ديپلماسي ايراني: متحير بودن از پديده داعش همچنان ادامه دارد. اين گروه نشان داده قابليت استفاده از نارضايتي جمع شده ي مسلمانان را دارد. چه راه منطقي و عقلاني براي نابودي اين گروه وجود دارد؟ چه راه حلي براي درمان اين پديده مي توانيم ارائه دهيم؟ جنبش هاي اسلامي به اشكال مختلفي توانستند انحصار در زمينه مخالفت با ديكتاتوري در جهان اسلام – به ويژه درباره حاكمان ديكتاتور مورد حمايت غرب را در يك قرن اخير كسب كنند. اين جنبش ها به طور ثابتي بر ارزش هاي سياسي و سنت اسلام بنيان نهاده شده اند – را در دست بگيرند، امري كه جنبش هاي ليبرال سكولار خاورميانه هيچ وقت به آن دست نيافتند. خشم جهان اسلام از امپرياليسم و مداخله گرايي غربي در دهه ها و حتي قرن هاي طولاني، منبع اين جنبش ها بوده است.
انباشته شدن اين خشم در نهايت در 11 سپتامبر منجر به حمله ي نظامي در خاك آمريكا شد – جنگ هاي بدون وقفه در بخش هايي از جهان اسلام از سال 2002، نيروهاي نظامي آمريكا و وارد شدن خسارات عظيم به زير ساخت ها و جان مسلمانان در افغانستان، سومالي، ليبي، عراق، سوريه، پاكستان و يمن – فضا را براي راديكاليسم اسلامي آماده كرد. پدربزرگ اين قبيل مشكل ها هم گرفتار شدن مردم فلسطين تحت اشغال ناگوار اسرائيل به مدت نيم قرن است. اين سم همچنان در حال تراوش است و بيت المقدس در انتظار جرقه بزرگ ديگري است.
گرامر تروريسم در حال توسعه و پيشرفت است. القاعده خودش را به جهان اين گونه معرفي كرد كه مهارت زيادي در جنگ هاي چريكي دارد و در 11 سپتامبر جسورانه ترين ضربه را به آمريكا زد. براي بسياري از مسلمانان ناتوان، القاعده نماد «ما مي توانيم» بود و اين كه جهان اسلام در پاسخ دادن به قدرت نظامي بلند مدت غربي ها ناتوان نيست. اين عمليات منجر به تولد شاخه هاي القاعده در بسياري از نقاط جهان شد، حتي پس از مرگ بن لادن هم، هنوز اين گروه مرگبار است. اما استراتژي القاعده ثابت مانده است و حملات جهادي عليه منافع ايالات متحده در همه جا را ادامه مي دهد و شاخه ي افراطي اسلام را نمايندگي مي كنند.
اما داعش «دولت اسلامي عراق و شام» فضاي جديد را به وجود آورده است و علاوه بر مباحث راديكال به دو جنبه عمده و جديد دست يافته و بر آنها تاكيد دارد: قلمرو و خلافت. ادعاي داعش مبني بر خلافت، با ديده ي شك و ترديد از سوي بسياري از مسلمانان ديده مي شود. با اين وجود اين اقدام بازخواني تاريخ سياسي اسلام است. آنها به دنبال ارائه ي مجدد دوران طلايي و باشكوه قدرت مسلمانان هستند، ولي نمي توانند موجب وحدت جهان اسلام شوند. خلافت هم احتمالاً نشان دهنده نماد عالي آرمان مسلمانان براي وحدت سياسي و فرهنگي و دستيابي به حكومت عادلانه است.
در واقع من فكر مي كنم كه داعش نمي تواند به مدت طولاني از اين اوضاع بهره مند شود. دلايل فروپاشي آن وابسته به وحشيگري، افراط گرايي و بيگانگي اجتناب ناپذيرشان در قبال ديگران است. چند نفر از جوانان مسلمان غربي اين گروه مي خواهند زنده به كشورشان بازگردند تا داستانشان را تعريف كنند؟ هيچ دولتي با آنها رابطه ديپلماتيك يا روابط اقتصادي و تجاري برقرار نمي كند. بن لادن قطعاً سال ها به گسترش القاعده، حتي زماني كه توانايي رهبري اين قبيل گروه ها را از دست داده بود، كمك كرد.
اما شكي نيست كه شرايط جنگي، تخريب فيزيكي، مرگ، پناهندگان، ضرب و شتم، جنگ داخلي، حضور نيروهاي نظامي خارجي، حكومت هاي بد، همه منبعي براي پيشروي جهادي ها هستند. اكثريت مسلمانان راديكاليسم، خشونت و تحريف ارزش ها و احكام اسلامي توسط داعش را محكوم مي كنند. غرب هنوز شروع به حذف منابع اوليه اين راديكاليسم نكرده است.
واشنگتن بايد بررسي كند كه آيا نيروهاي نظامي اش هميشه راه حل مشكلات هستند يا اين كه در بعضي اوقات آنها بخشي از مشكل هستند. ما چگونه مي توانيم به فرآيند خشونت آميز بيگانه ستيزي جوانان مسلمان از طريق اين جنبش ها، پاسخ دهيم؟ حذف عيني ترين منبع اين مشكلات – حضور نيروهاي نظامي در خاك آن كشورها – شروعي اساسي براي پايان دادن به چرخه ي خشونت است. به نظر نمي رسد ما در اين جهت باشيم.
منبع/ ديپلماسي ايراني
اول **
تهران - ايرنا - سايت ديپلماسي ايراني مي نويسد :گراهام فولر نويسنده معروف در يادداشتي مي نويسد:اكثريت مسلمانان راديكاليسم، خشونت و تحريف ارزش ها و احكام اسلامي توسط داعش را محكوم مي كنند.