اطلاعات مردم از بيماري ايدز تا آن اندازه نادرست است كه برخي افراد فكر مي كنند اين بيماري از طريق تماس با فرد مبتلا يا روبوسي و دست دادن با او منتقل مي شود.
از سوي ديگر همواره در فيلم ها، چنين نمايش داده شده كه تنها علت ابتلا به ايدز داشتن روابط جنسي غيراخلاقي و خارج از چهارچوب هاي شرعي و قانوني بوده و اين مساله موجب ساخته شدن يك «انگ اجتماعي و فرهنگي» براي بيماري ايدز شده است.
اين درحاليست كه عوامل مختلفي از جمله از طريق همسر آلوده به ويروس «اچ.آي.وي» يا تزريق خون آلوده در بيمارستان، مي تواند موجب ابتلا به ايدز شود.
به هرحال اين انگ و ترس و ساختن يك تصوير غيرواقعي از بيماري ايدز از سوي افراد و نهادهاي مختلف بويژه رسانه ها موجب شده تا مبتلايان به ايدز علاوه بر داشتن رنج بيماري، دچار انواع صدمات اجتماعي و فرهنگي و معنوي شوند كه اين مساله درد آنان را نسبت به بيماران ديگر دوچندان كرده است.
دردهايي كه بخشي از آن را بيماران تلاش كردند در اين گزارش بيان كنند و گاهي بين مصاحبه با يادآوري نوع برخورد برخي افراد با آنان، اشك در چشمانشان حلقه مي زد و بغض گلويشان را مي فشرد.
** ابتلاي همزمان يك زوج بي تقصير به ايدز
يكي از مبتلايان به بيماري ايدز به خبرنگار اجتماعي ايرنا مي گويد: همسرم باردار شد و براي انجام آزمايشات به بيمارستان رفتيم و در روند اين آزمايشات، 24 اسفند سال 83 فهميديم كه همسرم مبتلا به ايدز است اما خوشبختانه با راهنمايي هاي كادر پزشكي، دخترم سالم به دنيا آمد و اكنون در كلاس چهارم ابتدايي تحصيل مي كند و يك پسر سالم چهار ساله نيز دارم.
اين مرد 41 ساله مي افزايد: يك سال بعد از اين ماجرا نيز آزمايش «اچ.آي.وي» من مثبت بود و معلوم شد كه بيماري ايدز از طريق من به همسرم انتقال يافته است.
وي خاطرنشان كرد: من به هموفيلي(نوعي بيماري ارثي انعقاد خون) مبتلا هستم و از طريق تزريق فراورده هاي خوني آلوده به ويروس ايدز به اين بيماري مبتلا شدم و پس از آگاهي از بيماري ام، از طريق سازمان انتقال خون به مركز مشاوره ايدز بيمارستان امام خميني(ره) تهران معرفي و در آنجا براي من پرونده تشكيل شد.
اين بيمار اضافه مي كند: هرچند طي مسير درمان كم و كاستي هايي بود اما برطرف شد و خدمات درماني آن نيز به جز برخي آزمايش هاي تخصصي، رايگان است.
** لازم نيست كسي بداند من ايدز دارم
اين بيمار ادامه مي دهد: به دليل بازخوردهاي خيلي بد جامعه نسبت به بيماري، به جز پدرم، شخص ديگري از بيماري من اطلاعي ندارد و لازم نيست كسي بداند كه من بيمار هستم.
وي مي گويد: متاسفانه به دليل كم آگاهي، مردم و حتي قشر تحصيل كرده جامعه فكر مي كنند كه ويروس «اچ.آي.وي» از طريق روابط معمول اجتماعي مانند دست دادن منتقل مي شود در حاليكه اينطور نيست.
اين بيمار مي افزايد: مبتلايان به ويروس «اچ.آي.وي» همانند بيماران ديگر بايد زندگي معمولي در جامعه داشته باشند و آنان خطري براي زندگي ديگران ندارند.
