در ادامه اين گزارش مي خوانيم: سرانجام آنچه نبايد اتفاق ميافتاد به وقوع پيوست و بيش از 40 ميليون درخت شمشاد در جنگلهاي شمال ايران در غفلت و كوتاهي مسئولان سازمانها و وزارتخانههاي متولي در مدت كمتر از 5 سال براي هميشه نابود شد. رويشگاهي كه به وسعت بيش از 40 هزار هكتار از جنگلهاي آستارا در گيلان تا گليداغ در گلستان در اثر بيماري قارچي و آفت شب پره برگخوار براي هميشه از بين رفت ديگر به هيچ وسيلهاي قابل بازسازي نيست و تنها فرصت باقيمانده براي نجات ذخاير ژني ارزشمند اين گونه گياهي كه ميتوانست با قلمهگيري از پايههاي نسبتاً سالم درخت شمشاد، اميد به احياي جنگل را در سالهاي آينده زنده كند به دليل عدم تأمين اعتبار 500 ميليون تا يك ميليارد تومان از دست رفت! براي اينكه عمق فاجعه را بيشتر دريابيم فقط كافي است اين رقم را - كه با آن ميتوانستيم امروز بيش از سه ميليون قلمه شمشاد داشته باشيم - بگذاريم كنار اعداد و ارقام نجومي كه صرف ساخت سدهاي مخرب جنگل همچون گتوند و شفارود و كارون 3 و 4 ميشود! در كشوري كه روي دريايي از هيدروكربورهاي نفتي و ذخاير معدني نشسته و براي تبديل آب شيرين كارون به آب نمك در پشت سد گتوند ميتواند 4000 ميليارد تومان هزينه كند و در نتيجه نابودي جنگلها و مراتع، سالانه بيش از 40 هزار ميليارد تومان خسارت ميخورد و در سيل اخير گلستان و خراسان فقط در يك روز بيش از 300 ميليارد تومان خسارت متحمل ميشود، فقدان 500 ميليون تومان اعتبار براي نجات يك ذخيره ژني جنگلي بيشتر به يك طنز تلخ شبيه است! با اين اوصاف رئيس انجمن علمي جنگلباني ايران براي چندمين بار هشدار داده و به «ايران» ميگويد: براي قلمهگيري از پايههاي شمشاد 6 ماه زمان از دست رفت و همين اندك درختان باقيمانده هم نابود شدند، اكنون فقط 20 روز ديگر فرصت داريم و ميتوانيم قلمهگيري كنيم اگر 500 ميليون اعتبار فراهم شود.
دكتر هادي كيادليري، رئيس انجمن علمي جنگلباني ايران كه در 5 سال گذشته بيش از هر كارشناس و مديري پيگير نجات آخرين رويشگاههاي شمشاد در جنگلهاي شمال ايران بوده در گفتوگو با «ايران» ميگويد: بيماري شمشاد در نتيجه قارچي به نام بلايت از سال 91 گزارش شد و تا سال 94 تقريباً بيشتر تودههاي جنگلي شمشاد ايران را نابود كرد اما از آن بدتر آفت جديدي موسوم به شب پره برگخوار بود كه از نيمه خرداد ماه سال گذشته در پارك جنگلي بنفشه چالوس در مجاورت هتل هايت مشاهده شد و به دليل سرعت بالاي زادآوري اين گونه مهاجم به سرعت در سراسر جنگلهاي شمال تكثير شد. او خاطرنشان كرد: از سال 75 تاكنون جنگلهاي شمال با آفات و بيماريهاي مختلفي مواجه شدند كه در يك دهه اخير حجم آفات بيشتر هم شده به طوري كه سطحي در حدود 300 هزار هكتار از جنگلهاي شمال در 20 سال گذشته آلوده به بيماري و آفات شدند كه برآوردهاي ما نشان ميدهد حدود 130 هزار هكتار از اين عرصهها درگير آفاتي با منشأ خارجي بودند يعني براي نخستين بار بوده كه اين آفات در ايران گزارش ميشدند اما تاكنون سابقه نداشته هيچ بيماري و آفتي همچون بيماري قارچ بلايت و آفت برگخوار شمشاد در اين سطح وسيع خسارت وارد كند. اينكه چطور اين بيماري وارد كشور شده مشخص نيست و سازمان حفظ نباتات بايد پاسخگو باشد كه كاري هم نكردهاند. اما از همان ابتدا كه در رويشگاههاي شمشاد گيلان وجود بيماري گزارش شد، ما در دانشگاه علوم و تحقيقات ظرف مدت سه تا چهارماه عامل بيماري را مشخص و به سازمان جنگلها اعلام كرديم كه سطحي حدود 2000 هكتار از رويشگاههاي شمشاد آلوده به قارچ بلايت شده و هشدار داديم كه فاجعه در راه است ولي اينقدر تعلل صورت گرفت تا بيماري همه گير شد و تا مازندران هم رسيد و سطحي حدود 40 هزار هكتار را درگير كرد اما از اين بدتر هجوم يك آفت جديد بود كه اين هم دو سال پيش از پارك بنفشه چالوس شروع شد و مزيد بر علت شد تا بيشتر تودههاي جنگلي شمشاد ايران درگير شود.
