۱۰ بهمن ۱۳۹۵، ۱۵:۵۷
کد خبر: 82406864
T T
۰ نفر
واشنگتن پست: ترامپ عصر خود برتربینی آمریكا را احیا كرد

تهران - ایرنا- واشنگتن پست نوشت: با فرمان 'ترامپ' در موضوع مهاجرت، عصر تفكر خود برتربینی در موضوع مهاجرت در آمریكا احیا شد.

'مارك فیشر' ستون نویس این روزنامه آمریكایی روز شنبه (دیروز) به وقت محلی در گزارشی كه بیشتر به تاریخچه فرمان های مختلف روسای جمهوری آمریكا در پذیرش یا منع ورود مهاجران به این كشور اختصاص داشت، نوشت:
'رونالد ریگان' در سال 1989 در نطق وداع خود از مقام ریاست جمهوری آمریكا خاطره ای را نقل كرد، با این مضمون كه قایقی از پناهجویانی از 'هندوچین' آن دوران خطاب به ملوانان آمریكایی حاضر در ناو آمریكایی مستقر در دریای 'چین جنوبی' به آنها به عنوان 'مردان آزادی' سلام و تهیت عرض كرده بودند.
ریگان آنگاه با نقل این خاطره به نكته مستتر در این سلام و تهیت اشاره كرد و تكیه خاص آن را نوع نگرشی دانست كه مردم آمریكا و سایر نقاط جهان به آمریكا دارند.
سیاست ریگان درهای باز به روی مهاجران بود.
تغییر و تحولاتی در طول یك قرن در عرصه سیاست آمریكا رخ داد و سیاست درهای بسته قرن نوزدهم به سیاست درهای باز ریگان به روی مهاجران و پناهجویان در دهه 1980 تغییر و تحول یافت. افكار عمومی هم در این مدت زمان متزلزل بود.
اكنون این حركت نوسانی دوباره آغاز شده است و 'دونالد ترامپ' رئیس جمهوری جدید آمریكا با فرمانی كه جمعه گذشته صادر كرد و ورود شهروندان هفت كشور با اكثریت جمعیت مسلمان را به آمریكا ممنوع اعلام كرد، آمریكا را به عصری بازگرداند كه در آن از ورود مهاجران كشورهایی كه آمریكا مردمان آنها را دون شأن و یا خطرناك و یا وصله ناجور با ارزشهای مورد احترام آمریكا تشخیص می داد، جلوگیری به عمل می آمد.
در سال 1965 ' قانون مهاجرت و ملیت ' (Immigration and Nationality Act) در آمریكا تصویب شد و سیستم مرسوم سهمیه بندی مهاجرت را كه بر حسب ملیت مرسوم بود، منسوخ كرد و پذیرش مهاجران را منحصرا بر مبنای مهارت و فن و هنرشان و اتصال و پیوندهایشان با اتباع آمریكایی پایه گذارد.
از آن هنگام بدین سو، این نخستین بار است كه فردی در مقام رئیس جمهوری مردم را صرفا به استناد ملیت و دینشان از حق ورود به داخل خاك آمریكا منع می كند. هفت كشوری كه در فرمان ترامپ هدف قرار گرفته اند همگی مسلمان هستند.
'دیوید بییر' پژوهشگر سیاست مهاجرت در اندیشكده 'موسسه كاتو' در این باره می گوید 'این فقط یك تغییر پارادایم (الگویی) است. این منسوخ شمردن صریح سیاست درهای باز جرج بوش و باراك اوباماست كه با اتخاذ این رویكرد، متحدان زیادی برای خود در راه مبارزه با تروریسم جلب كردند و ثابت كردند كه آمریكا با اسلام سر جنگ ندارد و ما جامعه ای باز به روی مسلمانان هستیم'.
آمریكا در تاریخ همواره كشوری بوده است با بافت جمعیتی مركب از بومیان و مهاجران. كشوری با درهایی باز و دروازه هایی بسته كه بر ستون پایه 'مجسمه آزادی' آن بر فراز شهر نیویورك این شعر حك شده است 'خستگیت را، فقر و فلاكتت را، انبوه حسرتت برای نفس كشیدن در هوای آزاد را ، كویر نیازت در حسرت یك ساحل پرباران را؛ به من بده '
اما در همین كشور همواره نسلی از سیاستمداران و فعالان بوده اند كه اینطور فكر نمی كنند و معتقدند اصول و ارزشهای آمریكا با ورود خارجی ها تخریب می شود.