وي ادامه مي دهد: به دليل بازخوردهاي بد جامعه، هنگام مراجعه به مراكز پزشكي از جمله دندانپزشكي نمي گويم كه مبتلا به «اچ.آي.وي» هستم، زيرا به مراكز پزشكي مخصوص بيماران هموفيلي مي روم و از آنجا كه اغلب بيماران هموفيلي مبتلا به «هپاتيت سي» هستند، مراكز مخصوص اين بيماران، تمهيدات و احتياط هاي لازم را دارند و لازم نيست بگويم من مبتلا به ايدز هستم.
** اغلب مبتلايان ايدز مشكلات بيمه اي دارند
اين بيمار مي گويد: تعداد زيادي ازمبتلايان به ايدز را مي شناسم و اغلب آنان مشكلات بيمه اي دارند هرچند كه با آمدن بيمه سلامت ايرانيان، مشكلات تاحدودي كاهش يافته اما به نظر من باز هم كافي نيست.
وي مي افزايد: مبتلايان به ايدز با روند پيشرفت بيماري به جايي مي رسند كه از فعاليت هاي اجتماعي دور مي مانند، بنابراين سازمان هاي بيمه گر به ويژه تامين اجتماعي بايد آينده اين افراد را تامين كند تا حداقل در آينده منبع درآمدي داشته باشند و پول توجيبي خود را دربياورند.
اين بيمار يادآور مي شود: تقريبا هيچكدام از مبتلايان به ايدز كه من مي شناسم، بيمه نيستند.
** مبتلايان به ايدز را از كار بركنار نكنيد
وي خاطرنشان مي كند: هر سال در رسانه ها درباره مبتلايان به ايدز مطلب مي نويسند و تكرار مكررات مي كنند اما از رسانه ها خواهش مي كنم آنقدر اطلاع رساني كنند كه تابوي ايدز در جامعه بشكند.
اين مرد مبتلا به ايدز مي گويد: فقط «اطلاع رساني» درباره ايدز كافي نيست، بلكه اين اطلاع رساني بايد درست و مستمر بوده و محدود به روز جهاني ايدز نباشد؛ هرچند اطلاع رساني درباره ايدز نسبت به 12 سال پيش بهتر شده اما باز هم جا دارد تا اطلاع رساني هاي بيشتري در اين زمينه صورت گيرد.
وي تاكيد مي كند: تابوي «اچ.آي.وي» بايد در جامعه بشكند تا شركت ها، كارگاه ها و كارخانه ها به محض فهميدن بيماري ايدز كارمند زن يا مردي، او را از كار اخراج نكنند.
اين بيمار كه خودش در مركز مشاوره «هات لاين» (خط تماس تلفني مستقيم بيماران و خانواده ها با پزشك) باشگاه ياران مثبت زيرمجموعه مركز تحقيقات ايدز كار مي كند، مي گويد: روزانه 20 نفر با اين خط تماس مي گيرند و سووالات آنان نشان مي دهد كه سطح آگاهي مردم نسبت به بيماري ايدز بسيار پايين است.
** ايدز علامت خاصي ندارد
فقط 21 سال دارد و با اين وجود بايد درد بيماري «اچ.آي.وي» و از آن بدتر انگ و تبعيض ناشي از بيماري را به دوش بكشد.
اين دختر مي گويد: پنج سال است كه ويروس «اچ.آي.وي» را از همسرم گرفتم و پيش از آن هيچگونه علامت خاصي نداشت و اكنون نيز با استفاده از دارو بدون مشكل خاصي با اين بيماري زندگي مي كنم.
وي مي افزايد: همسرم 10 سال معتاد تزريقي بود و بيماري ايدز داشت اما به رغم تذكراتي كه به او داده شده بود كه به مراكز بهداشتي برود و آزمايش ايدز بدهد و همچنين رابطه جنسي محافظت نشده نداشته باشد، به مراكز بهداشتي نرفت و رعايت نكرد.
اين زن ادامه مي دهد: همسرم آنقدر مواد مخدر به صورت تزريقي مصرف كرد كه سيستم دفاعي بدن او ضعيف شد و بيماري ايدز به بدن او حمله كرد؛ سرماخوردگي هاي شديد و طولاني مدت و سپس انواع عفونت ها و هپاتيت و پس از آن سل گريبانگير او شد و ويروس «اچ.آي.وي» به مرحله ايدز رسيد و همسرم جان خود را از دست داد.
