۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۵:۱۷
کد خبر: 82420255
T T
۰ نفر
هاشمی به روایت غلامعلی رجایی:
ماهی 2 و نیم میلیون تومان حقوق می گرفت/ پدر صنایع موشكی كشور بود

تهران- ایرنا- مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی می گوید: مخالفان روحانی می خواستند در همان سال اول، دولت ایشان به زانو در آید. علامعلی رجایی در گفت و گو با ایرنا میران حقوق هاشمی را نصف مدیران زیر دستش ذكر می كند.

به گزارش روز سه شنبه ایرنا، مشاور 59 ساله مرحوم آیت الله هاشمی اصلیتی دزفولی دارد. دكترای تاریخ خود را از دانشگاه تربیت مدرس گرفته و استاد دانشگاه است.
سابقه زندان و تبعید به خاطر مبارزه علیه پهلوی، حدود 8 سال سابقه حضور در جبهه و جانبازی دفاع مقدس، عنوان دانشجویی نمونه كشور در سال 76 و رتبه اول همایش پاسداران اهل قلم در سال 83 را در كارنامه خود دارد.
حدود 40 جلد كتاب در زمینه سیره شهدا و جنگ، سیره امام خمینی و صحیفه نور، اشعار آیینی و عاشورایی و تاریخ به تحریر یا ترجمه در آورده است. رجایی در سالیان اخیر و تا زمان فوت آیت الله هاشمی از چهره های نزدیك به ایشان به شمار می رفت.
پرسش های ایرنا با رجایی متنوع و حول محور رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام چرخید.
از دلایل حمله به هاشمی شروع شد و به برخی ناگفته های ایشان رسید. درباره رابطه هاشمی با روحانی و دولتش بحث شد. از انتخابات ریاست جمهوی 84 و 92، دیدگاه هاشمی درباره فقرزدایی و میزان ثروت ایشان؛ حرف به میان آمد. از ورزش، مطالعه، نماز، كار و خواب هاشمی هم گفته شد.
متن این مصاحبه در پی می آید:

ایرنا: آقای رجایی! آیت الله هاشمی را شاید بتوان بی دفاع ترین سیاستمدار ایرانی دو دهه اخیر در مقابل انواع شایعات و هجمه های رسانه ای و غیر رسانه ای دانست. ایشان بالاخره این دنیا را با تمام این حرف و حدیث ها ترك گفت. ارزیابی تان از زندگی و مرگ ایشان چیست؟
رجایی: آقای هاشمی اجر صبرشان را بردند. دامنه تهمت علیه ایشان فوق العاده زیاد بود. مظلومیت ایشان را با شهید بهشتی مقایسه می كنند. شهید بهشتی در یك بازه زمانی چند ساله مورد تهمت قرار گرفت و عروج كرد؛ اما آقای هاشمی چند دهه بعد از انقلاب زنده ماند و به قول خود، صدای خرد شدن استخوانهایشان را هم شنید.
این مظلومیت از همان ابتدای انقلاب با ایشان بود. در سال 1360 چند نفر را به جرم جعل امضای آقای هاشمی در بانك مركزی گرفتند. آنها سندی با دست چپ جعل كرده و گفته بودند هاشمی دویست میلیون تومان از خزانه برداشته و به حساب شخصی خود واریز كرده است. پس از دستگیری به جعل امضا اعتراف كردند. پدر یكی از اینها پیش آقای هاشمی آمد و درخواست بخشش كرد. آقای هاشمی هم گفت اگر با رسانه ها مصاحبه كنند و بگویند این ادعایشان دروغ بوده است مشكلی ندارد. بعد هم به آقای لاجوردی دادستان وقت كشور سفارش كرد كه اگر اقرار كردند به آنها تخفیف دهد.
چون فرهنگ موجود در جامعه ما شفاهی و دهان به دهان است؛ همانطور كه مردم، تهمت ها علیه بهشتی را می شنیدند و باور كردند حرفهایی كه به دروغ درباره هاشمی در جامعه پخش می شد را هم بدون تحقیق قبول كردند.
موقعی كه آقای محسن هاشمی مدیرعامل مترو تهران بود شایعه كرده بودند كه فرزندان هاشمی در كیش ساخت و ساز دارند. محسن پشت تریبون آمد و گفت: هركس هر ملك یا زمینی كه به نام خانواده هاشمی بود پیدا كرد من آن را به او می دهم. یا مثلا بر سر زبان ها انداخته بودند كه فائزه دارد در كانادا اتوبان می سازد؛ در حالیكه ایشان تا آن موقع حتی به كانادا نرفته بود.
خاطرم است اواخر دهه 80 در سفر حج با آقای میرولد رئیس دیوان محاسبات كشور صحبت كردم. وی گفت «مقامات از من خواستند تیمی تشكیل داده و راجع به ثروت آقای هاشمی و فرزندانش تحقیق انجام شود و اگر احیانا سوءاستفاده ای صورت گرفته است گزارش شود. من 200 ساعت با افرادی كه علیه آقای هاشمی و فرزندانش شایعه پراكنی می كردند صحبت كردم. به اندازه یك پر كاه هم چیز مستندی علیه هاشمی و خانواده اش پیدا نشد. این موضوع را به مقامات گزارش كردم»
از این دست مطالب فراوان است. آقای هاشمی قبل از انقلاب اموال زیادی داشت. روحانی بود كه در كار ساخت و ساز پاساژ و خانه بود. برای شهید بهشتی و شهید مطهری خانه ساخته و به آنها واگذار كرده بود. همین سالهای اخیرهم در صدقطعه زمین خانه ساخته و به طلاب و نیازمندان بخشیده بود و هیچ پولی هم بابت زمین یا بنا از آنها دریافت نكرده بودند. هاشمی از این قبیل كارها زیاد انجام داده بود اما آنها را رسانه ای نمی كرد و كار تبلیغاتی روی آن انجام نمی داد.
حتی رهبری هم در خطبه نماز جمعه شان در سال 88، گفتند كه بنده شهادت می دهم كه اموال آقای هاشمی بعد از انقلاب، كمتر شده كه بیشتر نشده است و این شهادت در تلطیف جوی كه علیه آقای هاشمی درست كرده بودند بسیار مهم بود.

