۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳
کد خبر: 82193374
T T
۰ نفر
نياز به شناساندن جامعه و ملت ايران و ارمنستان به يكديگر

تهران- ايرنا- وارطان وسكانيان در گفت و گويي با روزنامه شرق بيان داشت: در سطح فرهنگي كه نياز به شناساندن دو جامعه و ملت ايراني و ارمني به همديگر داريم، ايران‌شناسي مي‌تواند نقش بسيار مهمي داشته باشد؛ يعني حتي مي‌شود گفت مي‌تواند حرف اول را بزند.

در اين گفت و گو كه در شماره پنجشنبه 28 مرداد 1395 خورشيدي در صفحه فرهنگ ايراني با رئيس دپارتمان ايران‌شناسي دانشگاه ايروان- ارمنستان منتشر شده، آمده است: دكتر وارطان وسكانيان، يكي از ايران‌شناسان برجسته دانشگاه ايروان و رئيس كرسي ايران‌شناسي اين دانشگاه به‌عنوان بزرگ‌ترين مركز ايران‌شناسي قفقاز و منطقه است. دكتر وسكانيان به زبان فارسي و بسياري از زبان‌هاي ديگر تسلط دارد. او تاكنون آثار علمي متعددي درباره ايران‌شناسي منتشر و دانشجويان زيادي نيز تربيت كرده است. احسان هوشمند پژوهشگر مطالعات قومي، درباره تاريخ ايران‌شناسي در ارمنستان و نيز روند فعاليت‌هاي مراكز ايران‌شناسي در ارمنستان با آقاي دكتر وسكانيان گفت‌وگو كرده‌ است كه در ادامه مي‌خوانيد.
**آقاي دكتر قبل از اينكه وارد اصل مصاحبه شويم، مختصري از رزومه خودتان را بفرماييد.
من فارغ‌التحصيل دپارتمان ايران‌شناسي دانشگاه دولتي ايروان هستم كه چه در دوره ليسانس و چه در دوره فوق‌ليسانس در دانشگاه دولتي ايروان بودم و بعد از آن دوره دكترا را در دانشگاه سن‌پترزبورگ شوروي سابق و روسيه گذراندم در زمينه افغان‌شناسي كه بعد از آن دوباره برگشتم به ايروان و مشغول به كار شدم در آكادمي علوم ارمنستان در انستيتوي شرق‌شناسي. در زمينه كُردها، افغان‌ها، تالشان، تات‌ها و يك‌سري اقوام ديگر ايراني‌زبان، چه در خود ايران و چه در منطقه، به‌طوركلي فعاليت و كار مي‌كنم. در زمينه‌هاي گويش‌شناسي، تاريخ و مردم‌شناسي به اين اقوام و گروه‌هاي مذهبي مثل ايزدي‌ها و علي‌اللهي‌هاي علويان يا اهل حق‌ها تابه‌ حال تقريبا ٦٠ مقاله چاپ كرده‌ام و يك كتاب در زمينه گويش كوليان ارمنستان.
**اساسا زايش ايران‌شناسي در ارمنستان مربوط به چه دوره‌اي است؟ و نسبت آن با سنت ايران‌شناسي مكتب سن‌پترزبورگ در روسيه چيست؟ آيا تحت‌تأثير آنجا بود كه اينجا هم كارش را شروع كرد؟
اصولا اگر ما ايران‌شناسي را يك مقدار وسيع‌تر بگيريم و برگرديم به دوره حتي قرون وسطا، مي‌شود گفت كه ارمنستان و مؤلفان و مورخان ارمني در حقيقت از لحاظ معرفي ايران، مخصوصا دوره اشكانيان و ساسانيان منحصربه‌فرد هستند.