اين بيمار با اشاره به تفاوت ويروس «اچ.آي.وي» و ايدز مي گويد: مي توان با درمان، خواب و تغذيه مناسب ويروس «اچ.آي.وي» را كنترل كرد اما اگر مبتلايان به «اچ.آي.وي» نكات درماني را رعايت نكنند به مرحله ايدز و بالاآوردن خون مي رسند.
وي خاطرنشان مي كند: ويروس «اچ.آي.وي» مانند ويروس آنفلوانزا و سرماخوردگي است و بايد آن را كنترل كرد؛ با دريافت دارو، فعاليت و واكنش ويروس هاي «اچ.آي.وي» كاهش پيدا مي كند.
اين زن مي افزايد: بيماري ايدز از يك تا 15 سال طول مي كشد تا علامتي از خود نشان دهد.
وي با بيان اينكه سيگار و قليان نيز ويروس «اچ.آي.وي» را تحريك مي كنند، ادامه مي دهد: به محض اينكه فهميدم همسرم ايدز دارد خودم هم آزمايش دادم و فهميدم كه به ويروس «اچ.آي.وي» مبتلا شده ام.
اين زن با اشاره به فعاليت باشگاه ياران مثبت مي گويد: در اين باشگاه خدمات دارويي و آزمايشگاهي رايگاني به مبتلايان ارائه مي شود.
** افراد داراي سوابق پرخطر حتما آزمايش ايدز بدهند
اين بيمار تاكيد مي كند: مبتلايان ايدز واقعا خطري براي جامعه ندارند؛ ايدز به جز از طريق سرنگ هاي آلوده، فراورده هاي خوني آلوده و رابطه جنسي محافظت نشده، از طريق ديگري منتقل نمي شود و مبتلايان به اين بيماري نبايد از جامعه طرد شوند.
وي مي افزايد: فقط خود بيماران بايد بيماري خود را بپذيرند؛ بسياري از افراد ممكن است به داشتن بيماري ايدز مشكوك باشند اما از ترس اين بيماري براي آزمايش مراجعه نمي كنند و از اين افراد خواهش مي كنم كه نترسند و آزمايش بدهند چون هرچه زودتر متوجه بيماري خود شوند زودتر بيماري خود را كنترل كرده و از انتقال آن به افراد ديگر نيز جلوگيري مي شود.
اين بيمار با تاكيد براينكه ايدز، ترس و نااميدي ندارد، ادامه مي دهد: تمام افرادي كه رابطه جنسي خارج از چهارچوب داشته، از سرنگ مشترك براي تزريق مواد استفاده كرده اند يا اينكه همسر معتاد تزريقي داشته يا دارند حتما بايد آزمايش هاي مربوط به ايدز را بدهند.
وي اضافه مي كند: اگر كتاب هاي مربوط به ايدز را نمي خواندم يا از طريق باشگاه هاي بيماران ايدز به من اطلاع رساني نمي شد تا اين حد درباره بيماري ايدز آگاهي نداشتم.
** خانواده ام از بيماري من اطلاعي ندارند
اين بيمار مي گويد: به دليل انگي كه براي بيماري ايدز در اذهان عمومي شكل گرفته، متاسفانه حتي خانواده ام نيز از بيماري من خبر ندارند و مي ترسم كه به آنان بگويم.
وي مي افزايد: هنوز موضوع بيماري ايدز در ايران جا نيافتاده و مردم فكر مي كنند كه حتي اگر از كنار ما عبور كنند يا با ما صحبت كنند مبتلا به ايدز مي شوند و البته تقصيري هم ندارند چون اطلاع رساني كافي در اين زمينه انجام نگرفته است.
** بازجويي پزشك و رفتار آزاردهنده او
اين بيمار تصريح مي كند: رفتارهاي بد مردم نسبت به مبتلايان «اچ.آي.وي» كه خواسته يا ناخواسته، باگناه يا بي گناه به اين بيماري مبتلا شده اند واقعا آزار دهنده است.
