۲۷ مرداد ۱۳۹۷، ۸:۱۶
کد خبر: 83004260
T T
۰ نفر

استانداران دخالت نمايندگان را افشا كنند

۲۷ مرداد ۱۳۹۷، ۸:۱۶
کد خبر: 83004260
استانداران دخالت نمايندگان را افشا كنند

فضاي سياست مولفه‌هاي متعددي دارد. بخشي از اين مولفه‎ها سياسيون هستند، بخشي جامعه است و بخشي نيز دولت و حاكميت است. اينها عناصر درهم‌تنيده هستند كه مي‌توانند فضاي سياسي جامعه را همراه و فعال كنند.

با توجه به اينكه خبرهاي مختلفي از دولت و مسائل و مشكلات كشور مطرح مي‌شود بايد گفت كه آقاي روحاني از حاميان خود فاصله گرفته است. با توجه به اينكه اصلاح‌طلبان در حمايت از دولت آقاي روحاني تمام تلاش خود را به كار بسته‌اند، اما اين روزها برخي اصلاح‌طلبان از آقاي روحاني گلايه‌هايي دارند ولي اين گلايه‎ها را دليل بر اين قضيه نمي‎دانند كه از دولت اصلاح‌طلب روحاني حمايت نكنند. چهره‎هاي اصلاح‌طلب معتقدند كه آقاي روحاني بايد با حاميان خود به ويژه جريانات سياسي اصلاح‌طلب به گفت‌وگو بنشينند. در اين راستا «آرمان» گفت‌وگويي با جهانبخش خانجاني، سخنگوي وزارت كشور دولت اصلاحات داشته است كه مي‎خوانيد.

**چرا فضاي سياست در اين روزها بي‌حال و بي‌رمق است؟
فضاي سياست مولفه‌هاي متعددي دارد. بخشي از اين مولفه‎ها سياسيون هستند، بخشي جامعه است و بخشي نيز دولت و حاكميت است. اينها عناصر درهم‌تنيده هستند كه مي‌توانند فضاي سياسي جامعه را همراه و فعال كنند. به نظر بنده مشكلي كه وجود دارد اينكه نوعي يكپارچگي بين دولت، مردم و مجموعه حاكميت وجود ندارد. منظور من از دولت، قوه‎ مجريه است و منظور از حاكميت، مجموعه قوا و نهادهاي تحت‎نظر رهبري و دستگاه‎هاي ديگر هستند. به نظر مي‌رسد تعامل حداكثري در روابط و همدلي‎هاي اين قوا وجود ندارد. بنده اعتقادم بر اين است كه دو مقوله در كشور ما با مشكل مواجه شده است.

ما مقوله‎اي به نام توسعه‎يافتگي، توسعه و نوسازي را در ابعاد مختلف آن اعم از فرهنگي، اجتماعي و سياسي را درك نكرديم و در حوزه منافع ملي نيز فهم مناسبي از منافع ملي نداريم. علت اين است كه در فرايند زمان و اگر مبدأ آن را پيروزي انقلاب در نظر بگيريم تا به امروز با اين مقوله‎ها، به صورت سياسي و احساسي برخورد كرديم. يعني عميق آنها را بررسي نكرده‎ايم. ديدگاه منفعت‎طلبانه هم بعدها توانست شكل بگيرد. اوايل انقلاب همه سعي مي‎كردند بدون انديشه مواردي را مطرح كنند. اما واقعيت اين است وقتي بنده مطالعه مي‎كنم كه بعضي سازمان‎ها و گروه‎ها با تعمق مطلب مي‌نوشتند اما مابقي جريانات سياسي، چه چپ، چه راست و چه ساير جريان‌هايي كه از عرصه سياسي امروز كشور دور شدند، اينها عمق لازم در ديدگاه و انديشه نداشتند.

در ميان شخصيت‎هاي سياسي، شخصيت‎هاي تعقل‎گرا و توسعه‎گراي ما انگشت شمارند. از شخصيت‎هايي كه مي‎توان نام برد كه نگاه توسعه‎گرايي داشت، اشخاصي مانند مرحوم شهيد بهشتي بودند. همچنين شخصيتي مانند مرحوم هاشمي رفسنجاني نيز نگاه واقع‌گرايانه داشتند. مابقي در گفتارها و نوشتارشان و در صحبت‎هاي‎شان عمق لازم را نداشتند. در سوي ديگر و در حوزه انديشه سياسي اسلامي نيز اشخاصي مثل مقام معظم رهبري و شهيد مطهري مطرح بودند. اما در اين حوزه اجتماعي و جامعه‎شناسي‎سياسي بيشتر شهيد بهشتي بود كه طلايه‎دار حركت بود و متاسفانه آن گروه‌هاي نابخرد دو نفر از شخصيت‎هاي موثر را حذف كردند. نكته بعدي كه از همين زمان به تاريخ نپردازيم. وقايع مختلفي مثل جنگ و مباحث اقتصادي مختلف سبب شد كه ما به‎ صورت ريشه‎اي به موضوع توسعه نگاه نكنيم.

