۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۵:۱۸
کد خبر: 81350215
T T
۰ نفر
موسويان: لجاجت غرب، حق مسلم ايران را به زورآزمايي بدل كرد

تهران-ايرنا-'سيدحسين موسويان' در يادداشتي درپايگاه'المانيتور'نوشت: لجاجت غرب مقابل حق مسلم ايران كه'NPT'آن را به هركشوري اعطا كرده است باعث شد تا مشكلي كه در ابتداي امرسلب حق ايران از رسيدن به نوعي فن آوري بود، تغيير شكل دهد و به يك زورآزمايي بدل گردد.

در اين يادداشت كه روز چهارشنبه در پايگاه المانيتور منتشر شد، آمده است:خصومت آمريكا-ايران كمكي به حل مناقشه هسته اي نمي كند و حمايت كنگره آمريكا ابزار لازم جهت حل مناقشه هسته اي و پايان دادن به سه دهه دشمني واشنگتن- تهران زمينه سازهمكاري در راه مبارزه با ظهور خليفه گري ترور است.

دولت هاي تهران و واشنگتن سخت تلاش مي كنند و مصمم اند هر چه سريعتر به يك توافق دوجانبه و راه حلي آبرومندانه براي كشمكش هسته اي ايران برسند.

اما جمعي از نمايندگان كنگره آمريكا در راه رسيدن به اين توافق كه بهترين شانس براي پايان دادن مسالمت آميز به موضوع هسته اي ايران است، مانع تراشي مي كنند.

اينطور كه منطق حكم مي كند اگر آمريكا و ايران در مذاكرات هسته اي با يكديگر به توافق برسند احيانا ساير اعضاي گروه1+5 ايرادي به آن نخواهند داشت. عكس قضيه هم صادق است.

اگر امريكا و ايران موفق به حل اختلافاتشان نشوند؛ فرصت بي بديل و بي سابقه حل ديپلماتيك بن بست هسته اي ايران هم به هدر خواهد رفت.

ازنقطه نظر آمريكا، هسته محوري مناقشه، تلاش هاي گذشته هسته اي ايران است و بر مبناي همين ارزيابي آنها از ايران مي خواهند كار غني سازي اورانيوم را يا معلق يا بطور گسترده آن را متوقف كند مگر آنكه آنها اطمينان حاصل كنند برنامه هسته اي ايران ماهيت صلح آميز دارد.

ايران اين اتهام را كه به دنبال ساخت سلاح هسته اي است، رد مي كند.

داستان از كجا شروع شد؟

درسال 1957 در حكومت شاه، امريكا به هنگام رياست جمهوري 'آيزنهاور' تحت برنامه اي با عنوان 'اتم ها براي صلح' مبناي برنامه هسته اي ايران را ريخت و اولين تاسيسات هسته اي ايران را كه 'رآكتور تحقيقاتي تهران' نام داشت در سال 1967 ساخت. در سال 1967'جرالد فورد' رئيس جمهوري آمريكا با صدور يادداشت تفاهم 324 با نام 'تصميم گيري امنيت ملي امريكا'كه از اميال و جاه طلبي هاي شاه حمايت مي كرد به ايران در تهيه و تنظيم طرحي براي ساخت 23 رآكتور برق هسته اي كمك نمود.

به دنبال آن فرانسه توافق همكاري هسته اي با ايران امضا كرد و قراردادهاي درازمدت با ايران منعقد ساخت.آلمان هم وارد قراردادهاي مهم براي ساخت نيروگاه هايي براي ايران شد و متعاقب آن انگليس نيز طي عقد قراردادهايي اورانيوم به تهران عرضه كرد.

برنامه هسته اي شاه نظامي نبود اما او درسال 1974 در مصاحبه با يك خبرنگار فرانسوي كه از او سوال كرد آيا ايران به دنبال ساخت سلاح هسته اي است؟ پاسخ داد: 'يقينا، حتي زودتر از آنچه كه فكرش را بكنيد'.

امريكايي ها هم نيك مي دانستند شاه بمب اتم خواهد ساخت.

