به گزارش گروه اندیشه ایرنا ، میلكه بوربا، یكی از شناخته شده ترین روانشناسان تربیتی در جهان ، در بیش از دو دهه با فراتر از نیم میلیون پدر و مادر و معلم كار كرده است و حاصل تحقیقات خود درباره ی رفتار های كودكان و نوجوانان، و نحوه ی تعامل ایشان با والدین و بالعكس را در تألیفات متعدد ارائه داده است. او در صدها كارگاه آموزشی ، سخنرانی در زمینه ی روانشناسی تعلیم و تربیت ، یكی از فعال ترین كارشناسان مطرح در این حوزه است.
كتاب 'هوش اخلاقیِ' بوربا، را كه برگردان آن توسط فیروزه كاوسی، از سوی انتشارات رشد، به مخاطبان ارائه شده است ، می توان به عنوان ضرورتی مطالعاتی، در جهت مقابله با بحران های ترس آوری از جمله خشونت جوانان، ناشكیبایی، فقدان شفقت ، و شكستن ارزشها كه اكثریت جوامع جهان و از جمله جامعه ما با آنها روبروست، پیشنهاد كرد.
' هوش اخلاقی ' ، توانایی درك درست از نادرست و برخورداری از عقاید اخلاقی راسخ و قوی و عمل كردن به آنها، به گونه ای است كه فرد به شیوه ای صحیح و محترمانه رفتار كند.
هفت فضیلت اخلاقی كه میلكه بوربا ، رشد و پرورش آنها را از دوران كودكی برای شكل گیری یك شخصیت متعادل و اخلاقی برشمرده عبارتند از : همدلی ، وجدان، خویشتنداری ، احترام ، مهربانی ، بردباری، و انصاف.
مبنای همه ی ماجراهایی كه در این كتاب نقل شده اند ، پرونده های كودكان ، خانواده ها و معلمانی است كه نویسنده طی بیست سال با آنها كار كرده است.
در هزاره جدید مهمترین عامل سنجش یك ملت ، رشد ناخالص تولید محصولات داخلی ، نبوغ فناوری ، یا قدرت نظامی آن نیست ، بلكه مردم آن جامعه است.
بوربا در 'هوش اخلاقی' ، هر فصل را توضیح و تبیین یكی از هفت فضیلت اخلاقی كه ذكر شد، اختصاص داده است. وی ضمن ذكر نمونه های متعدد ، به بحرانی كه در جهان و البته با تمركز بر جامعه ی آمریكا در خصوص آن فضیلت رخ داده به طور مجزا اشاره كرده است. ما در ادامه ضمن آوردن بخش هایی از هر كدام از فصول كتاب، بیشتر بر ذكر بخش 'بحران' های هر فصل می پردازیم.
* بحران در رشد همدلی
حس همدلی ، اگر به ظاهر عنوانی ساده می نماید ولی نمونه های زیر از كتاب 'هوش اخلاقی'، بیانگر اهمیت پرورش چنین حسی در كودكان و نوجوانان بوده و نشان می دهد ریشه ی بسیاری از خشونت های غیرقابل باور چیست؟
در سال 1997 نوجوانی آمریكایی به دوستانش گفت كه دلش می خواهد به یك نفر شلیك كند. گفته می شود او یك اسلحه دزدید ، سپس به یك فروشگاه مواد غذایی رفت و اسلحه اش را به سمت فرد ناشناسی نشانه گرفت و به سر او شلیك كرد و آن فرد كه جوانی 18 ساله بود ، مُرد. روز بعد نوجوان قاتل به مدرسه رفت و با افتخار برای دوستانش صحبت كرد.
مورد دیگر در فوریه 1993 در انگلستان رخ داد. زمانی كه دو نوجوان ده ساله پسر بچه ی دو ساله ای را در یك مركز خرید در لیورپول ، از مادرش جدا كردند و او را بیرون بردند. این دو پسر، بیش از بیست پاره آجر را به پسرك دو ساله پرتاب كردند ، وی را لگد زدند ، لب پایین اش را پاره كردند، بعد او را لخت كرده و آزارش دادند . سپس بدن جیمز را روی خط آهن قرار دادند تا به نظر برسد كه مرگ او نه قتل ، كه تصادف بوده است و بعد از آن ، به یك فروشگاه محصولات تصویری رفتند تا كارتون تماشا كنند. این داستان ها اگر چه تكان دهنده هستند ، اما واقعیت دارند. در نظر بسیاری از روانشناسان ، این گونه رفتار ها ناشی از عدم رشد فضیلت همدلی در كودكان است. بدین معنا كه ما بایستی دوست داشتن و دوست داشته شدن را به كودكانمان بیاموزیم.