مورخان ارمني در حقيقت در قرون وسطا، بعد از منابع يوناني و لاتين حرف اول را مي‌زدند. از اين لحاظ اگر ما علم ايران‌شناسي را يك مقدار وسيع‌تر توضيح بدهيم، درواقع مطالعه ايران، ايران‌شناسي و اصولا شناختن ايران در ارمنستان به طور كتبي از دوره قرون وسطا شروع مي‌شود كه بعدا تبديل به يك رشته كاملا علمي به‌ويژه در قرن نوزدهم مي‌شود.
**مي‌شود چند نفر از همين ايران‌شناسان را نام ببريد؟
اگر در قرون وسطا نگاه كنيم آثار خود موسي خورني ياخورناتسي زير عنوان تاريخ ارمنستان بسيار ارزنده است كه تقريبا مي‌شود گفت در تمام فصول كتابش به تاريخ ايران نيز پرداخته است و اين اثر براي مردم‌شناسي، تاريخ اديان ايران، اسطوره‌شناسي ايراني و... بسيار مهم است. يك كتاب خيلي معروف هم داريم به اسم تكذيب و رد فرق ديني يزنيك قُلبيكه به ارمني يزنيك قلباتسيمي‌گويند كه در حقيقت يك راهب و مبلغ مسيحي بوده است در خود ارمنستان و نكات جالب دين زرتشت را مخصوصا زروانيسم را خيلي خوب توضيح مي‌دهد، البته ايشان با پديده‌هاي گوناگون زرتشتيت از لحاظ ديد يك فيلسوف مسيحي برخورد مي‌كند نه از لحاظ علمي.
**چه قرني؟
قرن پنجم ميلادي. قرن پنجم ميلادي كه واقعا آثار منحصر‌به‌فردي دارد براي محققان تاريخ زرتشتيان و زروانيسم.
**به زبان فارسي ترجمه شده است؟
آقاي نعلبنديان (از ايران‌شناسان ارمنستان) كه استاد بنده هم بوده است، در سال‌هاي 1990 ميلادي در ايروان آن را به فارسي برگردانده‌اند و چاپ شده است، ولي كتاب‌فروشي‌هاي ايران را كه نگاه كردم نديدم جايي. يعني به نظرم نياز به تجديد چاپ دارد. به غير از اين تاريخ پاوستوس بوزند شايان يادآوري است تحت عنوان تاريخ جنگ‌ها؛ داستان‌ها و اسطوره‌هاي ايراني‌الاصل بسيار جالبي در اين كتاب مندرج شده است و در حقيقت به‌عنوان يكي از كتب بسيار معتبر و مهم در مورد تاريخ ايران دوره ساسانيان است كه متأسفانه تا آنجايي كه مي‌دانم، به فارسي ترجمه نشده است. مورخان ديگري داريم كه در دوره اسلامي در ارمنستان آثاري از ايشان باقي مانده است مثل تاريخ سِبِئوس و تاريخ لئوند كه باز هم از لحاظ تاريخ، مردم‌شناسي، تاريخ اديان ايران و آداب و رسوم ايرانيان آن دوره حائزاهميت زيادي هستند.
**اين افراد چه كساني هستند؟
خاندان لازاريان كه اصالتا از جلفاي اصفهان بودند و نقل مكان كرده به روسيه و در واقع مدرسه‌السنه شرقيه را در روسيه تزاري در شهر مسكو تأسيس مي‌كنند كه يكي از اولين مراكز شرق‌شناسي و ايران‌شناسي در آن كشور به حساب مي‌آيد.
**قبل از تأسيس آن، چه فعاليت‌هايي انجام شده بود؟
قبل از تأسيس آن، مكتب سن‌پترزبورگ فعال بود، اما در خود سن‌پترزبورگ كه به‌عنوان يك مركز بسيار شناخته شده در سطح جهاني در زمينه شرق‌شناسي و ايران‌شناسي مطرح است، ارمنيان باز هم نقش بسيار مهمي ايفا مي‌كردند، مثلا آقاي پرفسور پاتكانيان، پاتكانف به روسي كه رئيس كرسي به اصطلاح امروزي، ايران‌شناس و شرق‌شناسي در قرن نوزدهم بوده است، باز هم نقش مهمي در پيشرفت علم ايران‌پژوهي ايفا كرده و در ترويج ايران‌شناسي در روسيه كوشيده‌اند.
