۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۹:۲۲
کد خبر: 81641958
T T
۰ نفر

رقابت درسرزمين خون و عسل- محمدرضا عرفانيان *

۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۹:۲۲
کد خبر: 81641958
رقابت درسرزمين خون و عسل- محمدرضا عرفانيان *

تهران-ايرنا- شبه جزيره بالكان با جايگاه ويژه راهبردي، سياسي و اقتصادي و نيز تنوع قومي گسترده همواره عرصه رقابت قدرتهاي بزرگ بوده است. پيچيدگي حاكم بر اين منطقه به اندازه اي است كه همواره نام آن از يك سو يادآور جنگ و درگيري و از سوي ديگر مترادف با مجد و عظمت بوده است.

بالكان به علت برخورداري از منابع طبيعي فراوان براي سده هاي متمادي به منزله انبار غله ابرقدرتها بوده است؛ و از سوي ديگر قدرتهاي بزرگ به علت موقعيت ژئواستراتژيك و راهبردي بالكان از اين منطقه به عنوان يك پست ديده باني براي اشراف و استيلا بر ديگر مناطق استفاده كرده اند.

منطقه بالكان به علت برخورداري از ويژگي هاي خاص، دست كم در پنج قرن گذشته و بويژه در سده اخير يكي از عوامل تاثير گذار و نقش آفرين در معادلات بين المللي محسوب شده است.

اين شرايط موجب شده كه ساكنان بالكان و قدرتهايي كه در دوره هاي مختلف بر آن تسلط داشته اند براي رسيدن به چنين جايگاهي گاه متحمل هزينه هاي سنگين انساني و مادي شوند و گاه نيز به منافع بسياري دست يابند؛ شايد به همين دليل است كه از قرنها پيش اين منطقه را «بالكان» به تعبيري «خون و عسل» نام نهاده اند.

شبه جزيره بالكان در ميان درياهاي آدرياتيك،اژه، يونان و سياه قرار گرفته است. به همين دليل راه ارتباطي شرق و غرب محسوب مي شود و براساس يك تعريف كلي آلباني، روماني، يونان، تركيه، صربستان، مونته نگرو، مقدونيه، كرواسي، اسلووني، بوسني و هرزگوين، مجارستان، چك، اسلوواكي، مولداوي، و لهستان در منطقه بالكان قرار دارند.

تاريخ شبه جزيره بالكان از زمان تسلط امپراتوري روم باستان بر اين منطقه (در سده دوم پيش از ميلاد) تا آغاز روند فروپاشي فدراسيون سوسياليستي يوگسلاوي ( در سال 1991 ميلادي) مملو از جنگ هاي داخلي بزرگ و كوچك ا ست كه بيشتر بر اثر رقابت و تحريك قدرتهاي بزرگ منطقه اي و بين المللي روي داده است. اصطلاح «بالكانيزيشن» كه در قرن بيستم ميلادي از سوي مورخان و كاشناسان علوم سياسي براي بيان حوادث و رويدادهاي اين منطقه رواج يافت، از ماهيت پرمناقشه، شكننده و ناپايدار شبه جزيره بالكان حكايت مي كند.

در قرن چهارم ميلادي شبه جزيره بالكان زير حاكميت امپراتوري بيزانس قرار گرفت و در قرن ششم ميلادي به تصرف اقوام اسلاو درآمد. يك قرن پس از آن يعني درسده هفتم ميلادي ، اقوام بلغار وارد اين سرزمين شدند .

در قرن 15 ميلادي، نيروههاي امپراتوري عثماني در پي تصرف قسطنطنيه در سال 1453 ميلادي بر بالكان استيلا يافتند.

با آغاز افول امپراتوري عثماني در قرن نوزدهم ميلادي، دولتهاي مختلفي براساس قوميت هاي محلي در اين منطقه شكل گرفت.

پس از فروپاشي اتحاد شوروي، روند اضمحلال يوگسلاوي نيز آغاز شد و به اين ترتيب بالكان پس از نيم قرن ثبات و پايداري بارديگر در ورطه آشوب و جنگ داخلي غوطه ور شد. در فروپاشي يوگسلاوي بوضوح تحريكات كشورهاي غربي آشكار بود.

اينك رفت و آمدهاي سياسي به كشورهاي حوزه بالكان كه از چندي پيش آغاز شده بيانگر آن است كه اين منطقه بارديگر در كانون توجه قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي قرار گرفته است.

لاوروف وزير امور خارجه روسيه 15 ماه مه گذشته به صربستان سفركرد . يك ماه قبل ازآن «والنتينا ماتوينكو» رييس شوراي فدراسيون روسيه نيز به بلگراد سفر كرده بود. جان كري و فيليپ هاموند وزيران امور خارجه آمريكا و انگليس نيز ژانويه گذشته از بلغارستان ديدار كردند. برخي مقامات ديگر واشنگتن نيز مرتب به روماني سفر مي كنند.

