به گزارش ایرنا، زهتابی در سال 1303 شمسی در محله 'خیابان' تبریز متولد شد و در سال 1324 شمسی و پس از كسب مدرك تحصیلی دیپلم با تسلط به زبان های تركی، روسی و فارسی به روزنامه نگاری روی آورد.
سرآغاز فعالیت های مطبوعاتی وی یادداشتی با عنوان ' وظیفه جوانان در حفظ استقلال كشور' بود كه برای چاپ به روزنامه تبلیغاتی روس های اشغالگر در آذربایجان به نام 'وطن یولی' داد، اما آنها به او گفتند كه این گونه ننویسد.
زهتابی كه به هنگام تحصیل سیكل دوم دبیرستان در مدرسه پرورش تبریز با محمد دیهیم، معاون آن مدرسه آشنا شده بود، در دوره اشغال خطه آذربایجان به دست روس ها و در دوره یكساله حكومت فرقه وابسته دموكرات در تبریز، به عضویت 'جمعیت فداییان آذربایجان' درآمد و به گفته خودش، اسناد تحویل سلاح به فرقه توسط روس ها را به دیهیم رساند تا او نیز آن را به تهران برساند.
آشنایی با دیهیم و فعالیت های موردی در روزنامه های وقت منتشر شده در تبریز در دوره اشغال كشور عزیزمان به دست روس ها، به سردبیری و مسئولیت وی در روزنامه تازه تاسیس آذربادگان در سال 1327شمسی منجر شد.
به گفته زهتابی كه مدیر مسئول و سردبیر 'آذرآبادگان' بود، این روزنامه كه تا سال 1358 شمسی در هشت صفحه و به صورت مستمر منتشر می شد، با وجود نرمش های رژیم شاه در برابر بیگانگان، تكیه نكردن به عوامل بیگانه و مدیریت وطن به دست اولاد وطن را رویكرد اصلی خود می دانست.
تلاش ما برای مصاحبه با زهتابی كه 15 سال دبیر انجمن های ادبی كشور را نیز بر عهده داشته است، با قرار ملاقاتی در چاپخانه آذرآبادگان تبریز به نتیجه رسید.
پیرمردی خوش سیما كه روزنامه به دست و با آرامش، پشت میزی قدیمی نشسته بود، به نظر پیرتر از آن بود كه بتواند تحلیلی از اندیشه های سیاسی خود را بیان كند اما گفت و گوی اولیه خلاف این اندیشه عجولانه ام را به اثبات رساند.
یك گوش عبداله زهتابی از دوران جوانی ناشنواست و گوش دیگرش نیز در اثر محدودیت های دوران سالمندی به سمعك مجهز است؛ اگرچه به سختی می شنید اما جواب ها و هوشمندی اش حیرت آور بود.
عبدالله زهتابی هنوز تحلیل هایی از دخالت های بیگانگان در امور داخلی ایران در رژیم سابق داشت و مردم و مسئولان كشور را در تمامی برهه ها، محور توسعه می دانست.
این مصاحبه با رویكرد اصلی آشنایی با چند و چون كار روزنامه نگاری در دهه های قبل انجام شد و زهتابی با سادگی تمام به سوالات خبرنگار ایرنا پاسخ گفت.
سوال: چرا شعار 'نه شرقی و نه غربی' محور فعالیت های رسانه ای شما را تشكیل می دهد؟
جواب: منابع غنی نفت و گاز و معادن بیشمار در كنار موقعیت راهبردی ایران موجب شده است تا طمع تاریخی دخالت های بیگانگان در امور كشور پا بگیرد، اما در طول تاریخ همواره هم بلوك شرق و هم بلوك غرب منافع خود را دنبال كرده اند؛ همسایگی ایران با شوروی نیز بر طمع و توجه كشورهای بیگانه به ایران افزود و موجب شد تا غرب برای سوء استفاده از ایران كه یك قدرت منطقه ای است، با شوروی(سابق) رقابت كنند. هیچ كشور بیگانه ای استقلال جمهوری اسلامی ایران را نمی تواند تحمل كند.
سوال: آیا این اندیشه و رویكرد در روزنامه آذرآبادگان نیز بازتاب داشت؟
جواب: آذرآبادگان روزنامه سیاسی، اجتماعی و انتقادی بود و از ابتدا مبارزه با كمونیست را مورد توجه داد اما به خاطر همین اندیشه ها چندین بار دفتر روزنامه را در خیابان تربیت تبریز به آتش كشیدند و صاحب امتیاز آن را در سال 1332 شمسی ترور كردند. در آن دوران در آذرآبادگان به صورت مكرر نوشته بودیم كه تعالی ایران با وجود دخالت های كمونیسم امكان پذیر نیست.