رئيس دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه علوم و تحقيقات تهران در ادامه افزود: تودههاي شمشاد بسيار انبوه هستند و در هر هكتار حداقل 1000 پايه درخت برآورد ميشود كه در اين صورت به جرأت ميگويم امروز حدود 40 ميليون اصله درخت شمشاد در وسعتي بالغ بر 40 هزار هكتار كه به صورت لكهاي در سراسر جنگلهاي شمال پراكنده بودند از بين رفته كه عمده اين درختان 200 تا 300 ساله بودند.
كيادليري افزود: شمشاد كه گونه بومي و كمياب جنگلهاي شمال ايران است و ارزش دارويي بالايي براي درمان بيماري ايدز دارد، يك گياه هميشه سبز است و چون برگهاي آن خزان پذير نيست اگر برگهايش را در اثر آفت از دست بدهد رويش مجددش ديگر امكان پذير نيست. بسياري از استادان ميگفتند اين حالت برگشت پذير است و وقتي برگها را آفت ميخورد امكان رويش مجدد در سال آينده است اما عملاً اين اتفاق نيفتاد و امسال با يك توده جنگلي خشك مواجه شديم كه ديگر امكان تجديد حيات ندارد براي همين من سال گذشته بارها هشدار دادم كه بايد به هر نحوي كه شده اين آفت را از بين ببريم. به عقيده من، استفاده از سموم بيولوژيك مثل B.T يا حتي سموم شيميايي به صورت لكهاي ميتوانست جلوي پيشروي آفات را بگيرد اما حدود 43 استاد دانشگاه با امضاي نامهاي به رئيس جمهوري با سمپاشي محدود و نقطهاي مخالفت كردند.اين مدرس جنگل گفت: امروز حتي يك درخت سالم شمشاد هم در پارك سي سنگان باقي نمانده و تماماً نابود شده و اين تير خلاص به پيكر جنگلهاي شمال است چون تمامي تودههاي بزرگ شمشاد ايراني را در نتيجه تعلل مسئولان سازمان جنگلها و بيبرنامگي هايشان براي مقابله با آفات و بهانههاي نبود اعتبار و بودجه از دست داديم.
