۴ اسفند ۱۳۹۳، ۹:۱۳
کد خبر: 81516708
T T
۰ نفر

تنش دوحه- قاهره با بن مایه رقابت منطقه یی

۴ اسفند ۱۳۹۳، ۹:۱۳
کد خبر: 81516708
تنش دوحه- قاهره با بن مایه رقابت منطقه یی

تهران- ایرنا- مخالفت قطر با حمله هوایی مصر به لیبی نشان داد به دلیل فقدان توافق همگانی كشورهای خاورمیانه برای پایان دادن به خشونت های كنونی، الگوی روابط كشورهای این منطقه همچنان مبتنی بر الگوی رقابت باقی خواهد ماند.

اواخر آذرماه بود كه با میانجیگری «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه پیشین عربستان، یخ 18 ماه روابط سرد قطر و مصر شكسته شد و نمایندگان 2 كشور با یكدیگر دیدار كردند.

دیدار بیست و نهم آذرماه «محمد بن عبدالرحمن» فرستاده ویژه قطر، با «عبدالفتاح السیسی» رییس جمهوری مصر، در قاهره نماد به ثمر نشستن تلاش های پادشاه عربستان برای بهبود روابط قطر و مصر بود.

در همین زمینه، ملك عبدالله برای تقویت بیشتر روابط مصر و قطر تلاش داشت دیداری میان السیسی و «شیخ تمیم» امیر قطر، تدارك ببیند كه با مرگ پادشاه عربستان این برنامه به تعویق افتاد.

گرم شدن روابط مصر و قطر پس از بهبود روابط عربستان، بحرین و امارات با قطر صورت گرفت. این سه كشور به دلیل پشتیبانی قطر از محور اخوان المسلمین سفرای خود را از دوحه فراخوانده بودند اما آبان ماه گذشته این اختلاف پس از ماهها رایزنی سیاسی، در نشست ریاض رو به كاهش گذاشت و سفرای عربستان، بحرین و امارات به دوحه بازگشتند.

در پی این بهبود روابط، عربستان تلاش داشت نقش رهبری خود در همبسته نگه داشتن جهان عرب را به نمایش بگذارد و روابط قطر و مصر را روی ریل همكاری قرار دهد.

با این همه، حمله هواپیماهای ارتش مصر به مواضع داعش در لیبی كه به دنبال اقدام داعش در بریدن سر 21 گروگان مصری صورت گرفت- نشان داد حوادث منطقه ای می تواند چالش های بسیاری را پیش روی كشورهای عربی قرار دهد و آنها را به سوی رقابت با یكدیگر بكشاند. در این میان، مسائل هویتی مانند «عربیت» به راحتی تحت الشعاع رقابت های منطقه ای قرار می گیرد.

به دنبال حوادث لیبی، بار دیگر روابط قطر و مصر دچار چالش شد. این اختلاف را در نشست بیست و نهم بهمن ماه اتحادیه عرب در قاهره كه برای بررسی راهكارهای مبارزه با داعش در لیبی برگزار شد، به خوبی دیدیم. مخالفت قطر با حمله یكجانبه مصر به مواضع داعش در لیبی باعث شد نماینده مصر در اتحادیه عرب، دوحه را به پشتیبانی از تروریسم متهم كند و همین امر نیز سبب شد قطر سفیر خود را به منظور مشورت بیشتر از قاهره فرابخواند؛ امری كه بسیاری از آن با عنوان احیای اختلاف 2 كشور نام بردند.

پرسشی كه در این میان مطرح می شود این است كه آیا این رویداد می تواند آغازگر دور تازه ای از اختلاف میان مصر و قطر باشد؟ و اگر چنین است، چرا؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت كه، بله؛ حوادث لیبی نشان داد ظرفیت تنش میان قطر و مصر همچنان بالا است و میانجیگری برخی كشورهای منطقه نمی تواند ریشه آن را بخشكاند؛ چرا كه این تنش به رقابت های منطقه ای این 2 كشور باز می گردد و به راحتی قابل چشم پوشی نیست.

اگر بخواهیم نگاهی ریشه ای به اختلاف قطر و مصر بیندازیم، باید به تلاش های منطقه ای قطر برای افزایش حوزه نفوذ و قدرت خود در فضای متشنج خاورمیانه اشاره كنیم.

قطر از لحاظ مولفه های سخت قدرت از توان زیادی برای تبدیل شدن به یك قدرت منطقه ای برخوردار نیست، اما حاكمانی با بلندپروازی های منطقه ای دارد. به همین دلیل، این كشور از نیمه های دهه 1990 میلادی (1370 خورشیدی) تلاش كرد با تكیه بر دیپلماسی «پترو دلار» قدرت نرم خود را در جهان عرب افزایش دهد تا از این راه هم یك چهره مثبت از خود به نمایش بگذارد و هم میان جنبش های اسلامگرا نفوذ كند.