در حالي كه اگر به مفاهيم توسعه توجه مي‎كرديم، طبيعتا مي‎توانستيم ابزارها و روش‌هاي لازم را براي پياده‎سازي توسعه به كار ببنديم و به همين دليل بنده احساس مي‎كنم كه چون اين دو مقوله يعني مقوله توسعه سياسي يا توسعه يافتگي در ابعاد مختلف و حفظ منافع ملي مغفول واقع شده، بنابراين فرايند عمل در اين روزگار نيز دچار نوعي رخوت و فترت شده است. متاسفانه اين قضايا بعد از دولت آقاي احمدي‎نژاد بيشتر شد. چون اين دولت اساسا اعتقادي به تشكل و تحزب نداشت و كشور را باري به هر جهت پيش برد. متاسفانه در مقطعي يكه‎تاز ديده مي‌شد و حمايت‌ها موجب نشد كه اين بخش مورد توجه قرار گيرد. معمولا در چنين شرايطي است كه دولت در يك مسير تزاحمي و تهاجمي قرار مي‌گيرد.

در دوران مختلف مشكلاتي داشتيم. وقايع و مشكلات اجتماعي را داشتيم اما نوع برخورد با جريانات از نظر بنده، بهتر از دوران بعد از دوران احمدي‌نژاد بود. معضلات اجتماعي و مسائل محلي و قومي به‎هر حال جمع مي‎شد. دامنه تبعي آن به كل جامعه سرايت نمي‎كرد و جامعه را ملتهب نمي‎كرد. اما بعد از سال88 طرفين دعوي در شرايط متعارف حضور ندارند كه بشود صحبت كرد. بخشي از گفته‎ها مجددا سبب التهاب و يك عواقبي مي‎شود كه از بيان آن خودداري مي‎كنيم. ولي شاهديم كه اين وقايع جامعه را تكه‌تكه كرد. علاوه بر اينكه مفهوم توسعه و مفهوم منافع ملي تحت فشار قرار گرفت و همين سبب شد كه امروز يك برهم فشردگي خاصي در اعمال و در بخش‎هاي مختلف ديده مي‌شود. در يك جامعه تفكيك ‎قوا و نهادهاي قدرت بايد صورت بگيرد و هر جريان و هر گروهي بايد در جايگاه خودش حضور داشته باشد.

نهادهاي امنيت در جايگاه خود، نهادهاي نظامي در جايگاه خود، نهادهاي انتظامي در جايگاه خود و نهادهاي سياسي و توسعه‌اي هم در جايگاه خود باشند. يك در‎هم‎تنيدگي و تداخل بيش از حد مجاز وظايف به وجود آمد كه سبب شده افراد آن شفافيت لازم و آزادگي لازم را براي بيان حقيقت‎ها و مشكلات و مسائل جامعه نداشته باشند. بعضا يك تفسيرهاي بي‎كرانه‎اي از هويت ملي، امنيت ملي، منافع ملي شده است. همچنين تفسيرهاي غير سياسي از انديشه‎هاي سياسي مي‎شود كه محدود كننده است. بنابراين آستانه تحمل كاهش پيدا كرده، هزينه فعاليت سياسي هم افزايش پيدا كرده است يعني به خاطر افزايش اين هزينه‎ها، افراد براي فعاليت و كنش سياسي دچار رخوت هستند.

**با توجه به اينكه شما زماني سخنگوي وزارت كشور بوديد كه با اعتراض‌هاي دانشجويي همراه بود، اما در اين دولت نيز اخيرا اعتراضاتي مبني بر وضعيت بد اقتصادي صورت گرفته كه بسيار آسان‎تر كنترل شده است. ارزيابي شما از اين تفاوت چيست؟
تا جايي كه من به ياد مي‌آورم، در وقايع 78 يعني كوي دانشگاه، كمترين آسيب را قشر دانشجو ديد و سعي شد كه از برخوردهاي نظامي كه به هر حال در انتخابات 92 آن واژه گاز انبري را شنيديد، به هرحال بسياري از نيروهاي نظامي و انتظامي در آن ايام خواستار برخورد شديد با دانشجويان و فعالان سياسي شدند. اين اقدامات از حيطه اختيارات دولت خارج بود. اين هم مبحث جدايي است كه علت اينكه ما به محضي كه دولت اصلاحات پيروز شد، شاهد تزاحم‎ها براي حركت‎هاي دانشجويي هستيم.