ایرنا: آقای هاشمی ناگفته های زیادی داشت. مورد قابل انتشاری مد نظرتان است؟
رجایی: آقای هاشمی اسرار زیادی را با خود برد كمااینكه بعضی از ناگفته های خود را برای ما هم گفت ولی ما نمی توانیم به خاطر مصلحت انقلاب، آنها را بازگو كنیم.
آقای هاشمی مصلحت انقلاب را بر مصلحت خود ترجیح می داد و ما به پیروی از ایشان چنین كاری می كنیم. ایشان معتقد بود اگر چه بیان برخی مسائل، آدم را از نظر روحی ارضاء و در نزد افكار عمومی تبرئه می كند اما مصلحت انقلاب ایجاب نمی كند كه این مطالب سر زبانها بیفتد.
البته برخی چیزها را هم به صراحت می گفت. ایشان اخیرا در جلسه ای با اساتید تاریخ دانشگاهها صریحا گفت «من رسما می گویم در انتخابات 84 تخلفاتی شد و روزی اسناد آن را نیز منتشر و حقایقش را خواهم گفت». این نخستین بار بود كه ایشان چنین چیزی را بیان می كرد. اگر یادتان باشد بعد از انتخابات 84 نامه ای هم نوشت و گفت این ماجرا را به خدا واگذار می كنم. یك چشمه آن را در جلسه اخیرش گفت كه « بعد از انتخابات 84، برای 110 نفر پرونده ای مبنی بر دخالت مستقیم آنها در انتخابات تشكیل شده بود. به پرونده یكی از آنها رسیدگی و وی از مازندران به دزفول انتقال یافته بود تا تنبیه شود. اما من دیدم اگر این 110 نفر بخواهند دادگاهی و محكوم و احتمالا عزل شوند و به زندان بروند، جو بسیار تندی ایجاد می شود؛ برای همین شكایت خود را پس گرفتم».

** پدر صنایع موشكی كشور بود

ایرنا: البته این مطلب تازگی ندارد و آقای علی مطهری هم در گفت و گویی كه اخیرا با سایت جماران داشته،عین گفته های شما را تایید كرده و اظهار داشته كه آنرا خود از زبان مرحوم آقای هاشمی شنیده است. بگذریم؛ واكنششان در مقابل تهمت ها چه بود؟
رجایی: درباره توهین هایی كه روزنامه كیهان و برخی دیگر رسانه ها به ایشان می كردند و دفتر شكایت می كرد می گفت نمی خواهد پیگیری كنید. اگر اهانت ها خیلی بد بود هم صرفا می گفت خدا شفایشان دهد.
اما تهمت ها تمامی نداشت. وقتی كسانی در صحبت هایشان برای بیت امام و انقلابیون شروع به خط و نشان كشیدن كردند گفت: خود این آقایان گفته اند زمانی كه هاشمی در زندان یا ممنوع المنبر بود ما در روستایمان مخفی شده بودیم.
اما این حرفها توسط رسانه های مخالف وی تحریف شده و كمپین ' من هم روستایی ام' تشكیل دادند و مدعی شدند هاشمی به روستایی ها توهین كرده است.
هاشمی با خنده می گفت خود من كه زاده روستا هستم. خدمات من هم برای روستایی ها روشن و مشخص است. من كی گفتم روستا بد است؟ گفتم شخصی كه خودش می گفت وقتی در زندان بود من در روستایم مخفی شده بودم نباید این طور نیروهای انقلاب را از صحنه به در كند.
در واقع آقای هاشمی با استناد به حرف خود این شخص، پاسخش را داده بود. هاشمی در جواب دادن هم فردی زیرك بود.
طرف مقابل هم یكی دو ماه این بازی سخیف را ادامه داد و وقتی دید كارش جواب نمی دهد تمامش كرد.
یا اینكه در رسانه هایشان گفتند هاشمی صریحا گفته با صنایع موشكی مخالف است. هاشمی وقتی این اخبار را می خواند و می خندید و می گفت« من پدر موشكی كشورم. استارت موشك سازی را من زدم ولی می گویند هاشمی با سیستم موشكی و دفاعی كشور مخالف است. یكی دو مثال درباره ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم زدم و گفتم ما بعد از جنگ نتوانستیم آنطور كه باید به سمت تقویت زیرساخت های اقتصادی، علمی و آموزشی خود برویم اینطور حرفم را وارونه كردند. مگر می شود مملكت قوه دفاعی نداشته باشد؟»
آقای هاشمی به عنوان شخصی كه مسائل جهانی را رصد می كرد خواهان توسعه همه جانبه كشور بود. ایشان می گفت «هر چیز باید سر جای خودش باشد و نیروهای مسلح هم باید در محدوده فعالیتشان تقویت شوند. چرا كه ما فعلا درگیر جنگ با كشور دیگری نیستیم و نیروهای مسلحمان به اندازه كافی بنیه دفاعی دارند و می توانیم تهدیدها را از خود دور كنیم ، از این رو باید به بقیه ابعاد هم توجه داشته باشیم»
كما اینكه آقای هاشمی در شكل گرفتن برجام نقشی اساسی داشت و دولت را پشتیبانی می كرد. آقای روحانی مرتب به هاشمی سر می زد و با ایشان مشورت می كرد. چند باری هم خود آقای هاشمی نزد ایشان رفته بود. آقای هاشمی در برجام نقش عمده ای داشت. ایشان در ملاقات هایی هم كه با آقای ظریف داشت همواره وی را به ادامه كار تشویق می كرد. اگر ایران از زیر فصل هفتم منشور شورای امنیت سازمان ملل كه جنگ علیه ما را مجاز می دانست بیرون آمده و بیمه و كشتیرانی و صادارت نفت و گازمان راه افتاده؛ قطعا هاشمی در آن نقش بزرگی داشته است.
همچنین یكی از آرزوهای ایشان رفع حصر بود كه بارها این موضوع را در صحبت ها و ملاقاتهایشان گفته بود.