تحقیقات نشان داده است پدرانی كه خود را با مسائل فرزندانشان درگیر می كنند ، سهم زیادی در پرورش كودكان همدل دارند. نتایج جالب توجه تحقیقی جدید، نشان می دهد كه سه سال اول زندگی كودك ، در ایجاد استعداد همدلی یا كاشتن بذر خشونت ، نقش مهمی دارد.
* وجدان
تعریف وجدان در روانشناسی ، آن ندای درونی با عظمتی است كه به ما كمك می كند تا صحیح را از غلط بازشناسیم، همان چیزی است كه اساس یك زندگی محترمانه ، شهروندی درستكار بودن ، و رفتار اخلاقی صحیح را بنیان می نهد. وجدان، همان چیزی است كه اخلاقیات بر آن استوار است ؛ وجدان همراه با همدلی و خویشتن داری ، یكی از سه سنگ بنای اصلی رشد اخلاقی است. و همان چیزی است كه هر پدر و مادر متعهدی می خواهد كه فرزندش دارای آن باشد.
برای گسترش توانائی فرزندتان در درك دیدگاه های دیگران ، سؤال هایی طرح كنید، مانند : ' اگر كس دیگری به این ترتیب با تو رفتار می كرد ، چه احساسی پیدا می كردی؟ '
* خویشتن داری / كودك و تلویزیون
اگر چه فقط تلویزیون مروّج خشونت نیست ، اما بر رفتار كودكان تأثیر می گذارد. به خصوص بر كودكانی كه به جهت فشارهای محیطی و زیستی ، بیشتر آسیب پذیرند.
انجمن روانشناسی آمریكا تخمین می زند ، خشونتی كه از تلویزیون پخش می شود به خودی خود با بیش از 15 درصد رفتارهای پرخاشگرانه ی كودكان ارتباط دارد.
مؤلف كتاب می گوید: من در حرفه ی خودم به عنوان مشاور مدارس، یكی از بزرگترین مسائل رو به افزایشی را كه در تمام بچه ها می بینم ، رفتارهای خارج از اراده است، مثل رفتار كردن بر اساس امیال آنی ، پرخاشگری و خشم.
گزارش نظرسنجی هایی كه توسط پزشكان اطفال انجام شده، نشان داده است كه در بیست سال اخیر ، موارد تشخیص بیش فعالی و اختلال نقص توجه ، 700 درصد افزایش یافته است.
اگر چه دلایل زیادی برای این افزایش وجود دارد ، اما نباید نادیده گرفته شود كه بسیاری از كودكان یادنگرفته اند با احساسات شدیدشان ، به گونه ای مؤثر كنار بیایند و در شرایط فشار روحی ، خویشتن داری شان را به كار برند.
* بحران بی احترامی / نمایش قساوت ، بی تربیتی ، و امیال آنی در رسانه ها
احترام به معنای توجه نشان دادن به ارزش افراد یا اشیا است. به نظر می رسد با اتفاق نظری گسترده میان مراجع پرورشی ، والدین ، مربیان و قانون گذاران و عموم جامعه چنین خصیصه ای نه تنها در ایران بلكه در بسیاری نقاط جهان رو به زوال است.
چندی پیش ، مجید ابهری ، رفتار شناس ، یادداشتی تأسف برانگیز در همین رابطه در روزنامه ی ایران نوشت كه در آن از بی عاطفگی و زوال احترام بین فرزند و والدین، و در واقع از والدینی كه توسط فرزندانشان بدون پول در خیابان رها می شوند سخن گفته بود؛ والدینی كه اغلب دچار اختلال فراموشی اند.
در نظرسنجی ها و پژوهش هایی كه توسط توماس لیكونا ، مربی پرورشی، انجام شده است ، بی احترامی به بزرگسال ، به عنوان یكی از ده مشكل اصلی در رفتارهای جوانان، و نشانه ی واضحی از زوال اخلاقی است.
نظر سنجی اخیر روزنامه ی یو اس اِی تو دِی ، از مدیران مدارس نشان داد كه 89% آنها همواره با فحاشی و الفاظ تحریك كننده نسبت به معلمان و سایر شاگردان روبرو هستند .
در گزارش شبانه شبكه ABC چنین آمده كه 80% از آمریكائی ها كه در یك پژوهش ملی شركت كرده بودند ، احساس می كردند بی نزاكتی به شدت در حال بدتر شدن است.
در بسیاری از CD های معروف ، ترانه های بسیار مبتذل و نامناسبی ضبط شده اند و این اقدام همچنان در صدر فهرست CD ها و نوارهای دلخواه كودكان است. یكی از بددهن ترین خواننده های ترانه های رپ – ا می نِم – جایزه سال 2000 برنامه تلویزیونی MTV را دریافت كرد.
