۲ آذر ۱۳۹۴، ۸:۳۱
کد خبر: 81849709
T T
۰ نفر

شوك پاريس و واكنش سرد بازارها

۲ آذر ۱۳۹۴، ۸:۳۱
کد خبر: 81849709
شوك پاريس و واكنش سرد بازارها

تهران- ايرنا- روزنامه دنياي اقتصاد در شماره دوشنبه دوم آذر در سرمقاله اي به قلم حسين راهداري مي نويسد: اگرچه حوادث تروريستي سيزدهم نوامبر پاريس از نظر بعد انساني فاجعه قابل مقايسه با حوادث يازدهم سپتامبر 2001 در آمريكا نبود.

در ادامه اين سرمقاله آمده است: اما با توجه به زياده‌روي‌هاي داعش و تروريست‌هاي اين گروه در گذشته، اين اتفاق به كرات با يازدهم سپتامبر آمريكا مقايسه شد و مانند آن حوادث انتظار مي‌رفت كه حوادث تروريستي در پاريس، تبعات شديدي هم در عرصه سياسي و هم اقتصادي دنيا داشته باشد.
به‌خصوص در بعد اقتصادي انتظار مي‌رفت كه قيمت طلا و نفت متاثر از اين حوادث، روند معكوسي در پيش گرفته و افزايش شديدي را تجربه كنند؛ اما گذر كوتاه زمان نشان داد حوادث پاريس، بر خلاف آن انتظارات اوليه، در حد يك فاجعه تروريستي باقي ماند كه تغييرات چندان شگرفي را نيز حتي در مواضع سياسي كشورها در سوريه ايجاد نكرد.
تبعات اقتصادي اين اتفاق بر بازارها نيز به سرعت تخليه شد و بازارها حوادث پاريس را فراموش كردند، اما دليل اين فراموشي چه بوده است؟
اگر بخواهيم در مورد بازارها به‌خصوص بازار كالاهاي مهمي همچون نفت و طلا كمي به عقب‌تر برويم، اتفاقات يكي دو ساله اخير در دنيا و به‌خصوص منطقه از جمله درگيري‌هاي اوكراين، ظهور داعش و درگيري بين فلسطينيان و اسرائيل نشان داد كه گويا بازارهايي كه به‌طور سنتي از اين حوادث تاثير شديد مي‌پذيرفتند، نسبت به اين حوادث ضد ضربه شده‌اند و روند كاهشي را برخلاف انتظارات افزايش قيمت در اين بازارها در پيش گرفته‌اند. عدم تاثير حوادث تروريستي پاريس بر بازارهاي مختلف را مي‌توان در همين راستا دانست.
كليد اصلي حل اين معما را بايد در تغييرات اقتصادي و سياسي ايالات‌متحده آمريكا دنبال كرد. در بعد اقتصادي، كاركرد بهتر اقتصاد آمريكا نسبت به ديگر اقتصادهاي دنيا، سبب افزايش شديد ارزش دلار آمريكا شده است. با توجه به دلاري بودن قيمت‌گذاري بيشتر كالاها از جمله طلا و نفت، مهم‌ترين پارامتر كاهش قيمت حال حاضر اين بازارها، افزايش ارزش دلار آمريكا بوده است كه تاكنون عوامل ديگر توانايي مقابله با آن را نداشته‌اند.
علاوه‌بر اين افزايش توليد نفت شيل آمريكا و نيز رقابت توليدكنندگان مختلف براي تصاحب مشتريان، بازار نفت را با اضافه عرضه نفت مواجه كرده كه نيروي كاهش قيمت نفت را دوچندان كرده است.
افزايش توليد نفت آمريكا، استقلال انرژي اين كشور و حتي احتمال صدور مجوز صادرات نفت از اين كشور براي اولين بار طي دهه‌هاي گذشته، تغييرات محسوسي را در سياست اين كشور در خاورميانه به دنبال داشته است.
به‌طور سنتي حضور و دخالت قدرت‌هاي بزرگ و به‌خصوص آمريكا طي لااقل صد سال اخير در خاورميانه حول محور نفت و تامين امنيت عرضه نفت به‌عنوان مهم‌ترين فاكتور تامين انرژي به‌خصوص براي اقتصادهاي پيشرفته غربي بوده است، اما به دو دليل دخالت آمريكا در خاورميانه در حال كمرنگ‌تر شدن است. يك دليل اينكه افزايش توليد نفت آمريكا و استقلال تامين انرژي اين كشور، اهميت خاورميانه و تامين امنيت عرضه نفت از اين منطقه را براي آمريكا كمتر كرده است.