ایرنا: ارزیابی آیت الله هاشمی از دولت روحانی چه بود؟
رجایی: این دولت را دارای ظرفیت مثبت و خوبی برای مردم می دانست ولی از كارشكنی ها گله داشت. من این را هم تا كنون جایی نگفته ام. یك بار ایشان را دیدم نگران و در فكر است. علتش را پرسیدم گفت: « آقای رجایی می بینی تمام سعی این ها این است كه دولت زمین بخورد»
هاشمی ناراحت بود كه رقبای روحانی به جای كمك برای رفع مشكلات مردم، مدام چوب لای چرخ دولت می گذارند. در حالی كه در كشورهای دیگر وقتی یك حزب پیروز می شود احزاب رقیب مانع تراشی نمی كنند تا امور مردم و كشور بهبود پیدا كند در ایران برعكس است. چون هر كس خوب كار كند محبوب می شود و رایش بالا می رود تمام سعی شان را می كنند كه وی را تضعیف كنند.
آقای هاشمی گفت « آنها ابتدا گفته بودند كه این دولت باید در همان سال اول زانو بزند و به سال دوم نرسد ولی بعد كه به این خواسته شان نرسیدند حالا می گویند این دولت باید اولین دولت 4 ساله پس از انقلاب باشد».
البته ایشان گله هایی هم از این دولت داشت و آن اینكه ما برخی چیزهایی را كه به صلاح دولت است را می گوییم ولی توجه لازم به آن صورت نمی گیرد.

ایرنا: مثالی هم می آوردند؟
رجایی: بسیاری از نقدهای ایشان به دولت درونی بود. به ندرت چیزی را رسانه ای می كرد. ایشان می گفت « دولت برجام را حل كرده و در مردم امید به وجود آورده و ارتباط ما را با هم با دنیا دوباره برقرار كرده است. الان مردم تقریبا به این نتیجه رسیده اند كه به آنها دروغ گفته نمی شود. اما در زمینه سیاست داخلی بهتر از این می توانست عمل كند». یكی از انتقاداتش هم این بود كه تیم رسانه ای دولت و نهاد ریاست جمهوری ضعیف است.

** ارزیابی اش از ترامپ

ایرنا: تا چند روز پیش بحث احتمال رد صلاحیت روحانی مطرح بود تا اینكه برخی منابع از جمله آقای محمد رضا تابش نماینده مجلس از رفع این احتمال توسط مقامات ارشد نظام خبر دادند. هیچ وقت بحث تایید صلاحیت آقای روحانی را با ایشان مطرح كردید؟
رجایی: بله. اما ایشان رد صلاحیت روحانی را بعید می دانست.

ایرنا: آیت الله هاشمی كمی قبل از ورود ترامپ به كاخ سفید درگذشت. با ایشان درباره ترامپ هم صحبتی كرده بودید؟
رجایی: آقای هاشمی می گفت ترامپ موجودی خطرناك است. حرفها و اقدامات این روزهای ترامپ هم ناپخته بودن وی و درستی این حرف هاشمی را نشان می دهد. لباس ریاست جمهوری به تن ترامپ گشاد است و وی تاجر خوبی است نه سیاستمدار كار بلدی.
البته آمریكایی ها تا حدی مغلوب رای الكترال شدند و همین انتخابات اخیر هم شاید باعث شود كه آمریكا به سمت تغییر سیستم رای الكترال پیش برود.

**عامل اصلی انحراف را احمدی نژاد می دانست نه مشایی!

ایرنا: نگران روی كار آمدن دوباره طیف احمدی نژاد نبود؟
رجایی: خیر. ایشان معتقد بود كه مردم آگاه شده اند و مادامی كه پایه های نظام در آگاهی مردم ریشه داشته باشد هیچ آسیبی نمی بیند و دچار انحراف هم نمی شود. هاشمی مقصر اصلی را حامیان احمدی نژاد می دانست و می گفت اگر مردم تقصیری هم داشته باشند كم است. به اعتقاد هاشمی گروههای مرجعی كه برای مردم تعیین می كردند كه به چه كسی رای دهند مقصر اصلی بودند.
ایشان به برخی از این منتقدان كه از مشایی انتقاد می كنند می گفت:« شما هنوز هم احمدی نژاد را درست نشناخته اید و می گویید مشایی به وی خط می دهد در حالیكه عامل اصلی انحراف شخص احمدی نژاد است».

ایرنا: استدلالشان چه بود؟
رجایی: وی را از قبل می شناخت. احمدی نژاد زمانی كه در دولت آقای هاشمی استاندار اردبیل بود سواپ نفتی را فروخت و پول آن را به حساب استانداری برنگرداند. هاشمی دستور پیگیری این تخلف را به وزیر كشور داد. آن موقع كه مشایی همكار احمدی نژاد نبود پس چرا وی این كار را كرد؟!
جالب است كه برخی طرفداران احمدی نژاد می گفتند اگر وی بد بوده چرا استاندار هاشمی بوده است؟ آنها هرگز اشاره به تشكیل پرونده تخلف برای احمدی نژاد توسط دولت هاشمی نمی كنند.

