از نوع همان دفاع جانانه و حقوقمند و بيان مستنداتي كه حسين موسويان با نماينده پيشين آمريكا در سازمان ملل داشت. همان موسوياني كه او را بسي آزرديم. بايد گفت كه ما در بيرون از كشور ايرانيان ايران دوست فاضل و تاثيرگذار همچون «موسويان» كم نداريم. كساني كه دلشان براي ايران عزيز مي تپد. اين ارجمندان ايران بايد بدانند كه اكنون وقت دفاع جانانه از كيان و بزرگي و حقانيت ايران است.
ايرانيان ساكن آمريكا نبايد بگذارند كسي كه ده ها هزار خانه را برسر پير و جوان فلسطيني ويران كرده و گور آنان ساخته و در برابر مردم بي دفاع فلسطين، از سلاح هاي ممنوع و غير متعارف استفاده كرده و از منظر حقوق عادلانه بين المللي جنايتكارجنگي است و بارها ايران را به حمله تهديد كرده و حمله به عراق نيز از القائات و تحريكات او در حكومت جمهوري خواهان بوده و از مشوقان گروه هاي تكفيري از نوع داعش است و دنيا سلاح هاي اسرائيلي و آمريكايي را در دست اين گروه آدمكش ديده و خود اين نخست وزيري كه حتي «موساد» دروغگويش مي خواند و اتهامات او را در زمينه تلاش ايران به ساخت سلاح هسته اي رد مي كند، در جايگاه مظلوم بنشيند و آنچه بايسته سياست هاي توسعه طلبانه و استعماري خود اوست به ما نسبت دهد.
ايرانيان صاحب قلم و بيان هم در داخل و هم در خارج با شواهد تاريخي بايد بگويند و بنويسند تا قوم يهود و ملت آمريكا بدانند كه اقوام يهود از قرن ها پيش پيوسته مورد حمايت و محبت ايراني ها بوده اند و اگر مخالفتي هست با خوي غاصبانه و اشغالگرانه تفكر صهيونيستي است و گرنه يهود هميشه در ذمه اسلام و ايران محترم و با حفظ حقوق زيسته است و نيز به ملت آمريكا بگويند كه ملت نجيب ايران، هيچگاه، حكومت آمريكا را با كودتا ساقط نكرده و هيچگاه جنگي را برمردمش تحميل ننموده و قصد نداشته است تا ريشه موجوديت آمريكا را بخشكاند.
اكنون همان زمان حساسي است كه فردوسي بزرگ در شاهنامه سراسر حكمت خود «ننگ و نام» و «ننگ و نبرد» مي خواند و غيرت ايراني را در گذر از اين مرز خطرناك و هستي سوز، موثرترين مي داند. اكنون وقت آن است كه ايرانيان پژوهشگر، آگاه به سياست بين المللي و اهل قلم و حقوق در هر جاي دنيا، به نام ايران و ايراني، با منطق و استدلال، پاسخ بگويند و ننگ توسعه طلبي و جنايت را بر توسعه طلبان و متجاوزان به حقوق انساني اثبات كنند. آمريكا و آمريكايي هم بايد به اين حقيقت واقف شود كه نه تنها ايراني، متجاوز نيست؛ بمب بر سر مردم نمي ريزد؛ به داعش و تكفيري ها و معارضان اسلحه نمي دهد، بي گناهان را در اقصي نقاط گيتي با پهپادهاي خود نمي كشد؛ خانه هاي مردم بيگناه را گورشان نمي كند بلكه بيشترين خدمت را به بشريت به تمدن و فرهنگ و فرهيختگي جهاني كرده است.
حتي خدماتي كه ايرانيان دانشمند و فرهيخته و نجيب به خود آمريكايي ها كرده اند و به منزلت علمي آنان به روايت شواهد و بيان آمارها، كمتر از خود آمريكايي نبوده بلكه بسيار بيشتر و موثرتر از آنها در تاريخ آمريكا بوده است.
پژوهشگران زبردست ايراني و شمار بسيار استادان مسلم سرزمين ما، وزانت علمي و مدنيت آمريكايي ها را بالا برده اند. آن چنان كه اگر روزي اين نخبگان زبانزد جهاني به ايران عزيز بازگردند، خلاء عظيم و عجيبي در روند علمي، اجتماعي و اقتصادي آمريكا ايجاد خواهد شد آن چنان كه قرنها قابل جبران نيست. اين ايرانيان عزيز بايد هم قدر خود را به عنوان يك ايراني بدانند و هم هرگز ايران را از ياد نبرند.
چون از ياد بردن مام وطن به انسان، حس بي ريشگي و بي هويتي دست مي دهد. اينجا ديگر سلايق سياسي و اختلافات جناحي مطرح نيست آنچه اصل است كرامت ايراني و موجوديت ايران است كه دست استعمار مي خواهد اين درخت گشن بيخ و تاريخي را بخشكاند و همه زمينه ها را نيز مهيا كرده است. يك نشانه آن كاشتن نهال تكفيري در دل اسلام و در حاشيه ايران است.
هر نوع بي مبالاتي، هر نوع بي توجهي و غفلت و مسووليت را بر گردن ديگران انداختن و شانه خالي كردن از تعهداتي كه بر عهده شما و بر ذمه ماست، ثلمه اي بر ايران حادث خواهد كرد كه جبران آن غيرممكن است و از آن سو، وحدت نظري و عملي ايرانيان داخل و خارج، تخته هاي فولادي خواهد ساخت كه هيچ طوفان توفنده اي قادر به ريشه كن كردن آن نيست. پس چرا در مقابل گروهي كه خانه مردم را خراب مي كند تا كاخ خود را بسازد، چنين نباشيم؟
منبع: مردم سالاري
اول**1368**
تهران- ايرنا- در سرمقاله روز دوشنبه روز نامه «مردم سالاري» با عنوان «بيروني ها ايران را از ياد نبرند» به قلم منصور فرزامي مي خوانيم: به يمن روشن بيني ها و درك شرايط و ضرورت ها و حمايت بي دريغ بزرگان و ايستادگي مردم، پرونده هسته اي ايران در مذاكرات 1+5 به مرحله حساس رسيده، دارد به نتيجه مي رسد. در اين گيرودار، فضاي ضد ايراني جمهوري خواهان و سخنان تكراري و بي پايه و اساس نخست وزير رژيم صهيونيستي و موافقانش در جامعه آمريكا، سايه سنگين بر مذاكرات است و مي تواند منافع و مصالح ايران را تحت تاثير قرار دهد. از طرفي در عرصه افكار عمومي جهان به ويژه، اروپا و آمريكا، كاري از طعن و لعن و لغز ما هم بي نمي آيد. بلكه به استدلالات منطقي و شواهد حقوقي مستند و مستدل نياز دارد تا به اقناع افكار عمومي جهان بينجامد و منافع ما را تامين و تضمين كند.