به نظر می رسد با فراگیری الگوی «تك فرزندی» به سوی این بحران گام بر می داریم.
از مهم ترین مقوله های علم جمعیت شناسی مطالعه ی مساله ی «باروری» است. باروری یكی از رویدادهای طبیعی جمعیت و از عناصر مهم رشد جمعیت است. باروری به عنوان یك رفتار اجتماعی در محیط و بستر اجتماعی-فرهنگی خاص ایجاد می شود و تنظیم های نهادی و روابط اجتماعی اعضای جامعه میتواند ارزش ها و هنجارهای مرتبط با رفتار باروری را تنظیم كند.
در مطالعه های جمعیتی، باروری جایگاه ویژه یی دارد. نقش باروری به عنوان مهمترین پدیده ی تعیین كننده نوسان های جمعیتی سبب شده است كه مطالعه های مربوط به آن نسبت به سایر پدیدههای جمعیتی از اهمیت فراوانی برخوردار باشد و بررسی عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موثر بر آن سهم بزرگی از پژوهش های جمعیتی را به خود اختصاص دهد(آقا، 1364: 10).
باروری مقیاسی است برای اندازهگیری قدرت تولید مثل كه از آمار تعداد كودكان زنده به دنیا آمده، بدست میآید. باروری واژهیی است كه در جمعیت شناسی به معنای تعداد واقعی كودكان زنده به دنیا آمده بكار برده میشود(پولارد، 1380: 48).
منظور از تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده تعداد فرزندانی است كه در زمان تولد در آنها علایم حیات مشاهده شود؛ اعم از اینكه در زمان حاضر زنده یا فوت كرده باشند. به طور معمول در مطالعه ی باروری مهمترین شاخص میزان باروری است و باید گفت نخستین میزان در این زمینه، میزان باروری عمومی است كه از راه تقسیم موالید زنده ی متولد شده ی یك سال به عموم زنان واقع در سن باروری (49-20 ساله) در میانه ی همان سال حاصل میشود.
تحقیق های متعددی در خصوص كاهش باروری انجام شده است. «ویلیامسون» (2009) در نتایج تحقیق های خود بیان كرده است: مشكلات اقتصادی، نو شدن زندگی ها، افزایش خواسته های زن و شوهر و سهولت طلاق از عوامل تاثیرگذار بر كاهش باروری و بچه دار شدن است.
نتایج تحقیق «ایزدی»(1390) نیز حاكی از آن است كه عوامل اقتصادی و اجتماعی بیشترین تاثیر را بر كاهش باروری بین جوانان داشته است.
به طور كلی دو رویكرد اساسی در تبیین تفاوت های باروری ارایه شده است كه جایگاه ارزش ها و نظام ترجیحات در آنها قابل شناسایی است. رویكرد نخست، تبیین باروری بر مبنای نظریه ی انتخاب عقلانی است. تبیین های انتخاب عقلانی، مفروض های ارزشی استانداردی را در زمینه ی به حداكثر رسانیدن سود بر مبنای تغییر هزینه ی كالاها و فرصت ها در مورد باروری به كار می برند. رویكرد دوم، نظریه ی فرهنگی است. تبیین های فرهنگی در صدد هستند تا تفاوت های باروری را بر مبنای ارزش ها و هنجارهای فرد توضیح دهند. با نفوذترین تبیین انتخاب عقلانی برای مطالعه ی ارتباط شرایط اقتصادی و اجتماعی و رفتار باروری، از نظریه «بكر»(1960) گرفته شده است. از نظر وی كودكان نیز همانند سایر كالاها از نظر پدر و مادر ارزیابی می شوند. یكی از ارزش هایی كه آنها قصد دارند در حد بالایی از آن برخوردار باشند، بیشینه كردن ثروت است. به نظر می رسد پدر و مادری كه خواستار ثروت بیشتری هستند، پدر و مادر تحصیلكرده یی كه رتبه ی شغلی آنها بالا و هزینه ی فرصت هایشان نیز زیاد است و نیز پدر و مادری كه به دلیل برخورداری از درآمد بیشتر، دسترسی آسانتری به ابزارهای كنترل باروری دارند، خواستار فرزندان كمتری هستند و در مقابل پدر و مادرهای كم درآمد، دارای مشاغل پایین و فاقد امكان دسترسی به روش های كنترل باروری، در عمل فرزندان بیشتری خواهند داشت(فریدمن و همكاران، 1994).
در یك تقسیم بندی كلی، نظریه های مربوط به باروری را می توان در دو دسته جای داد:
الف)دیدگاه جامعه شناسان و اقتصاددانانی كه توسعه ی اقتصادی –اجتماعی را موثرترین عامل در كاهش باروری می دانند و آن را شرط كافی برای كاهش باروری قلمداد می كنند و اهمیتی برای برنامه های تنظیم خانواده قایل نیستند.