ایرنا: چرا آقای هاشمی در همان سال 84 و در بحبوجه انتخابات این مسائل را مطرح نكرد؟
رجایی: البته من آن موقع مشاور ایشان نبودم و این را با شناختی كه از روحیه شان دارم می گویم. هاشمی اهل به رخ كشیدن ضعف دولتها نبود. می گفت ذهن مردم را نباید درگیر این موارد كرد.
من همین جا از نمایندگان شجاع مجلس می خواهم طبق سوگندی كه خورده اند پرونده سواپ نفت اردبیل را حتما از قوه قضائیه پیگیری كنند؛ چرا كه با گذشت بیش از 20 سال هنوز به نتیجه نرسیده و به نتیجه نرسیده است.

ایرنا: پای چه كسانی در این پرونده گیر است؟
رجایی : احمدی نژاد و كسانی كه در آنجا كار كرده بودند.

** مادر شهید به او گفت آن دنیا چه جوابی برای شهدا داری؟

ایرنا: برخی معتقدند آقای هاشمی در سال با84 جاه طلبی به انتخابات ورود پیدا كرد و اگر ایشان نامزد نمی شد یكی از اصلاح طلبان به قدرت می رسید و آن مسائل برای كشور پیش نمی آمد؟
رجایی: هاشمی جاه طلب نبود. بعد از انقلاب هم در تمامی سمت های ارشد به جز رهبری و ریاست قوه قضائیه نشست. من بینی و بین الله شهادت می دهم كه در این 5 سالی كه خدمت ایشان بودم همواره مصلحت انقلاب را به مصلحت شخصی ترجیح می داد.
حتی سال 92 هم وقتی دید نامزدهای انتخابات در قامت خلق حماسه سیاسی و اقبال مردم از صندوق های رای نیستند نامزد شد. طبق نظرسنجی های معتبر میزان رای آوری نامزدهای انتخابات 92 از 5 تا 25 درصد بود. اما وقتی هاشمی كاندیدا شد به قول خودش' نفخ صور دمیده شد'.
وزیر وقت اطلاعات در جلسه شورای نگهبان گفته بود نظرسنجی هامان نشان می دهد كه هاشمی همین الان كه تبلیغات انتخابات شروع نشده بیش از 70 درصد رای دارد.شاهد بودم كه از ماهها قبل از انتخابات گروههای مختلف سیاسی، دانشجویی، اساتید دانشگاه و حوزه خدمت ایشان می آمدند و درخواست می كردند نامزد شود. اما پاسخ ایشان همیشه منفی بود. تا اینكه یك روز خانم مسنی كه چند شهید داده بود خطاب به ایشان گفت: شما آن دنیا چه جوابی برای بچه ها ما كه شهید شدند دارید؟ چرا نشسته اید و هیچ كاری نمی كنید؟
هاشمی بعدها گفت من در مقابل حرف این مادر شهید نتوانستم مقاومت كنم.
یادم هست اولین بار در جلسه ای با دانشجویان وقتی با اصرار از وی پرسیدند چرا گفته اید نامزد نمی شوید؟ پاسخ داد من نگفته ام كه نمی آیم می آیم اما اینها نمی گذارند برنامه هایم را عملی كنم.
دانشجویان شروع به كف زدن كردند. جزئیات این جلسه تاریخی را می توانید از حضار بپرسید.
آقای هاشمی حتی سال 86 هم نمی خواست در انتخابات مجلس خبرگان نامزد شود و این موضوع را به اطلاع رهبری هم رسانده بود. رهبری در جلسه ای خصوصی به ایشان گفته بودند شما باید كاندیدا شوید و این یك تكلیف شرعی است.
آقای هاشمی برای خود من تعریف كرد كه « كه پرسیدم چرا این را به من تكلیف می كنید؟ رهبری گفتند من بعد از فوت امام را برای شما مثال می زنم. شما بودید كه مجلس خبرگان را جمع كردید و این شد. الان هم اگر روزی من نباشم شما باید این خبرگان را جمع كنید. من به ایشان گفتم بنده سنم 5 سال از شما بزرگتر است و از خدا می خواهم كه بعد از شما نباشم و قبل از آن از دنیا بروم. ولی چون تكلیف كردید به یك شرط می پذیریم و آن این است كه دستور دهید برخی نهادها در انتخابات ریاست مجلس خبرگان دخالت نكنند. وقتی رهبری در این باره به من اطمینان دادند برای انتخابات ثبت نام كردم»

ایرنا:‌ یكی از روزهای تاریخی زندگی آیت الله هاشمی روز رد صلاحیت ایشان بود. خاطره ای در این باره دارید؟
رجایی: من یك مقاله تاریخی بلندبالایی نوشته ام مبنی بر همه آنچه كه در روز رد صلاحیت گذشت و در آنجا هر چه را كه دیدم نوشتم. اما یادم هست بعدازظهری كه هاشمی از رد صلاحیتش با خبر شد ایشان را دیدم كه دارد از پله های مجمع پایین می آید تا خطبه عقد یكی از كاركنان را بخواند. چرا كه معمولا داشت هر هفته خطبه عقد یكی از كاركنان یا پاسداران را می خواند.
گفتم: حاج آقا چقدر بد شد!گفتند «اتفاقا خیلی هم خوب شد. وظیفه من این بود كه اعلام آمادگی كنم كه می خواهم حماسه سیاسی مدنظر رهبری شكل بگیرد و این بار مسولیت بسیار سنگین بود. اما الان یك بار عظیم از روی دوشم برداشته شد و مرا از آن معاف كردند».
یادم هست آقای كدخدایی در چند مصاحبه تا كنون گفته كه وزیر اطلاعات وقت( مصلحی)‌ در جلسه فوق العاده ای كه به رد صلاحیت آقای هاشمی منجر شد آمده و راجع به تحولات منطقه گزارش داده است. در حالیكه اولا شورای نگهبان چه كار با تحولات منطقه دارد و در ثانی چرا وزیر خارجه را برای این كار نخواسته است؟
حتی در جلسه آنقدر حرف بد درباره آقا مهدی هاشمی را گفته كه یكی از اعضا به ایشان تذكر داده این جلسه برای بررسی پرونده آقای اكبر هاشمی بهرمانی است نه مهدی هاشمی بهرمانی !‌درباره ایشان اگر حرفی دارید بزنید.
در پایان هم اضافه كردیم از تمام جلسات شورای نگهبان فیلم تهیه می شود بیایید و آن فیلم را منتشر كنید تا مردم بفهمند در آن جلسه چه گذشته است؟!
اما پاسخ دادند چون نگران حرمت آقای هاشمی هستیم این كار را نمی كنیم. ما هم گفتیم آقای هاشمی نگرانی از این بابت ندارد فیلم را پخش كنید كه البته این كار را نكردند و هرگز هم نخواهند كرد.

