا مشكلی حل شد؟
باید تفاهم ایجاد شود، اما سؤال اینجاست كه با چه كسی باید تفاهم كرد، آیا با گروه های معارض؟ گروههای معارض در سوریه هم بر دو قسم هستند؛ یك قسم خارج از سوریه ساكناند و به فكر تفریح خود و گروه دیگر در سوریه می جنگند كه بیشتر تروریستاند و مذاكرات را قبول ندارند. پس با چه كسی می خواهند تفاهم كنند؟ تفاهم باید با مردم حاصل شود در این راستا و در مذاكرات مشخص نیست كه برخی معارضان نماینده چه گروهی هستند.
ما از اوضاع سوریه مطلع هستیم، تروریست ها مسیحیان، علویها و اهل سنت را می كشند و كلیساها را به آتش میكشند، كدام یك از معارضان نماینده آنان هستند. مشكل پارادوكسی است كه در ژنو2 رخ داده، یعنی با كسانی مذاكره می كنند كه نفوذی در داخل ندارند. ما نمی گوییم با آنها مذاكره نكنند اما اینها نمیتوانند در داخل نقشی داشته باشند. آن معارضی كه در داخل سوریه می جنگد كه اصلا ژنو 2 را قبول ندارد. پس راه حل این است كه تمام كشورها بر انتخابات تمركز كنند، در این راستا هم تردید نداشته باشید خیلی از كشورها می توانند دست تروریست ها را قطع كنند.
به نظر شما بشاراسد آینده سیاسی خاصی دارد؟
به هر حال برای خود آیندهای دارد. بستگی دارد كه آینده را در چه چیزی ببینیم، زمانی كه بحران در سوریه آغاز شد برخی كشورها به ایران سفر كردند و میگفتند تا 2 هفته دیگر بشار اسد نیست آیا این طور شد؟ پس اینگونه نمیشود راجع به كشورها نظر داد، ما اصولا این رفتار را نادرست میدانیم كه در كاخهای شیشهای بنشینند و رئیس جمهور كشورها را عوض كنند.
من مصاحبه ای با بشاراسد داشتم، خیلی فشارها در سوریه هست و مردم زیادی كشته می شوند و با این شرایط پذیرفتن این موضوع كه بشار اسد آینده سیاسی خاصی در سوریه داشته باشد سخت است.
اگر بشار اسد باعث این مشكلات در سوریه است وقتی انتخاباتی برگزار شود رأی نخواهد آورد، پس اگر رأی آورد مشخص می شود حرف هایی كه به او می زنند چندان دقیق نیست. مشكل این است كه فضایی ساخته می شود و از یك شخص شیطان ترسیم میكنند و میگویند باید این شیطان را از بین ببریم، اول باید دید آیا این شیطان را درست ترسیم كردهاند؟ اگر آمریكاییها معتقدند بشار اسد این میزان ظلم روا داشته نباید در انتخابات رأی بیاورد پس چرا شرط می گذارند كه بشاراسد در انتخابات شركت نكند.
برگردیم به مذاكرات هسته ای، آیا موافقید كه مجلس در مذاكرات شركت كند؟
این امور مسائلی است كه در جمهوری اسلامی جایگاه خاصی دارد یعنی مجلس نظارت خود را دارد ولی جایگاه اداره امور، جایگاه دیگری است.
نظر شما در مورد بیانات اخیر آقای ظریف در مورد هولوكاست كه گفته اند هولوكاست یك تراژدی غمناك است چیست؟ البته این اظهارات به وسیله یكسری نمایندگان با اخطار مواجه شده است.
هولوكاست یك واقعه تاریخی است، نه آقای ظریف مورخ است و نه دیگران، ولی حتماً ایشان مطالعاتی دارند و هر كدام نظر خود را ارائه می كنند، مسئله ما این موضوعات نیست و در مورد وقایع تاریخی نظرات متفاوتی وجود دارد.
آیا شما می توانید چنین بیاناتی داشته باشید و بگویید كه هولوكاست یك تراژدی غمناك بوده؟
من مطالعات ظریف را در تاریخ ندارم. من فقط می دانم در غرب هم نظرات متفاوت است و اكثرا هولوكاست را یك واقعیت میدانند. برخی از متفكران هم منكر آن هستند البته به خاطر انكارشان در غرب مورد محاكمه قرار گرفته اند، پس چرا افراد را به خاطر اظهار نظرشان محاكمه می كنند.
