اینك با وجود گذشت چندین روز از این حادثه، كماكان نهادهای مسئول از اطلاعرسانی و شفافسازی ابعاد این حادثه خودداری كردهاند و توضیحی درخور به شهروندان كه دانستن ظاهراً حق آنان است، ارائه نمیشود و در نتیجه بازار شایعه داغ است.
بررسی موردی این موضوع با نگاه فعالیت رسانه و حق شهروندان در آگاهی از رویدادهای جامعه قابل تأمل است.
واقعیت آن است كه هر روز در جهان میلیونها رویداد و واقعه رخ میدهد یا اظهارنظرهای مختلف از سوی افراد در جایگاههای متنوع بیان میشود اما از میان آنها تعداد محدودی از اخبار، حوادث و رخدادها و اظهارات افراد، تنظیم، مخابره و از طریق رسانههای جمعی دیداری، شنیداری و مكتوب منتشر میشود. چرایی آن نیز به گزینش و وزنكشی اخبار براساس ارزشهای خبری و تقاضای جامعه مخاطب بازمیگردد. خبر نیز تابع اصل اقتصادی عرضه و تقاضاست. اخبار متنوع در عرصه داخلی و جهانی هر روز با نظام ارزشگذاری كه عمدتاً شاخصهای هفتگانه چون: موقعیت و منزلت منبع خبر، جامعه دربرگیرنده، وسعت و ابعاد واقعه و تعداد و فراوانی را شامل میشود، سبك و سنگین میشوند و جایی در رسانهها برای خود مییابند و عطش و نیاز جامعه را به آگاهی و دانستن برطرف میسازند. در میان این ارزشها و شاخصها، حوادث، سوانح، عجایب و شگفتیها جذابیت خاصی دارد. از آن رو كه به كنجكاوی و حس جستوجوگر مخاطب پاسخ میدهد. براین اساس همواره بخشی از حجم رسانه به اخبار و گزارشهای حوادث و رویدادهای نادر و شگفتیساز اختصاص مییابد. با این توصیف خبر كشف زاغه مهمات جنگ جهانی دوم در بافت مسكونی محلهای در تهران از ارزش خبری «شگفتی و نادر بودن» برخوردار است و دایره مخاطب آن حتی مرزهای ملی را نیز درمینوردد كماآنكه سالهاست اخبار مشابه از كشف باقی مانده گلولههای توپ و بمبهای عمل نكرده جنگ جهانی دوم در گوشه و كنار دنیا به سرعت مخابره شده و به دلیل جذابیت در رسانهها منعكس میشود و مسئولان نیز به فراخور نیاز مخاطب به بیان جزئیات آن میپردازند و نكتهای پنهان نمیماند.
از زاویهای دیگر «شایعه» رسانهای است كه در غیبت اطلاعرسانی سریع و صحیح شكل میگیرد و به سرعت افكار عمومی را درمینوردد. این اصل در دانش ارتباطات، استدلالی قابل اعتنا و مطرح برای پرهیز از كنز، حبس خبر یا اطلاع رسانی قطرهچكانی است.
در دورهای كه رسانههای اجتماعی گوی سبقت را از رسانههای سنتی همچون رادیو، تلویزیون و مطبوعات، ربودهاند و با گسترش فناوری ارتباطات، هر شهروند با برخورداری از فضای مجازی و با در اختیار داشتن رایانه، دوربینهای دیجیتالی و گوشی تلفنهمراه به مثابه یك خبرنگار عمل میكند، تا آنجا كه رسانههای سنتی ناچار به رسمیت شناختن این رقیب شدهاند، مخفی نگه داشتن اطلاعات و پنهانسازی رویدادها، آب در هاون كوبیدن است و نخستین نتیجه و كنش آن رواج شایعه و اخبار ناصحیح در جامعه است. از همین رو شایعه تخریبگر تصویر افكار عمومی جوامع به شمار میآید و تنها راه مقابله با آن اطلاعرسانی صریح و سریع و پرهیز از پردهپوشی و مخفیكاری است.
از سوی دیگر حبس خبر با جریان آزاد اطلاعات و اخبار كه بر پایه حقوق اولیه جوامع شكل گرفته و در قانون اساسی و قانون مدنی ایران نیز به آن تصریح شده، مخالفت و مغایرت دارد. پرسش شهروندان و رسانهها در این مورد خاص این است كه چرا نهادهای عملكننده تا كنون سیاست سكوت خبری را پیشه ساختهاند و یافتههای خویش را برای پاسخگویی به این نیاز بدیهی جامعه مخفی نگه داشتهاند.
تنگنظری در اطلاعرسانی و گسترش سیاست مخفیكاری به رویدادهای ساده اجتماعی و پیچیدهسازی موضوعات، آثار و پیامدهای منفی بر فرایند و جریان اطلاعرسانی جامعه دارد و به اعتماد مخاطب و اعتبار منابع رسمی اخبار لطمه جبرانناپذیر وارد آورده و رسانههای جمعی را از پرداختن به وظیفه اصلی خویش دور میسازد.
*اول دفتر روزنامه ایران
اول **
خبر پیداشدن زاغه مهمات جنگ جهانی دوم در یكی از محلات تهران، هنگامی كه مقنی مشغول حفر چاه بود به سرعت در فضای رسانه ها پخش شد اما بعد از آن با ایجاد حلقه امنیتی و انتظامی، ابعاد این كشف در هالهای از ابهام باقی ماند و در حالی كه افكار عمومی در انتظار اخبار تكمیلی و بیان جزئیات بیشتر بود، سكوت منبع رسمی اطلاعرسان، جامعه را در تشنگی خبری نگه داشت.