تلاش های میانجیگرایانه این كشور در مسائل منطقه ای مانند فلسطین، لبنان و سودان و كمك مالی دوحه به برخی گروه های اسلامگرا وابسته به جریان اخوان المسلمین از مهمترین گام های قطر در این زمینه به شمار می آید. این كشور برای افزایش نفوذ منطقه ای، میزبانی دفتر نمایندگی طالبان را نیز پذیرفته است و در جریان گفت و گوهای صلح میان آمریكا و طالبان، به عنوان یكی از طرف های اصلی شناخته می شود.

چنین اقدام هایی، قطر را در راه رقابت های منطقه ای با دیگر رقبای عرب به ویژه عربستان قرار داد. اوج این رقابت ها و اختلاف ها در خیزش های مردمی در جهان عرب بود.

پشتیبانی قطر- و البته تركیه- از گروه های اخوانی به ویژه اخوان المسلمین مصر به تیرگی بیش از پیش روابط قطر با عربستان، بحرین و امارات انجامید.

روی كار آمدن دولت اخوانی در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری مصر پس از انقلاب سال 1389، یك پیروزی راهبردی برای قطر و شكستی بزرگ برای عربستان بود. به همین دلیل پس از سرنگونی دولت «محمد مرسی» و روی كار آمدن نظامیان در مصر، عربستان از تمام توان خود برای پشتیبانی از دولت تازه استفاده كرد و به همراه امارات، كمك های مالی بسیاری در اختیار السیسی قرار داد. در راستا، فشار آوردن به قطر از اقدام هایی بود كه به منظور پشتیبانی از دولت تازه مصر صورت گرفت.

با سرنگونی دولت اخوانی در مصر و شكست طرح «محور منطقه ای اخوان المسلمین»، گرچه رویدادها شكل دیگری به خود گرفت اما از تلاش های بلندپروازانه قطر برای تثبیت جایگاه منطقه ای خود كاسته نشد. اینجا بود كه عربستان فشارهای سیاسی بر قطر را تشدید كرد و به همراه بحرین و امارات، با فراخواندن سفیر از دوحه كوشید قطر را در انزوای سیاسی قرار دهد.

تداوم چنین فشارهایی قطر را به سازش با عربستان وادار كرد. ریاض نیز از این فرصت در راستای تقویت قدرت دیپلماسی خود بهره برد و به همین دلیل تلاش های بسیاری برای از سرگیری روابط قطر و مصر به كار برد تا با تشكیل یك محور عربی، قدرت منطقه ای خود را در برابر رقبای غیرعرب مانند آنكارا و تهران افزایش دهد.

حوادث تازه لیبی نشان داد در منطقه خاورمیانه محاسبات می تواند تا چه اندازه ساده انگارانه باشد؛ چرا كه قطر همچنان خود را بازیگری منطقه ای می داند و در پی گسترش حوزه نفوذی خود است و از این رو، همچنان به پشتیبانی پنهان از گروه های وابسته به اخوان به ویژه در لیبی ادامه می دهد. بر همین پایه، قطر تنها كشوری بود كه در آخرین نشست اتحادیه عرب با حمله مصر به مواضع داعش در لیبی مخالفت كرد.

این نكته را باید یادآور شد كه یكی از دلایل وضعیت متشنج كنونی در لیبی، جنگ قدرت میان كنگره ملی به رهبری احزاب وابسته به اخوان مانند حزب «عدالت و سازندگی» و «خلیفه حفتر» فرمانده پیشین و سكولار (عرفی گرا) ارتش و رهبر نیروهای شركت كننده در «عملیات كرامت» است.

برخی گمانه ها وجود دارد كه قطر و تركیه پشتیبان كنگره ملی لیبی و گروه «فجر لیبی» در برابر هواداران حفتر هستند و همین امر نیز بر دامنه تنش های داخلی لیبی افزوده است.

قطر به خوبی می داند در شرایط كنونی تلاش هایش برای به قدرت رساندن گروه های وابسته به اخوان در كشورهای عربی به شكست انجامیده است، اما همچنان تلاش دارد از این گروه ها به عنوان اهرمی برای فشار بر دولت های رقیب استفاده كند.

خلاء قدرت مركزی در كشورهایی همچون لیبی این فرصت را در اختیار قطر قرار داده است كه با آزادی بیشتری از گروه های دلخواه خود پشتیبانی كند و شاید از دید دوحه، لیبی مكانی برای بازسازی دوباره این گروه ها باشد. به همین دلیل است كه قطر حمله مصر به لیبی را محكوم می كند.

بنابراین باید گفت كه به دلیل وضعیت آشفته خاورمیانه و جهان عرب از یك سو و نبود توافق همگانی كشورهای منطقه برای پایان دادن به خشونت های كنونی از سوی دیگر، الگوی روابط موجود همچنان مبتنی بر الگوی رقابت باقی خواهد ماند.

روابط قطر و مصر و حتی روابط قطر و عربستان نیز متاثر از چنین فضایی، همچنان در كشاكش رقابت و حتی كشمكش پیش خواهد رفت و باید منتظر افزایش چنین تنش هایی در روابط این كشورها با یكدیگر بود.

*از: مهدی جوكار (گروه پژوهش و تحلیل خبری)

پژوهشم**9347**1961**2054