رضا دانشمندي در اين يادداشت آورده است:شاهِ برافتادۀ ايران و ساير درباريان يك دهه مجال داشتند تا اثر ارزشمند «ساموئل هانتينگتون» را بخوانند و به درك بهتري از جامعۀ ايران آن روز دست يابند.
انقلاب اسلامي ۱۳ ساله بود كه كتابِ هانتينگون توسط «محسن ثلاثي» به فارسي ترجمه شد. به بيان ديگر، ما ايرانيان با تأخيري ۲۳ ساله در سال ۱۳۷۰ اين كتاب را با عنوان «سامان سياسي در جوامع دستخوش دگرگوني» خوانديم.
دستاورد هانتينگتون
بهرغم ادعاي انديشمندان و سياستمداراني كه پس از جنگ جهاني دوم تصور ميكردند اصلاحات اقتصادي و اجتماعي در كشورهاي توسعهنيافتۀ، ثباتآفرين و برهمزنندۀ «انقلاب»هاي سرخ و خونين است، هانتينگتون در كتابش نشان داد كه توسعۀ اقتصادي و اجتماعي، لزوماً به دگرگوني دموكراتيك و «ثبات سياسي» نميانجامد.
و به بيان ديگر، در جوامع در حال گذار، توسعۀ اقتصادي و سياسي لزوماً شانهبهشانۀ هم پيش نخواهند رفت و فرآيند «نوسازي» [مدرنيزاسيون] بهصورتي فراگيري بروز نخواهد يافت. در نتيجه، اصلاح از بالا در جوامعي كه بيبهره از نهادهاي سياسيِ مشاركتطلب باشد، مايۀ نابساماني سياسي ميشود.
بررسي مورديِ ايران
۱۵ سال پس از انتشار كتاب يادشده به زبان انگليسي، يعني در سال ۱۹۸۳م. (۱۳۶۲ش.)، «يرواند آبراهاميان» بر اساس نظريۀ توسعۀ نامتوازن، به تبيين انقلاب اسلامي پرداخت و Iran between two revolutions را منتشر كرد.
ترجمه و انتشار اثر آبراهاميان به فارسي ۱۵ سال طول كشيد! سرانجام، اين كتاب در سال ۱۳۷۷ش. نخستينبار با عنوان «ايران بين دو انقلاب: درآمدي بر جامعهشناسي ايران معاصر» توسط «احمد گلمحمدي» و «محمدابراهيم فتاحي وليلايي» ترجمه شد و نشر مركز آنرا منتشر كرد. سال بعد (۱۳۷۸) «كاظم فيروزمند»، «حسن شمسآوري» و «محسن مديرشانهچي» هم اين كتاب را ترجمه كردند كه با عنوان «ايران بين دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامي» منتشر شد.
تجربۀ دوبارۀ توسعۀ نامتوازن در دولت سازندگي
ايرانيان پس از انقلاب و جنگ تحميلي هم، دستكم يك بار ديگر توسعۀ اقتصادي منهاي توسعۀ سياسي را تجربه كردند و شايد اگر انتخابات رياست جمهوري ۱۳۷۶ نبود، پيامد اين توسعۀ نامتوازن بهصورتي غيردموكراتيك دامنگير جامعه ميشد و هزينههاي جبرانناپذيري به بار ميآورد.
دولتِ «غيرسياسي» سازندگي شايد متوجه نبود كه خصوصيسازي و حركت در مسير اقتصاد آزاد، تقويت طبقۀ متوسط شهري، گسترش آموزش عالي (از طريق دانشگاه آزاد اسلامي) و در يك كلام «نوسازي»، منجر به افزايش خواست اجتماعي براي مشاركت سياسي و دموكراسي ميشود.
رفورمِ آلسعود
۴ دهه پس از فروپاشي نخستين ستونِ دكترين نيكسون/گوام (۱۹۶۸م.)، دومين پايۀ نه چندان پايدار سياستِ «دو ستون»۲ (عربستانسعودي)، با مشاورۀ يك مؤسسۀ آمريكايي به نام «مككينزي» درصدد «انقلابِ سفيد» در خاستگاه بنيادگرايي افراطي وهابي است.
اما، فرجام پروژۀ نوسازي (مدرنيزاسيون) و اصلاح از بالا، در عربستانسعودي هنوز آشكار نيست؛ بعضي آن را باور نكردهاند و فرامين جديد را فريبكارانه، پوستهاي و متناقض با خطمشيهاي ديگر آلسعود ميدانند؛ عدهاي نگران واكنش بخش سنتيِ ستيزهجوي جامعۀ عربستان به چنين دگرگونيهاي پُرشتابي هستند؛ بعضي هم به مقايسه پرداخته و اين دگرگونيها را يادآوري تحولات ايران در دهههاي ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ش. ميدانند؛ كساني هم به پيامدهاي ناخواستۀ اين تغييرات ميانديشند.
خبرآنلاين/23مهر96
اول*عليرضافرجي
تهران-ايرنا- خبرآنلاين در يادداشتي آورده است:هانتينگتون كتابِ Political order in changing societies را در سال ۱۹۶۸م. (۱۳۴۷ش.) منتشر كرد و فروپاشي نظام پهلوي حدود ۱۰ سال بعد در ۱۹۷۹م. (۱۳۵۷ش.) رخ داد.