روابط اخیر ایران با فرانسه كم رنگ شده و مذاكرات هستهای به این موضوع دامن زده است. آیا حضور هیأت اقتصادی فرانسه كه اخیراً به تهران سفر كردهاند كمكی به بهبود روابط ایران و فرانسه می كند؟
ما با فرانسه مشكل مهمی نداریم، مخصوصاً كه فرانسه به انقلاب ایران كمك كرد و امام در نوفللوشاتو ساكن بود بنابراین نگاه ایران به فرانسه منفی نبود اما بعد از انقلاب برخی اقدامات كمی نگاهها را منفی كرد به خصوص موضع فرانسویها در جنگ 8 ساله.
فرانسویها به طور جدی از عراق حمایت كردند و حتی هواپیماهای سوپراتانگارد به آنها اجاره دادند، سرلشگر رفیق سامرایی كه مسئول اطلاعات رژیم بعث بود خاطرات خود را نوشته، آن را بخوانید. جایی میگوید در اواخر جنگ فرانسویها نمایندهای پیش صدام فرستادند و پیشنهاد دادند كه ما حاضریم یك بمب هستهای به شما بدهیم تا به تهران بزنید و جنگ تمام شود لذا ایرانیها از رفتار فرانسه ناراحت هستند. البته ما روابط تجاری زیادی با فرانسویها داشتهایم و فكر میكنیم اگر اروپا در منطقه به عنوان یك قطب بازیگر عمل كند مفید است منتها به شرط اینكه موضع مستقلی داشته باشد و دنباله رو نباشد.
در مورد نقش فرانسه در مذاكرات 1+5 چه فكر می كنید؟
عالم سیاست قابل پیش بینی نیست، باید فرانسویها بفهمند اگر موضع سرسختانه بگیرند نه به نفع آنهاست ونه به نفع شركت هایشان. در این راستا شنیدهام آقای اوباما از حضور هیأت فرانسوی در ایران خیلی عصبانی شده است، آنقدر كه میخواست پاره آجر پرتاب كند.
درباره مذاكرات هستهای از طرف محافظه كارها انتقادات همیشگی را شاهد نیستیم، آیا این به این معناست كه مذاكرات از طرف رهبری تأیید شده و محافظه كاران تصمیم گرفته اند به ظریف و روحانی برای مذاكره فرصت دهند؟
در ایران اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف نظر در مسائل مختلف است ولی روی منافع ملی وحدت نظر وجود دارد كما اینكه این اختلاف نظرها را در مجلس شاهد هستیم. برخی به بعضی سیاست ها معترض اند و برخی موافق، اما در كل مجلس مذاكرات را حمایت می كند.
گفته می شود مذاكرات پنهانی با آمریكا صورت گرفته، آیا این موضوع به این معنا نیست كه ایران می تواند به ایالات متحده اعتماد كند؟
آمریكاییها كه میگویند به ایران اعتماد نداریم.
همین حرف را ایرانی ها می گویند.
پس دو طرف جوابشان معلوم است. مذاكرات دلیل اعتماد نیست، می تواند منافعی وجود داشتهباشد و آن هم به خاطر درخواست آمریكا برای مذاكره بوده است. ما هنوز تصویر روشنی از این مباحث نداریم و حرفهایی كه اخیرا در آمریكا زده میشود باعث تعجب بوده و منجربه اعتماد سوزی میشود. در هر حال تصویری كه در ایران ایجاد شده آن است كه حرفهای آشفتهای بیان میكند.
البته در ایران هم حرفهای متفاوتی از طرف محافظهكارها، میانهروها و آیتاللهها بیان میشود.
من نگفتم كه برخی از سناتورها حرفهای مختلفی میزنند، بلكه گفتم آقای اوباما این صحبتها را بیان میكند یا جانكری، اینها نقش اجرایی در آمریكا دارند و مسئول مذاكره بودند.
این احساس وجود دارد كه در ایران مشكلات اقتصادی زیادی وجود دارد و بخشی از پولهای ایران خارج از كشور بلوكه شده و برخی می گویند چون ایران هیچ شانس دیگری نداشته حاضر به مذاكره شده است.
آیا در حال حاضر شما كمبودی در شهر ملاحظه می كنید؟ آیا چیزی وجود دارد شما در بازار تهران پیدا نكنید؟ از انواع میوه جات و تكنولوژی روز و ماشینهای روز دنیا. پس تصوری كه فكر میكنند ایران به خاطر تحریمها مذاكره میكند اشتباه است، قسمت كمی از مشكلات اقتصادی ما مربوط به تحریمها میشود و بیشتر مشكلات مدیریتی است.
