جامعه نوین جهانی، جامعه ای اطلاعاتی و در انحصار رسانه ها است و امروزه رسانه های گوناگون از روزنامه و مجله تا فیلم و سینما همگی در جهت اهداف خاص جوامع عمل می كنند و تولیدهای این رسانه ها در زمانی كوتاه هویتی مستقل پیدا كرده و به صورت یك عامل تاثیرگذار نقش های گوناگونی را بر عهده می گیرند؛ تا جایی كه با آفرینش ارزش ها و باورهای نو، اندیشه های افراد و گروه های انسانی را از شكل پاره پاره و خاص خود خارج ساخته و در جهت هدفی واحد در سطح جهانی هدایت می كنند.
**فرهنگ و رسانه؛ ابزار تهدیدهای نرم
این جریان راهبری ذهنیت و اندیشه های افراد تا جایی پیش می رود كه رسانه ها و تولیدهای آن ها در بسیاری مواقع با طرد و جداسازی مخاطبان از هویت و فرهنگ های خاص خود به آنان هویتی تازه می دهند.
در میان رسانه های مختلف تصویری و شنیداری نقش سینما و فیلم سازی به عنوان یك صنعت بزرگ در عرصه جهانی پررنگ تر بوده؛ به طوری كه هژمونی فرهنگی ویژه ای را در جهان و میان مخاطبان خود به وجود آورده است و در این میان سینمای هالیوود و غرب حكایتی متفاوت از صنعت فیلم سازی در دیگر مناطق جهان دارد. سینمای هالیوود از آغاز كار خود با تولیدات ویژه نگاه های جهانی را به سمت و سویی هدایت كرده كه بیشتر مردم جهان سینما را با هالیوود بشناسند.
هر وسیله ارتباطی پیام خاصی را انتقال می دهد و هیچ ارتباطی در جهان را نمی توان خالی از معنا و پیام در نظر گرفت. فیلم نیز به عنوان یك وسیله ارتباطی دارای ابعاد گوناگونی اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... است و با توجه به این امر اهداف خاصی نیز در آن گنجانده می شود و از همه مهمتر بعد فرهنگی آن است كه هم علتی برای تحقق اهداف دیگر و هم معلول آن ها به شمار می رود.
فرهنگ پایه شكل گیری نگرش ها و ارزش های انسانی در جهان است و اگر بگوییم كه مهمترین ویژگی در شناخت جوامع انسانی به شمار می آید سخنی به گزاف نگفته ایم. از فرهنگ تعاریف متفاوتی شده است. به نظر «هرسكویتس» فرهنگ بیانگر همه باورها، رفتارها، واكنشها، ارزشها و مقاصدي است كه شیوه زندگي هر ملت را مشخص ميكند و به طور كلی فرهنگ عبارت است از هر آنچه یك ملت دارد، از آنچه كه انجام می دهد و مياندیشد(1).
**امپریالیسم فرهنگی غرب
امروزه رسانههای نظام سلطه جهانی مهمترین وسیله برای ایجاد برتری فرهنگ غرب و سرمایه داری و مهمترین عامل اجرای تهدیدهای نرم در سراسر جهان به شمار می روند.
كارشناسان و اندیشمندان در مورد برتری جویی فرهنگی كه از آن به امپریالیسم فرهنگی تعبیر می شود تعاریف بسیاری ارایه داده اند از جمله «دانیل بل» جامعه شناس آمریكایی بر این باور است كه امپریالیسم فرهنگی جزیی جدانشدنی از روندهای شناخته شده در جهت جهانی شدن است. به واسطه امپریالیسم فرهنگی ارزش های فرهنگ های محلی از سوی ارزش های فرهنگی مسلط غربی كه با ارزش های بنگاه های چند ملیتی پیوند دارند تهدید شده و در نهایت جایگزین می شوند.