'راجر دانیلز' تاریخ دان مهاجرت آمریكا و استاد افتخاری دانشگاه 'سینسیناتی ' در این باره می گوید 'مردم آمریكا در گذر زمان همواره هم موافق سیاست درهای باز به روی مهاجران بوده اند و هم سیاست درهای بسته. اما در دورانهایی خاص و مسئله ساز، ومی گرایی كه ترامپ آن را «اول، آمریكا» نام نهاده بیشتر مورد توجه بوده است. این یادگار دوران استعمار است كه همواره گرایشی خاص به بومی گرایی وجود داشته است و این گرایش یا بر سایر سیاستها چربیده است یا بكلی فراموش شده است '.
' كالوین كولیج' رئیس جمهوری وقت آمریكا در سال 1924 می گفت 'آمریكا باید آمریكایی باقی بماند'.
او در آن هنگام لایحه ای را امضا كرد و آن را بصورت قانون به تصویب رساند و با این حساب به بزرگترین موج مهاجرت در تاریخ آمریكا پایان داد.
این قانون جدید از یك تجربه شبه علم را كه در آن زمان مرسوم بود و برای اصلاح نژاد مورد استفاده قرار می گرفت، به خدمت گرفت تا جلوی ورود مهاجرانی كه دولت آنها را 'انگل اجتماع ' تشخیص می داد و اكثرا هم ایتالیایی و یهودیانی از اروپای شرقی بودند را بگیرد .
در همان سال همان رئیس جمهوری 'مجسمه آزادی' را یك بنای ملی معرفی كرد.
چهار دهه بعد رئیس جمهوری ' لیندون بی. جانسون' قانونی را امضا كرد كه هنوز هم مبنای بنیادین سیاست مهاجرت آمریكاست .
جانسون گفت 'قانون مصوب سال 1965 یك اشتباه ظالمانه و ماندگار را اصلاح كرد... بیش از چهار دهه است كه بی عدالتی خشن سیستم سهمیه بندی مهاجرت، سیاست های مهاجرتی ایالات متحده را پیچانده و تحریف كرده است. ورود مهاجران به كشور فقط بر حسب زادگاهشان مجاز بود یعنی اینكه در كدام كشور متولد شده اند . امروز این سیستم منسوخ است ' .
و اما امروز كارشناسان امر معتقدند كه فرمان ترامپ غیر قانونی است چون عطف به گذشته كرده است و دوباره كشور مبداء را اصل و مبنای مجاز بودن ورود مهاجران به كشور تعیین می كند.
دولت ترامپ می گوید كه رئیس جمهوری این اختیار عمل را دارد كه جلوی ورود هر گروه از مردمانی را كه وی آنها را مضر امنیت ملی می شناسد، بگیرد و آن را به حال تعلیق درآورد.
به هر تقدیر این موضوع یك مساله قضایی است و در دادگاهها بدان پرداخته می شود .
البته بحث و جدل پیرامون این موضوع كه كی مجاز به آمدن به آمریكاست مربوط به زمان حال نیست.این بحث قرون متمادی است كه در آمریكا مطرح است و چندین دهه هم هست كه بحث داغ انتخابات ریاست جمهوری و انتخاباتهای محلی بوده است.
تمام روسای جمهور آمریكا از زمان ریاست جمهوری 'فرانكلین روزولت' موافق پذیرش مهاجرانی بوده اند كه از سركوب سیاسی و دینی و مذهبی در موطن اصلی شان فرار می كنند. این روسای جمهور همواره مدافع این سیاست در قبال سخت گیری در مهاجرپذیری بوده اند.
روزولت در حول و حوش پایان جنگ جهانی دوم، سالها مقابل درخواست یهودیان آمریكا برای پذیرش یهودیان اروپا كه از برنامه انقراض نسل یهودیان به دست 'نازی ها' فرار می كردند، مقاومت كرد اما سرانجام تصمیم گرفت 1000 مهاجر را به كشور راه و آنها را در یك پادگان ارتش در شمال نیویورك اسكان دهد.
