فعال شدن آدم بزرگ ها در فصل بودجه ریزی همیشه موثر بوده و هر كه بهره اش از این بزرگان ذی نفوذ و دوراندیش (لابی ها) بیشتر باشد، بودجه اش هم بیشتر و گردش چرخ امورش هم روانتر!
اگر بگوییم همه ایران به نوعی وامدار كرمانشاهیانی هستند كه از آغاز شلیك نخستین گلوله ها و غرش نخستین تانك های عراقی تا واپسین روزهای این جنگ نابرابر در گلوگاه مرصاد به مدت هشت سال آوارگی، ویرانی و مرزبانی را تجربه كرد، سخن به اغراق نگفته ایم.
اما نتیجه هشت سال جنگ و تقدیم افزون بر10 هزار شهید و 35 هزار جانباز و هزاران آزاده به این كیان، به نظر می رسد با غبار تاریخ و زمان پوشانده شد و از سال 68 به این سو كه قطعنامه 598 امضا شد، كمتر كسی در پایتخت آن نگاه راهبردی - لجستیكی دوران جنگ را به این دیار داشته و درست به دلیل همین بی التفاتی ها بوده كه همچنان و با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ تحمیلی باید كرمانشاه را استانی محروم، غیربرخوردار و توسعه نیافته بدانیم.
در این سالها چندین دولت در كشور بر سر كار آمده اند و استاندارانی پرشمار بر سكان مدیریت ارشد استان كرمانشاه گماشته شدند اما چه سود كه در روی همان پاشنه قبلی می چرخد و بس!
كرمانشاه هنوز سهم بزرگی از حدود 42 هزار هكتار زمین های آلوده به میان ایران را در مرزهایش داراست و هنوز هم زخم شیمیایی شدگان زرده، دیره و نودشه تازگی دارد.
اما در سال های پس از جنگ مردان و مدیران و البته سیاستمدارانی در كرمانشاه تربیت شدند و برخاستند و به مناصب مهم كشوری گماشته شدند كه به طور بدیهی باید برای رفع محرومیت های دیارشان آستینی بالا می زدند و زبان گویای مردم مرزبان این استان در مراكز حاكمیتی و تصمیم گیر می شدند اما دریغ كه این گونه نبوده است.
از معاون رییس جمهوری گرفته تا وزیر نفت كنونی و سفیر ایران در ونزوئلا تا مسوولیت های گوناگون در وزارتخانه ها و سازمان های اقتصادی و تجاری و شهرداران مناطق تهران و ... جملگی مردانی از كرمانشاه ابراز وجود كرده اند اما صد حیف كه هرگز این 'وجودها' به 'داشته ها'ی موثری برای كرمانشاه منجر نشد.
باورتان نمی شود توجه تان را به صدها طرح مصوب و پروژه نیمه تمامی كه در این استان به دلیل نبود پول یا سوء مدیریت به حال خود رها شده اند، جلب می كنم.
از صدای خیالی سوت قطار گرفته تا پالایشگاه 150هزار بشكه ای آن هم با 12هزار شاغل و خودروسازی ای كه نه تولید ون هشت نفره و نه سمند را بخوابش دید و بسیاری طرح های دیگر، همگی در یك كلام خوابند و روی زمین!
كمبود اعتبار و بودجه ناكافی حتی در زمان متمول ترین و پردرآمدترین دولت بعد از انقلاب یعنی دولت های احمدی نژاد همچنان مایه آزار كرمانشاه بود درعوض در همان دولت در سه دور سفر استانی شمار مصوبات از مرز500 هم فراتر رفت و این اتفاقات درست در مقابل چشمان معاون نظارت راهبردی رییس جمهوری كرمانشاهی الاصل، یا رییس سازمان هدفمندی یارانه های كرمانشاهی الاصل و ده ها مسوول عالیرتبه كرمانشاهی در سطح اول مملكت رخ داد و صد حیف كه آقایان كمترین تدبیری برای رفتن به لابی و راهروها و گرفتن حق كرمانشاه نداشتند.
در حالی كه برای تهران خط های متعدد مترو از تصویب می گذشت یا پروژه های عمرانی موثر در استان های مركزی و برخوردار كشور از تایید دولت می گذشت در عوض آب نبات چوبی هایی مانند منوریل از دور خارج شده، ذوب آهن خیالی كه با حضور مدیرعامل وقت بانك ملی ایران كلنگ زنی شد و ده ها پروژه غیركارشناسی و فاقد پشتوانه مطالعاتی لازم و با انگیزه های سیاسی و شاید هم رای جمع كنی برای كرمانشاه مصوب شد، تاكید می كنم فقط تایید و مصوب شد نه چیزی بیشتر و حتی نیم كردار!