ب)دیدگاه كسانی كه به برنامه های تنظیم خانواده به عنوان عاملی مهم در كاهش باروری می نگرند و معتقدند كه سطوحی از باروری وجود دارد كه جز در صورت استفاده از وسایل جلوگیری و اشاعه ی آنها كاهش نمی یابد.
نظریه پردازانی مانند «استرلین» در صدد تركیب این دو دیدگاه بر آمدند. با توجه به این كه عوامل بسیار متنوع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعیتی، بیولوژیكی، روانشناختی و ... از طریق مكانیسم های پیچیده یی بر باروری اثر می گذارند، برای تبیین این پدیده نمی توانیم به دیدگاه واحد تك عاملی متوسل شویم.
«لیبن اشتاین» معتقد است كه منفعت یا منفعت نداشتن اقتصادی فرزندان عاملی است كه باعث می شود پدر و مادر تصمیم بگیرند كه چه تعداد فرزند داشته باشند. از این رو ایجاد نوعی تعادل بین رضایتمندی اقتصادی، هزینههای نگهداری فرزند، زیربنای اصلی نگرش مردم در مورد تعداد فرزندان را تشكیل می دهد. براساس تئوری اشتاین سه نوع منفعت و دو نوع هزینه در مورد فرزندان وجود دارد.
«كینگزلی دیویس» و «جودیت بلیك» الگویی را كه دربرگیرنده ی متغیرهای موثر بر باروری است، ارایه دادهاند این مدل كه به مدل متغیرهای بینابین معروف است دارای سه قسمت عمده است:
1-عواملی كه در طول دوره ی باروری در معرض مقاربت قرار گرفتن تاثیر میگذارد. این متغیرها خود به دو گروه عمده تقسیم میشوند:
الف- آن دسته از عواملی كه موجب تشكیل یا به هم خوردن زناشویی میشود كه در این ارتباط، سن ازدواج، میزان تجرد دایم و میزان طلاق حایز اهمیت است.
ب- آن دسته از عواملی كه در معرض مقاربت قرار گرفتن در زمان زندگی زناشویی تاثیر میگذارند؛ مانند خودداری ارادی، خودداری غیرارادی به علت بیماری یا جدایی كوتاه مدت و نیز فراوانی مقاربت.
2- دسته ی دوم از متغیرهای بینابین عواملی هستند كه بر روی انعقاد نطفه تاثیر میگذارند. (متغیرهای مربوط به انعقاد نطفه مانند قابلیت باروری، استفاده یا استفاده نكردن از روش های جلوگیری از حاملگی یا عقیم سازی)
3-دسته ی سوم از متغیرهای بینابین عواملی هستند كه در دوره ی حاملگی روی وضع حمل تاثیر میگذارند؛ مانند سقط جنین غیرعمدی و سقط جنین عمدی.
مدل مورد اشاره عوامل بینابین را به سه گروه كه میتواند به آسانی بر سه بخش متفاوت مرحله ی تولید مثل مربوط شود، تقسیم میكند.
نوگرایی مجموعه ی رفتارها و ارزش هایی است كه در نتیجه ی نوسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف به وجود آمده است. به طور خلاصه، به عقیده ی طرفداران این نظریه، نوسازی محیط، یك نوع شیوه زندگی و فكری به وجود میآورد كه سرنوشت گرایی و خانوادهگرایی را تضعیف و آیندهنگری و آمال و آرزوی به زندگی مرفهتری را در انسان تقویت میكند.
یكی از پیامدهای نوگرایی به عقیده ی این عده از دانشمندان، پایین آمدن آرزو برای بچه ی زیاد و در نتیجه، میزان باروری كمتر است. بر مبنای این فرضیه هر قدر میزان نوگرایی یك زن و شوهر بالا برود، احتمال دارد كه آرزوی آنها برای بچه دار شدن كمتر شود و در نتیجه رفتار باروری آنها پایین بیاید. البته در توجیه این رابطه ی معكوس بین نوگرایی و میزان باروری باید تمام جنبهها و ویژگی های پدیده ی نوگرایی را در نظر گرفت.(پایدارفر، 1381: 88)
***تك فرزندی و خطر از بین رفتن نسل
در گذشته خانواده ها بسیار گسترده بودند. افراد فامیل از پدربزرگ تا نوادگان در یك خانه زندگی می كردند. عمه ها، خاله ها، دایی و عمو واژه های نام آشنا و مانوس بودند. هنگام گرفتاری همه به یاری یكدیگر می شتافتند. میهمانی ها و مناسبت های فامیلی با گستردگی و شور حالی بالا برگزار می شد.