وي كه با نقل خاطره اي تلاش دارد اين رفتارها را به تصوير بكشد، مي افزايد: چند وقت پيش به دليل ابتلا به سرماخوردگي به پزشكي مراجعه كردم و شيفت شب بود و پرستاري كه مي خواست به من سرم وصل كند، خواب آلود بود. بدليل وجدان بيمار و اينكه احتمال دادم شايد براثر خواب آلودگي پرستار، دستم زخمي شود، پزشك را از بيماري «اچ.آي.وي» خود مطلع كردم و در همين لحظه چهره پزشك در حال نسخه نوشتن و طرز صحبت او با من تغيير كرد و با لحن بد شروع به بازجويي از من كرد.
اين بيمار مي گويد: اين پزشك فراموش كرده بود كه كارش طبابت است و نبايد با من كه ناخواسته مبتلا به ايدز شدم اينگونه رفتار كند اما او به من برچسب «بي بند و باري» زد؛ بهتر است انسان ها به اين فكر كنند كه هنگام مواجهه با هر بيماري به ويژه مبتلايان به ايدز كمك كنند و دردي به درد آنان اضافه نكنند.
وي مي افزايد: وقتي كه سطح آگاهي يك پزشك عمومي از بيماري ايدز تا اين اندازه پايين است از ديگر مردم چه انتظاري مي توان داشت البته اغلب پزشكان رفتار خوبي با بيماران دارند اما اينگونه پزشكان هم پيدا مي شوند. حداقل وجدان دارم كه براي جلوگيري از اضافه شدن موارد جديد ابتلا به ايدز، بيماري خود را به كادر پزشكي اعلام كند و چرا بايد بابت اين مساله خجالت بكشم اما برخورد آن پزشك با من بعد از گذشت يك سال از آن رفتار، هنوز هم من را آزار مي دهد.
** لزوم راهنمايي والدين پيش از ازدواج
اين بيمار از رسانه ها خواست تا بيشتر در مورد بيماري ايدز و «اچ.آي.وي» اطلاع رساني كنند.
وي مي گويد: قبل از ازدواج با همسرم دوست بودم و دختران و پسران بايد آگاه باشند كه اگر همسر خود را خودشان انتخاب مي كنند به اندازه كافي درباره او شناخت پيدا كنند و به اتفاقات بعد از ازدواج نيز بيشتر فكر كنند. يك ازدواج اشتباه مي تواند مسير زندگي را تغيير دهد و دشوار كند؛ هنگامي كه من ازدواج كردم در آزمايش هاي ازدواج، تست ايدز نبود و نفهميدم كه همسرم مبتلا به ايدز است و اكنون هم اين آزمايش ها نيست و اگر من بخواهم دوباره ازدواج كنم طرف مقابل من از كجا مي خواهد بفهمد كه من بيمار هستم و بيماري خيلي راحت گسترش پيدا مي كند.
اين بيمار ادامه مي دهد: همسرم پيش از آشنايي با من، موادي مانند هروئين، كراك، ترياك و شيشه مصرف مي كرد اما هنگام آشنايي، يك سال و نيم بود كه مصرف مواد را كنار گذاشته و پاك بود اما ايدز داشت.
وي تصريح مي كند: تاوان گناه شخص ديگري را من هم بايد بپردازم زيرا با آنكه خدمات درماني به راحتي در دسترس است اما اينكه بطور مداوم تحت درمان باشي به هرحال شرايط را از وضعيت معمولي زندگي خارج مي كند. از خانواده ها و والدين مي خواهم كه از صحبت با فرزندان خود درباره رابطه جنسي نامطمئن يا دوست شدن دو جنس مخالف واهمه نداشته باشند و در صورت آگاهي از اين مسايل با فرزندانشان برخورد فيزيكي نكنند بلكه آنان را راهنمايي كنند.