** واكنش علی مطهری پس از دیدن خانه هاشمی

ایرنا:‌ زندگی آیت الله هاشمی چطور بود؟ زیست اشرافی داشت؟
رجایی: اجازه دهید پاسخ شما را با ذكر خاطره ای بدهم. یكی از ویژگی های مهم ایشان این بود كه اصلا اهل ریاكاری نبود. كیش می رفت، استخر و جكووزی می رفت و سوار جت اسكی هم می شد و ابایی هم از بیان آن نداشت.
یك روز از ایشان خواستم این قسمت جت اسكی سوار شدنش را در كتاب خاطراتش ننویسد چرا كه گزك دست مخالفان خود می دهد كه آن موقع كه همه در جبهه می جنگیدند آقای هاشمی در استخر و جكووزی و جت اسكی چه كار می كرده است؟
پاسخ داد «می نویسم تا بگویم كه من یك روحانی هستم اما با این مظاهر زندگی مخالف نیستم چرا كه خدا ما را منع نكرده است.»
ایشان این چیزها را در دفترچه خاطراتش هم می نوشت و خود را در معرض نقد بقیه قرار می داد. الان خط خط خاطرات هاشمی توسط منتقدان وی می تواند نقد شود. این فرصتی است كه ایشان زمانی كه زنده بود به نقادان خود داد.
ایشان این فرصت را به تاریخ داد تا وی را در زمان حیاتش مورد نقد قرار دهد. از این جهت خدمت بزرگی به تاریخ نگاری كشور كرد. بارها می گفت « من خاطراتم را طوری نوشته ام كه هر كس بخواهد بفهد من هر روز از زندگی ام كجا بوده ام به راحتی به آن دست یابد».
درباره چگونگی زیست ایشان هم بگذارید خاطره ای تعریف كنم. شبی به اتفاق آقای علی مطهری برای جلسه ای به خانه آقای هاشمی رفتیم. یكی دو دقیقه در سالن منتظر بودیم تا ایشان بیاید. در این مدت دیدم آقای مطهری هاج و واج به در و دیوار و مبل ها نگاه می كند.
از او درباره علت تعجبش سوال كردم گفت: آقای رجایی! بیست سال است به این خانه نیامده ام اما زندگی هاشمی در این مدت تكان نخورده است.
واقعا هم همین طور بود. اتاق ایشان یك مبل واقعا رنگ و رو رفته ای داشت با 4 پشتی كه البته به زودی فیلم آنرا در سایتم می گذارم.
ایشان البته آدم نداری نبود و ارث خوبی هم از پدرش به او رسیده بود. قبل از انقلاب هم كار اقتصادی كرده و اندوخته زیای داشت اما این ثروت به تدریج كم و كمتر شد.
بخش قابل توجهی از آن صرف مبارزه با رژیم پهلوی شد. قسمتی از آن هم صرف كمك به خانواده زندانیان سیاسی زمان شاه شد. یكی از اتهامات و جرمهای آقای هاشمی قبل از انقلاب تشكیل كمیته ای برای كمك مالی به خانواده زندانیان سیاسی بود. وقتی یك مبارز سیاسی به زندان می رفت خانواده اش به خاطر بی پولی نابود می شد اما كمیته ای كه هاشمی تشكیل داده بود به این خانواده ها رسیدگی می كرد.
بخش دیگری از ثروت هاشمی هم بعد از انقلاب در امور خیریه و ساخت بیمارستان و مسكن برای فقرا صرف شد.
قسمتی دیگر هم صرف انتشار 50 جلد تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن شد كه گاهی آن را به دانشگاهها، حوزه ها و مراكز علمی هدیه می كرد.
حدود سه سال پیش یكبار از من سوال كرد كه آقای رجایی حقوق شما چقدر است؟ مبلغش را گفتم پاسخ داد«حقوق من كمتر از حقوق شماست».
تعجب كردم و فردای آنروز از قسمت مالی مجمع سوال كردم. متوجه شدم آقای هاشمی نصف من حقوق می گیرد یعنی كمتر از ماهی دو و نیم میلیون تومان. به مسول مالی اعتراض كردم كه چرا حقوق حاجاقا نصف من و یك سوم حقوق برخی مدیران تحت نظر خودش باشد؟
آقای هاشمی همچنین 30 سال در دانشگاه آزاد خدمت كرد و حتی یك ریال هم از آنجا حقوق نگرفت.

‌ایرنا: كتاب های خاطرات ایشان در چه مرحله ای هستند؟
رجایی: خاطرات ایشان تا سال 72 منتشر شده و هنوز23 جلد آن باقی مانده است. هر سال هم خاطرات مربوط به یكسال ایشان منتشر می شود. البته ما خواهش كرده بودیم اگر می شود اجازه دهید سالی چند جلد آن منتشر شود. چرا كه با توجه به سن ایشان كه 82 سال بود می دانستیم كه تا 23 سال دیگر در قید حیات نیستند اما به هر حال موافقت نكردند. البته ریز این موارد را باید از آقا محسن پسرشان بپرسید چرا كه آثار آقای هاشمی در اختیار ایشان است.

