آنچه كه در نگاه اول در مورد «لانتوري» مي توان گفت اينكه فيلم به شدت جسور و بي پرده است و از اينكه مخاطب خود را حتي در لحظاتي آزار دهد بيم و ابايي ندارد.
نابرابري اجتماعي، اختلاف طبقاتي، ناهنجاري هاي روحي، رواني، زورگيري، قضاوت كردن، اسيد پاشي و حتي عشق از جمله درگيري هاي ذهني فيلمساز است كه با روايتي نسبتاً خوب و تاثيرگذار توانسته در اثر خود به آن بپردازد.
شيوه اي كه درميشيان در روايت خود براي لانتوري انتخاب كرده را نه مي توان مستند و نه مي توان داستاني صرف ياد كرد بلكه تلفيق هوشمندانه اي از شيوه مستند گزارشي و درام داستاني است كه توانسته در باورپذيري لحظات فيلم براي مخاطب نقش به سزايي ايفا كند.
هرچند بايد اذعان داشت اگر درميشيان نتوانسته بود موفق از اين ساختار تلفيقي بيرون بيايد بطور قطع فيلم با روايتي متزلزل، چند پاره و كسل كننده رو به رو مي شد.
لانتوري فيلم تلخي است اما تلخي آن اصلاً از جنس سياه نمايي و واژه هايي از اين دست كه امروز پيرامون سينماي ايران رواج يافته نيست، بلكه تلخي آن از جنس هشدار و تلنگر است. تلنگري كه بايد جدي گرفته شود و بدنبال درمان و علاج درد بود نه پاك كردن صورت مسأله.
درميشيان در حفظ ريتم و ضرباهنگ فيلم خود نيز موفق عمل كرده، گرچه فيلم در لحظاتي از درام دور مي شود اما چيزي از كشش مخاطب براي ادامه فيلم نمي كاهد و به شكلي هوشمندانه مخاطب خود را در تعليق قرار داده و حتي شايد فرصتي براي تفكر در او ايجاد مي كند.
فيلم در پايان نيز مخاطب خود را غافلگير كرده و در صحنه قصاص اسيدپاشي كه اتفاقا از سكانس هاي درخشان فيلم نيز است با بخششي كه توسط كاراكتر قرباني اسيدپاشي در فيلم صورت مي گيرد، قضاوت مخاطب خود را به چالش كشيده و انگار او را در خلائي از انسانيت فراموش شده رها مي سازد.
لانتوري در بازيگري نيز حرف هاي خوبي براي گفتن دارد. بازيگران به درك درستي از نقش رسيده و در باورپذيري و ايجاد همذات پنداري در مخاطب خود به خوبي عمل كرده اند.
هرچند اين فيلم با كمي ايجاز بيشتر و روايتي موجزتر مي توانست به اثري درخشان در سينماي ايران تبديل شود اما در هرحال فيلمي است كه بايد ديد و بطور قطع مخاطب خود را به تفكر و مي دارد.
از: حميدرضاكاظمي پور منتقد سينما و تئاتر
فراهنگ ** 9246 ** 1071
تهران - ايرنا - «لانتوري» فيلم با روايتي مستندگونه و مصاحبه نمايندگان طيف هاي مختلفي از جامعه آغاز و در ادامه به قصه زندگي يك گروه خلافكار به نام لانتوري مي پردازد كه در مسير روايت خود بحران هاي از جامعه امروز ايران را به چالش مي كشد.