** از ايدز «غول» نسازيد
اين بيمار از مردم نيز خواست تا انگ و ترديدهاي خود را نسبت به بيماري ايدز كم كرده و از اين بيماري، «غول» نسازند و ادامه مي دهد: مبتلايان به ايدز آزاري به كسي ندارند؛ اين بيماري جز رابطه جنسي و تزريق مشترك از سرنگ آلوده راه انتقال ديگري ندارد حتي اگر بيمار ايدزي زخمي شود و خونش بيرون بريزد ويروس ايدز ظرف سه تا پنج ثانيه در هواي آزاد مي ميرد.
اين بيمار از مردم درخواست كرد تا خيلي زود درباره مبتلايان به ايدز ، قضاوت نكنند و خاطرنشان مي كند: بيمار ايدز آنقدر خاص نيست كه آن را بزرگ كنيم؛ هرچه بيشتر درباره بيماري ايدز سخن گفته شود ترس از آن نيز كمتر مي شود.
وي تصريح مي كند: همه ما انسان هستيم، يكي بيمار و ديگري سالم، اما قرار نيست كه به خاطر بيماري، همديگر را طرد كنيم بلكه دست به دست هم بايد همديگر را كمك كنيم و اينگونه دنيا زيباتر خواهد شد و مشكلات نيز زودتر حل مي شود.
** ايدز، سوغات سفر به يك كشور خارجي
32 سال دارد و ازدواج نكرده است، مي گويد: بطوركلي شخصي هستم كه نسبت به ابتلا به بيماري وسواس داشتم و هر چند وقت يك بار ، آزمايش مي دادم و سال 2011 در آزمايشي، متوجه شدم كه مبتلا به ايدز هستم. در مسافرت به يك كشور خارجي (از نام بردن اين كشور خودداري مي كند) براثر تزريق خون آلوده به ايدز مبتلا شدم و البته خوشبختانه توانستم از آن كشور بابت اين مساله غرامت بگيرم.
وي مي افزايد: آزمايش ها و خدمات درماني ايدز رايگان است، اما براي انجام نوعي آزمايش تعيين بار ويروسي ايدز كه سالانه يك بار انجام مي شود بايد 300 هزار تومان و همچنين براي آزمايشي موسوم به آزمايش «سي دي 4» - CD4 - براي شمارش سلولي و استفاده از كيت (دستگاه تشخيصي ) خوب بايد 25 هزار تومان جداگانه پرداخت كنيم.
** برخورد بد كادر آزمايشگاهي با بيمار مبتلا به ايدز
اين بيمار مي گويد: چون پدرم پزشك است راحت با بيماري من كنار آمد اما بطور كلي ترجيح مي دهم به كسي نگويم كه ايدز دارم البته بستگي به شرايط و زمان نيز دارد.
وي مي افزايد: گاهي برخورد قشر متوسط جامعه با مبتلايان به ايدز از پزشكان بهتر است؛ بطور مثال در مراجعه به آزمايشگاهي پس از آگاهي از بيماري من براي آزمايش گرفتن تا 12 بار كادر پزشكي عوض شد تا بالاخره يك نيروي آزمايشگاهي با پوشيدن سه لايه دستكش حاضر شد از من آزمايش بگيرد البته اين گونه برخوردها قابل تعميم به همه كادر پزشكي و آزمايشگاهي نيست. چه رفتارها خوب باشد چه بد، به خاطر احساس دِيْن و رنجي كه خودم مي كشم و دوست ندارم فرد ديگري اين رنج را ببيند در مراكز درماني همواره مي گويم كه مبتلا به «اچ.آي.وي» هستم اما در جامعه به خاطر ديدگاه بد مردم و اطلاع رساني هاي اشتباه به كسي نخواهم گفت.
** مردم را از ايدز ترسانده اند
اين جوان مي گويد: رسانه ها و ديگر نهادها با اطلاع رساني هاي نادرست خود، مردم را از ايدز ترسانده اند و مردم از ايدز «غولي» ساخته اند و در برابر آن به شدت جبهه گيري كرده و با بيماران با انگ و تبعيض برخورد مي كنند.