اگر صحبت از نقش ارمنيان در زمينه ايران‌شناسي خارج از ارمنستان پيش آمد، حتما بايد به اروپاي آن دوره نيز بپردازيم، چون باز هم جالب است كه مكتب ايران‌شناسي كلاسيك آلمان يكي از بنيان‌گذارانش باز هم استاد ارمني‌الاصل بوده است. آقاي كارل فردريخ آندرياس كه باز هم اصالتا از جلفاي اصفهان بودند، پدرش تاجر بوده كه خود آندرياس در جزيره جاوه به دنيا آمده و از پدر ارمني و مادر خارجي ايشان اولين دانشمندي بودند كه متون تورفان را- متوني كه به زبان فارسي ميانه و پارتي ميانه نوشته شده‌اند- اولين‌بار تفكيك و تشخيص دادند و اثبات كردند كه در مجموع در اين متون ما دو زبان ايراني غربي داريم و اصولا در زمينه پيدايش زبان اوستايي، خود اوستا، گويش‌شناسي ايراني، مخصوصا در زمينه گويش‌هاي كردي، هورامي، گوراني و زازايي فعاليت‌هاي زيادي داشتند و به طور كلي بنيان‌گذار مكتبي بودند كه به مكتب آندرياس معروف است. اگر برگرديم به خود كشور ارمنستان، علم ايران‌شناسي موج جديدي در دوره بعد از تأسيس دانشگاه دولتي ايروان، يعني بعد از سال 1919 مي‌گيرد.
**اين بعد از انقلاب اكتبر شوروي است؟
بله، بعد از به اصطلاح انقلاب اكتبر شوروي است. البته دانشگاه دولتي ايروان قبل از شوروي‌سازي ارمنستان تأسيس مي‌شود، در دو سال استقلالي كه ما در زمان جمهوري اول ارمنستان داشتيم.
**در سال 1919؟
بله، 1919 كه در اواخر 1920، ارمنستان شوروي مي‌شود و بعد از اين آقاي آكادميسين هراچيا آجاريان تقريبا از روزهاي اول تأسيس در دانشگاه دولتي ايروان در بخش فقه‌اللغه يا فيلولوژي ارمني و ارمني‌شناسي، زبان فارسي معاصر و زبان‌هاي فارسي ميانه و فارسي باستان، تدريس مي‌كنند. يعني ما مي‌توانيم بگوييم كه در دانشگاه دولتي ايروان از روزهاي اول آغاز به كارش ايران‌شناسي و زبان‌هايي كه ذكر كردم تدريس شده است كه در اواسط قرن بيستم ميلادي ايران‌شناسي به‌عنوان يك رشته كاملا جداگانه در دانشگاه دولتي بنيان‌گذاري مي‌شود.
**كه شامل چه مواردي است؟
شامل تدريس زبان‌هاي ايراني، تاريخ ايران، اديان ايران، مردم‌شناسي ايران و در حقيقت زمينه‌هاي ديگري كه ايران‌شناسي پوشش مي‌دهد، در دانشگاه دولتي ايروان تقريبا مي‌شود گفت به شكل كامل تا به امروز متداول است. تقريبا هم‌زمان با مركز ايران‌شناسي كه در دانشگاه دولتي ايروان شروع به فعاليت مي‌كند، در آكادمي علوم، بخش ايران نيز به وجود مي‌آيد كه اكثرا توجهشان روي تاريخ ايران و مخصوصا تاريخ معاصر ايران متمركز شده بود، بخش ايران در چارچوب ساختار انستيتو شرق‌شناسي شروع به كار مي‌كند كه...