علت شكست پایه های اقتصادی ایران را دخالت های آمریكا معرفی كردیم و در حمایت از ملی شدن نفت من مقاله ای با امضا خودم نوشتم كه به مذاق انگلیسی ها خوش نیامده بود.
سرمقاله من با عنوان 'گوشه لر' به زبان محلی راجع به 'ب پ' در آن زمان سر و صدا كرد. در آن دوران روی تلمبه های بنزین ' ب پ' درج كرده بودند و اینگونه جا انداخته بودند كه این حروف از دو كلمه ' بنزین پارس' گرفته شده است. در این سرمقاله كه در 1328 شمسی در آذرآبادگان منتشر شد، من با دلایلی روشنگری كردم و از این موضوع پرده برداشتم كه منظور از ' ب پ' بریتیش پترولیوم انگلیس است و انگلیسی ها می خواهند ما را دلخوش كنند اما دو ماه در زندان تاریك انفرادی زندانی شدم. مبارزه با بیگانگان سبك و سیاق روزنامه آذرآبادگان بود.
آذرآبادگان با تیراژ پنج هزار نسخه، با یك روز تاخیر به دست همه مسئولان كشور می رسید و در تهران كاملا شناخته شده بود.
سوال: مصداق های اخلاق حرفه ای در روزنامه آذرآبادگان چه بود؟
جواب: دفاع از حق، پرهیز از فرصت طلبی و نداشتن نگاه ابزاری به روزنامه در طول آن دوران دنبال شد.
سوال: محدودیت های كار روزنامه نگاری در آن زمان چه بود؟
جواب: تولید كلیشه برای چاپ عكس در روزنامه خیلی زمان نیاز داشت، تصحیح غلط های املایی بسیار دشوار بود و كار روزنامه نگاری با تقابل گروه های فشار توام بود.
روزی به جای عكس یك سارق مسلح، عكس یك سناتور به نام ' احمد بهادری' را در یكی از نشریه های آذربایجان قرار داده بودند و روزنامه با همین اشتباه چاپ شده بود. روزنامه نگاری در آن دوران جان كاوی بود و وسایل انتشار روزنامه به صورت تمام و كمال وجود نداشت. حروف چینی دستی بسیار مشكل بود اما برخی از حروف چین های برجسته همچون حروف چین چاپخانه آذرآبادگان خارق العاده بودند. خبرنگاران دوره های آموزشی را پشت سر نگذاشته بوند و مسئولیت اجتماعی كمتری داشتند. سیاست گزاری رسانه ای كم رنگ و كاغذ محدود بود، تعداد نویسنده ها خیلی كم بود و نویسندگان كمتر رغبت به فعالیت در بخش روزنامه نگاری داشتند.
سوال: عشق به روزنامه نگاری در 92 سالگی چگونه تجلی می یابد؟
جواب: در ناملایمات هنوز دست به قلم می شوم و محتوای تولیدی را برای چاپ به برخی از نشریه های آذربایجان می فرستم. همین عشق دیرینه است كه زمینه حضور مستمر من در چاپخانه آذرآبادگان را فراهم كرده است.
سوال: چه تعریفی از كار روزنامه نگاری دارید؟
جواب: عرصه سیمرغ جولانگاه خطیری است، روزنامه نگاری مقدس اما خطرناك است، روزنامه نگار وقتی قلم در دست می گیرد، باید عینیت خبر را در اولویت قرار دهد. روزنامه نگار هر لحظه باید آماده تماس و برقراری ارتباط با منابع خبری باشد.
سوال: چه ارتباطی بین روزنامه آذرآبادگان و چاپخانه آذرآبادگان تبریز وجود داشت؟
جواب: چاپخانه های آن دوران جوابگوی انتشار هشت صفحه ای روزنامه آذرآبادگان نبودند و امتیاز چاپخانه آذرآبادگان در سال 1354 شمسی به نام بنده اخذ شد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، امتیاز آذرآبادگان را به حروف چین برجسته این چاپخانه، سعید آخوندی واگذار كردم اما بنا به دعوت وی همچنان به صورت روزانه در این چاپخانه حضور می یابم.
مدیر چاپخانه آذرآبادگان نیز كه فردی فرهنگی و از برجسته ترین حروف چین های صنعت سابق چاپ در آذربایجان است، در همین هنگام وارد اتاق شد؛ سعید آخوندی، مالك كنونی چاپخانه آذرآبادگان و دوست قدیمی عبدالله زهتابی است كه بسیاری از خاطرات پر فراز و نشیب آنان به هم گره خورده است.