وي مي افزايد: اكنون درباره بيماري ايدز اطلاع رساني مي كنم و بايد با افتخار اين كار را انجام دهم اما در ابتداي مصاحبه از شما خواستم كه «اسم» من عنوان نشود اين مساله به خاطر انگ ايدز است كه متاسفانه در جامعه وجود دارد و مادامي كه اين انگ وجود دارد نمي توان از ابتلاي موارد جديد به ايدز، پيشگيري كرد.
** حتي مبلغ ناچيز درمان ايدز نيز براي اغلب بيماران سنگين است
اين بيمار خاطرنشان مي كند: اغلب مبتلايان به ايدز يا «اچ.آي.وي» داراي سابقه اعتياد تزريقي و داراي درآمد كم هستند.
وي مي افزايد: از اين رو پرداخت حتي اندك پول بابت درمان كه براي من و امثال من ناچيز است ، براي آنان عذاب آور خواهد بود.
** فقط به مساله پيشگيري از ايدز پرداخته نشود
اين بيمار مي گويد : اگر رسانه ها فقط به مساله «پيشگيري» بپردازند، مردم فقط مي ترسند كه به بيماري مبتلا نشوند بنابراين در كنار اين اطلاع رساني ها حتما بايد اطلاعات بيشتر و دقيق تري راجع به «اچ.آي.وي» بيان شود.
وي با بيان اينكه برخي رسانه ها درمورد اطلاع رساني ايدز دچار خودسانسوري هستند، مي افزايد: هنگامي كه در همين اطلاع رساني هاي مربوط به پيشگيري ايدز به طور واضح از وسيله پيشگيري «كاندوم» يا رابطه جنسي محافظت نشده صحبت نمي شود، بطور قطع اين اطلاع رساني ها سودي نخواهد داشت.
وي اضافه كرد: با اين اطلاع رساني هاي نادرست و ايجاد ترس بين مردم، اگر فردي دچار «اچ.آي.وي» شود، بيماري خود را نمي پذيرد و ديگران را نيز آلوده مي كند.
اين بيمار تاكيد مي كند: رسانه ها و صدا وسيما همواره از بيماران مبتلا به ايدز ، چهره اي وحشتناك ترسيم مي كنند در حاليكه من عضو باشگاه مثبت تهران و با تعداد زيادي از اين بيماران آشنا هستم و اكثر قريب به اتفاق آنان تحصيلات دانشگاهي داشته و در سطح خوب اجتماعي زندگي مي كنند.
** بيماري كه ايدز را با ملاقه سر كشيد
بيمار ديگري كه 36 سال دارد و تازه ازدواج كرده است به خبرنگار ايرنا مي گويد: 13 سال پيش مصرف كنند مواد مخدر بصورت تزريقي بودم و در آن زمان بايد سرنگ را از داروخانه به قيمت 200 تومان مي خريديم كه در آن زمان براي معتادان ، زياد بود و چون بايد پول مواد را به زور در مي آورديم ديگر پولي بابت سرنگ خرج نمي كرديم حتي اگر سرنگ 20 تومان بود.
وي مي افزايد: بنابراين چون پول سرنگ نداشتم براي تزريق مواد مخدر از سرنگ هاي ديگران استفاده مي كردم يا سرنگ هاي استفاده شده را از كوره ها، پارك ها و خرابه ها پيدا و استفاده مي كردم.
اين بيمار اضافه مي كند: جنس ها (مواد مخدر) را با معتادان ديگر در ملاقه مي جوشانديم و همزمان با سرنگ آن را از ملاقه بيرون كشيده و به بدن خود تزريق مي كرديم؛ در حقيقت «خون بازي» كرده و از اين طريق خون آلوده يكديگر و ويروس «اچ.آي.وي» را به بدن منتقل مي كرديم.
وي ادامه مي دهد: معتادان امروزي خوشبخت هستند زيرا سرنگ و ملاقه رايگان در اختيار آنان قرار مي گيرد و مي توانند از ابتلا به ايدز پيشگيري كنند.
