بیش از یكصد سال از شكلگیری خاورمیانه مدرن می گذرد اما بحران پشت بحران، همچنان این منطقه را دستخوش بی ثباتی می سازد.
موقعیت ویژه این منطقه در بازی قدرت های بزرگ و وجود ذخایر عظیم انرژی در آن، همراه با شكاف های قومی-مذهبی بسیاری كه در خاورمیانه وجود دارد در یكصد سال گذشته این منطقه را عرصه تعارضات داخلی و نفوذ گسترده خارجی قرار داده است.
عبارت معروفی وجود دارد كه می گوید «در خاورمیانه تاریخ مصرف نمی شود، بلكه تولید می شود» (1). این مساله بارها و بارها دیده شده و تحولات این منطقه نشان داده است تنش ها در خاورمیانه ماهیتی «خود بازآفرین» دارند و هر بار در شكلی تازه، چالشی برای كشورهای منطقه می شوند.
تحولات تازه ای در منطقه رخ داده است. به نظر می رسد پس از گذشت سه سال پر تنش كه با خیزش مردمی در تونس آغاز شد، برخی كشورهای منطقه خسته از بازی بی سرانجام قدرت به سوی نوعی خردگرایی اجباری می روند.
مصر تاكنون 2 بار چالش انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته است. در سوریه با وجود تمام مشكلات، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. روابط دیگر كشورهای كلیدی منطقه نیز به سوی نوعی پذیرش اجبارآمیز همدیگر حركت می كند.
بنابراین در فضایی كه كشورها نتوانسته اند همدیگر را حذف كنند، به اجبار رو به سوی تحمل یكدیگر آورده اند.
به نظر می رسد فصل تازه ای در منطقه گشوده شده است. مسائل برآمده از خیزش های عربی نوعی خستگی و بی فرجامی ناشی از بی ثباتی و تنش سیاسی- اجتماعی را برای مردم و دولت ها ایجاد كرده است.
فرمانروایان تازه مصر با چالش های داخلی بسیاری روبرویند و اولویت آنان حل مشكلات اقتصادی و برقراری دوباره امنیت در كشور است. مهم ترین درسی كه «عبدالفتاح السیسی» رییس جمهوری فعلی مصر، از دوران ریاست جمهوری «محمد مرسی» رییس جمهوری بركنار شده پیشین، می تواند بگیرد این است كه به دلیل نیاز به آرامش در محیط امنیتی منطقه و ایجاد فرصت و توان كافی برای حل چالش های داخلی، باید به بهبود روابط با همسایگان و كشورهایی كه در منطقه توان نفوذ گذاری بالایی دارند، همت گمارد. تلاش السیسی برای بهبود روابط با سوریه، عراق و ایران در این پیوند تحلیل می شود.
از یك سو، رویكرد تعامل محور دولت «حسن روحانی» رییس جمهوری اسلامی ایران، و تلاش دولت تازه برای مشاركت در پایان دادن به بحران های منطقه ای فرصت مناسبی در اختیار كشورهای منطقه به ویژه مصر قرار داده است تا با استفاده از ظرفیت های ایجاد شده محیط متشنج امنیتی پیرامون خود را حالت امنیتی شده كنونی خارج كنند.
از سوی دیگر، نزدیكی بیش از پیش ایران و تركیه در چارچوب همكاری های دوجانبه منطقه ای را شاهد هستیم؛ امری كه می تواند الگویی مناسب از روابط همكاری جویانه كشورها در خاورمیانه ارایه كند. سفر روحانی به تركیه نمایانگر اوج تلاش های 2 كشور برای همگرایی هر چه بیشتر بود.
دعوت از «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، برای سفر به عربستان و شركت در نشست سالانه سازمان همكاری های اسلامی را نیز می توان نمونه دیگری از تلاش های (اجبار آمیز) كشورهای منطقه برای بهبود فضای امنیتی در خاورمیانه به شمار آورد.
در این میان اما چند مساله بنیادین همچنان به قوت خود باقی است كه می تواند زنگ هشداری باشد درباره اینكه تنش ها در خاورمیانه همچنان باقی می ماند و تلاش های تازه چیزی جز زنگ كوتاه تفریح در فاصله 2 جنگ نیست.
نخستین مساله، بحث سوریه و ناآرامی های این كشور است. تنش های سوریه بیش از اینكه یك مساله داخلی باشد، به محلی برای زورآزمایی منطقه ای برخی كشورها برای تعیین حوزه نفوذ و تثبیت نقش مدیریتی خود در تحولات منطقه تبدیل شده است.
برتری نسبی ارتش سوریه بر تروریست ها در عرصه میدانی و تثبیت قدرت دولت مركزی، هم تداوم جنگ قدرت كشورهای درگیر در سوریه را سبب شده و هم نقطه آغازی را برای تلاش های سیاسی درون منطقه ای به منظور حل مساله پدید آورده است.
بحران ریاست جمهوری لبنان نیز دغدغه دیگری است كه ریشه آن به تحولات داخلی سوریه و اختلاف كشورهای منطقه درباره آن باز می گردد. شكنندگی ثبات سیاسی در لبنان و چشمداشت گروه های داخلی به توافق با كشورهای متنفذ در لبنان باعث شده است این كشور بر لبه پرتگاه بحرانی دیگر و شاید جنگ داخلی قرار گیرد.