این نقطه شروع اقتدار ریاست جمهوری برای اعمال نفوذ در سیاست مهاجرت بود و از آن زمان همچنان استمرار دارد.
اما در مورد ترامپ تاكید اخص او بر ممنوعیت ورود اتباع كشورهای مسلمان و در عوض استقبال از مسیحیانی كه از همان كشورها فرار می كنند، كاملا مغایر با رفتارهایی است كه روسای جمهور قبلی اعم از روزولت، ترومن و آیزنهاور در قبال مساله مهاجرت داشته اند.
شاید مهمل به نظر برسد، اما دروازه های آمریكا حتی در دوران جنگ هم هیچگاه تمایلی به بسته بودن نداشته است. جرج بوش در اواخر دهه 2000 سیاست مهاجرپذیری را بازتر كرد و مهاجران بیشتری را به كشور راه داد، تا بدین وسیله از همه كسانی كه به نیروهای آمریكایی در عراق و افغانستان كمك كرده بودند، قدردانی كرده باشد و ضمن آن ثابت كند كه با اسلام سر جنگ ندارد بلكه تروریسم را نشانه گرفته است.
البته به گواه تاریخ، در پاره ای از ایام اولویت های اقتصادی اقتضا كرده است كه در سیاستهای مهاجرت و پناهندگان محدودیتهای بیشتری اعمال شود، اما موتور محرك احساسات ملی گرایانه عمدتا پس زمینه فرهنگی دارد و مربوط به دورانهای سخت و یا جنگ نمی شود.
به عنوان مثال در دهه 1920 كه دوران شكوفایی عظیم اقتصادی آمریكا بود و به 'خروش دهه 20' شهرت پیدا كرد، قانون محدودیت در مهاجرت در سال 1924 تصویب شد و به مورد اجرا گذارده شد.
از اواخر قرن نوزدهم تا سالهای دهه 1930 عوامل متعددی بر تنظیم قوانین مهاجرت دخیل بوده است .
باور عامه مردم به اصلاح نژاد و نیز رقابت میان گروههای مذهبی با هم، سوخت مورد نیاز جنبش های ضد كاتولیك ها، ضد یهودیان، ضد اروپایی های شرقی، ضدآسیایی ها و ضدآفریقایی ها را تامین كرد .
بعضی از مخالفان مهاجرت می گویند كه مشكل فقط از ناحیه مهاجران غیرقانونی نیست، بلكه همه تازه واردها به كشور می توانند منبع مشكل باشند. مصادیق این وحشت و هراس هم جرائمی است كه مهاجران غیر شهروند مرتكب می شوند. خانواده هایی هم كه عزیزانشان را در این جنایات و جرائم از دست داده اند، همگی موافق طرحهای ضد مهاجرت ترامپ هستند.
این فقط ترامپ نیست كه خواستار كشیده شدن دیوار میان مرزهای آمریكا و مكزیك است، بلكه خیلی از فعالان از مدتها قبل یك چنین موضوعی را مطرح می كردند و حتی خواستار آن بودند كه جلوی مهاجرت قانونی هم گرفته شود.
بییر در این زمینه می گوید 'ما برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم، شاهدیم كه پوپولیسم عنان اختیار سیاست مهاجرت را به دست گرفته است. اكنون در عالم سیاست هیچ رهبری وجود ندارد كه دوست داشته باشد بگوید ما از مردم كشورهایی كه دشمن آمریكا هستند، فرار كرده اند و به آمریكا آمده اند استقبال می كنیم'.
ریگان در نطق وداع خود خواستار آغوش باز مردم به روی مهاجران شد.
' شهری درخشنده بر روی تپه' كه او می خواست از آمریكا بسازد، طبق تعریف او جایی بود 'انباشته از مردمانی از هر گونه و هر قوم كه در كنار هم در عین هماهنگی و صلح زندگی می كنند... اگر قرار بود در این شهر دیوارهایی كشیده شود، این دیوارها درهایی داشت و درها هم به روی هر كس كه قلب داشت و اراده داشت، باز بود'.
اروپام**1591**1479
مترجم:اقدس السادات حسینی **انتشاردهنده:حسن سالك رضائی