گزارشي كه 'سيا' آن را درسال 1974 منتشر كرد صراحت دارد بر اينكه 'اگر شاه تا نيمه سال 1980 زنده بماند و ساير كشورها به ويژه هند هم برنامه ساخت سلاح هسته اي خود را در پيش بگيرند شكي نخواهيم داشت ايران هم از آنها پيروي خواهد كرد'.

به رغم همه اين علائم كه بر اميال شاه براي ساخت سلاح هسته اي دلالت داشت آمريكا و غرب چشمانشان را به روي اين موضوع بستند.

اينك درمورد برنامه هسته اي ايران سوال هايي نظير اينكه چرا ايران اينقدر درمورد دنبال كردن پروژه هسته اي اش تزلزل ناپذير است؟ و يا چرا ايران با وجود تحريم ها اينقدر در مورد پروژه غني سازي اورانيوم يك دنده و تزلزل ناپذير است؟

اما در پاسخ به سوال بايد گفت اندكي بعد از انقلاب، ايران برنامه هسته اي جاه طلبانه امريكا- شاه را از جمله غني سازي اورانيوم و پروژه هاي فرآوري مجدد و 23 نيروگاه برق هسته اي كه آمريكا پيشنهاد ساخت آن را داده بود، رها كرد.

ايران به ناچار رآكتور تحقيقاتي تهران را كه آمريكا آن را با مقاصد پزشكي راه اندازي كرده بود را حفظ كرد و مجبور شد نيروگاه قدرت 'بوشهر' را كه 90 درصد كار آن پيش رفته بود را تكميل كند. تهران در همين راستا حدود 8 ميليارد مارك المان تاكنون به آلماني ها براي راه اندازي اين پروژه به آلماني ها پرداخت كرده است. سوخت رآكتور از فرانسه به واسطه يك معامله تضامني به ارزش يك ميليارد دلار تامين شده است.

اما بعد از انقلاب كشورهاي آمريكا، فرانسه، آلمان، انگليس و ساير كشورهاي غربي همكاري هسته اي شان با ايران را قطع كردند و زير فشارهاي آمريكا كشورهاي غيرغربي مانند چين و آرژانتين هم مجبور شدند به همكاري مشابه خود با ايران خاتمه دهند.

موسويان ادامه مي دهد:از نيمه دهه 1980 تا نيمه 1990 من وظيفه ام توسعه روابط ايران و اروپا بود. در اين مدت در بيش از 300 ديدار من از مقامات آلماني تقاضا كردم نيروگاه بوشهر را كه پول آن تمام و كمال پرداخت شده است را تكميل كنند.

من به آلمان ها گفتم 'اگر شما به تعهداتتان در قرارداد عمل نكنيد و نيروگاه را تكميل نكنيد، ايران چاره اي جز خودكفايي نخواهد داشت و خود به اين امر مبادرت خواهد ورزيد و ضمن تكميل كار نيروگاه، حتي سوخت آن را هم در داخل توليد خواهد كرد.

در واقع اين راه حل را آمريكا و غرب پيش پاي ايران گذاشتند چرا كه با رفتار انها، ايران چاره اي ديگر نداشت جز آنكه خود برنامه هسته اي اش را راه اندازي كند.

در اين موقعيت جديد، از همان ابتداي امر روشن بود كه امريكا هرگز به ايران اجازه اين كار را نخواهد داد.

در واقع سرسختي و لجاجت غرب در مقابل حق مسلم ايران كه 'پيمان منع اشاعه سلاحهاي كشتارجمعي(NPT)' آن را به هر كشوري اعطا كرده است،باعث شد تامشكلي كه در ابتداي امر سلب حق ايران از رسيدن به نوعي تكنولوژي (فناوري) بود، تغيير شكل دهد و به يك زور آزمايي و تحقير و اهانت و تبعيض آشكار بدل گردد.

نيت حقيقي غرب در قبال ايران اين بود كه'هر ملتي مي تواند حقي را كه NPT به آن اعطا كرده است را تجربه كند و از حيث قدرت هسته اي توانمند شود؛ به جز شما ايراني ها'.

در آن حين مشخص شد غرب تصميم دارد با ايران به عنوان يك شهروند درجه دو جامعه بين الملل رفتار و تعامل كند.

در اصل فضاي حاكم بر اين مشاجره از ديدگاه جامعه شناسي و روانشناسي قابل بررسي و تأمل است.