اما به تدریج افراد از یكدیگر جدا شده اند و زندگی ها شكل مستقل تری یافته است و هر خانواده یی مكان اقامت خود را به صورت جداگانه یی برگزید. ولی همچنان روابط فامیلی و رفت و آمدها ادامه یافت و همیاری ها پابرجا بود و میهمانی ها و جشن ها فامیلی شور و حال گذشته را داشت.
اما امروزه با وجود مشكل های بسیار در خانواده ها، رفت و آمدها كاهش پیدا كرده و دیگر هیچ نشانی از آن همه شور و نشاط فامیل باقی نمانده است و به طور كلی بی خبری از وضعیت فامیل رایج شده است كه علت های اصلی آن عبارتند از:
الف-رشد شهر نشینی و آثار ثانوی آن: در حالی كه وجود یك خانواده ب وسیع در روستا امكان پذیر است(وجود نیروی انسانی بیشتر در كار كشاورزی)، در شهرها قانون های مرتبط با منع كار كودكان و مخارج زیاد زندگی شرایطی را فراهم می كند كه در عمل تعداد فرزندان را محدود می كند.
ب- علت دیگر، تغییراتی است كه به ویژه در كشورهای صنعتی در موقعیت اقتصادی خانواده و در ارتباط با كالاهای مصرفی و كاربرد بیش از پیش آنها روی داده است. در خیلی از خانوارها شاید خرید یك ماشین جدید، بر داشتن یك فرزند اضافی ترجیح داده شود.
ج- افزایش فعالیت های اقتصادی زنان هم بدون تردید یكی از عوامل مهم بوده است. تساوی اجتماعی- سیاسی زنان با مردان در اوایل سده ی بیستم تحقق یافت و با ایجاد افزایش تقاضا برای كار زنان و فراهم آمدن فرصت های شغلی آنان برای ورود به مشاغل مختلف، پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان دگرگون شد و همزمان با آن نقش زن به عنوان خانه دار، همسر و مادر نیز تغییر پیدا كرد. توانایی زن از نظر تنظیم موالید و پیشگیری از حاملگی، قدرت زن را در مورد در اختیار گرفتن زندگی خویش بیشتر كرد. تعداد زنان متاهل یا مجردی كه در خارج از كانون خانوادگی كار می كنند افزایش یافته است و نتیجه ی این امر استقلال بیشتر آنان است(محسنی، 1387).
وجود فرزندان در خانواده موجب استحكام خانواده می شود. شاید این كاركرد از جمله كاركردهایی است كه تمام افراد چه صاحبنظر وغیره با آن آشنایی دارند. زن و شوهری كه ازدواج می كنند، دیر یا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود؛ هر چند ممكن است تفاوتی بین افراد مختلف، فرهنگ ها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه دار شدن و تعداد فرزندان و فاصله ی سنی آنها وجود داشته باشد. اما تولد فرزند به طور مشترك در تمامی فرهنگ ها، جوامع، طبقه های مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد توجه است. به نظر می رسد كه یكی دیگر از عوامل بنیادی، كارایی بیشتر و پذیرش گسترده تر وسایل پیشگیری از حاملگی باشد.
دگرگونی در گرایش های اخلاقی مردم از سویی و گسترش سطح آموزش آنها از سوی دیگر، امكانات لازم را از نظر موثر واقع شدن تبلیغات در زمینه ی كنترل موالید و در نتیجه درك و پذیرش آن فراهم كرده است. خانواده ها دارای نگرش های واحدی در زمینه ی بهداشت و تنظیم خانواده نیستند. در خانواده ی جدید و نوگرا، گرایش به محدود كردن تعداد فرزندان بیشتر است و این محدودیت امروزه همه گیرتر شده است. با مرگ افراد مسن خانواده، نسل بزرگتران فامیل از بین می رود و با كاهش باروری نسل آینده نیز انگشت شمار خواهد بود.
از پیامدهای قابل توجه و خطر آفرین كاهش باروری از بین رفتن نسل فامیلی در آینده است. تك فرزندی از گستردگی خانواده ها می كاهد و روابط فامیلی خواه ناخواه از بین می رود. فرزندانی كه تنها بزرگ می شوند نه خواهر و برادری خواهند داشت و نه فرزندان آنان صاحب عمو، عمه، خاله و دایی خواهند بود. زندگی های گسترده به صورت خانواده های كوچك تبدیل خواهد شد. تغییر شكل الگوی خانواده نه تنها موجب از بین رفتن انسجام خانواده می شود، بلكه در آینده افرادی منزوی، منفعل و افسرده به جامعه وارد می شود. فرد مجبور است به تنهایی با مشكل ها مبارزه كند. سنت ها و میهمانی های مخصوص ایرانی ها كه افراد فامیل را به دور خود جمع می كند از بین می رود و افراد همچون ماشین هایی فقط و فقط به خود و كار خود فكر می كنند.