اتفاقی كه هم اكنون رپ های مبتذل فارسی زبان نیز در ارائه ی ان شریك شده اند، خواننده های فارسی زبانی مانند تُهی و هیچ كس، با حالات ، ترانه ها و اصطلاحات مشمئز كننده ، كه انتخاب اكثر نوجوانان ما شده اند. جوانانی كه روزی شیفته ی شنیدن ترانه های معناگرا بودند ، امروز گوش شان مملو از كلمات ركیك و بی معنای خواننده های بی سواد و بی ذوق هنری و ملّی است.
* مهربانی
میلكه بوربا در كتاب هوش اخلاقی، در فصل مهربانی داستانی را نقل می كند كه با تبیینی بسیار ساده معنای مهربانی را روشن می كند . داستان از این قرار است كه مكنزی اسنایدر ، دختری نه ساله ، وقتی گزارش یك خبرنگار را درباره ی وضعیت اسفناك كودكان پرورشگاهی شنید ، آنچه برایش بسیار عذاب اور جلوه كرد این بود كه كودكان پرورشگاهی اسباب و اثاثیه ی اندكشان را در كیسه های زباله پلاستیكی با خود حمل می كردند. مكنزی از این مسأله بسیار ناراحت شد و تصمیم گرفت كه در حد توانایی خودش كاری هر چند ناچیز بكند. خبر كوشش های او همه جا پخش شد . گروه های پیشاهنگی ، داوطلبان آتش نشانی ، همسایه ها و دوستان ، همه دست به كار شدند تا در انجام این فكر مهربانانه سهیم شوند وبه این ترتیب هزارن چمدان برای كودكان پرورشگاهی ارسال شد.
دلگرمی دادن به دیگران در شرایط مختلف و به یاد آنها بودن ، از مصادیق مهربانی است همچنین استفاده از اصطلاحاتی مانند : تبریك می گویم ، آیا همه چیز روبه راه است ؟ از كمكت ممنونم ، متأسفم و بسیاری موارد دیگر كه در زبان متمدن و شیرین فارسی بی اندازه زیاد است.
* بردباری
بردباری یا صبر ، یك ویژگی اخلاقی مؤثر است كه دشمنی ، خشونت و تعصب را كاهش می دهد ، و همزمان به گونه ای بر ما اثر می گذارد كه با دیگران با مهربانی وادراك رفتار كنیم .
توماس لیكونا ، نویسنده كتاب 'پرورش فرزندان خوب ' ، توضیح می دهد كه بردباری به عنوان یك فضیلت اخلاقی ، دارای دو جنبه است . اولین جنبه ، احترام است؛ احترام به جایگاه اساسی انسان و حقوق انسانی شناخته شده همه ی افراد.
دومین جنبه ی بردباری ، به رسمیت شناختن غنای تفاوت انسان ها در كیفیات و نقش بسیار مثبت افراد داری سوابق نژاد، مذهب ، كشور ، و فرهنگ های مختلف است .
روش های بردباری فرهنگی ، از جمله مواردی است كه در كتاب میلكه مورد تأكید و توجه قرارگرفته است. یان آرنو، نویسنده كتاب 'آموزش صلح' ، می گوید: از تقریباً پنج هزار كتاب كودك كه هر سال در ایالات متحده منتشر می شود ، تنها ده درصد، ماهیتاً چند فرهنگی هستند. آرنو می گوید: كودكتان را خیلی زود در معرض كتاب هایی چند فرهنگی قرار دهید كه تصاویر مطلوبی از همه ی فرهنگ ها نشان دهد. این روش ، بردباری را افزایش می دهد و در عین حال ، از پیشداوری جلوگیری می كند یا آن را كاهش می دهد. '
میلكه در انتهای فصل مربوط به فضیلت بردباری، راهكارهایی را برای افزایش بردباری در فرزندان پیشنهاد می كند، از جمله اینكه: در فرزندتان نسبت به فرهنگ ، اصالت ، و هویتش ، احساس غرور پرورش دهید. به این ترتیب ، در آینده ، او در رو به رو شدن با هر نوع بدرفتاری در قبال توانایی ها ، ظاهر ، جنسیّت ، نژاد ، یا فرهنگش به ابزار بهتری مجهز خواهد بود و نیز به احتمال كمتری ، ظاهر ، جنسیت ، توانایی ، یا باورهای دیگران را تحقیر خواهد كرد.
* انصاف
انصاف، فضیلتی است كه ما را وامی دارد صادق و با سعه ی صدر باشیم و عادلانه رفتار كنیم. میلكه می نویسد: به راحتی قابل مشاهده است كه بسیاری از جوانان امروزی ، به علت رفتارهای ناعادلانه ای كه در كودكی با آنها شده ، از لحاظ اخلاقی ، عقب افتاده هستند. در اواخر دهه ی نود ، اطلاعات نشان داد كه یك چهارم شیرخواران آمریكایی تا حدود شش ماهگی و نیمی از آنها تا پیش از یكسالگی ، تنبیه شده اند . همین مسأله، عاملی است كه سبب می شود كودكان بیاموزند كه برای بقاء جسمی و عاطفی خودشان ، بجنگند و به افرادی كه به آنها آسیب رسانده اند ، اعتماد نكنند.