«محمد مهدی سمتی» در كتاب « عصر سی ان ان و هالیوود» می نویسد: در واقع امپریالیسم فرهنگی، ظریفترین نوع سیاست امپریالیستی است و هدف آن به دست آوردن سرزمین ها و كنترل اقتصاد دیگر مناطق نیست، بلكه تلاش دارد تا در ذهن انسان به عنوان ابزاری برای تغییر روابط قدرت میان 2 یا چند دولت غلبه نماید و آن را كنترل كند و اگر فرهنگ را به عنوان عاملی برای تسخیر ذهن مردم مناطق مختلف جهان با اهداف برتری جویانه كشورهای دیگر در نظر بگیریم، غرب و نظام سرمایه داری با پیروزی كامل تری به هدف خود می رسد و بیش از هر ابزار نظامی دیگری به هدف های خود دست خواهد یافت و امپریالیسم در این میان به عنوان نقش مكمل عمل می كند(2).
هربرت شیلر به نقل از ایمانوئل والرشتاین برای امپریالیسم فرهنگی مشخصات زیر را ارایه كرده است: 'واژه امپریالیسم فرهنگی نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است كه از طریق آن كشوری اساس تصورات، ارزشها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را به كشورهای دیگر تحمیل میكند'. هنگامی كه كشوری تلاش می كند نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در كشوری دیگر گسترش بخشد، به طور طبیعی باید انتظار داشت كه نفوذ فرهنگی خود را در آنها رواج دهد (3).
بیتردید یكی از قدرتمندترین ابزار، برای امپریالیسم فرهنگی توسط غرب و نظام سرمایه داری، رسانههای غربی- آمریكایی با محوریت صنعت فیلمسازی هالیوود است و امروزه این صنعت بزرگ فیلم سازی دنیا به عنوان یك وسیله قدرتمند در عرصه جهانی، جهان بینی غرب و نظام سرمایه داری را به صورت نرم گسترش داده و آن را به عنوان جهان بینی و تمدن برتر به مخاطبان خود القا می كند.
**اسلام هراسی چاشنی فیلم های هالیوود
از آنجایی كه غربی ها و سردمداران نظام سرمایه داری، دین اسلام را تهدیدی برای جهان بینی ها و اندیشه های نظام سرمایه داری می پندارند، همواره با شیوه های مختلف تلاش كرده اند چهره ای خشن و وحشتناك از این دین بزرگ و پیروان آن به نمایش بگذارند. از این رو با توجه به تاثیر خاص رسانه ها به ویژه فیلم و سینما و در معنایی گسترده تر تاثیر ژرف فرهنگ، با امپریالیسم فرهنگی پیشتاز شدند و سینمای هالیوود نیز عرصه ای فراخ و امن برای این هدف در نظر گرفته شد.
از دهه 90 میلادی به بعد موج جدید اسلام هراسی و اسلام ستیزی در رسانه های غربی به وجود آمد و این موضوع در سینمای هالیوود به شكلی هدفدار و آشكار دنبال شد و هیولاهای وحشتناك فیلم های دهه 80 سینمای هالیوود جای خود را به آنچه آنها تروریست های مسلمان می خوانند در دهه 90 دادند كه هدف خود را نابودی جوامع غربی قرار داده بودند.
فیلمی همچون «دروغ های حقیقی» «جیمز كامرون» از جمله این آثار است. این نگاه بعد از سال 2000 رویكردی آخرالزمانی به خود گرفت و در فیلمهای بسیاری نیز نبرد نهایی اسلام و غرب به تصویر كشیده شد.
در واقع سینمای اسلام هراس غرب كه قدمتی به اندازه خود تاریخ این سینما دارد، با ورود به هزاره سوم میلادی از 2 وجه مهم دیگر نیز برخوردار گردید؛ نخست اینكه جنبه آخرالزمانی به خود گرفت و دوم از تفكرات آركاییستی ( باستان گرایی با وجه ایران منهای اسلام ) برخوردار شد.