** آخرين شانس براي نجات شمشاد ايراني
اما حالا چه ميتوان كرد؟ كيادليري ميگويد: آخرين پيشنهادي كه داديم و بارها نامه دادم و در موردش با مسئولان سازمان جنگلها و سازمان محيط زيست مذاكره كرديم اين بود كه تا بيش از اين تودهها از بين نرفته از هر توده جنگلي 50 تا 100 هكتاري قلمهگيري كنيم. برآوردها نشان ميداد حدود 50 توده شمشاد در شمال ايران باشد كه ميبايست براي حفظ تنوع ژنها از همه آنها قلمهگيري ميكرديم. ميتوانستيم حدود 3 ميليون قلمه تهيه كنيم. ما خودمان با كمك دانشگاه حدود 100 هزار قلمه از يك توده جنگلي تهيه كرديم و الان در يك نهالستان در چابكسر نگهداري ميكنيم. تهيه سه ميليون قلمه از تودههاي جنگلي شمشاد هم به حفظ ذخاير ژني كمك ميكرد و هم ميتوانستيم در شرايط ايزوله، آنها را نگهداري و با سموم دفع آفات، آفاتشان را از بين ببريم و بعد از چند سال آنها را كه مجموعهاي متنوع از ژنها بودند دوباره به جنگل معرفي كنيم و ذخاير را بازسازي كنيم، براي اين كار 500 ميليون تا يك ميليارد تومان اعتبار لازم بود كه باوجود درخواستها و مذاكرات هرگز تأمين نشد و عملاً زمان قلمهگيري هم كه از اسفند پارسال تا آخر مرداد امسال بود از دست رفت و مابقي درختان شمشاد هم خشك شدند ولي هنوز يك كورسوي اميدي هست كه اگر اين بودجه را تأمين كنند با كمك (ان جي او)ها و دانشجويان و امكانات خود سازمان جنگلها ميتوانيم بسرعت در همين دو سه هفته قلمه گيريها را از همين 30 درصد تودههاي باقي مانده شروع كنيم.
كيادليري گفت: مديريت جنگل در سازمان جنگلها بايد بداند فقط با حرف و وعده و بدون برنامه و عمل نميتوان جنگل را حفظ كرد. اگر آن روز كه برگخوار شمشاد در پارك بنفشه چالوس طغيان كرد 10 ميليون تومان اعتبار براي مقابله با آفت تخصيص ميدادند امروز آفت از غرب گيلان تا شرق گلستان همه شمشادها را نابود نكرده بود. او افزود: آقايان مخالف طرح تنفس جنگل ميگويند بهرهبرداري از جنگل به نفع جنگل بود.
من ميگويم چرا سازماني كه از محل بهرهبرداري جنگل تا همين ديروز هر ساله بيش از 150ميليارد تومان براي بهره برداران درآمد ايجاد ميكرد براي مقابله با آفت، نبايد 500 ميليون تومان اعتبار داشته باشد؟ از كنار اين بهره برداريها چه منفعتي عايد جنگل شد؟ اگر اين همه پيمانكار بهره بردار چوب در جنگل كه مدعي حفظ جنگل بودند احساس مسئوليت ميكردند و بموقع وجود آفت و بيماري را گزارش مي دادند و مسئوليتشان را در قبال حفاظت از جنگل و مقابله با آفاتش با تأمين اعتبار لازم عملي ميكردند، امروز شاهد چنين فاجعهاي در جنگلهاي شمال نبوديم و اينها همه ناشي از ضعف مديريت و بيبرنامگي در سازمان جنگلهاست.
متأسفانه تلاش خبرنگار «ايران» براي دريافت پاسخ از مسئولان سازمان جنگلها و مراتع باوجود تماسهاي متعدد بينتيجه ماند اما روزنامه ايران اعلام ميكند آمادگي دارد تا نقطه نظرات مسئولان متولي را در اين مورد منعكس كند.
*منبع: روزنامه ايران؛ 1396،5،29
**گروه اطلاع رساني**1699**2002**انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصي
![جنگلي با40 ميليون شمشاد زرد و خشك جنگلي با40 ميليون شمشاد زرد و خشك](https://img9.irna.ir/old/Image/1396/13960529/82637228/N82637228-71815939.jpg)
تهران- ايرنا- روزنامه ايران در گفت وگو با رييس انجمن علمي جنگل باني ايران، نوشت: براي قلمهگيري از پايههاي شمشاد 6 ماه زمان از دست رفت و همين اندك درختان باقيمانده هم نابود شدند، اكنون فقط 20 روز ديگر فرصت داريم و ميتوانيم قلمهگيري كنيم اگر 500 ميليون اعتبار فراهم شود.