به گزارش ایرنا، تمام 365 روز سال را خبر منتشر می كنند، از غم و شادی می نویسند از درد دل ها و كمبودها، از فقر و نداری، از شاهكارها و ... ولی در مواردی ، مورد بی مهر قرار می گیرند؛ گاهی آنچه از خبر یك روز نصیبشان شده تنها خرج كرایه راهشان می شود، اما همان خبرها تیتر یك خبرگزاری ها و خوراك فردای روزنامه هاست،روزنامه هایی كه بر روی میز مسئولان و درمقابل دید مردم است بدون اینكه نامی از خبرنگاران در میان باشد.
17 مردادماه 1377 سالروز شهادت محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در كابل روزخبرنگار را وارد تقویم كرد و این روز نمایان گر آن خبرنگار تا آخرین قطره خونش دست ازنوشتن
برنمی دارد و درمسیر حق و حقیقت قلم خواهد زد.
این كه خبرنگاری شغلی است پرمخاطره كه مرد و زن هم ندارد امری است طبیعی، ولی سختی آن برای بانوان كه گاهی پیشتاز از آقایان در این میدان تلاش می كنند، این كار را دشوارتر كرده است.
به همین مناسبت پای حرف های نگفته و درد دل های بانوان خبرنگار خبرگزاری ها و نشریات مختلف استان قم نشستیم.
* مرضیه میرقادری كه علاقه به خبرنگاری وی را این روزها دانشجوی ارشد رشته ارتباطات كرده با سابقه ای 8 ساله در عرصه خبر قم قلم می زند و اخبارش روزی بر روی خبرگزاری ایسنا منتشر می شد و امروز در خبرگزاری مهر.
وی اینگونه درخصوص مشكلات شغل خبرنگاری و دردل های خود گفته است:
مهم ترین مشكلاتی كه می توان در بحث خبرنگاران به آن توجه كرد دغدغه بیمه است، البته هر چند بنده در این مورد مشكلی ندارم اما همكارانی هستند كه بعد از حداقل 7 یا 8 سال فعالیت در عرصه خبر و خبرسانی حتی یك روز هم سابقه بیمه ندارند.
من معتقدم باید برای حرفه خبرنگاری خط كشی هایی تعریف شود، متاسفانه این حرفه به گونه ای است كه هر كسی می تواند با هر میزان تحصیلات و هر سن و سالی وارد آن شود و به عبارتی چیزی كه من در این سال ها دیدم افرادی كه تنها از روی شور و اسم پر ابهت این شغل وارد آن می شوند و اینكه چقدر پیشرفت كنند و باقی بمانند پر از اما و اگر است.
به نظر من خرید خبر بدترین شكل درآمد برای یك فرد است كه به عبارتی به دلیل اینكه دورنمایی از درآمد خود ندارد نمی تواند برنامه ریزی برای دریافتی خود داشته باشد و كار كردن نمی تواند دغدغه های مالی وی را برطرف كند.
منظور من از این جملات بیشتر خبرنگارانی است كه در كلانشهر قم و به عبارتی در ام القری دینی جهان اسلام خبررسانی می كنند است، شهری كه اخبار سیاسی و مذهبی آن بسیار در سطح جهان قابل توجه است اما خبرنگارانش با كمترین قیمت های خرید خبر اخبار را برای رسانه های دنیا مخابره می كنند.
مسئولانی كه به قم سفر می كنند و خبرهایشان قبل از رسیدن خودشان به شهرشان تیتر یك می شود بدون این كه بدانند خبرنگارانی كه از صبح تا شب برای پوشش خبر آن ها چه كشیده اند می تواند از تلخی های این حرفه باشد، اینكه دوستانی بدون بیمه و دورنمایی از حقوق خود به دنبال وزیر و مسئولان شهرها قدم می زنند از تلخ كامی هایی است كه سال هاست درباره آن در محافل خبری و در مقابل همان مسئولان سخن گفته شده اما همچنان ادامه دارد.