** در چه سالي؟
دقيقا يادم نيست، ولي از سال‌هاي 1960 به بعد بايد باشد. بخش ايران شروع به فعاليت مي‌كند كه در دوره شوروي بيشتر جنبه تحقيقات سياسي داشت، يعني براي مراكز علمي كاربردي وزارتخانه‌هاي مختلف، به طور كلي قسمت سياسي شوروري تأمين مي‌كرد كه در اكثر موارد به فعاليت احزاب كمونيستي در خاورميانه نيز مي‌پرداخت و من جمله در ايران تاريخ حزب توده، تاريخ انقلاب سفيد ايران، بعدا تاريخ انقلاب اسلامي ايران دانشمندان زيادي كار مي‌كردند.
به موازات اين دو مركز در انستيتو نسخ خطي ارمنستان به‌عنوان يك بخش جداگانه- البته ايران‌شناسي آنجا نداشتيم و نداريم- ولي در حيطه بخش دستخط‌هاي زبان‌هاي شرقي دانشمنداني مثل آقاي پرفسور هاكوپ پاپازيان نامي، آقاي چوگاسزيان، شروع به فعاليت مي‌كنند كه نسخ خطي كه در ماتناداران به زبان فارسي نگهداري مي‌شود، چاپ مي‌كنند، مطالعات و پژوهش‌هايي در اين زمينه انجام مي‌دهند و ادبيات ايران را مطالعه مي‌كنند و غيره. البته يادم رفت بگويم كه در بخش ايرانِ آكادمي علوم، چند نفر دانشمندي كه تخصصشان در زمينه ادبيات ايران بود، بازهم آنجا خيلي معروف بودند و كار مي‌كردند و يكي از آنها خانم دكتر باورت شيخويان الان در دپارتمانمان حضور دارند كه پيش‌كسوت همه‌ ما هستند. روي‌هم‌رفته مي‌شود گفت كه در ارمنستان بعد از استقلال مراكز مختلف ديگري به وجود مي‌آيد.
** قبل از اينكه متمركز شويم بر كرسي و دپارتمان، مي‌خواهيد يك جمع‌بندي كنيد بين قبل از استقلال و بعد از استقلال؟ چه تفاوتي درباره ايران‌شناسي دارند يا چه ويژگي‌هايي آنها را مي‌تواند از هم جدا كند؟
اصولا قبل از استقلال علم در شوروي- مخصوصا علوم انساني- بيشتر جنبه ايدئولوژيك داشتند، يعني تقريبا بيشتر تمركزشان روي ترويج تبليغات كمونيستي يا ايده‌هاي دولت آن دوره بود، البته نمي‌شود انكار كرد دانشمندان بزرگ متعددي هم داشتيم كه آثار علمي طراز اول از خود باقي گذاشته‌اند. بعد از استقلال علم ايران‌شناسي و علوم انساني به ‌طور كلي از اين پوشش ايدئولوژيك بيرون آمدند و تقريبا مي‌شود گفت در حيطه آزاد فعاليت مي‌كنند.
دانشمندان و استادان بدون بند و بحث‌هايي كه ايدئولوژي مي‌تواند تحميل بكند، كار و فعاليت علمي انجام مي‌دهند، از اين نظر شرايط بسيار خوبي در ارمنستان داريم كه ايران‌شناسي رشد كند؛ به‌ويژه اينكه روابط بين ايران و ارمنستان در حيطه سياسي در بالاترين سطوح قرار دارند. در زمينه اقتصادي شرايط چندان بد نيست؛ اما در سطح فرهنگي كه نياز به شناساندن دو جامعه و ملت ايراني و ارمني به همديگر داريم، ايران‌شناسي مي‌تواند نقش بسيار مهمي داشته باشد؛ يعني حتي مي‌شود گفت مي‌تواند حرف اول را بزند؛ به‌ويژه در تحكيم ارتباطات فرهنگي و تمدني بين دو كشور ايران و ارمنستان كه ‌هزاران سال است در كنار هم و در اكثر موارد، با داشتن منافع مشترك، تا به امروز، حسن همجواري را ادامه مي‌دهند.
