۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۳:۲۳
کد خبر: 82097289
T T
۰ نفر

پایان 36 سال غربت / سلام كاكه گیان

۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۳:۲۳
کد خبر: 82097289
پایان 36 سال غربت / سلام كاكه گیان

ایلام - ایرنا - 10خرداد بود كه خبر تفحص شهید ابراهیم محمدیان را تهیه و نگارش كردم، پس از انتشار خبر در اولین فرصت با فرزندش تماس گرفتم و اصرار داشتم تا من هم در لحظه رفتن بر پیكر پدرشان آنها را همراهی كنم.

به گزارش ایرنا، صبح چهارشنبه بود كه تلفن همراهم بصدا درآمد از صدای لرزان 'طاهره' دختر بزرگ شهید او را شناختم فقط یك جمله گفت: ما داریم به بنیاد حفظ آثار برای دیدار پدرم می رویم، سراسیمه وسایلم را جمع كردم و خود را به محل رساندم.
سیمای منتظر پنج فرزند دختر و سه فرزند پسر شهید در مقابل بنیاد حفظ آثار ایلام دل هر رهگذری را می لرزاند اما از همه بیشتر چهره بغض آلود 'مریم' فرزند كوچك شهید دیدنی تر بود چرا كه او در زمان شهادت پدر هنوز بدنیا نیامده و هیچ خاطره ای از پدرش ندارد.
جای خالی همسر شهید در این لحظه بیشتر احساس می شود اما افسوس كه مادر این خانواده داغدار هم سال 91 با حسرت دیدار همسر به دیار حق شتافت.
قدم ها كه به سمت بنیاد حفظ آثار می رود دیگر فرزندان شهید جلوی شبنم اشك های سرازیرشان را نمی توانند بگیرند و هق هق گریه شان بیشتر و بیشتر می شود و سكوت بنیاد حفظ آثار را می شكنند.
مدیركل بنیاد حفظ آثار به همراه دیگر مسئولان این نهاد كه به استقبال خانواده این شهید آمده آنها را به سمت سالنی كه برای دیدار با پیكر پدر آماده كرده اند هدایت می كنند، این بار 'طاهره' دختر بزرگ شهید از همه پیشی می گیرد و با گفتن 'یا حسین' و 'یا زینب' پدرش را بعد از 36 سال دوری و حسرت در آغوش می گیرد.
لحظه پایان 36 سال دوری و غربت اینجا با گرفتن تابوت پیچیده شده پدر در پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران در آغوش هشت فرزند شهید رقم می خورد، لحظه ای كه قلم از بیانش ناتوان است، ضجه های فرزندان شهید و درد و دل های شان بلند می شود، هر كس با پدرش درد و دل می كند، فرزندان با گویش محلی كردی قصرشیرینی پدرشان را 'كاكه گیان' (پدر جان) صدا می كنند و هق هق گریه شان دل همه را بدرد می آورد.
فرزندان از 36سال دوری پدر می گویند، از دلتنگی هایشان، از حسرت روزهایی كه برای دیدن پدر به انتظار نشستند، از چشمان متنظرشان كه به در دوخته بودند، از روزهای یتیمی، از غم از دست دادن مادر و ...
صدای هق هق فرزندان شهید فضای حزن آلود را در سالن ایجاد كرده بود اما گویی شهید ابراهیم محمدیان با چهره ای خندان همه آنها را در آغوش گرفته بود و نظاره گر این پایان جدایی بود.
'طاهره' می گوید: پدر تا كلاس پنجم ابتدایی بیشتر سواد نداشت ولی جز قاریان برجسته قصرشیرین بود، قبل از انقلاب كلاس های مختلف قرآنی را در خانه برای بچه ها می گذاشت و به تمام بچه ها نماز خواندن را یاد داده بود.
وی ادامه داد: ما ساكن قصرشیرین از توابع استان كرمانشاه بودیم در زمانی كه حركت امام خمینی(ره) برای تشكیل انقلاب آغاز شده بود پدرم با تعدادی از دوستانش نوارهای مرحوم كافی را كه در مورد امام و تشكیل انقلاب بود به خانه می آوردند و هفته ای یكبار در خانه ما جلسه داشتند،من آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و در زمان برگزاری این جلسات پدرم مرا به عنوان نگهبان در خانه می گذاشت تا چنانچه مورد مشكوكی ببینم آنها را خبر كنم.