ایرنا: میانه شان با روزنامه ها چطور بود؟
رجایی: ایشان هر روز صبح همه روزنامه ها را نگاه می كرد. ولی چون تعدادشان زیاد بود فقط تیترهای صفحه اول آنرا می خواند. اگر مطلبی برایشان جذاب بود ادامه آن مطلب را هم در صفحات داخلی مطالعه می كردند.
فیلمی هم از ایشان منتشر شده كه به سرعت صفحه اول روزنامه ها را می خواند.
آقای هاشمی هر روز هم بولتن مربوط به مطبوعات خارجی را می خواند و هم بولتن هایی كه از وزارت اطلاعات و برخی جاهای دیگر برایش می آمد. حجم مطالعه ایشان بالا بود.
حتی در ماشین هم می خواند. همیشه هم وقتی وارد مجمع می شد چون از روبروی اتاق من عبور می كرد در دست چپش عبا و در دست راستش یك بولتن بود كه می گفت در ماشین آنرا خوانده ام. شخص پركار و پرخوانی بود. در خاطراتش هم هست كه در اوقات فراغتش چه كتابهایی را می خواند.

** در این 30 سال، فقط دو جلسه در مجمع حضور نداشت

ایرنا: ساعت كاری اش چطور بود؟
رجایی: ما كه كارمند ایشان بودیم تا روز دهم بعد از سال نو در مرخصی بودیم ولی ایشان روز ششم فروردین سر كار خود حاضر می شد و تا قبل از پایان تعطیلات نوروز بسیاری از دیدارهای شغلی خود را انجام داده بود.
در این نزدیك 30 سالی كه رئیس مجمع بود تنها در دو جلسه حضور نداشت. تمام جلسات را هم از اول تا آخر می نشست و از جای خود بلند هم نمی شد. فقط دو باره استثنائا جلسه را ترك كرده و اداره آنرا به رئیس جمهور سپرد.
برخی اوقات جلسات مجمع خسته كننده می شد و اعضا بیرون می رفتند و قدم می زدند و بعضی شان سیگار می كشیدند. اما ایشان جلسات را تا پایان ترك نمی كرد. وقتی هم تمام می شد برای تجدید وضو بالا می رفت.
یادم هست ساعت 10 صبح روز آخر زندگی ایشان گفت:« از وقتی برای خواندن نماز صبح بیدار می شوم به جز استراحت كوتاهی در میان روز، یكسره كار می كنم تا وقتی كه از شدت خستگی به رختخواب رفته و خوابم می برد»
آدم باید به این سن برسد تا معنای این همه كار در 82 سالگی را درك كند.
طول زندگی هاشمی زیاد بود و ایشان عمر زیادی كرد ولی عرضش خیلی بیشتر بود و منشا خدمات بسیاری شد.

ایرنا:پس بعد ازظهر هم استراحت می كرد؟
رجایی: بله. بعد از ظهرها استراحت مختصری می كرد كه می گفت« بین 15 تا 20 دقیقه طول می كشد». دوباره برمی خاست و به كارهایش می پرداخت. البته غالبا بعدازظهرها ملاقات نداشت و فقط گاهی مسوولی از دانشگاه آزاد یا مهمانان خارجی خدمت وی می رسیدند.

ایرنا: ایشان به ورزش هم علاقه داشت؟
رجایی: آقای هاشمی هم در دریا شنا می كرد هم در استخر. خودش می گفت هر روز تردمیل با شیب بالا می زند. یكی از صحنه هایی كه ما همیشه در مجمع شاهد آن بودیم یك نفس دویدن ایشان روی پله ها بود. مجمع دو پله 19 تایی داشت كه ایشان بدون توقف هر كدام از آنها را بالا می رفت و در پاگرد به نفس نفس می افتاد. یكبار به ایشان گفتم حاجاقا ماشاءالله خوب می دوید سرش را بالا گرفت و گفت« این كار هر روز من است و با این كار تست نفس می گیرم».

ایرنا: نماز را به امامت ایشان می خواندید؟
رجایی: خیر. ایشان خودشان فرادی نماز می خواندند. حتی یكبار خواستم با ایشان نماز بخوانم ولی محترمانه گفت فرادی می خوانم.

** ایستاده رفت

ایرنا: مرگشان چطور بود؟
رجایی: هاشمی ایستاده رفت. مرگی به ایشان داده شد كه مورد غبطه خیلی هاست. نه در بستر بیماری خوابید، نه نقص عضو پیدا كرد و نه زندگی نباتی داشت. در اوج عزت رفت كه این مهم در تشییع پیكر ایشان به خوبی دیده شد. افتخار دفن كنار امام خمینی(ره) را هم پیدا كرد كه امتیاز بزرگی است.
البته خداوند بارها گفته كه جزای زیبایی به صابرین و محسنین می دهد. هاشمی هم صبر كرد و هم خدمت و خدا اجرش می دهد. خدمات ایشان برای مردم نیز در تاریخ خواهد ماند.

ایرنا: چطور از مرگ ایشان مطلع شدید؟
رجایی: بعد از ملاقات كوتاه صبح، ایشان به دفتر كارش تشریف برد و مشغول رسیدگی به كارهایشان شد. غروب بود كه زنگ زدند و گفتند ایشان حالشان به هم خورده است و به بیمارستان شهدای تجریش انتقال پیدا كرده اند. مدتی بعد هم خبر فوت ایشان داده شد. به جماران رفتم. جنازه را در پتویی پیچیده و مهدی و فاطمه و یاسر و فائزه زار زار گریه می كردند. دو تن از محافظین حاج آقا هم بودند. من هم بالای سر جسد بودم. شب بسیار تلخ و سختی بود. خانم ها فاطمه و فائزه را دلداری می دادند. بعد تصمیم به غسل گرفته شد.

ایرنا: چه كسی ایشان را غسل داد؟
رجایی: عده ای از بچه های جماران كه تصادفا غسال حاج احمد آقا هم بینشان بود. یكی از اعضای تیم حفاظتی ایشان كه بازنشسته شده بود نیز به اتفاق دو سه نفر دیگر حضور داشتند.

