۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۳:۴۳
کد خبر: 81992821
T T
۰ نفر

طلاق عاطفی؛ زندگی مشترك بدون رابطه

۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۳:۴۳
کد خبر: 81992821
طلاق عاطفی؛ زندگی مشترك بدون رابطه

تهران - ایرنا - تارنمای بی بی سی نوشت: فراهم كردن بستر فرهنگی مناسب، آموزش مهارت‌ها زیر نظر مشاور و روانشناس، آموزش مهارت‌ها در مدرسه و در رسانه‌ها نقش به سزایی در كاهش طلاق عاطفی دارد.

به گزارش ایرنا، بی بی سی افزود: با وجود تفاوت‌های فیزیولوژیك و هورمونی، تفاوت‌های فرهنگی و تفاوت سبك زندگی در بروز احساس و عواطف هم در زن و هم در مرد تاثیرگذار هستند.
این الگوهای فرهنگی، خود به خود در ذهن هر دو جنس نقش می‌بندد و تاثیر به سزایی در نحوه بروز رفتارهای عاطفی دارد.
انتظارهای كلیشه‌ای و قالبی از نقش همسری كه بر اساس همان الگوهای فرهنگی شكل می‌گیرند در ساختار و روابط خانواده نقش می‌بندد و هیجان و عواطف زن و شوهر به همدیگر نیز با چنین نگرش‌هایی شكل می‌گیرد.
از این رو برخی از الگوهای سنتی در خانواده‌ها مثل داشتن پدری مستبد نیز در تفسیر عواطف و رفتاری كه در قبال این عواطف بروز می‌كند، تاثیر به سزایی دارند.
وقتی تبادل عاطفی سالم به علت نداشتن الگوی مناسب برای یادگیری یا تفاوت‌های فرهنگی یا تن دادن مطلق به قالب‌های از پیش تعریف شده شكل نگیرد به مرور بستر عاطفی سردی را هم برای زن هم برای شوهر فراهم می كند كه می‌تواند در جنبه‌های مختلف خود را نشان دهد در رابطه فكری، جنسی، عاطفی و حتی مالی.
نبود یا سرد شدن عواطف یا بی‌تفاوتی نسبت به یكدیگر پس از مدتی به شكل عادت رفتاری درمی‌آید به گونه‌ای كه فرد احساساتش را از همسرش پنهان می‌كند، گفت وگو بین زن و شوهر كم‌رنگ و دیواری نامرئی بینشان ایجاد می‌شود دیواری كه مانع حمایت عاطفی از همدیگر می‌شود.
در بسیاری از موارد زن و شوهر از نیاز‌های عاطفی خود آگاه نیستند و فقط احساس می‌كنند چیزی در رابطه آنها كم رنگ شد و نیازهای عاطفی كه همه افراد در روابط صمیمی خود به آن نیاز دارند برآورده نمی‌شود، نیاز به شنیده و درك شدن، نیاز به قدردانی، نیاز به احساس ارزشمندی، نیاز به پذیرفته شدن، نیاز به عشق و محبت و نیاز به همراهی.
وقتی این نیازها به شكلی مزمن و فراگیر مغفول بمانند، فرد برآورده شدن نیاز را در جایی دیگر جستجو می‌كند و این زمینه را برای طلاق عاطفی مستعد می‌كند.
اگر چه آمار دقیقی برای طلاق عاطفی در دسترس نیست اما از میزان مراجعه به دفاتر ثبت طلاق و سن افراد مراجعه كننده می‌توان دریافت كه طلاق عاطفی در هر سنی می‌تواند اتفاق بیفتد.
علاوه بر این، طلاق عاطفی در خانواده‌های تحصیل كرده به مراتب بالاتر از خانواده‌های بی‌سواد و كم سواد یا با تحصیلات پایین است. میزان تحصیلات زوج‌ها آگاهی آنها را به نیاز‌های عاطفی‌شان افزایش می‌دهد.
در این شرایط همسران بیشتر نقش هم‌خانه را برای هم ایفا می‌كنند، دركی از روحیات همدیگر ندارند و كم كم به این وضعیت تن می دهند و به آن خو می‌گیرند و بیشتر ترجیح می‌دهند تنها باشند، یا حداقل كمتر با دیگری باشند و حتی ترجیح می‌دهند تنها غذا بخورند یا تلویزیون تماشا كنند. جملات و گفت وگوها كلیشه‌ای و كوتاه است و بی میلی برای هم‌كلامی در نگاه و كلام كاملا پیداست.
در برخی خانواده‌ها به ویژه در خانواده‌های سنتی، بچه دار شدن در كنار مسایل فرهنگی مانع طلاق قانونی می‌شود و آنها ترجیح می‌دهند به زندگی بدون پیوند عاطفی ادامه دهند.
طلاق عاطفی با افزایش عمر زندگی عمق بیشتری پیدا می كند و روابط را به سردی بیشتری سوق می‌دهد و به ویژه تولد فرزند می‌تواند در شكل‌گیری فاصله عاطفی نقش داشته باشد.
معمولا در سال‌های اول ازدواج عاطفه و توجه در زوج‌ها بیشتر است اما با تولد فرزند، بیشتر توجه به فرزند متمركز می‌شود و زوج‌ها چنان در نقش پدر و مادری غرق می‌شوند كه به مرور از نقش زن و شوهری غافل شوند.
**علائم طلاق عاطفی
١- یكی از شاخص‌های كلیدی در طلاق عاطفی این است این كه در تنهایی آرامش بیشتری دارند. كارها و تفریحات مشترك به شدت كم می‌شود و هر كس برنامه زندگی خود را انگار كه تنها زندگی می‌كند پیش می‌برد، وقتی تنهایی عادت هر روزه شود می‌تواند جزء علائم طلاق عاطفی باشد.
٢- عدم تمایل به گفت و گو، بی‌توجهی به صحبت‌های فرد مقابل، بی‌حوصلگی در گوش دادن و حرف زدن یا سكوت برابر صحبت‌های همسر یا تلاش برای پایان دادن به مكالمه یا عوض كردن موضوع مكالمه.
3- به جای توجه به خواسته‌های همسر، بیشتر به خواسته‌های خود توجه می‌كند، به راحتی احساسات منفی و خشم بروز می‌دهد بدون این كه به احساسات همسرش توجه كند.
4- در قبال اعتراض به بی‌توجهی و سردی، به راحتی مشكل را انكار می‌كند و حتی تمایلی به بحث در مورد آن ندارد.
5- رابطه جنسی و ابراز محبت طرفین بسیار كم می‌شود، حرف‌های دلپذیر، تمجید و تحسین، تبادل عاطفی چه كلامی چه لمسی، بسیار كاهش پیدا می‌كند.
آسیب طلاق عاطفی در اغلب موارد چند برابر طلاق قانونی است. این كه فرد در عین زندگی با فردی دیگر زیر یك سقف، تنهایی و انزوا پیشه كند و رضایتی از زندگی‌اش نداشته باشد، فشار روحی مضاعفی است.
بخش اعظم بی‌توجهی زوج‌ها به یكدیگر ناشی از ناآگاهی از مهارت‌های ارتباطی است كه مانع از بروز احساسات و عواطف می‌شود یا مانع از بروز عواطف و احساسات به شكل سازنده و سالم می‌شود.
شبس**1751**1613
۰ نفر