حجم نقدینگی در ایران زیاد شد و نقدینگی ما از 60 هزار میلیارد تومان به 500 هزار میلیارد رسید، من نمیگویم تحریم هایی بیتأثیر بوده اما درصد تأثیر آن كم است، مشكل اصلی بیماری اقتصادی ماست كه گفتهایم دولت راه حل ارائه كند. به هر حال نمیگوییم دوستانی كه اینگونه فكر می كنند نظرشان را تغییر دهند، چون خیلی خوشحال اند كه به این طریق مشكلات را حل كردهاند، اما اشتباه می كنند و یكی از مشكلات ما همین تصورات اشتباه است.
نكته دیگری كه باید مورد توجه قرار بگیرد این است كه ما تقاضای مذاكره نداشتیم، این تقاضای آمریكا بود برای مذاكره آن هم در زمان دولت قبلی، پس چرا می گویید ایران نیاز به مذاكره داشته است، باید پرسید كه آمریكا چه نیازی به مذاكره داشته است.
بخشی از پولهای ایران در آمریكا بلوكه شده و نرخ تورم نزدیك به 43 درصد است كه این وضعیت خوبی به لحاظ اقتصادی نیست.
بله ما اوایل انقلاب هم شرایط مشابهی داشتهایم ولی مشكل پیدا نكردیم، جنگ هم داشتیم و در جنگ هم تحریم بودیم. درست است كه مقداری از پول ما را بلوكه كردهاند ولی مشكلات اقتصادی ما همهاش مربوط به این موضوع نیست.
اگر غرب احساس كند به خاطر تحریم این مشكل به وجود آمده اشتباه محاسباتی است، بخشی از مشكلات ما تحریم است ولی مشكل اصلی ما مشكل مدیریتی بوده و در همین دوره ای كه روحانی آمد شتاب تورم كنترل شد، مگر تغییری در شرایط ما به وجود آمد، آیا پول های بلوكه شده ما آزاد شد؟
بعد از انتخابات 88 ایران با مشكل مواجه شد و خیلی ها زندانی شدند. در حال حاضر نظر شما در مورد شرایط چیست؟ آیا نظم به ایران برگشته؟
در حال حاضر مردم بسیار امیدواراند و نسبت به دولت جدید نگاه مثبت دارند. رسانه ها و روزنامه ها مواضع مختلفی دارند و نظراتشان را مطرح می كنند، در مجلس هم همینطور است آرا مخالف بیان می شود و ما مشكل امنیتی نداریم.
اگر شما تمام آراء كسانی كه به سیستم وابسته هستند، مانند جلیلی، ولایتی و قالیباف را جمع آوری كنید، بیش از 25 درصد كل آرا نمی شود. آیا فكر می كنید جمهوری اسلامی در مقابل مردم مشكلی دارد؟
مگر آقای روحانی از اجزا سیستم نیست، روحانی از اجزای روحانیت مبارز و از افراد محافظه كار بوده است، تلقیها اشتباه است. روحانی نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی است و سالها دبیر این شورا بوده. آیا رأی روحانی و بقیه كمتر از 25 درصد است. در كدام كشور غربی 75 درصد مردم در انتخابات شركت میكنند؟ فكر می كنم در این موضوع كه دموكراسی در ایران عمیق است تردیدی وجود ندارد. یعنی حضور مردم در انتخابات بسیار چشمگیر است.
چه برخوردی باید با آقای موسوی یا كروبی صورت بگیرد؟ باید آزاد شوند یا هنوز باید صبر كرد.
كسی به دنبال زندانی كردن كسی نیست، دلیلی ندارد كه افراد را در زندان نگهداریم، یا در حصر باشند. باید اشكالات این افراد رفع شود چرا كه آنها در مسیر خود درست عمل نكردند و اشتباهات بزرگی مرتكب شدند، می توانستند درست تر عمل كنند.
باید آزاد شوند یا دادگاهی؟
راه آنها به قوه قضائیه مربوط نیست و راه های دیگری دارد.
آیا این راه گفت وگو است؟
نه من این را نگفتم، گفتم همان طریقی كه محصور شدند از همان طریق باید موضوع حل شود، باید فهم آنها نسبت به مسائل درست شود.
سیام**1058 1418
تهران – ایرنا – رییس مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با روزنامه فیگارو، گفت: در ایران اختلاف نظر وجود دارد ولی روی منافع ملی وحدت نظر است كما اینكه این اختلاف نظرها را در مجلس شاهد هستیم اما در كل مجلس شورای اسلامی مذاكرات را حمایت می كند.