غرب يك هدف عمده در بالكان دارد و آن كاهش نفود روسيه در اين منطقه است و مسكو نيز متقابلا تلاش مي كند كشورهاي غربي و بويژه آمريكا را از اين منطقه به عقب براند.

روسيه به بالكان به ديده سرزمين «خودي» نگاه مي كند و حاضر نيست از آن چشم پوشي كند ؛ غرب نيز حضور خود را در اين منطقه يك گام بزرگ به جلو مي داند.

سرمايه گذاري در بخش هاي انرژي، فعاليت هاي اقتصادي، بكارگيري روشهاي نظامي و ديپلماتيك و نيز تلاش هاي فرهنگي از جمله ابزارهايي هستند كه روسيه ، آمريكا و اتحاديه اروپا براي حضور در بالكان از آنها بهره مي برند.

در حالي كه روسيه به پشتوانه روابط سنتي و فرهنگي خود با كشورهاي شرق اروپا و بويژه با كشورهاي حوزه بالكان تلاش مي كند از اين ظرفيت در جهت منافع خود بهره ببرد، محور غرب نيز با طرح مسايلي مانند عضويت كشورهاي اين منطقه در اتحاديه اروپا سعي مي كند از اين اهرم به نفع خود سود جويد.

اتحاديه اروپا اعلام كرده است از سال 2014 تا 2020 بيش از 5/1 ميليارد يورو اعتبار مالي در اختيار صربستان قرار خواهد داد. همچنين بلغارستان قرار است در همين مدت 4/11 ميليارد يورو دريافت كند.

از سوي ديگر روسيه نيز طي دو سال گذشته به ميزان 5/1 ميليارد يورو در صربستان سرمايه گذاري كرده است.

كرملين همچنين قرارداد مهمي در زمينه تامين انرژي با جمهوري صربسكا به امضا رسانده است.

در اين ميان مبحث انرژي مهمترين محوري است كه روسيه و غرب از آن به عنوان يك اهرم براي حضور فعالتر در بالكان بهره برداري مي كنند.

روسيه قصد داشت با اجراي خط لوله گاز جنوب و با دور زدن اوكراين، گاز خود را به كشورهاي غرب و جنوب غربي اروپا صادر كند.

اين خط لوله گاز صادراتي روسيه را از طريق درياي سياه به بلغارستان، صربستان، ايتاليا و اتريش انتقال مي داد.

اتحاديه اروپا در راستاي مخالفت با اين طرح ، بلغارستان را براي خروج از آن تحت فشار قرار داد و با خروج بلغارستان از پروژه گاز جنوب ، مسكو ناچار به لغو آن شد.

مسكو در تلاش براي يافتن يك خط لوله جايگزين براي صادرات گاز خود بسوي تركيه متمايل شد و خط لوله جديدي را طرح ريزي كرد.

اين خط لوله از روسيه و از طريق درياي سياه به تركيه مي رسد و پس از آن به يونان ، مقدونيه، صربستان و مجارستان مي رسد.

گرچه مسكو و آنكارا براساس قراردادي كه ايجاد خط لوله گاز يكي از آنها است قصد دارند ميزان مبادلات تجاري خود را تا سال 2023 ميلادي به مرز يكصد ميليارد دلار برسانند ولي تركيه به عنوان يك عضو ناتو ممكن است در آينده براي همكاريهايي در اين سطح تحت فشار قرار گيرد.

«ينس استولتنبرگ» دبير كل ناتو پس از توافق هاي تجاري مسكو و آنكارا از تركيه خواست تحريم هاي اتحاديه اروپا عليه روسيه را رعايت كند.

اين مواضع بيانگر كشمكش و رقابت تنگاتنگ و سنگيني است كه محور مسكو و واشنگتن در منطقه بالكان با آن روبرو هستند و يا به تعبيري آن را بوجود آورده اند.

نكته حايز اهميت اينكه در كنار ويژگي هاي مختلف بالكان، اين منطقه در دوران جنگ سرد به خاطر حضور كشورهاي مستقل و مقتدري مانند يوگسلاوي به مدت نيم قرن توانست نقش وزنه تعادل را در روابط شرق و غرب ايفا كند. اين ويژگي با فروپاشي يوگسلاوي و تقسيم اين كشور به جمهوريهاي كوچكتر از بين رفت.

به بيان ديگر بالكان به رغم بهره مندي از امتيازات متعدد راهبردي، سياسي و اقتصادي به خاطر اينكه به واحدهاي كوچكتري تقسيم شده نه تنها نمي تواند به منزله وزنه تعادل عمل كند بلكه حتي قادر به ايفاي نقشهاي كوچكتر هم در معادلات بين المللي نيست و ناگزير است به اعطاي امتيازات يا همراهي با قدرتها به منظور تداوم بقا بسنده كنند.

به بيان ديگر بالكان از دو دهه گذشته از وضعيت يك متغير فعال به يك تابع وابسته تغيير ماهيت داده است.
۰ نفر