يك عامل ايستادگي ايران در مقابل خواست غرب، فرهنگ مقاومت ايراني ها است.

ايراني ها درطول تاريخ كهن خود بارها هدف تاخت و تاز و تهاجم قرار گرفته و از دشمنان خارجي ازجمله يوناني ها، رومي ها، اعراب،؛مغولان، ترك ها، عثماني ها، انگليسي ها و روس ها ضربه خورده اند.

بديهي است كه اين تاريخچه سرشار از تجاوز و شكست، يك حس غريب قرباني بودن را در ايراني ها پرورانده است. جاي شگفتني نيست كه ايرانيان ملتي هستند عدالت خواه و مبارز و مقابل هرگونه زورگويي و نيرو و فشار خارجي مي ايستند.

سرسختي ايران همچنين از يك حس قوي ملي گرايي و غرور ملي سرمنشا مي گيرد و اين احساس موتور محرك برنامه هسته اي ايران بوده است و در سراسر تمدن غني كهن و ميراث فرهنگي ايران موج مي زده است.

مردم ايران حامي برنامه هسته اي ايران هستند.

يك نظر سنجي كه ماه سپتامبر توسط دانشگاه 'مري لند' انجام گرفت نشان داد كه 70 درصد ايراني ها مخالف توقف فعاليت نيمي از سانتريفيوژهاي فعال كشور خود هستند و 75 درصد هم با محدود ساختن تحقيقات هسته اي ايران مخالف اند. طبق اين نظرسنجي، اكثريت قريب به اتفاق ايراني ها مي گويند كه ايران به يك انرژي هسته اي نياز دارد.

همه اين حقايق، بازگو كننده حس ملي گرايي قوي به عنوان نيروي محرك ايران در كشمكش هسته اي با غرب است.

آمريكا سه دهه است كه هر اقدام ممكن را به جز مداخله نظامي براي تغيير رژيم در ايران انجام داده است.

من اين موضوع را با دلايل كامل با ذكر همه جزييات امر در كتاب جديد خود كه به تازگي به زير چاپ رفته است به شكست همه تلاش هاي امريكا در اين راه اشاره و به صراحت بيان كرده ام كه برخلاف انتظار، ايران امروز با ثبات ترين و قدرتمند ترين كشور منطقه است.

بحران جاري خاورميانه در قالب جنگ ها و منازعات خونين داخلي، درگيري هاي فرقه اي و خيزش خطرناك ترين شكل تروريزم متجلي شده است اما همين بحران يك مفهوم جديد ژئو پوليتيك (جغرافياي سياسي) را براي آمريكا آفريده است تا درسايه آن درسه دهه سياست هاي شكست خورده اش در قبال ايران بازنگري كند.

همين اواخر 'جو بايدن'معاون رييس جمهوري آمريكا در سخناني، متحدان كليدي آمريكا در خاورميانه را متهم كرد كه به هدف ساقط كردن دولت 'بشار اسد'در سوريه با انواع حمايت هاي مالي و تسليحاتي خود از افراط گرايان، كمك شايسته اي به ظهور وخيزش'دولت اسلامي' (داعش) كرده اند.

موسويان درپايان يادداشت خود تصريح مي كند: براي رسيدن به توافق نهايي كه تا 24 نوامبر(3 آذر) بيشتر مهلت ندارد ايران و مذاكره كنندگان EU3 موفق شده اند سه موضوع اصلي مورد مشاجره شامل 'تعيين سرنوشت آينده نيروگاه آب سنگين 'اراك '، آينده غني سازي در نيروگاه 'فردو' و موضوع دسترسي بازرسان 'آژانس بين المللي انرژي اتمي' به تاسيسات مرتبط با برنامه هسته اي ايران را برطرف سازند.

حمايت كنگره آمريكا، ابزار لازم و سودمند در راه موفقيت مذاكرات و حل ساير موضوعات مورد اختلاف تا تاريخ 24 نوامبر است.

اين حمايت، ضمن آن لازمه خاتمه يافتن چند دهه دشمني ميان واشنگتن و تهران و نيز گشوده شدن درها به روي يك همكاري معطل مانده در راه مبارزه با خيزش تروريست ها و ظهور خليفه گري ترور خواهد بود.

رسانام**1591** 1064