ایرنا: حدودا چه ساعتی این كار صورت گرفت؟
رجایی: از ساعت 12 نیمه شب روز 19 دی شروع و حدود ساعت نیم بامداد 20 دی تمام شد. ایشان را در كفنی كه فاطمه خانم از كربلا آورده بود پیچیدند. خواستم از صورت ایشان برای آخرین بار عكس بگیرم كه با دیدن چهره های گریان فرزندان ایشان حیا كردم و شرمم آمد. چهره اش كاملا آرام و به دور از هر گونه نگرانی بود. می دانستم نمی شود ولی می گفتم خدایا می شود چشم هایش را باز كند. می گفتم خدایا مگر این همان هاشمی نبود كه امروز صبح او را در مجمع دیدم چرا این طور خوابیده است؟ خدا می داند چهره اش چقدر آرام و پر از نور بود. یاسر هم گفت:« آقای رجایی می بینی صورت بابا چقدر نورانی شده است.»
خدا ببخشد آنهایی را كه حتی به جنازه وی نیز رحم نكرده و آن تهمت ها را زدند. آنها از جنازه هاشمی هم می ترسند و می خواستند عقده خود را از تشییع میلیونی ایشان خالی كنند. این ها آدمهای مریضی هستند كه فكر می كنند با چنگ زدن به صورت دیگران می توانند خود را شفا دهند.
بعد ما بلند شدیم و خانم ها آمدند و یاسر آن عكس معروف را از شیون خواهرانش گرفت.

** می گفت جلوی اوستا مهدی را باید گرفت

ایرنا: از رابطه ایشان با خانواده شان خبری دارید؟
رجایی: تا آنجا كه می دانم با فرزندانش رفیق بود. یكبار از ایشان پرسیدم ناراحت نیستید هیچ كدام از فرزندانتان روحانی نیستند؟ پاسخ داد:« خیر برای چه باید ناراحت باشم؟! بچه های من آزادند هر شغلی را كه می خواهند انتخاب كنند و در هر رشته ای كه دوست دارند درس بخوانند.»
هاشمی فرزندان خود را آزاد گذاشته بود تا درس بخوانند و تحصیل و تفریح كنند البته گفت' اینطور نیست كه آنها كاملا رها باشند و حرف آخر را من می زنم»

ایرنا: میانه ایشان با آزادی چطور بود؟
رجایی: یكی از بحث هایی كه ایشان خیلی برای آن می كوشید آزاد اندیشی بود. دراین باره مواردی را هم نوشته اند كه كمك كردیم تا به چند زبان زنده دنیا ترجمه شود. می گفت«‌این فقط مقدمه كار است و بحث های طولانی تری باید در این باره شود چرا كه یكی از مشخصات مكتب اسلام آزاد اندیشی است» ایشان مدخلی را باب كرد كه همان كرسی های آزاد اندیشی مقام معظم رهبری بود. آقای هاشمی معتقد بود این كرسی ها باید بسط و تعمیق یابد و در دانشگاهها، حوزه ها و مراكز تحقیقاتی و علمی مورد توجه قرار گیرد . آقای هاشمی به همان حرفی كه آقا درباره این كرسی ها زده بودند استناد می كرد.

ایرنا: اهل مزاح هم بود؟
رجایی: همیشه امید در وجود وی غالب بود برای همین خیلی كم عصبانی می شد و در سخت ترین شرایط هم بذله گویی را از دست نمی داد. شوخی ها و كنایه هایش هم عمیق و تیزهوشانه بود و كاملا در خاطرها می ماند. یادم هست زمان احمدی نژاد یكبار به ایشان گفتم سازمان آمار گزارش داده كه 25 درصد طرح های احمدی نژاد در پایان كارش تحقق پیدا كرده است.
ایشان لبخندی زد و گفت« اگر كسی را هم برای این كار نمی گذاشتند این 25 درصد انجام می شد». و خاطره ای تعریف كرد و گفت «در روستای ما تازه موتور و دوچرخه آمده بود و هیچ كس از تعمیر آنها سر در نمی آورد. یك بار شخصی كه به آنجا آمده بود موتورش خراب شد. سراغ گرفت گفتند برو پیش اوستا مهدی شاید سر دربیاورد. این بنده خدا وقتی موتورش را دست اوستا مهدی داد وی تمام دل و روده موتورش را خالی كرد ولی آن را كه درست نكرد هیچ، حتی نتوانست آنرا دوباره ببندد. گفت من همین قدر از دستم برمی آمد بقیه اش با خودتان» آقای هاشمی افزود:« حكایت احمدی نژاد هم داستان اوستا مهدی است كه كل مملكت را به سمت سقوط برده و می گوید 25 درصد پیش رفته است. یكی باید جلوی این اوستا مهدی را بگیرد»

ایرنا: دعوایش با احمدی نژاد شخصی بود؟
رجایی: اصلا. دعوایش با هیچ كس شخصی نبود. تمام توهین هایی را هم كه به او می كردند می بخشید.

ایرنا: كسی در سالهای اخیر از وی حلالیت طلبید؟
رجایی: بیشتر برای وی نامه می نوشتند و ایشان هم می گفت من حلال كردم. اصلاح طلبهایی كه در انتخابات مجلس ششم تند رفته بودند وقتی پیش ایشان آمده بودند اصلا به روی خود نیاورده بود و بحث را عوض كرده بود. به آینده نگاه می كرد و در گذشته نمی ماند.

