ماجراي استيضاح 'رضا فرجي دانا' تمام شد و نمايندگان موافق استيضاح توانستند وزير را به زير كشند و اجازه ندهند سكان دار وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، ماه دهم عضويت خود در كابينه دولت اعتدال را به پايان رساند.
منتقدان دولت به هم تبريك مي گويند و موافقان در حال بررسي چرايي اين رخداد هستند و فراكسيون هاي مجلس نيز وزن تازه خود را ارزيابي مي كنند.
در اين ميان دغدغه رييس جمهوري نيز طبعا سه موضوع مشخص است: اول اين كه گزينه او براي جانشيني فرجي دانا هم چهره مقبول جامعه دانشگاهي و پايگاه اجتماعي دولت اعتدال باشد و هم بتواند از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد بگيرد. دوم اين كه استيضاح كنندگان به اين صرافت نيفتند- آن گونه كه بعضا تهديد كرده اند- پروژه هاي ديگري چون استيضاح وزيران فرهنگ و ارشاد اسلامي يا صنعت، معدن و تجارت را هم كليد بزنند و سوم شايد اين دغدغه كه ماجراي وزير علوم روابط دولت و مجلس را دچار مشكل و تنش كند و به مسيري ديگر اندازد.
ذهن جامعه و افكار عمومي اما بيش و پيش از اينها همچنان درگير موضوع بورسيه هاي غير قانوني است چرا كه ديدند و شنيدند نه دكتر فرجي دانا به خاطر تضمين ادامه وزارت حاضر شد از اين موضع كوتاه بيايد و نه استيضاح كنندگان اصل موضوع را انكار كردند.
تنها بحث بر سر اين بود كه سه هزار مورد بوده يا عدد يك هزار و 800 درست است و يا در گذشته هم مسبوق به سابقه بوده يا نه و فلان فهرست صحت دارد يا نه. اتفاقا استيضاح كنندگان اصرار داشتند به موضوعات ديگر اشاره كنند و همين نشان مي داد كه اصل اعطاي بورسيه بدون شايستگي امري نيست كه هيچ كس بتواند از آن دفاع كند خاصه اين كه فاش شده شماري از بورسيه ها مربوط به دروسي از علوم انساني بوده كه اتفاقا مختص داخل است و طي يك فرايند، تبديل به تحصيل در دانشگاه هاي داخلي مي شده است كه هيچ واژه اي به جز رانت و تبعيض نمي تواند آن را توصيف كند.
صريح اين كه ماجراي استيضاح تمام شده اما پرونده بورسيه ها بسته نشده و اتفاقا حال كه دولت هزينه سنگيني پرداخته و طرف مقابل نيز خود را مبرا مي داند و به ديگران نسبت مي دهد، وقت آن است كه سرپرست جديد وزارت علوم در سه ماهي كه فرصت دارد به اين موضوع رسيدگي كند و آن را به عنوان ميراثي براي وزير آتي بر جاي نگذارد و اگر ادامه يافت گزينه وزارت چه سرپرست كنوني باشد چه ديگري بر آن تاكيد ورزد.
هيچ كس نمي تواند از اعطاي بورسيه به طرق غير قانوني دفاع كند و اساسا اگر بورسيه ها به صورت منطقي و قانوني اعطا شده، انتشار اسامي نه تنها نبايد مايه نگراني باشد كه مي توانند به آن ببالند. زيرا اصل اعطاي بورسيه امر مذمومي نيست. بحث تنها بر سر اين است كه دريافت كنندگان، شايستگي داشته اند يا نه. اگر كسي خود را محق مي داند هرگز نبايد از انتشار اسامي نگران شود. كما اين كه دكتر 'حسن غفوري فرد' با سابقه معاونت رياست جمهوري و وزارت و نمايندگي مجلس و كانديداتوري انتخابات رياست جمهوري بارها و بارها به اين كه با اخذ بورس تحصيلي در پيش از انقلاب امكان ادامه تحصيل در مقاطع عالي را مي يافته افتخار كرده است. بورسيه شدن مايه مباهات بود چون از توانايي هاي علمي فرد حكايت مي كرد و هيچ رنگي و انگي از تبعيض نداشت.
دانشگاه ها به دانشجويان نخبه و واجد رتبه نخست خود در شماري از رشته هاي تحصيلي بورس خارج از كشور مي دادند و هنوز نيز اين قاعده با برگزاري آزمون هايي جاري است و به اين ترتيب دانشجويي كه استعداد داشت اما تمكن مالي نداشت، تشويق مي شد درس بخواند و تلاش كند تا به اين بورسيه دست يابد. بنا بر اين بورسيه شدن به معني رانت خوار بودن نبود. شهيد دكتر مصطفي چمران هم با همين بورسيه ها به بهترين دانشگاه هاي ايالات متحده راه يافت و مثال ها البته محدود به همين دو مورد نيست.
پس استيضاح و كنار رفتن وزير علوم نه تنها نبايد پرونده بورسيه ها را به محاق ببرد كه اتفاقا با وضوح بيشتر بايد مطرح شود، زيرا حالا ديگر دولت و وزارت علوم هم متهم نخواهند شد كه از آن به مثابه ابزاري استفاده مي كنند. مهم تر اين كه استيضاح كنندگان با تاكيد بر اين كه دغدغه ركود علمي دارند، قطعا تصديق مي كنند بورسيه هاي كم دانش مانع رشد علمي هستند و اتفاقا حال كه روشن شده تا چه اندازه دغدغه رشد و شكوفايي علمي دارند، وقت آن است كه پرونده بورسيه ها بازبيني شود تا غير علمي ها به اين روند آسيب نرسانند.
خانواده هايي كه شهريه هاي ادامه تحصيل فرزندان خود را با فروش فرش زير پاي خود يا تن دادن به كار دوم و سوم و مشقت هاي بسيار تامين مي كنند نمي توانند بپذيرند كساني ولو به تعداد انگشتان دو دست، بدون احراز شايستگي و به صرف ارتباط و انتساب و ادعا، از بودجه عمومي پول گرفته باشند تا عنواني را به نام و نام خانوادگي شان اضافه كنند و از مواهب مادي و معنوي آن براي تمام عمر بهره مند شوند و جاي فرزند آنان را اشغال كنند. چرا كه زخم اين حس آزار دهنده با هيچ ادعايي التيام نمي يابد.
پرونده استيضاح بسته شد، پرونده بورسيه ها اما همچنان باز است. اگر اقتضاي واقع بيني سياسي مختومه دانستن پرونده اول و نگاه به آينده است، دغدغه رشد علمي، رسيدگي به پرونده دوم را اقتضا مي كند...
منبع:عصر ايران
اول**1368**
تهران- ايرنا- ماجراي استيضاح تمام شد. مهم تر اين كه استيضاح كنندگان با تاكيد بر اين كه دغدغه ركود علمي دارند، قطعا تصديق مي كنند بورسيه هاي كم دانش مانع رشد علمي هستند.