در همین مسیر فیلم هایی همچون بیش از عبور « Crossing Over» ساخته «وین كریمر» 2009 یا «سنگسار ثریا»«سیروس نورسته »2008 و یا پرسپولیس «مرجان ساتراپی»2007 «رامیت وان» نمونه ای از فیلم های ضد ایرانی و اسلامی است كه در همه آنها یك نكته مشترك وجود دارد و آن معرفی منفی باورهای اسلامی در ایران و جهان اسلام است.
در دنیای امروز دیگر سیاستمداران و صاحبان قدرت كمتر در فكر جنگ های نظامی و مبارزه های خشن هستند بلكه آنان به این نتیجه رسیده اند كه با فریب افكار عمومی می توان به هر هدف دست نیافتنی دست یافت. آنان امروزه از سلاحی به نام «عملیات روانی» استفاده می كنند كه از هر جنگ افزاری برتر است و نه به تسخیرجان انسان ها بلكه به مغزهای آنان می اندیشد و یكی از مهمترین شیوه ها و تكنیك های عملیات روانی، تحریف حقایق و واقعیات است.
تحریف طیف گسترده ای از دروغ و كتمان حقایق را در بر می گیرد كه به شكل تحقیر و بی ارزش كردن مخالفان جلوه گر می شود(4).
تحریف تاریخ موضوعی است كه در سینمای هالیوود بسیار صورت می گیرد؛ به طوری كه در فیلم هایی كه در مورد غربی ها با ایرانیان و مسلمانان ساخته اند غربی ها را انسان هایی مهربان به دور از خشونت و صلح جو و ایرانیان و مسلمان ها را مردمانی خشن و به دور از صلح و تمدن معرفی می كنند. نمونه این موضوع در فیلم «اسكندر» ساخته «الیور استون» در سال 2004 است كه در آن ماجرای كودكی و تربیت اسكندر و سپس نبرد اسكندر با داریوش سوم و نابودی امپراتوری هخامنشیان نمایش داده شده است. در این فیلم اسكندر را چهره ای مهربان و با گذشت و شجاع معرفی كرده اند كه در نبرد ایرانیان با شجاعت به پیروزی می رسد.
گفتمان غالب جهان كه جهتی ضد تروریستی داشته و نظام های غربی را به عنوان نظام های رهایی بخش و مبارز با تروریسم معرفی می كند باعث شده كه بازار تولیدات هالیوود به سمتی برود كه ضد قهرمان فیلم های خود را تروریست ها قرار داده و از آنجایی كه مسلمان ها و ایرانی ها به عنوان گروه های خشونت طلب و تروریست(دهشت افكن) در جهان معرفی شده اند، همین دیدگاه باعث شده كه تروریست فیلم های هالیوودی مسلمان و ایرانی بوده و فیلم ها نیز سمت و سویی ضد اسلام و ایران داشته باشند.
با توجه به این موضوع، فیلمهایی مثل روبوكاب و یا 300، كه در آن ایرانی ها به شكل تروریست و یا وحشی دیده میشوند، محصول همین ذهنیت معاصر به ضد قهرمان در فیلمهای اكشن هالیوود است و واقعیت داشتن تصاویر این فیلم ها و حقیقت گذشته تاریخی ایرانی ها در برابر جریان تحریف تاریخی كه هالیوود بر آن سوار است، رنگی ندارد.
فیلم «300» در باره نبرد «ترموپیل» میان سپاهیان خشایارشاه، پادشاه هخامنشی و جنگجویان اسپارتی در زمان پادشاهی لئونیداس را با رنگ و لعابی مورد علاقه غربی ها به تصویر كشیده است. اسپارتان های شجاع 300 دموكراسی غرب را از چنگ سپاه 2میلیون و 700هزار ایرانی كه در هیبت شیاطین پلید هستند رهایی می بخشند.
پیش تر در اعتراض به قسمت اول 300 دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد بیانیه ای منتشر كرده بود اما راه به جایی نبرد؛ حتی تصور می شد كه قسمت اول 300 جامعه منفعل سینمای ایران را هم از حالت خنثی بیرون بیاورد و آن را به ساخت فیلمی بر پایه واقعیات تاریخ ایران باستان وا دارد اما تا طراحی و ساخت قسمت بعدی 300 هم این اتفاق در سینمای ایران محقق نشد؛ اینكه دلیلش چه بود و چیست هنوز معلوم نیست(5).