پیامد تك فرزندی بوجود آمدن جامعه یی سرد و سرخورده است. كاهش باروری در ظاهر مشكل های اقتصادی خانواده را كمتر می كند ولی در باطن صدمه و لطمه ی بزرگی بر پیكره ی جامعه وارد می كند كه رهاورد آن پیدایش نسلی بی تفاوت و بی انگیزه است. انسان موجودی اجتماعی است و برای زندگی نیازمند افراد دیگر است. انسان نیاز به همدردی، دلسوزی و كمك اطرافیان نزدیك خود دارد و اگر كاهش باروری با رویه ی تك فرزندی ادامه یابد، دیگر هیچ شخص دلسوزی در اطراف انسان نخواهد ماند تا وی را یاری بخشد.
از دیگر آسیب های تك فرزندی از بین رفتن فرهنگ خانواده است. فرزندان همواره حافظ فرهنگ و سنت خانوادگی هستند و آن را از گذشتگان به آیندگان خود انتقال می دادند. از بین رفتن نسل فامیلی افزون بر نابودی پیوندهای فامیلی، فرهنگ خانواده ها را نیز در زیر لایه های فراموشی، تنهایی، انزوا و سرخوردگی اجتماعی مدفون خواهد ساخت.
***نتیجه گیری
باروری و تحولات جمعیتی در هر عصر و زمان بسیار قابل تامل جمعیت شناسان است. در هر برهه یی افزایش زاد و ولد و كاهش آن با سیاست هایی رو به رو بوده است. در عصر حاضر كاهش باروری یكی از خطرهای بزرگ جمعیتی است. از بین رفتن نسل جوان و در پی آن نابودی نسل فامیل، جامعه آینده را همچون سایر كشورهای دیگر به جامعه یی سرد و خاموش مبدل خواهد ساخت.
فرزندان و نوادگان ما در آینده به دنبال عمه ها و خاله های مهربان، عموها و دایی های یاری رسان خواهند گشت. در این راستا شایسته است تا نخست رویه ی شهر سازی اصلاح و زندگی آپارتمانی محدودتر شود؛ ایجاد فضاهای سبز و مكان های بیشتر برای بازی كودكان فراهم شود تا فضاهای كوچك آپارتمان مانع از فرزند آوری نشود. از سوی دیگر امكانات رفاهی و بهداشتی و هزینه های كمكی برای پدر و مادر فراهم شود.
اگر چه فرزند آوری با مشكل های متعددی رو به رو شده است ولی برای حفظ نسل فامیل و برخورداری فرزندان در آینده از روبط گرم و صمیمی افراد فامیل ضروری است حتی الامكان رویه ی تك فرزندی از بین برود و پدر و مادر تمایل بیشتری برای داشتن دو فرزند داشته باشند.
*از: معصومه سالكی
پژوهش**م.ش**2054
*منابع
-آقا، ه .(1360). بررسی باروری در ایران و رابطه آن با شاخص ها ی اقتصادی- اجتماعی، مركز آمار ایران، دانشگاه مراكز جمعیت شناسی، شیراز.
- پایدارفر، علی (1381). پدیده نوگرایی و رابطه آن با میزان باروری. فصلنامه جمعیت.
-محسنی، منوچهر(1387)، مقدمات جامعه شناسی، تهران ، انتشارات نیل، چاپ بیست وچهارم.
-Friedman, D., Hechter, M. and Kanazawa, S. (1994). A Theory of the Value of Children,
Demography, 31(3), 375-401.
-Becker, G. S. (1960). An Economic Analysis of Fertility. In: Demographic and
Economic Change in Developed Countries, (Ed.) Becker, G. S., Princeton: Princeton
University Press, 209-231.
-Easterlin, R. A., Pollard, R. A. and Watche, M. L. (1980), Toward a More General
Economic Model of Fertility Determination: Endogenous Preferences and Natural
Fertility, in: Population and Economic Change in Developing Countries, (Ed.)
-Easterlin, R. A., Chicago: University of Chicago Press, 81-151.
تهران-ایرنا-در مسیر پرشتاب زندگی، افزایش مشكل ها، انتظارها، بالا رفتن هزینه های زندگی، كم شدن حوصله ها و بالا رفتن سن ازدواج، فرزندان 30 سال آینده خواهند پرسید: عمه، عمو یعنی چه؟ یا خواهند گفت: من خاله ندارم، دایی ندارم.