شیرین های كار خبرنگاری همان تیترهایی است كه ما می زنیم كه گاهی با پیشی گرفتن از تیتر افراد حرفه ای و با سابقه در ردیف تیتر یك های خبرگزاری و یا روزنامه كار می شود؛ سوژه هایی كه فقط به ذهن خودت رسیده و با كار كردن بر روی آن ها یك گزارش خوب و پر بازدید شكل می گیرد.
** وجیهه غلامحسین زاده، بانوی خبرنگاری كه دغدغه حاشیه نشین های شهر گزارش های جالبی از وی در روزنامه همشهری منتشر كرده است؛ وی در گفت و گو با ایرنا نیز درمورد حاشیه ها سخن گفت.
شبیه پیرزن های 90 ساله بود، اما دخترش می گفت كمتر از 60 سال سن دارد، 3 ساله بود كه در اثر بیماری آبله چشم هایش را تخلیه كرده بودند، دو حفره بزرگ كه جای چشم هایش را گرفته بود.
در نگاه اول حس ترس و تعجب را با هم به همراه داشت، می گفت همه خانواده و فرزندانش را در جنگ از دست داده و حالا از دار دنیا همین یك دختر برایش مانده، اتاقك های 10 الی 15 متری كه بیشتر نام آلونك برازنده شان است تا خانه محل زندگی اهالی محل بود كه با كمك تیرهای چوبی و با سقف هالی حلبی سرپا ایستاده بود كه نشان می داد نام محله را هم بیراه حلبی آباد انتخاب نكرده اند.
پوست های آفتاب سوخته و موهای زبر و سر و صورت خاكی اولین صحنه است كه از چهره بچه های حاشیه به چشم می آید، درست وسط بیابان در نزدیكی های مسجد مقدس جمكران، مردمانی زندگی می كنند كه هر روز صبح به گنبد و گلدسته های مسجد جمكران سلام می دهند و دعا می كنند كه شاید فردایشان بهتر از امروزشان باشد.
نشستن پای درد دل مردمانی كه گرفتار مشكلات عدیده ای هستند ، شاید بتواند لذت بخش ترین اتفاق دنیای خبر دانست كه البته بیشتر كفه تلخ ماجرا سنگینی می كند.
نشستن پای اشك و صحبت مادری كه اعضای بدن نوزاد 18 ماهه خود را اهدا كرده بود و دیدن بی قراری های برادر دوقلویش، شنیدن از رنج های مادری كه فرزندش مبتلا به اوتیسم است، بودن در كنار كودكان معلول مركز نگهداری ایزوله، ساعت هایی را با مردم روستا گذراندن و از مشكلاتشان شنیدن همه، ماجراهایی است كه سال های سال وجود داشته اما چشم به آن بسته بودیم، حضور در دنیای خبر برای من اگر آب نداشت نان داشت و آن هم باز شدن چشمم به دنیای اطرافم بود.
** الهام رحیمی خبرنگار باسابقه روزنامه 19 دی كه با وجود داشتن دختری خردسال همچنان حضوری فعال و پررنگ در كار خبر دارد و رتبه هایی نیز در زمینه گزارش نویسی كسب كرده است.
به نظر من ضرورت كار خبرنگاری به جز آموزش اصول تئوری این حرفه، داشتن دامنه گسترده ای از لغات و برخورداری از روحیه پرسشگری در واقع نیازمند یك اصل مهم است؛ دغدغه مندی.
چرا كه دغدغه مندی سرآغاز هر حركتی است و خبرنگار به واسطه این دغدغه مندی، آغازگر راهی می شود كه جز احقاق حقوق از دست رفته قشری و یا ستاندن حقوقی كه برخی به ناحق برای خود قائل شده اند، هدفی متصور نیست.
دغدغه مندی خبرنگار، برای او حس مسئولیت می آورد، مسئولیتی كه یك خبرنگار را مصر می كند تا دردهای جامعه را برای مسئولان واگویه كند و خود او را در جهت رفع این دردها پیگیر. هر چند در حال این پیگیری ممكن است چه سختی هایی كه متحمل نشود و چه آسیب های جسمی و روحی كه بر تن و روح او نرسد و گاهی برای یك خبرنگار موقعیت هایی پیش می آید كه به دلیل وجود برخی خلاءهای حقوقی در ارتباط با حرفه خبرنگاری، او را بیش از هر زمان دیگری در تنگنا قرار می دهد.