** روحانی را رئیس جمهور دوره بعد می دانست

ایرنا: نظرشان درباره ادامه یافتن دولت یازدهم چه بود؟
رجایی: ایشان ورود زود هنگامی به انتخابات آتی داشت كه البته با توجه به وفاتشان خوب شد كه این اقدام را انجام داد. ایشان گفته بود كه «حتما دور بعد هم روحانی رئیس جمهور می شود و مردم باید به وی كمك كنند تا طرح هایش را تكمیل كند»

ایرنا: به عنوان مشاور مرحوم هاشمی بفرمایید فوت ایشان چقدر به دولت صدمه زد؟
رجایی: قاعدتا دولت یك پشتوانه بزرگ را از دست داد. البته رهبری هم حامی دولت بوده و خواهند بود. ولی نمی شود پشتیبانی هاشمی از دولت را دست كم گرفت. حمایت هایی كه ایشان نزد رهبری از دولت می كرد یا حرفهایی كه در تقدیر از دولت بیان می كرد و انعكاس رسانه ای پیدا می كرد و مشاوره هایی كه به دولت می داد خیلی موثر بود. ایشان یك اندوخته غنی برای كشور بود كه از دست رفت. با این وجود مرگ هاشمی چند میلیون به سبد رای روحانی اضافه خواهد كرد. چرا كه مردم می دانند اگر هاشمی زنده بود با همان ضرباهنگ 92 باز هم از روحانی حمایت می كرد. به نظرم روحانی بیشتر از دوره قبل رای می آورد.

ایرنا: با آقای هاشمی درباره اولویت های كشور صحبت كرده بودید؟
رجایی: ایشان در ملاقات هایی كه با وزرا داشت متناسب با هر وزارتخانه ای نظرات خاص خود را می داد. ولی روی بحران آب كشور خیلی حساس بود و درباره عواقب آن هشدار می داد. خودش اهل كویر بود . می گفت در روستای ما 30 متر كه خاك را می كندیم به آب می رسیدم اما الان باید 400 متر زمین كنده شود تا به آب رسیده شود. طرحی داشت كه آب را از جنوب كشور به شمال بكشند. از این طریق هم كویرها را سیراب كنند هم جاذبه های گردشگری به وجود آورند.

ایرنا: و حسرت های ایشان چه بود؟
رجایی: یكی از حسرت هایشان این بود بحث بیمه همگانی به دولت ایشان نرسید می گفت« من این را به دولت آقای خاتمی سپردم ولی ایشان هم نتوانست آن را به سرانجام برساند».

** شهید بهشتی به رضا كیانیان چه گفت؟

ایرنا: نگاه آقای هاشمی به فقر چگونه بود؟
رجایی: آقای هاشمی دنبال راه حل كلانی بود كه دولت بتواند زندگی مردم را از سطحی كه هست بالاتر بیاورد. در این فاصله هم اگر كسی ضربه خورد دولت از او حمایت كند. ایشان یك نسخه كامل برای فقر می پیچید. ایشان معتقد بود اگر شاخص های اقتصادی كشور رشد كند، پولهای خارجی به داخل برگردد و اعتماد سازی بیشتری بین ایران و دیگر كشورها صورت گیرد؛ درآمد سرانه مردم افزایش می یابد و سودش نصیب همه می شود.
سد و جاده سازی، توسعه صنایع موشكی و دفاعی، مترو، دانشگاه آزاد و غیره در این راستا بود. همین دانشگاه آزاد باعث شد میلیون ها جوان پشت در كنكور نمانند. دانشگاه آزاد فقط بچه پولدارها را جذب نكرد بلكه فرزندان كارمندان هم در آن درس خواندند. تا كنون 5میلیون نفر از دانشگاه آزاد فارغ التحصیل و 150 هزار نفر جذب هیات علمی این دانشگاه شده اند. این دانشگاه 20 میلیون متر مربع زیربنا دارد. اشتغالی را كه خود دانشگاه آزاد ایجاد كرد دست كم نگیرید. از همه مهم تر اینكه این دانشگاه وقف عام است و به هیچ كس اختصاص ندارد.
هاشمی متمول بود چون پدرش باغدار و زمین دار بود. انسان هم یا خانه زاد فقر است یا خانه زاد ثروت و این جبری است نه اختیاری. مهم این است كه هاشمی این ثروت را در راه مبارزه و خدمت به كشورش صرف كرد.
برخلاف آن چیزی كه می گویند هاشمی اهتمام جدی به ریشه كن كردن فقر داشت. روحیه اشرافی نداشت و از این جهت دیدگاهش درباره مبارزه با فقر به شهید بهشتی نزدیك بود. آقای رضا كیانیان(هنرپیشه) می گوید در بحبوحه انقلاب كه دانشجوی پر شر و شوری بودم روزی به خانه شهید بهشتی رفتم. وقتی دیدم در خانه اش مبل دارد به وی اعتراض كردم.( آن موقع مبل كالایی لوكس بود) به ایشان گفتم شما چطور می خواهید با شاه مبارزه كنید وقتی روی مبل می نشینید؟! بهشتی اما گفت: ما اگر شاه را شكست دهیم و حكومت تشكیل دهیم نمی خواهیم توزیع فقر كنیم.
آقای هاشمی هم چنین دیدگاهی داشت و طرفدار رفاه بود. ولی اگر دنبال تن آسایی بود هیچ وقت 7 بار به زندان نمی رفت و بارها مورد شكنجه ساواك قرار نمی گرفت. یادم هست می گفت هنوز پای چپم كه زیر شكنجه ساواك در زندان شكسته شد درد می كند. به شهادت تاریخ كمتر كسی مانند شهید بهشتی و مرحوم منتظری و آقای هاشمی توسط ساواك شكنجه شدند. تازه مگر همه روحانیونی كه به ایشان انتقاد می كنند خود به زندان رفته اند؟

ایرنا: از ایشان نپرسیدید كه اگر سال 92 رئیس جمهور می شد چه كارهایی برای كشور می كرد؟
رجایی: نه. هیچ وقت چنین چیزی را از ایشان نپرسیدم.

سیام 3081
خبرنگار: ناصر غضنفری*
۰ نفر