**سخن پایانی
در عصری كه رسانهها، احاطه خود را بر سراسر جهان گسترانده اند، نقش شگفتانگیز آنها در تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... انكار ناپذیر است. این تكنولوژیها، همانند ابزارهای كه از توانایی عظیمی در قالبسازی و جهتدهی ذهنیت و اندیشه انسان ها برخوردار هستند. همچنان كه 'ژودیت لازار' معتقد است: «رسانهها، در فرهنگ جامعه نقش غالب را بازی می كنند و این بازی را نه فقط با بازتاب دادن فرهنگ، بلكه با شركت در فرهنگسازی نیز به اجرا می گذارند(6).
اهمیت و جایگاه سینما در جوامع امروز غیر قابل كتمان است و سخن گفتن درباره این جایگاه خود به كلیشه تبدیل شده چرا كه دیگر تاثیر سینما از هر جنبه و منظر بر كسي پوشیده و پنهان نیست، اما این صنعت بزرگ هنری به ویژه در صنعت فیلم سازی هالیوود، به جای آنكه در جهت صلح گستری و ایجاد فضای تعاملی میان تمدن ها و فرهنگ ها عمل كند با اصالت دادن به تمدن غرب و حمله به فرهنگ، تمدن و دین ملت های دیگر و تروریست و وحشی جلوه دادن آنان چهره ای غیر واقعی و به دور از حقیقت را از فرهنگ و تمدن های غیر غربی به جهان معرفی می كند.
ساخت فیلم هایی با موضوع اسلام هراسی و ایرانی ستیزی در این سینما نمونه ای از این جریان است كه نه تنها به عنوان یك ابزاری برای تحقق امپریالیسم فرهنگی غرب در جهان عمل كرده بلكه دیدگاه غرب محورانه در این صنعت بزرگ هنری كه خود ابزاری برای تحقق نیت های قدرتمندان و سرمایه داران به شمار می رود در سال های با تبلیغات اسلام هراسانه به صورت نرم، اسلام و مسلمان ها را در تیر رس نگاه های مغرضانه سردمداران مبارزه با تروریست ها قرار داده است.
هالیوود در ابتدا با فیلم « اسكندر » تاریخ ایران باستان را آماج حمله های خود قرار داد؛ بعد نوبت به« 300 و دنباله ظهور یك امپراتوری » رسید. منبع تاریخی تولید این آثار، تاریخ غیر واقعی و تحریف شده توسط تاریخ نویسان غربی بوده كه منبع استناد برای ساخت فیلم هایی با برد جهانی و پراكنش اندیشه های مغرضانه ضد ایران و اسلام شده است.
نكته نگران كننده درباره چنین فیلم هایی، موج تاثیر نرم آن ها در میان جهانیان و شدت گرفتن موج ایرانی ستیزی و اسلام هراسی در جهان است.
از فاطمه دوله - گروه تحقیق و تفسیر خبر
تحقیق**ف.د**1358
منابع
(1)- اسمیت، فیلیپ،(1385)،درآمدی بر نظریه فرهنگی، ترجمه حسن پویان، تهران، نشر دفتر پژوهش های فرهنگی.
(2)- سمتی، محمد مهدی،(1385)، عصر سی ان ان و هالیوود، تهران، نشر نی.
(3)- معتمدنژاد، كاظم (1375). فصلنامه رسانه، سال هفتم، شماره 2.
(4)- http://depression.about.com/cs/psychotherapy/a/cognitive.htm
(5)- www.javanonline.ir
(6)- ایالات متحده آمریكا (1384). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی انتشارات وزارت امور خارجه
تهران- ایرنا- امروزه رسانههای نظام سلطه جهانی مهمترین وسیله برای ایجاد برتری فرهنگ غرب و سرمایه داری و مهمترین عامل اجرای تهدیدهای نرم در سراسر جهان به شمار می روند.