و اما خبرنگار در مقابل این همه سختی و مشكلات كه در راه پیگیری حقوق جامعه و البته بازتاب اقدامات مسئولان متحمل می شود خواهان یك چیز است؛ اعتماد. این كه مردم به خبرنگاران اعتماد كنند و مشكلات خود را با آنان در میان بگذارند و مسئولان به خبرنگار به عنوان كسانی كه دیده بان جامعه هستند و هدفی جز بهبود اوضاع مردم و كمك به مسئولان برای انجام بهتر وظایفشان ندارند، اعتماد داشته باشند و خدایی نكرده به عنوان فردی مزاحم و كسی كه ممكن است موقعیت شغلی و دستگاهی آن ها را تهدید كند، به خبرنگار نگاه نكنند.
* زینب حیدری كارشناس زیست شناسی كه به خاطر علاقه به حرفه خبرنگاری مجدد با تحصیل در رشته خبرنگاری از سال 92 به طور حرفه ای وارد كار خبر شد و اكنون با مدرك كارشناس خبرنگاری فرهنگی- اجتماعی خبرنگار فعال خبرگزاری تسنیم است.
دبیرستان كه بودم دغدغه زیادی برای انتخاب رشته داشتم اما دست روزگار من را به سمت رشته زیست شناسی برد. ترم آخر كارشناسی حس كردم من به درد زیست شناسی نمی خورم و خیلی به قول امروزی ها یهویی گزینه تحصیل در رشته خبرنگاری سر راهم قرار گرفت. ترم 2 خبرنگاری بودم و هنوز هیچ الفبایی از خبر یاد نگرفته بودم كه دنبال كار رفتم و در یك سایت خبری مشغول به كار شدم.
از آن روز تا الان دقیقا 3 سال و 7 ماه می گذرد. خبرنگاری حرفه ای پر از هیجان، تنوع، انرژی، زیبایی و تجربه است. البته هر كسی توان ماندن در این حرفه را ندارد. چرا؟
چون خبرنگاری بیداری های طولانی مدت، بدو بدوهای زیاد، گرسنگی و تشنگی در پیگیری های روتین، صراحت كلام، روحیه خستگی ناپذیری، كنجكاوی و شامه تیز خبری می خواهد. یك خبرنگار روز تعطیل ندارد، مریضی ندارد، خواب و خوراك درست و حسابی ندارد، این ها به كنار نبود امنیت شغلی، نبود متولی رسیدگی به مسائل و مشكلات صنفی خبرنگارها، بی تعهدی مسئولان رسانه به مسائل و مشكلات خبرنگارها اعم از بیمه و حقوق مكفی و مسائلی از این دست، درد گذشته و امروز خبرنگارهاست و البته مضاعف برای خبرنگاران غیر پایتخت نشین.
جالب تر شاید این باشد كه زحمات خبر برای خبرنگارها و اما آن كسی كه مورد تشویق قرار می گیرد هر كسی جز خود خبرنگار است. نشان به این نشان كه خیلی ها آمدند و رفتند اما كسی متوجه نبود آن خبرنگار نشد.
حالا خانم باشی و خبرنگار، آن هم در شهری مثل قم قضیه كمی هم فرق می كند. نه تنها اوضاع بهتر نمی شود كه می شود گفت بدتر هم می شود. محدودیت حضور در برخی مكان ها برای پوشش اخبار، نگاه های چپ چپ برخی هم گاهی از آن دست است كه «ضعیفه را چه به خبرنگاری!!» مسائل و مشكلات صنفی هم مزید بر علت می شود.