** همين روزها قرار است بميري!
اين بيمار مي گويد : دوره پنجره (فاصله زماني بين ورود عامل بيماريزا به بدن تا زمان توان تشخيص آن) را مي گذراندم ؛ طي پنج تا شش ماه احساس كاهش توانايي و ضعف بدني اتفاق افتاد و به خانواده ام اطلاع دادم كه ممكن است ايدز داشته باشم.
وي مي افزايد : به شبكه بهداشت معرفي شدم و از من آزمايش هايي گرفته شد؛ يك ماه طول كشيد تا جواب آن معلوم شود؛ همسايه ما در آزمايشگاه كار مي كرد و جواب آزمايش را قبل از من به خانواده ام اطلاع داد. روزي به خانه آمدم و ديدم همه دارند گريه مي كنند و به من گفتند كه «همين روزها قرار است بميري».
** حبس در خانه به جرم بيماري
اين بيمار يادآور مي شود: 13 سال پيش خدماتي كه اكنون وجود دارد، نبود و من بار مشكلات و انزواي ناشي از ايدز را به تنهايي به دوش كشيدم.
وي مي گويد: درست است كه خانواده ام من را از خانه بيرون نكردند اما تصور مي كردند كه با تنفس، عطسه و سرفه من ، ويروس اچ.آي.وي منتقل مي شود بنابراين مرا در اتاقي به صورت ايزوله نگه داشته و در حالت حبس قرار گرفتم.
**از كارتن خوابي تا معجزه
اين بيمار مي افزايد : بعد از مدتي خانواده ام را رها كردم و زماني در جواديه و دروازه غار، كارتن خوابي مي كردم. به تدريج پيله انزوا را شكستم و وارد اجتماع شدم؛ هر چند «اچ.آي.وي» با مصرف دارو كنترل شده بود اما از لحاظ روحي و رواني دچار مشكل شده بودم؛ ناراحت بودم و گريه مي كردم ؛ بي اشتها بودم و غذا نمي خوردم اما نمرده بودم.
اين بيمار خاطرنشان مي كند: شش ماه اينگونه زندگي كردم تا اينكه مشاوران «راهي براي زندگي بهتر» را پيدا كردم و ابتدا تصور كردم كه اين روزها قرار است بميرم پس چه زندگي بهتري، اما بعد از صحبت با مشاوران دريافتم كه حالا حالاها قرار نيست بميرم.
وي اضافه مي كند: فهميدم كه با مصرف كم مواد مخدر و تغذيه خوب مي توان ايدز را كنترل كرد؛ شش سال بعد از اينكه فهميدم «اچ.آي.وي» دارم مصرف مواد مخدر را ترك كردم؛ در ابتدا براي ترك مواد مخدر، متادون مصرف مي كردم و گاهي هم مواد تزريق مي كردم و زيرآبي مي رفتم.
وي خاطرنشان مي كند: در مسير ترك مواد مخدر ، بسياري از دوستانم بر اثر مصرف مواد مخدر يا تصادف مردند و وقتي ديدم كه من زنده ام گفتم پس بايد زندگي كنم و تلاش كردم طبق آموزش ها عمل كنم و اكنون هفت سال است كه پاك هستم.
اين مرد 36 ساله ادامه مي دهد: با ترك مصرف مواد مخدر، معجزه رخ داد و به مرور زمان اعتمادم را به دست آوردم و تصميم گرفتم به خودم و ديگران صدمه نزنم.
وي با بيان اينكه در بيماري بايد ابتدا با شخص خودت كنار بيايي اضافه مي كند: اكنون اطرافيان و خانواده ام، بيماري من را پذيرفته اند و به ويژه از زماني كه مصرف مواد مخدر را ترك كردم برخوردها با من تغيير كرده است.
** بيمارستان هايي كه از پذيرش زن باردار مبتلا به ايدز خودداري كردند
اين بيمار حالا در باشگاه مثبت تهران كار مي كند و به گفته خودش در هفته با 50 بيمار ايدزي ديگر صحبت كرده و به آنان مشاوره مي دهد.