دليل ديگر اينكه وقتي منافع آمريكا در منطقه زياد نباشد، آمريكا از متحدان خود به‌خصوص اروپا و نيز ديگر كشورها مانند چين كه از امنيت خاورميانه منتفع مي‌شوند، انتظار دارد نقش پررنگ‌تري را در اين منطقه بازي كنند و بار مالي تامين امنيت آن را به عهده گيرند.
خروج آمريكا از عراق، عدم واكنش جدي پس از آن به ظهور داعش و نزديكي به ايران باوجود مخالفت جدي متحدانش در منطقه از جمله اسرائيل و عربستان، در همين راستا قابل توجيه است.
اتفاقات تروريستي فرانسه، بيش از آنكه نشان‌دهنده عزم جهاني و در راس همه آمريكا براي برخورد با مساله داعش باشد، تقويت‌كننده انتظار آمريكا از متحدانش براي هزينه كردن براي برخورد با اين مساله است، اما برخورد با داعش از ابتدا به‌عنوان هزينه‌اي ديده شده است كه جبهه مخالف حضور بشار اسد در اين كشور، حاضر به پرداخت جدي آن نبوده است شايد به اين دليل كه درآمد آينده اين هزينه‌كرد مالي مشخص نيست؛ زيرا سرزمين‌هاي تحت كنترل داعش از نظر نفتي غني نيستند و يكي از دلايل عدم اثر ظهور داعش بر بازار نفت نيز همين مساله بوده است.
علاوه‌بر اين چنددستگي در اين جبهه نيز وجود دارد. برخي از كشورهاي اين جبهه به ظاهر مخالف داعش هستند، اما در باطن براي مطامع سياسي، وجود آن را ضروري مي‌دانند و آن را حمايت مي‌كنند.
برخي ديگر از اين كشورها نيز اگرچه مخالف واقعي داعش هستند، اما از هزينه‌هاي مالي آتي اين كار و تهديد امنيت داخلي‌شان توسط داعش هراسان هستند و سعي مي‌كنند در اين معركه به‌طور مستقيم وارد نشوند.
مثلا اسپانيا بعد از حوادث پاريس، ضمن حمايت از برخورد با داعش، از حضور نظامي در برخورد با اين گروه سر باز زد. از اين منظر به‌نظر مي‌رسد كه با توجه به مشكلات عميق اقتصادي اروپا و به‌خصوص فرانسه، جبهه برخورد با اين گروه آنچنان كه انتظار مي‌رفت، وسيع و همه‌جانبه نباشد.
علاوه‌بر اين، برخورد نظامي با داعش در عراق و سوريه يك بخش ماجرا است. بخش ديگر ماجراي تروريستي در پاريس، در خود اروپا و به‌خصوص فرانسه و بلژيك رقم مي‌خورد. حوادث پاريس نه اولين حادثه، بلكه در ادامه حوادثي است كه در چند سال اخير به‌دليل رشد افراطي‌گري در اروپا رخ مي‌دهد. جمعيت مهاجر و پناهنده مسلمان از كشورهاي سابقا مستعمره به كشورهاي به‌خصوص فرانسوي زبان و طرد و تحقير اجتماعي اين مهاجران و پناهندگان و نسل‌هاي بعدي آنها در عين داشتن تابعيت كشورهاي ميزبان، از دلايل مهم رشد افراطي‌گري در اروپا به‌خصوص فرانسه و بلژيك بوده است.
واضح است كه با نابودي داعش، زمينه‌هاي فعاليت‌هاي اين گروه‌ها از بين نمي‌رود. بنابراين بخشي از دلايل حوادث تروريستي پاريس، مساله داخلي فرانسه و اروپا است كه حل آن، تغييرات اجتماعي را مي‌طلبد نه برخورد نظامي و اجماع جهاني. با توجه به آنچه ذكر شد، اگرچه حوادث پاريس از بعد انساني و تاثيرات بدي كه براي تصوير مسلمانان در اروپا خواهد داشت، بسيار دردناك است، از منظر سياسي منطقه و نيز اقتصادي تاثيرات چنداني نداشته و نخواهد داشت.
در ضمن اقدامات نظامي پس از آن با داعش، فقط يكسري تصميمات گرفته شده را با هزينه فرانسه تسريع خواهد كرد و اين كشور نيز از اين هزينه- البته به‌صورت مديريت شده- براي آرام كردن افكار عمومي مردم كشورش استقبال كرده و خواهد كرد. در ضمن هيچ‌كدام از اين اتفاقات به‌نظر نمي‌رسد بتواند بر سايه قدرتمند افزايش نرخ بهره در آمريكا و مازاد عرضه نفت در بازار غلبه كند.
*منبع:روزنامه دنياي اقتصاد، 2 آذر 1394
**گروه اطلاع رساني**2059**9131