در حرفه پر طمطمراق خبرنگاری روزهایی نیز هست كه مسئول رسانه مربوطه بدون هیچ تعهدی و هیچ قراردادی حقوق خبرنگارهایش را می خورد یك آبم روش؛ روزهایی كه فلان اداره در دورترین نقطه جغرافیای استان بدون اطلاع برنامه اش را لغو می كند و خبرنگار با دست خالی باید برگردد، روزهایی كه مسئولان روابط عمومی بعضی ادارات انواع و اقسام سنگ ها را پیش پای خبرنگارها می گذارند كه در دیرترین زمان ممكن به پاسخ برسند اما همین نبود حمایت های صنفی شاید دردناكترین و تلخ ترین مشكل خبرنگارها باشد.
و شاید این عشق و علاقه با این وضعیت تعجب برانگیز باشد. پاسخ من اما برای ممارست ماندن در حرفه خبرنگاری این است كه «چیزی نمی دانم از این، دیوانگی و عاقلی».
** * سمانه سادات فقیه سبزواری از خبرنگاران دغدغه مند استان قم كه از سال 86 با حضور در باشگاه خبرنگاران صدا و سیمای مركز قم كار خبر را آغاز كرده است و پس از فعالیت در خبرگزاری های ایسنا، مهر، روزنامه 19 دی، خبرگزاری رسا، روزنامه همشهری، ماهنامه محیا و... هر كدام مدت 3 ماه تا یكسال، اكنون با خبرگزاری فارس همكاری دارد.
حضورم در باشگاه خبرنگاران زمانی بود كه هنوز چندان تایپ خبر رونقی نداشت و باید اخباری را كه تهیه می كردیم روی سربرگ مخصوصی تنظیم كرده و برای مركز ارسال می كردیم. از هر 10 خبر كه برای مركز فكس می شد یك خبر روی خروجی سایت قرار می گرفت كه نشان از موفقیت كسی بود كه آن خبر را تهیه كرده است.
با وجود این كه دریافتی خبرنگاران قمی بسیار پایین است، ولی به دلیل قرار گرفتن در فضایی كه هر هفته میزبان یكی از مقامات عالی رتبه كشور است و همه روزه باید شماری از تهیه خبرها به درس و سخنان مراجع و علما اختصاص دارد موجب شده نسبت به خبرنگاران سایر شهرستان ها و شاید بی اغراق بتوان گفت حتی خبرنگاران پایتخت، حرفه ای تر عمل می كنند.
در این میان خانم های خبرنگار در كنار آقایان در عرصه خبر و اطلاع رسانی بسیار كوشا و ثابت قدم هستند و در فصول گرما و سرمای سوزناك قم و در سخت ترین شرایط به تهیه و تولید خبر می پردازند.
خانم های خبرنگار همانند آقایان برای تهیه اخبار خارج از شهر اعزام می شوند كه دغدغه های خاص خود را دارند، گاهی اوقات مسئولی برای دیدار با مراجع عظام به قم می آید، محافظ مسئولان برخورد بدی با خانم های خبرنگار دارند كه شاید ارزش كار پر مشقت آنان را زیر سوال می برد.
برخی مسئولان شهر هم خبرنگارانی را كه تمام فصول سال بدون منت به پوشش اخبارشان اهتمام داشتند چنان در آستانه روز خبرنگار مورد بی مهری قرار می دهند كه مثال زدنی است.
و كلام آخر این كه:
انتظار جامعه خبرنگاری از مسئولان مربوطه این است كه نسبت به جایگاه این قشر واقف باشند و ضمن پیگیری خواست های به حق خبرنگاران، رفع مشكلات معیشتی آن ها را در دستور كار قرار دهند.
گزارش از: سمیه حیدری
/2085/ 6133/1539
كوزه گرانی كه از كوزه شكسته آب می خورند/ واگویه های خبرنگاران زن درقم
۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶
کد خبر:
82178428
قم- ایرنا- تمام سال را قلم بر كاغذ می دوانند و از دغدغه های مردم و مسئولان می نویسند، پل ارتباطی مردم و مسئولان می شوند، اما از پیگیری مشكلات خود بازمی مانند؛ افتخارشان این است كه خبرنگار هستند، مشكلات با تمام وجودشان عجین شده است.