سعید آخوندی متولد 1331 شمسی در محله ' دلخون' تبریز است كه در پی تحصیل تا دوره ششم ابتدایی در 13 سالگی وارد صنعت چاپ شد و تحصیل علم تا یك قدمی دیپلم را به صورت شبانه و توام با كار ادامه داد.
وی از سال 1347 تا 1357 شمسی در چاپخانه آذرآبادگان، سرپرستی كار حروف چینی را بر عهده داشت و پس از پیروزی انقلاب امتیاز چاپخانه آذرآبادگان را كسب كرد.
سعید آخوندی، به گفته خودش، از مخالفان رژیم شاه بود و در دوران پهلوی به صورت مخفیانه حروف چینی برخی از كتاب های ضد شاهنشاهی را انجام داده بود.
مصاحبه با سعید آخوندی نیز گوشه هایی از تاریخ شفاهی صنعت چاپ در آذربایجان را در طی دهه های گذشته به نمایش می گذارد.
سوال: صنعت چاپ در گذشته چه محدودیت هایی داشت؟
جواب: دورانی كه در چاپخانه مهد آزادی كار می كردم، یك هفته نامه با عنوان آدینه منتشر می شد؛ یك زیرزمین كه قبلا خزینه (حمام) بود و تبدیل به چاپخانه كرده بودند، نقطه روشنی جز درب ورودی نداشت. تهویه هوا با مشكل مواجه بود. كار حروف چینی با ابزار سربی انجام می شد و همه كسانی كه در این كار بودند، اگر به صورت مستمر شیر نمی خوردند، مسموم می شدند.
در آن زمان حروف چینی به زبان محلی ممنوع بود و كتاب های پدر كریمی مراغه ای/ شاعر محلی/ را مخفیانه حروف چینی كرده بودم.
آخوندی در پاسخ به این سوال كه حروف چینی دستی تا چه زمانی در آذربایجان ادامه داشت، در حالی كه در مقابل میز حروف چینی قرار داشت با لمس دستی و بدون نگاه كردن به حروف، عبارت خبرگزاری ایرنا را در سریع ترین زمان ممكن با حروف برجسته آماده كرد و جواب داد: تا سال 1372 شمسی حروف چینی دستی در آذربایجان رونق داشت.
سوال: ارزشمندترین كاری كه حروف چینی كرده اید، مربوط به كدام مكتوب است؟
جواب: حروف چینی پنج جلد كتاب تذكره شعرای آذربایجان / به اهتمام محمد دیهیم/ كه هر جلد آن در 500 تا 600 صفحه منتشر شد، كار لذت بخش و قابل افتخاری بود. این كتاب ها در سال 1369 شمسی در چاپخانه آذرآبادگان به چاپ رسید و حاوی زندگی نامه و اشعار شاعران آذربایجان از قرن سوم تا دهه های اول انقلاب اسلامی بود.
سوال: چاپخانه آذرآبادگان چه سیاست های كاری را دنبال كرده است؟
جواب: این چاپخانه كتاب های گزینشی را چاپ كرده و همواره با هدف قرار دادن اصول، مورد اعتماد مردم و مسئولان بوده است. كار درست كردن و درست كار كردن در صدر فعالیت های این چاپخانه قرار دارد. در سال 1363 شمسی سهم عبدالله زهتابی از چاپخانه آذرآبادگان به بنده واگذار شد اما شرط معامله ما حضور مستمر وی در چاپخانه بود. از آن زمان تا به امروز، عبدالله زهتابی هر روز صبح در ساعت مشخص در چاپخانه حاضر می شود.
عبداله زهتابی در این هنگام شعری از فرات، از شعرای كشورمان، زمزمه كرد و گفت: از مكنت و مال بركناریم و خوشیم/ در گلشن روزگار خاریم و خوشیم/ مردم همه چیز هستشان غیر خوشی/ وین طرفه كه ما هیچ نداریم و خوشیم/.
سعید آخوندی نیز به عنوان مخلص كلام افزود: به احترام روزنامه نگار پیشكسوت، عبدالله زهتابی از سال 1363 شمسی تا زمان حاضر هنوز مجوز چاپخانه را بر بالای سرم نصب نكرده ام...
مصاحبه كننده: علیرضا فولادی
3072/518
مصاحبه با روزنامه نگار 92 ساله تبریزی/
71 سال عشق به روزنامه نگاری با نگاه 'نه شرقی، نه غربی'
۹ تیر ۱۳۹۵، ۹:۳۴
کد خبر:
82129882
تبریز- ایرنا – عبداله زهتابی، روزنامه نگار پیشكسوت تبریزی است كه با عشق به روزنامه نگاری در 92 سالگی همچنان شعار 'نه شرقی و نه غربی' را زمزمه می كند، مقاله می نویسد و روزنامه می خواند.