در این میان اما عراق وضعیت به مراتب وخیم تری دارد و می رود تا به سوریه ای دیگر تبدیل شود.
پیروزی ائتلاف «دولت قانون» به ریاست «نوری مالكی» نخست وزیر كنونی عراق، در انتخابات مجلس همراه شده است با مخالفت گسترده برخی گروه های سیاسی با سومین دور نخست وزیری مالكی.
تحركات اقلیم خودمختار كردستان در صدور نفت این منطقه بدون مجوز دولت مركزی نیز چالشی تازه بر سر راه یكپارچگی سرزمینی عراق به وجود آورده و با تجزیه طلبی برخی رهبران كرد همراه شده است.
تا اینجا هر چه نوشتیم به چالش هایی در سطح دولت ها مربوط می شد؛ اما چالشی به مراتب بزرگ تر و ویرانگرتر دامن كشورهای خاورمیانه را گرفته است كه می تواند بی ثباتی های موجود را تشدید و در خاورمیانه عرصه نوینی از فضای تهدید را ایجاد كند.
این چالش چیزی نیست جز گسترش خطر تقویت سازمان یافته گروه های تروریستی همچون «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش).
به تازگی یورش غافلگیرانه گروه تكفیری داعش به استان های الانبار، نینوا و صلاح الدین وضعیت امنیتی منطقه را وخیم تر كرده است.
تروریسم هر چند از دهه گذشته در دستور كار امنیتی كشورها قرار گرفت، اما شكل تازه و تكفیری آن در خاورمیانه در پی خیزش های تازه در جهان عرب از لایه های پنهان سر بر آورد كه تهدیدی امنیتی است كه مراتبی خشن تر و بنیان برافكن تر از دیگر تهدیدها دارد.
جهان عرب كه همچنان در سردرگمی ناشی از خیزش های عربی در بی ثباتی به سر می برد با خلاء سیاسی رهبری نیرومند روبرو است.
وجود شكاف های عمیق قومی-مذهبی در جهان عرب و ژرف تر شدن این شكاف ها به واسطه جنگ قدرت كشورها در منطقه، محیط بكری برای ترویج بذر افراط گری (تندروی) مهیا كرده است كه گروه های تكفیری در فضای كنونی از میوه آن بهره می برند.
كشورهایی كه سال ها زیر فشار دیكتاتوری های چند ده ساله توانسته بودند به صورتی ظاهری شكاف های موجود در جامعه را بپوشانند و از سرایت دومینووار آن به دیگر حوزه ها جلوگیری كنند، اكنون با خلاء امنیتی روبرو شده و فوران اختلاف های خفته سیاسی-اجتماعی در بطن جامعه را دیده اند.
مردم این كشورها كه طی سال ها دیكتاتوری فرصت كسب تجربه همزیستی و تعامل سیاسی با یكدیگر را نداشتند، در خلاء ایجاد شده با چالشی به مراتب بزرگ تر به نام گسترش افراطی گری و گروه های تندرو روبرو شده اند.
خلاء امنیتی به وجود آمده، منطقه خاورمیانه را به بهشت گروه های افراطی مانند القاعده تبدیل كرده است.
با وجود چالش های گفته شده، به نظر می رسد قدرت های كلیدی خاورمیانه به عقلانیتی (از سر اجبار) برای حل بحران های موجود رسیده اند و درصدند به مدیریت جمعی بحران های پیش رو بپردازند.
این، البته از عقلانیت ناشی از «خیر جمعی» ناشی نیست كه كشورها را به این سو كشانده، بلكه ناتوانی كشورها از حذف یكدیگر و فشارهای ساختاری است كه باعث می شود كشورها به سوی حل مشكلات منطقه (البته با نگاهی واقع گرایانه) حركت كنند.
اما آیا این می تواند فصل تازه ای در روابط سیاسی خاورمیانه باشد یا این تحولات نیز برگی تكراری از تاریخ منطقه است كه در شكلی تازه، دور تاریخی خود را تكرار می كند؟
پاسخ به چنین پرسش هایی دشوار است و باید منتظر گذر زمان بود تا دستاوردهای این رویدادها روشن شود.
به هر روی، تا زمانی كه كشورهای منطقه نپذیرند به دلیل اشتراكات تاریخی، فرهنگی، تمدنی و مذهبی چاره ای جز همزیستی با یكدیگر ندارند، بسیاری از تهدیدهای كوچك محلی از توان فراگیری منطقه ای برخوردار خواهند بود.
بنابراین چیرگی بر بحران های خاورمیانه فقط به همكاری جمعی برای مدیریت آن نیازمند است.
منابع:
-زكریا، فرید (1385)، آینده آزادی، اولویت لیبرالیسم بر دموكراسی، ترجمه امیر حسین نوروزی، تهران، انتشارات طرح نو
گروه تحقیق و تفسیر خبر
پژوهشم**م.ج**1961**1358
![خاورمیانه به كدام سو می رود؟ خاورمیانه به كدام سو می رود؟](https://img9.irna.ir/old/Image/1393/13930326/81203225/N81203225-5766143.jpg)
تهران-ایرنا- خستگی برآمده از بی ثباتی های ناشی از خیزش های مردمی در برخی كشورهای عربی و خطر گسترش روزافزون گروه های تكفیری سازمان یافته، مدیریت جمعی بحران های پیش رو با همكاری همه كشورهای درگیر را ضروری تر از گذشته ساخته است.