چندی پیش در نشست شورای برنامه ریزی استان، استاندار و معاونین برنامه ریزی و عمرانی اش از مدیران استان درخواست اكید می كردند كه با توجه به در پیش بودن فصل بودجه ریزی94، همه توان و تلاش خود را برای جذب منابعی فراتر از آنچه برای استان مصوب خواهد شد، بكار گیرند.
واقعیت آن است كه یك دست صدا ندارد و یك مدیر هرچه هم زور بزند ممكن است سرریزهای قطره چكانی وزارتخانه ها را برای دستگاه متبوعش جذب كند اما هرگز كافی و وافی نخواهد بود و در این بین لازم است یك تیم از كرمانشاه متشكل از مدیران ارشد و دستگاه های اجرایی، اعضای مجمع نمایندگان، مسوولان ذی نفوذ و با اصالت كرمانشاهی در مركز همگی با احساس مسوولیت دست در دست هم برای گرفتن حق واقعی كرمانشاه از بودجه سالانه كشور تلاش كنند.
متاسفانه سیاست زدگی بیشتر افرادی كه از آنها با عنوان لابی های كرمانشاه در مركز یاد شد، خود آفتی برای واپس ماندن این دیار شده، این دوستان باید بدانند كه زادگاهشان در غبار محرومیت فرو رفته، مردمان این دیار را با سیاست چه كار؟
آیا مگر نمی دانید كه 450 میلیون بشكه نفت در میادین سومار و نفت شهر هنوز بدون استحصال است؟ آیا نمی دانید كه قیر طبیعی، سالانه 100 تن سقز و40 هزار تن پشم و.. كه كرمانشاه كانون این منابع خدادادیست همچنان بصورت خام و بدون فرآوری و ارزش افزوده از استان به ثمن بخس خارج می شود؟ آیا از ظرفیت های گردشگری استان و آثار تاریخی - طبیعی كرمانشاه غافل هستید؟.
آیا بیش از دو هزار و 500 پروژه كلنگ خورده، نیمه كاره و زخمی استان كه سوهان روح همه مردم استان شده، شما را نمی آزارد؟ آیا اختصاص 287 میلیارد تومان بودجه برای بخش عمرانی استانی بزرگ مانند كرمانشاه مایه تاسف و خنده نیست؟ آیا صفت سومین یا شاید هم دومین استان پربیكار كشور و سپرده و درآمد سرانه ای كه كمتر از نصف میانگین كشور است نمی تواند محركی برای هر كرمانشاهی ذی نفوذ فارغ از هر گرایش و تعلق خاطر به جناح و سیاست باشد تا برای دیارش دستی بالا زند؟.
آیا رواست یكی از پربارش ترین استان های كشور با 460 میلیمتر در سال باشیم و از وجود 900 هزار هكتار زمین حاصلخیر زراعی باشیم آنگاه كمتر از30 درصد آن زمین ها آبی باشند و كل تولیدات آن هم تنها در مرز چهار میلیون تن در سال باشد و حتی شاهد آن باشیم كه 'لورانتوس' به جان بلوط های زاگرس پایدارمان افتاده و بی تفاوت بمانیم؟ این همه مرز و آن اندك صادرات، چرا؟
كاش این روزها كه فصل بودجه بندی و اوج رفت و آمدها در راهروها (بخوانید تكاپوی لابی ها) از سوی دلسوزان سایر استان ها در دولت هستیم، كرمانشاهیان هم یكدل و یك رای برای ادای دین به مردمی كه آنان را به این موقعیت رسانده اند، تلاش كنند، یادمان باشد كه علاوه بر پیوند كرمانشاه و جنگ، مردم این دیار در انتخاب دكتر حسن روحانی بعنوان رییس جمهوری ملت ایران، سهم بزرگی داشته اند كه پیامش این است 'كرمانشاه توسعه می خواهد و مردمش شغل و رفاه!.
یحیی معماری خبرنگار ایرنا مركز كرمانشاه
571/567
كرمانشاه - ایرنا - در ماه های آذر و دی همیشه بوی پول از مركز به مشام ایران می رسد چرا كه همه نگاه ها به كتاب قطور بودجه پیشنهادی رییس جمهوری به مجلس است و اینكه سهم ها چگونه تقسیم می شود؟