انتخابات مجلس نمایندگان (مجلس سفلی) و مجلس های محلی تاجیكستان روز یكشنبه برگزار شد. بر اساس آخرین نتایجی كه 'رییس كمیسیون مركزی انتخابات و رای پرسی جمهوری تاجیكستان' منتشر كرده است، بیش از 3 میلیون و 790 هزار نفر، یعنی 87 درصد از واجدان شرایط، در رای گیری شركت كردند. تا این لحظه، حزب خلق دموكرات تاجیكستان 65 درصد، حزب اگرری (كشاورزی) حدود 12 درصد، حزب اصلاحات اقتصادی 7.6 درصد، حزب كمونیست 2.5 درصد، و نهضت اسلامی تاجیكستان 1.5 درصد از آرا را به دست آورده اند.
روند انتخابات در این كشور، بلافاصله پس از اعلام نتایج اولیه، از سوی ناظران اروپایی به چالش گرفته شد و آنان شیوه برگزاری انتخابات را به پرسش گرفتند.
در بیانیه ای كه بر اساس یافته های ناظران دفتر بنیادهای دموكرات و حقوق بشر (OSCE) و پارلمان اروپا (PA) منتشر شد، آزادی مشاركت در انتخابات برای مخالفان دولت، تایید شده است. اما این بیانیه، فضای سیاسی در تاجیكستان را به اندازه كافی باز و آزاد ارزیابی نمی كند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: گرچه امكان انتخاب میان اندیشه های سیاسی گوناگون وجود داشت، اما رقابت های انتخاباتی در فضایی كنترل شده و بر اساس مقرراتی انجام شد كه امكانات نامزدها برای برگزاری اجتماع ها و نشست های انتخاباتی را محدود می كرد. در جریان رقابت ها، تفكیك میان حزب حاكم و دولت اغلب دشوار می شد كه این، با الزامات OSCE در تقابل است.
در بخش دیگری از این بیانیه می خوانیم: پوشش نامتوازن اخبار مربوط به نامزدان از رسانه های دولتی، انتشار گزارش های منفی درباره حزب 'نهضت اسلامی تاجیكستان' (حزب مخالف دولت) و برگزار نشدن مناظره ها و بحث های جدی انتخاباتی، امكان آشنایی رای دهندگان و انتخاب آگاهانه را تا اندازه زیادی محدود كرد.
بیانیه OSCE و پارلمان اروپا به گزارش هایی از تخلف در برخی حوزه های رای گیری نیز اشاره می كند.
اكنون پرسش این است كه آیا باید انتخابات اخیر تاجیكستان را گامی به سوی دموكراسی دانست یا شكستی برای مردم سالاری؟
واقعیت این است كه پاسخ به این پرسش، به زاویه دید ناظران بستگی دارد. اگر با معیارهایی كه در دموكراتیك ترین كشورهای جهان رایج است بخواهیم سخن بگوییم، همه موارد ذكر شده در این بیانیه، نكاتی منفی است و چنین انتخاباتی جای نقد فراوان دارد.
حال اگر انتخابات پارلمانی تاجیكستان را در فضای واقعی و با توجه به تاریخ دموكراسی تاجیكستان در یكصد سال اخیر بسنجیم، به نتیجه ای متفاوت خواهیم رسید.
سرزمین تاجیكستان و دیگر جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی در سراسر قرن بیستم اصولا چیزی به نام تحزب و تشكل های سیاسی را تجربه نكرده بودند. حزب در اتحاد جماهیر شوروی، شامل حزب كمونیست، آنهم با تشكیلات بسته و كنترل شده ای بود كه از سوی مسكو هدایت می شد.
همین فضا به عنوان میراث تفكر شوروی، به جمهوری هایی كه از آن استقلال یافتند نیز رسید.
در سال 1991، یعنی در آغاز استقلال جمهوری تاجیكستان، فقط 4 روزنامه و یك شبكه تلویزیونی در این كشور وجود داشت و تنها خبرگزاری تاجیكستان نیز متعلق به دولت بود. افزون بر این، به دلیل شیوه حكومت در اتحاد جماهیر شوروی، حزب و گروه سیاسی به معنای امروزی اش در تاجیكستان وجود نداشت. اصولا جنگ خانمان سوز داخلی (1992 تا 1997) در تاجیكستان به این دلیل آغاز شد كه گروه های بومی غرم و بدخشان تصور می كردند كه بیشتر اعضای دولت 'رحمان نبی اف' را ساكنان كولاب و خجند (لنین آباد سابق) تشكیل داده اند و اهالی غرم و بدخشان، استحقاق دارند تا سهم بیشتری از قدرت داشته باشند. اما چون این گروه ها تصوری از فعالیت حزبی و رقابت سیاسی نداشتند، كار به جنگ داخلی كشید و ده ها هزار شهروند تاجیك قربانی فضای به ارث رسیده از شوروی سابق شدند.