وي در ادامه به نقل خاطراتي از مشكلات اعضاي اين باشگاه مي پردازد و مي گويد: سال ها پيش، زن باردار مبتلا به ايدز براي زايمان به هشت بيمارستان ارجاع داده شد اما هيچكدام از اين بيمارستان ها، اين زن را پذيرش نكردند. پس از مطرح شدن اين مشكلات با مسوولان نظام سلامت ، حالا ماماهاي متخصص ويژه تولد نوزدان زنان مبتلا به ايدز وارد كادر درماني شده اند.
نامبرده با نقل خاطره يكي ديگر از بيماران ايدزي ادامه مي دهد: يكي از زنان مبتلا به ايدز به خاطر رعايت شعار باشگاه ياران مثبت كه «وجدان بيدار» است در مراجعه به دندانپزشكي اعلام كرده بود كه ايدز دارد اما پس از اعلام كادر شاغل در آنجا با پنس، مانتو و روسري او را كشيده و او را از دندانپزشكي بيرون انداختند.
وي اضافه مي كند: يكي ديگر از بيماران نيز با شوهر خود در خانه دعوايش مي شود و با صداي بلند به همسرش مي گويد كه تو مرا به ايدز مبتلا كرده اي ؛ بعد از اين اتفاق همسايه ها به اتفاق صاحبخانه آنها را از خانه بيرون مي كنند و آنان پس از چند روز زندگي در خيابان با هماهنگي خيران به منزل ديگري اثاث كشي مي كنند.
وي تاكيد مي كند: مبتلايان به «اچ.آي.وي» همواره با اين مشكلات دست و پنجه نرم مي كنند و به ويژه زنان بيمار حساس تر بوده و آسيب هاي روحي بيشتري مي بينند.
اين بيمار مي گويد: از سوي ديگر بسياري از مبتلايان به «اچ.آي.وي» ازدواج نكرده اند و با توجه به اينكه موج سوم ايدز از طريق رابطه جنسي محافظت نشده منتقل مي شود بايد به اين مساله توجه شود. بسياري از بيماران حالا كه مصرف مواد را كنار گذاشته اند نياز دارند ازدواج كنند و با توجه به وضع معيشتي آنان لازم است مسوولان به رفع كمبودهاي مالي آنان اقدام كنند.
وي تصريح مي كند: شاهد هستيم كه زني مبتلا به ايدز براي تامين مخارج زندگي اقدام به رفتارهاي پرخطر جنسي مي كند بنابراين حتما بايد به وضعيت اقتصادي مبتلايان ايدز رسيدگي شود.
وي اضافه مي كند: براي ازدواج به دنبال وام بودم كه به من وام ندادند و با كمك خانواده توانستم ازدواج كنم اما شايد بيماران ديگر شرايط من را نداشته باشند و در تنهايي دست به رفتارهاي پرخطر و كارهاي اشتباه بزنند كه در آنصورت ديگر نمي توان موارد جديد «اچ.آي.وي» را كنترل كرد.
به هر حال براساس آخرين آمار اعلام شده از سوي وزارت بهداشت، تا اول مهر امسال 28 هزار و 663 مبتلا به اچ.آي.وي/ايدز در كشور شناسايي شدند اما به گفته مسوولان نظام سلامت تخمين زده مي شود 85 هزار مبتلا به ايدز در كشور وجود داشته باشد.
يعني در اين بين دقيقا 56 هزار و 337 بيماري وجود دارند كه از ابتلاي خود به ايدز خبر ندارند يا از آن بدتر در حال پنهان كردن بيماري خود به دليل انگ اجتماعي آن هستند.
انگ نه تنها مانع مهمي در برابر اقدام عمومي عليه يك بيماري است، بلكه يكي از دلايل اصلي محروميت بسياري از بيماران مبتلا به ايدز از حقوق فردي و اجتماعي خود محسوب مي شود.
از: سادات حسيني خواه
اجتمام(5) ** 9185 ** 1071
تهران - ايرنا - «دست هاي زخمي و تاول زده» يا چسباندن انگ «بي بند و بار جنسي» تصويري است كه متاسفانه از ايدز در اذهان مردم نقش بسته، در حاليكه مبتلايان به اين بيماري همانند ديگر بيماران بوده و زندگي معمولي را سپري مي كنند.