او گفت: بخوبی بیاد دارم كه نوارهای مرحوم كافی را پدرم در یك قوطی در یك چاله در وسط باغ پنهان می كرد تا از دیدگاه ماموران شاهنشاهی دور باشد، پدر علاقه زیادی به امام داشت و در جریان برنامه های ایشان همواره قرار داشت بطوریكه در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی برای پیروزی انقلاب حضوری چشمگیر داشت.
طاهره می گوید: زمانی كه جنگ شروع شد پدرم برای ترك نكردن شهر مرزی قصرشیرین مقاومت زیادی داشت و اعلام كرد باید از خاك میهن دفاع و هیچگاه آن را ترك نخواهم كرد كه در نهایت مهرماه سال 59 در همان اوایل جنگ همراه دائی ام توسط منافقان در قصرشیرین اسیر شد.
او ادامه می دهد: پس از گذشت چند سال دایی ام از اسارت آزاد شد و به قصرشیرین برگشت ولی در پاسخ به نیامدن پدر ما گفت: منافقان و ماموران رژیم بعث پدر را زیر شكنجه زیادی قرار داده اند، چون پدرم از افراد انقلابی بوده به او گفته اند كه باید به امام و نظام توهین كند ولی او مقاومت می كرده و زیر شكنجه های زیادی قرار می گرفته است.
او گفت: در تمامی این سال ها از پدرم بی خبر بودیم و همچنان انتظار برگشت او را داشتیم، دایی ام ساكن ایلام شده بود و چون ما بی سرپرست بودیم سرپرستی ما را به عهده گرفت و ما به ایلام نقل مكان كردیم.
او ادامه داد: سال 89 بود از طریق یكی از بستگان ما كه ساكن كردستان عراق است اطلاع یافتیم كه نشانه هایی از پدر دارد، او در بیان اظهاراتش اعلام كرده بود كه در زمان جنگ راننده خودروهای جنگی عراق بوده و پدرم را با كمك نیروهای عراقی در منطقه 'چهار كلاو' كردستان عراق دفن كرده است.
او گفت: این فرد همچنین در اظهارتش بیان كرد كه پدرم را قبل از شهادت شكنجه زیادی داده اند بطوریكه او را با طناب به یك خورو بسته و روی زمین كشیده اند و در نهایت دو تیر به دست و زیر قلبش زده اند و بدون غسل و كفن نیز دفن كرده اند.
در لابلای صحبت ها حلقه های اشك را با دستمال مچاله شده پاك می كند و ادامه می دهد: پس از اطلاع از این خبر مسئولان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس را در جریان گذاشتیم، برادرم برای انجام مراحل مختلف به كردستان عراق رفت كه در نهایت چند روز پیش خبر پیدا شدن پیكر پاك پدرم را بعد از 36 سال به ما دادند.
فرزند این شهید گرانقدر ادامه داد: پدرم عاشق امام خمینی(ره) و انقلاب ایشان بود و بخاطر خاك وطن و آرمانش به مقام شهادت نائل آمد و بسیار خوشحال هستم كه قرار است فردا در شب رحلت امام خمینی(ره) خاكسپاری شود، چراكه او سرانجام به آرزویش رسید.
من تنها به دلاوری و ایثار این شهید و مابقی شهدا می اندیشم كه چقدر شجاعت و مردانگی می خواهد كه از زندگی، خانواده، همسر و فرزندانت بگذری و راه عشق و شهادت را برای رسیدن به معبود انتخاب كنید.
به گفته مسئول شهدای گمنام بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان ایلام، پیكر پاك و مطهر شهید ابراهیم محمدیان پس از 36 سال، اردیبهشت ماه امسال توسط نیروهای تفحص برون مرزی جمهوری اسلامی ایران تفحص و به مركز معراج شهدای تهران منتقل شد.
مصطفی حسنی تاكید كرد: مراسم وداع با این شهید گرانقدر امشب ساعت 21 در مسجد حضرت زینب (س) شهر ایلام با مشاركت دستگاه های مختلف و حضور اقشار مختلف مردم برگزار می شود.
وی تاكید كرد: مراسم تشییع و خاكسپاری پیكر مطهر شهید ابراهیم محمدیان نیز قرار است صبح فردا پنجشنبه 13خرداد ماه در شهرستان قصرشیرین زادگاه این شهید والامقام برگزار شود.
استان ایلام در دوران هشت سال دفاع مقدس نزدیك به سه هزار شهید، 11 هزار جانباز و 332 آزاده تقدیم اسلام كرده است.
گزارش: آزاده خرم
7171/9002
۰ نفر