صادق ملكي، كارشناس و تحليلگر ارشد سياسي در يادداشتي براي ديپلماسي ايراني مينويسد:از خاكستر خرابه هاي عثماني جمهوري تركيه برخاست. تركيه اي كه سعي كرد از عثماني فاصله بگيرد، كماكان ميراث دار آن باقي ماند. عثماني امپراتوري چند قومي- مذهبي بود و تركيه نيز از نگاهي همچنان كشوري چند قومي - مذهبي باقي مانده است.
قرارداد تبادل جمعيتي ميان تركيه و يونان كه به جابجايي دو ميليوني انجاميد اگرچه 99 درصد جمعيت تركيه را مسلمان كرد، اما نتوانست هويتي يكسان و منسجم براي اين كشور ايجاد نمايد. 29 شورش و قيام كردي، چندين خيزش علوي، تداوم، ماندگاري و ريشه دواندن معضل و درگيرهاي كردي و علوي در تركيه، نشان مي دهد كه اين كشور همچنان نتوانسته است راه را، از بي راهه تشخيص دهد.
امروز عليرغم گذشت نزديك به يك قرن از تاسيس جمهوري تركيه، اين كشور همچنان دچار بحران هويتي است. دست هاي آلوده به خون ارامنه در حكومت ديروز اتحاد و ترقي، در جمهوري تركيه نيز به خون كردها و علويان آغشته شده و با حركت بر مدار سركوب هويتي كردها و نفي علويان، به بن بست رسيده است. تركيه آتاترك و تركيه اردوغان، هر دو كم و بيش بر دور همگن سازي اجباري مي چرخند كه با ذات بشري همخواني ندارد. هويت ها نه با دستور و اجبار، بلكه با انتخاب هاي آگاهانه مبتني بر آزادي و خرد شكل مي گيرند. هويت ملي ايرانيان با وجود افتراق قومي و مذهبي حاصل اين انتخاب آگاهانه بوده و مي باشد.
آتاترك و يارانش، نام جمهوري را تركيه و اساس هويتي آن را بر مبناي قوميت ترك بنا كردند. آتاترك در تبادل جمعيتي، ترك و مسلمان را معادل هم تعريف نمود. اما نه كردها ترك و نه علويان از جنس حاكمان اهل تسنن بودند. لذا جمهوري تازه تاسيس شده از همان آغاز تاسيس خود، با بحران تعريف هويتي مواجه شد.
اشتباه عثماني ها در دوره جمهوريت تكرار گرديد. همانگونه كه تجربه پانصد ساله امپراتوري عثماني و قرنها حضور نظامي در بالكان نتوانسته بود غلبه فرهنگي براي ترك ها بياورد و اين جغرافيا را مسلمان نمايد، يك قرن سركوب و نفي كردها و علويان نيز نه تنها نتوانسته است آنان را نفي هويت نمايد، بلكه تجزيه تركيه را بيم هميشگي آنكارا نموده است.
در دوران معاصر اگرچه ظهور دولت هاي ملي در جوامع، حاصل جنگ ها و مذاكرات و كنفرانس هاي پس از آن بوده است اما ظهور و تثبيت هويت كشورها، بيش از آنچه حاصل غلبه نظامي باشد، حاصل غلبه فرهنگي بوده و مي باشد. مهمترين ابزار آتاترك در ايجاد و تعريف هويت ملي قدرت نظامي بود. اردوغان نيز كم و بيش تلاش دارد با ادامه حركت در مسير آتاترك، با استفاده از قدرت نظامي، كلاف سردرگم بحران هويتي تركيه را باز نموده و هويت واحد تركيه را تحقق بخشد.
حضور ترك ها در سرزمين آناتولي حاصل تهاجم، مهاجرت و مهمان نوازي بيزانس ها و كردها بوده است. قدرت نظامي و سياسي توانست زبان و مذهب را، زبان و مذهب غالب نمايد، اما اين غلبه اي كامل نبود و بخش هاي مهمي از جغرافياي آناتولي، كرد و علوي ماند. ترك هاي استحاله شده نژادي در جمعيت بيزانسي ها و كردها، امروز نه تنها حرمت صاحب خانه را ندارند، بلكه سعي دارند همچنان با حركت بر مدار نظامي و تداوم سياست هاي يكسان سازي، بجاي گره گشايي، گره اي بر گره ها بيفزايند. نگاهي به تاريخ جمهوري تركيه نشان مي دهد نفي هويت هاي قومي و مذهبي، جابجايي جمعيتي و پذيرش مهاجران راه رسيدن به هويت جمعي براي تحقق هويت ملي نيست.
تركيه در اقدامي جديد و در شيبي آرام، سعي دارد بخش مهمي از سه و نيم ميليون آواره سوري را به هدف تغيير بافت جمعيتي و... در سرزمين كردها در آناتولي اسكان داده، از ميزان معضل كردي بكاهد. اين طراحي سياسي- امنيتي در آينده بر دامنه چالش ها و معضلات تركيه افزوده و ابعاد آن را گسترش خواهد داد.
همانگونه كه پذيرش مهاجران قفقاز، بالكان، چركس ها، آلباني تبارها و ... در دوران جمهوريت عامل ايجاد همگرايي ملي و غلبه بر معضل هويتي تركيه نشده است، اسكان اتباع آسياي ميانه در شرق، دادن تابعيت مضاعف به اتباع جمهوري آذربايجان و كشورهاي آسياي ميانه، اسكان سوري ها در مناطق كردي نيز نمي تواند در دوره جديد عامل رهايي از چالش كردي و تقويت هويت ملي خود ساخته اين كشور گردد.
سخن آخر آنكه نقل است فروغي از آتاترك علت گرايش افراطي وي به پان تركيسم را مي پرسد، وي در پاسخ مي گويد ما چون شما ايرانيان تاريخ و دولتمداري ديرينه نداريم و مجبوريم براي خويش تعريف هويتي ايجاد نماييم. اردوغان نيز چندي است در فرافكني ايران را متهم با قوم گرايي مبتني بر فارس گرايي مي نمايد تا در كنار تعقيب هدفي چند وجهي، سياست هاي توسعه طلبي خود را توجيه و بحران هويتي تركيه را پوشش دهد.
تركيه امروز با اروپا، امريكا، در منطقه با عراق، سوريه، مصر،.... در داخل با سكولارها، كردها، علويان دچار چالش و درگيري جدي است. اين چالش ها بيش از هر چيزي ناشي از توسعه طلبي هدفمند براي پوشش بحران هويتي اين كشور بوده و مي باشد.
بحران هويتي كه جنگ در داخل و مداخله در خارج را عامل حيات خود دانسته و آن را خميرمايه دوام تركيه مي داند. بايد مدار و چرخه سياست و كشورداري در تركيه تغيير نمايد. اگر اين تحول رخ ندهد تجربه حكومت ترك هاي جوان مي تواند نه تنها براي اردوغان بلكه براي تركيه آينده اي تلخ را چون عثماني رقم بزند.
ديپلماسي ايراني/19تير95
اول*انتشاردهنده:عليرضافرجي
تهران-ايرنا- ديپلماسي ايراني دريادداشتي آورده است:تركيه آتاترك و تركيه اردوغان، هر دو كم و بيش بر دور همگنسازي اجباري ميچرخند.