**از نظر پذيرش دانشجو، انتشار كتاب و كارهاي پژوهشي آيا قبل و بعد از استقلال تغييري ايجاد شده است؟
حُسني كه دوره شوروي داشت اين بود كه مراكزي كه ذكر كردم از نظر مالي تقريبا خيلي خوب تأمين مي‌شدند. بعد از استقلال روابط به قول معروف بازاري، كاپيتاليستي و اقتصادي شده كه البته تأثير منفي بر رشد علوم انساني گذاشته است؛ چون بعضي‌ها فكر مي‌كنند علوم انساني كاربرد اقتصادي ندارد؛ ازاين‌نظر اوضاع بدتر از دوره شوروي است، ولي ابتكاراتي كه دانشمندان جوان ما نشان مي‌دهند و امكاناتي كه الان با به‌وجود‌آمدن ارتباط نزديك بين ايران و ارمنستان هست، فرصت‌هاي مطالعات مختلفي به دست داده است كه دانشگاهيان، دانشمندان و پژوهشگران ارمني مي‌توانند از اين امكانات استفاده و حتي به ايران مسافرت بكنند و تحقيقات و پژوهش‌هاي خود را در ايران انجام دهند.
**از نظر تعداد دانشجو الان نسبت به قبل رشد بيشتر شده؟
بعد از استقلال ارمنستان، تعداد دانشجوياني كه در دپارتمان ايران‌شناسي دانشگاه دولتي ايروان تحصيل كردند و مي‌كنند تقريبا ١٠ برابر شده است؛ مثلا دوره‌اي كه من درس مي‌خواندم هر سال پنج، شش نفر رشته ايران‌شناسي را انتخاب مي‌كردند. الان ما اگر حساب كنيم، سالي تقريبا ٤٠ دانشجو در دپارتمان خود داريم كه قبول و با ذوق و شوق مشغول تحصيل مي‌شوند.
**در دانشگاه‌هاي ديگر وضعيت چگونه است؟
دانشگاه‌هاي ديگر را اگر اضافه كنيم، تعداد دانشجويان ايران‌شناسي تقريبا 60 – 70 نفر مي‌شود كه از اين لحاظ اوضاع رضايت‌بخش است؛ چون زمينه كار هم با توجه به ارتباطات نزديك ايران و ارمنستان در ارمنستان تا حدي به وجود آمده. چاپ كتاب و مجلات و مقالات رشد كرده است. خدا را شكر الان امكاناتي فراهم شده كه دانشمندان مقالات خود را در مجلات مختلف بين‌المللي و ايراني نيز ارائه مي‌دهند و در مجلات داخلي ارمنستان هم مقالات زيادي با كيفيت بسيار بالا چاپ مي‌شود. حساب نكردم، ولي سالانه شايد حداقل ١٠ مقاله علمي در زمينه ايران‌شناسي در مجلات مختلف علمي-پژوهشي ارمنستان چاپ مي‌شود و بيرون از ارمنستان در مجله‌هاي روسيه، اروپايي و بعضي مواقع در مجلات ايراني دانشمندان ارمني مقالات و پژوهش‌هاي خود را ارائه مي‌دهند.
**آقاي دكتر تعداد اعضاي هيأت علمي‌تان چند نفر است؟ چند استاد داريد؟
تقريبا 24 نفر استاد، استاديار، دانشيار و مدرس داريم كه به‌طوركلي مي‌شود گفت از لحاظ كادر علمي و آموزشي دپارتمان‌مان تأمين است و به‌طوركلي دپارتمان ايران‌شناسي دانشگاه دولتي ايروان چه از لحاظ تعداد استادان و مدرسان، چه از نظر دانشجو و چه از نظر به اصطلاح توليد علمي يكي از بزرگ‌ترين دپارتمان‌ها در دانشگاه‌مان به شمار مي‌رود؛ به‌ويژه حضور دانشمندان جواني كه با گام‌هاي محكم در عرصه علم پيشروي مي‌كنند، براي من مايه بسي خوشحالي است. از طرف ديگر خيلي مفتخر هستم كه در ارمنستان- ارمنستاني كه به طور سنتي يكي از مراكز مهم ايران‌شناسي به حساب مي‌آيد- ما چنين جو و اوضاع علمي- آموزشي را داريم.