آن فضا، از زمان امضای پیمان صلح در تاجیكستان، تا امروز ، روز به روز بهتر شده است. امروز، حدود 3 هزار حزب، تشكل، گروه سیاسی و سازمان مردم نهاد (NGO) در تاجیكستان فعالیت می كند و حدود 500 روزنامه و مجله در این كشور چاپ می شود كه 60 درصد از آنها خصوصی هستند و به دولت وابستگی ندارند. همچنین كشور تاجیكستان، اكنون حدود 40 شبكه تلویزیونی خصوصی و تنها 4 شبكه تلویزیونی دولتی دارد.
تاجیكستان كشوری است كه مسیر توسعه اقتصادی را می پیماید و با همان سرعتی كه در اقتصاد، گام به گام، پیش می رود، باید توسعه سیاسی را نیز تجربه كند. الگوهای موجود نشان می دهد كه 'آزادی سیاسی' بدون 'توسعه سیاسی و فرهنگی'، نتیجه ای جز هرج و مرج و ناامنی نخواهد داشت. نمونه اش، كشور آلمان نازی است كه در آن، هیتلر و حزب نازی كاملا از مسیرهای دموكراتیك به قدرت رسیدند و سپس یكی از نمونه های معروف دیكتاتوری و نژادپرستی را در كشورشان حاكم كردند.
نمونه دیگر ، كشور عراق است كه ناگهان از دیكتاتوری صدام حسین به دورانی وارد شد كه در آن، یك قانون اساسی مدرن، پایه های دموكراسی را ظاهرا باید تقویت می كرد. اما چون فرهنگِ سیاست ورزی و رقابت حزبی در این كشور جا نیافته بود، پس از خروج آمریكاییان و برگزاری اولین انتخابات آزاد در این كشور هیچ گروه بازنده ای حاضر نبود پیروزی رقیب را به رسمیت بشناسد و به حقوق او احترام بگذارد و از اینرو مدتها كشور بدون نخست وزیر و دولت رسمی اداره می شد تا بالاخره نوری المالكی موفق به تشكیل كابینه شد.
البته وضعیت تاجیكستان بسیار بهتر از برخی كشورهای دیگر است. دستكم تاجیكان امروز با امنیت خاطر، قدم به خیابان می گذارند. اما نباید فراموش كنیم كه تاجیكستان از جنوب، از سوی شبه نظامیان بنیادگرا در افغانستان و از شمال، از سوی شبه نظامیان بنیادگرا در 'وادی فرغانه' تهدید می شود.
سخن آخر اینكه تاجیكستان، امروز در حال توسعه اقتصادی است. رشد اقتصاد این كشور در سال های 2011، 2012 و 2013 میلادی، پیوسته حدود 7.5 درصد بوده است. مردم تاجیكستان سزاوار اند كه از توسعه سیاسی همزمان با رشد اقتصادی برخوردار باشند و همواره به دنبال آرمان هایی بهتر باشند تا بتوانند پیشرفت كنند. اما این كار را خوب است بدون شتاب و بویژه، بدون توجه به تبلیغات رسانه ای و سیاسی غرب انجام دهند.
ملت تاجیكستان نباید سرنوشت گرجستان را از یاد ببرد. غربی ها با فشار تبلیغاتی و سیاسی فراوان، در این كشور شمال قفقاز، انقلاب نارنجی به راه انداختند و پس از آن به این دستاورد خود، بالیدند. اما درست زمانی كه گرجستان مورد تهدید نظامی و امنیتی قرار گرفت، كشورهای غربی به صورت جمعی پشت تفلیس را خالی كردند.
مردم تاجیكستان، شاید بهتر باشد كه ضمن فراموش نكردن آرمان های خود برای توسعه سیاسی و آزادی های مدنی، الگویی منطقی و عملگرایانه را در پیش بگیرند و از كنش های مبتنی بر امیال كشورهای دیگر كه ممكن است به بهای برهم زدن امنیت و اقتصادشان تمام شود، بپرهیزند. البته تاجیكان تا امروز هم ظاهرا همین روندِ منطقی را دنبال كرده اند.
زمان رضاخانی
آساق2**9163 **1446
تهران - ایرنا- تاجیكستان ضمن حفظ آرمانِ توسعه سیاسی و مدنی، با نگاهی به الگوهای برخی كشورهای منطقه می كوشد از تغییرات نامتوازن و شتابزده بپرهیزد و اصلاحاتِ گام به گام و همزمان در حوزه های اقتصاد و دموكراسی را ادامه دهد.