۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲
کد خبر: 82297856
T T
۰ نفر

حنجره بیمه ای و ماندگاری صدا و الهه ناز

۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲
کد خبر: 82297856
حنجره بیمه ای و ماندگاری صدا و الهه ناز

تهران - ایرنا - خوشبختانه هنوز چنین قانونی وضع نشده كه اگر هنرمندی به مَثَل برای درمان بیماریِ «حنجره» خود به پزشك و بیمارستان مراجعه كرد، مسوولان مربوط از او بیمه نامه خاصِ «حنجره» را طلب كنند و اگر وی این بیمه نامه خاص را نداشته باشد، هزینه های درمانش را آزاد محاسبه كنند.

به گزارش خبرنگار موسیقی ایرنا، روز 15 آبان ماه در مراسمی بطور رسمی از بیمه نامه 500 میلیون تومانی «حنجره» سالار عقیلی رونمایی شد و این بیمه نامه در ایران نوظهور، به این خواننده تحویل داده شد.
در چهاردهم شهریور ماه نیز همایشی با عنوان «ایران من» در برج میلاد برگزار شد كه در آن از سالار عقیلی به دلیل قطعه های ملّی – میهنی اش، به ویژه آهنگ «ایران جوان»، قدردانی به عمل آمد.
در پایان این مراسم بود كه نخستین خبرها از احتمال بیمه شدن حنجره این خواننده اعلام و گفته شد كه پیشنهاد بیمه شدن حنجره عقیلی با موافقت وی همراه بوده است.
حال پس از دو ماه، این پیشنهاد همچنان كه اشاره شد، جامه عمل بر تن خود دید تا حنجره سالار عقیلی، نخستین حنجره بیمه شده تاریخ موسیقی ایران لقب بگیرد.
جدای از جنبه تبلیغی و نمایشی این اتفاق، باید بدین نكته اندیشید كه بیمه شدن حنجره یك خواننده چه فایده ای برای وی و هنرش دارد؟
«بیمه»، در دنیای پر از خطرهای طبیعی و ساختگی امروزی، پدیده ای است مهم كه در زندگی هر فرد از هر جامعه ای با هر اندازه برخورداری از رفاه و سلامت جسمی و روحی، ضروری است.
در میان قشرهای گوناگون جامعه ما همواره بحث بیمه هنرمندان داغ بوده و با وجود داغی همیشگی این موضوعِ مهم، اما هنوز بسیاری از هنرمندان هنرهای گوناگونِ كشور، یا بیمه نیستند و یا اگر بیمه هم باشند، بیمه ای نیستند كه بتوانند در روزهای پیری و بیماری خویش با آرامش خاطر بدان تكیه كنند و دیگر نگران هزینه های بستری شدن در بیمارستان و منزل و دیگر مخارج دوران بی كاری و بیماری خود نباشند.
در این میان، باز باید بدین اندیشید كه بیمه كردن «حنجره» یك هنرمند عرصه آواز، یعنی چه؟ هنوز علم بشرِ خاكی آن قدر پیشرفت نكرده كه اگر حنجره ای گرفت و صدایی خش افتاد و یا تارهای صوتی بر اثر افزون شدن سال های عمر، بَم شد و صدا، جوانی و زیبایی و قدرت خود را از دست داد، دست شفادهنده یا معجره گری از آستین بیمه یا هر جای دیگر بیرون بیاید و بتواند شفافیت و جوانی صدا را بازگرداند و كاری كند كه حنجره هنرمند بتواند چونان روزگار سلامت و جوانی، پر قدرت و با شكوه در گام های اوج و بم تحریر بزند.
اما، اگر از این دید بنگریم كه حنجره نیز چون عضوی است از بدن آدمی، خواهیم پذیرفت كه این نغمه ساز پر ظرافتِ كالبد آدمی نیز مانند هر عضو و اندام دیگری، ناگزیر در معرض ابتلا به ناخوشی ها و بیماری ها، كه دور باد از همه هنرمندان، خواهد بود.
افزون بر این، هنرمندی هم كه خدای ناكرده به بیماری و ناخوشی مبتلا بشود، ناگزیر است مانند دیگر افراد جامعه به پزشك و درمانگاه و بیمارستان مراجعه كند؛ خواه حنجره اش علت این ناخوشی بوده باشد، خواه چشم و دست و معده و قلب و هر اندام دیگری.
طبیعتاً چنین هنرمندی، باز مانند دیگر افراد جامعه، اگر بیمه باشد، به هنگام بیماری و مداوای آن، آرامش خاطر بیش تری خواهد داشت و اگر نباشد كه خدایش به فریاد رسد.
در كنار اینها، خوشبختانه هنوز چنین قانونی وضع نشده كه اگر هنرمندی به مَثَل برای درمان بیماریِ «حنجره» اش به پزشك و بیمارستان مراجعه كرد، مسئولان مربوط از او بیمه نامه خاصِ «حنجره» را طلب كنند و اگر وی این بیمه نامه خاص را نداشته باشد، هزینه های درمانش را آزاد محاسبه كنند.
پس با علم به اینكه، خدا را شكر، چنین قانونی نداریم و اینكه بیمه های درمانی موجود در كشور با شدت و ضعف، به طور كلی بیماری های همه اندام های بدن را یك جا پوشش می دهند، چه لزومی دارد هنرمندانمان را كالاهایی مادی، مانند خانه و خودرو و شركت و اداره یمان در نظر بگیریم؟ و به راستی آیا می توان بر روی هنر قیمت گذاشت تا بر اساس قیمتِ وضع شده، حدّ مشخصی از تعهدِ بیمه ای برای آن در نظر گرفت؟ و كیست آن كه صلاحیت قیمت گذاری هنر و هنرمند را داشته باشد؟... .
ای كاش شركت های بیمه گر كه این طور دلسوز هنرمندان سرزمینمان هستند، یادی نیز از هنرمندانی كنند كه در كنج غربت در خانه های كوچك اجاره ای خود روزگار بیماری و پیری را با دلشكستگی و فقر و تهی دستی و شرمندگی می گذرانند.
راستی كدام بیمه ای قوی تر از عشق مردم می تواند صدا و هنر یك هنرمند را در طول سال ها و دهه ها و قرن ها ماندگار و خدشه ناپذیر سازد.
آواز تاج و بنان و قوامی و نوای ساز یاحقی و ملك و پایور و شهناز و كسایی در حالی برای همیشه تاریخ ماندگار شده كه مهر هیچ شركت بیمه گری بر روی آن نخورده است.
«تنها صدا است كه می ماند» و شاید نتوان آنچه مانایی و جاودانگی صدا را تضمین می كند، شناخت و تعریف كرد، اما می توان به یقین رسید كه آن «دقیقه» و «صد نكته غیر حُسنِ» ماندگاری صدا، «بیمه حنجره» نیست؛ كه اگر بود، امروز كسی «الهه ناز» را زمزمه نمی كرد.
فراهنگ ** 3067 ** 1071 ** خبرنگار: امیرحسین دولتشاهی ** انتشاردهنده: امید غیاثوند
۰ نفر