از يك ديد بسيار مهم هم بايد به ايران‌شناسي ارمنستان نگاه كرد، همه مي‌دانند اصولا با توجه به تشنجات و تنش‌هايي كه بين ايران و بعضي كشورهاي غربي هست، اصولا در مطبوعات، حتي در مجلات و كتب علمي كه در كشورهاي غربي چاپ مي‌شود، ايران را به نوعي دمونيزه مي‌كنند و به شكل اهريمني جلوه مي‌دهند. سياه‌نمايي غيرمنصفانه و حتي دشمنانه عليه ايران خيلي مطرح است و متأسفانه در بعضي موارد برخي دانشمندان هم در اين نوع رفتارها دخالت و همكاري‌هايي دارند. از اين نظر ايران‌شناسي در ارمنستان به ‌عنوان يك پايگاه تبليغ ايران‌پژوهي واقعي، ايراني‌مآبي و ايران‌دوستي هم در نظر گرفته مي‌شود.
**يعني ايران‌دوست هستند؟
بله، اگر نگوييم ايران‌دوست حداقل ايران‌شناس ضدايراني در ارمنستان نداريم و اين نكته‌اي عيني است و ذهني نيست. در مقالات و آثاري كه چه در خود ارمنستان و چه در خارج، از طرف دانشمندان ارمني چاپ و منتشر مي‌شود يك نوع تبليغ مثبت هم- البته تبليغ عيني مثبت- در رابطه با ايران مي‌شود و از اين لحاظ من فكر مي‌كنم ايران‌شناسي در ارمنستان نه‌فقط رسالت علمي دارد، بلكه رسالت فرهنگي معرفي ايران بزرگي را كه هست و خواهد بود بر دوش گرفته است.
**روابطتان با نهادهاي ايراني چطور است؟ با دانشگاه‌ها، مراكز پژوهشي، آيا فعاليت دوجانبه داريد؟ مثلا ميثاق‌ها، پيمان‌نامه‌ها؟
اصولا در سال‌هاي اخير روابط با مراكز علمي- پژوهشي ايران در سطح انفرادي و شخصي بود؛ يعني اشخاص و دانشمندان خودشان با دانشمندان ايراني ارتباط و همكاري‌هاي شخصي داشتند ولي خدا را شكر تقريبا در دو، سه سال اخير از طرف مؤسسات و سازمان‌ها ارتباطاتي ايجاد شده و در حال توسعه است؛ براي مثال دانشگاه دولتي ايروان و پژوهشگاه علوم انساني تهران تفاهم‌نامه دارند، با دانشگاه پيام ‌نور در حال مذاكره هستيم كه ان‌شاءالله در ارمنستان نمايندگي دانشگاه پيام نور تأسيس شود.
با بنياد ايران‌شناسي كه در ايران يكي از فعال‌ترين مراكز است البته نه در سطح قراردادي، بلكه در سطح همكاري‌هاي دوجانبه ارتباط خوبي داريم، با زيرمجموعه‌هاي دانشگاه تهران در حال آغاز همكاري هستيم. با ساير سازمان‌هاي مرتبط به رشته ايران‌شناسي، ازجمله فرهنگستان زبان و ادب فارسي، دايره‌المعارف اسلامي، بنياد سعدي و مراكز مختلف ديگر هم به اميد خدا رفته‌رفته ارتباط تنگاتنگي برقرار خواهيم كرد.
*منبع: روزنامه شرق
**گروه اطلاع رساني**9165**9128**1755
۰ نفر