كاهش بازی های غیر رسمی در كودكان ، از جمله عوامل رشد روحیه ی بی انصافی، در آنهاست. كودكان می توانند عادت هایی منصفانه مانند رعایت نوبت ، شراكت ، مذاكره كردن ، پوزش خواهی ، و حل مشكلات مشترك را از طریق بازی با دوستان خود در محیط های غیر رسمی و طبیعی ، به بهترین صورت بیاموزند . وقتی كودكان به جای همبازی ها به بازی های كامپیوتری و تلویزیون روی آورده اند ، این وضعیت لطمه ی بزرگی بر یادگیریِ رمز و راز بازی عادلانه وارد می سازد.
تأكید و وسواس والدین برای فرستادن فرزندانشان به مدارس خصوص و به ظاهر سطح بالا ( مدارسی شبیه به بیمارستان های مدرنی كه مهران مدیری با طنزی انتقادی واقعیت و دوچهرگی ای كه در اغلب آنها موجود است را به تصویر كشید ) از جمله روندهایی است كه به زوال اخلاقی در جوامع می انجامد.
میلكه بوربا ، درباره ی روند رشد این نگرش وسواس گونه در والدین نسبت به موفق شدن فرزندانشان در آمریكا می نویسد: رقابت كودكان فقط منحصر به كلاس های درس نیست . در زمین های بازی كودكان نیز آنها به قانون ' هر كس برای خودش' سوق داده می شوند ؛ با توجه به اینكه بیش از بیست میلیون كودك آمریكایی ، بین پنج تا سیزده ساله ، در برنامه های ورزشی سازمان یافته شركت می كنند ، تأثیر این برنامه ها بر رشد اخلاقی آنها می تواند بسیار چشمگیر باشد، اما چنین نیست. علت این است كه آنچه در ورزش های سازمان یافته بر آن تأكید می شود ، روحیه ی انصاف یا ورزشكار خوبی بودن نیست ، بلكه تأكید اصلی بر پیروز شدن است. در واقع ، بر بردن به هر قیمتی ، تأكید می شود.
از جمله راهكارهایی كه نویسنده برای پرورش خُلق و خوی انصاف در كودكان به آن اشاره می كند، اجتناب از مقایسه ی كودك با دیگران است.
درست است كه مهم ترین دغدغه ی والدین ، بهتر و سالم تر زیستن فرزندانشان است، اما توجه به موفقیت های بیرونی و نتایج رقابت های سطحی و زودگذر باعث می شود كه اغلب والدین ، به ویژه در دوران اخیر، از توجه به رشد اخلاقی و معنوی كودكان شان بازمانند و ناخواسته یا ناآگاهانه در شكل گیری شخصیتی رشد نیافته به لحاظ اخلاقی، به عنوان بیشترین ضرر رساننده به زندگی وی تلقّی شوند.
فرجام كلام با حكمتی از كنفوسیوس كه گفت : 'زیباترین منظره در دنیا ، راه رفتن كودكی است كه پس از آنكه راه را به او نشان داده اید ، با اعتماد در جاده ی زندگی گام بر می دارد .'
- كتاب 'پرورش هوش اخلاقی (هفت فضیلت اساسی كه برای درست رفتار كردن به فرزندان باید آموخت )' ، نگارش میلكه بوربا، و برگردان ِ فیرزوه كاوسی ، در 360 صفحه ، به انضمام فهرست موضوعی ، واژه نامه ، و فهرست منابع اصلی كتاب و منابع پیشنهادی ، توسط انتشارت رشد ، چاپ و منتشر شده است.
غرفه ی انتشارات رشد ارائه دهنده ی كتاب های روان شناسی و تربیتی ، در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی كتاب تهران در سالن شبستان ، مصلای امام خمینی (ره) ، پذیرای علاقمندان است.
اندیشه **ش .آ **1601**
تأملی در باب اهمیت پرورش هوش اخلاقی
هفت فضیلت اساسی كه باید به كودكان آموخت
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۹:۱۴
کد خبر:
81608064
تهران – ایرنا- هوش اخلاقی، به معنای تشخیص رفتار درست از نادرست و عمل كردن به آن رفتارِ درست، با شیوه ای محترمانه، یكی از مهمترین ابعاد مسائل تربیتی در عصر حاضر است كه در روند پرشتاب جامعه كنونی، در حال فراموشی است.