گروه‌هايي اجازه برگزاري اين تجمعات را نمي‎دادند ولي با اين احوال دولت و حاكميت سعي مي‎‎كرد كه اينها را پاس بدارد. من تا جايي كه به ياد مي‎آورم اينكه دولت حامي بسياري از اين تجمعات بود. در مواردي، موارد استثنا هم وجود داشته است. اين مساله كه در حال حاضر اين دولت مدافع است، شاهديم كه عقبه سياسي و اجتماعي اين دولت هم، حاميان دولت 76 هستند يعني درصد كمي از جريانات ديگر هستند كه در انتخابات 92 و 96 به ما پيوستند. عقبه سياسي و اجتماعي اين دولت، جريانات سياسي اصلاح‌طلب هستند.

**در دوران دولت اصلاحات، شخص رئيس دولت اصلاحات به خواست ما به عنوان عقبه سياسي و حاميان خود توجه داشتند، اما ما عقبه و حاميان دولت روحاني هستيم و با كمترين توجه از سوي دولت مواجه شديم، برداشت شما از اين عدم توجه چيست؟
اين مشكل به حاميان برنمي‌گردد بلكه مشكل از دولت است. ابتدا مي‌خواهم نگاه توسعه يافته را توضيح دهم، علت اين بود كه رئيس دولت اصلاحات مسيري را كه طي مي‌كرد، مسير در جهت تعالي و توسعه‌يافتگي بود. رئيس دولت اصلاحات در عرصه فكر و انديشه يك انسان توسعه‌يافته بود و اساسا به آزادي انديشه اعتقاد داشت و به نوعي خود را در معرض ديد مردم قرار مي‌داد. به‌رغم اينكه ايشان رئيس‎جمهور بودند اما دسترسي به رئيس دولت اصلاحات حداقل براي جريانات سياسي و صاحب‎نظران و مطبوعاتي‎ها آسان بود.

بنده به ياد مي‌آورم كه رئيس دولت اصلاحات بسياري از خبرنگاران را به اسم مي‌شناختند. زماني كه بنده در وزارت كشور بودم شفافيت سياسي و انتخاباتي از دوره حضور ما شروع شد يعني اساسا قبل از دوره اصلاحات در ستاد انتخابات، به خبرنگاران اجازه داده نمي‌شد كه حضور يابد. اين در وزارت كشور بود كه بنده اجازه دادم و از برنامه‌هاي بنده نيز بود كه ما پاسخگويي را ملاك و معيار قرار دهيم. حتي برخي مخالفت و از دادن آمار انتخابات گذشته امتناع مي‌كردند. اما بنده به آنها گفتم كه اينها حق مردم است و در آن زمان همه آمارهاي دوره‌هاي مختلف انتخابات را براي اولين بار به مردم ارائه كرديم كه واجدين شرايط انتخابات اينها هستند.

يعني از ارائه آمار مربوط به شهرستان‌ها در مورد اينكه چه كساني كانديدا بودند و چه تعداد آرائي به‌دست آوردند، اجتناب مي‎كردند و آن را اقدامي نادرست مي‎دانستند. ما اين تابوها(خط قرمزها) را شكستيم و بخشي از كتابخانه وزارت كشور را غني كرديم و اعلام كرديم كه همه مي‌توانند از كتابخانه مركزي وزارت كشور استفاده كنند. در زماني كه بنده در آنجا بودم حدود 20 هزار جلد كتاب موجود بود، اما در زماني كه اين سمت را تحويل مي‎دادم، بالغ بر 46 هزار جلد كتاب بود. يعني آنها را در دسترس مرم قرار داديم. خبرنگاران به راحتي امكان دسترسي داشتند، مقام سخنگويي را ما پيشنهاد داديم. شايد يكي از پيشنهاددهندگان اوليه سخنگويي، افرادي از جمله بنده، آقاي قديري ابيانه و يكي دونفر از مديران بودند.

به آقاي مهاجراني كه وزير ارشاد وقت بودند، پيشنهاد داديم و اين امر محقق شد و شايد بعد از دولت، وزارت كشور جزو اولين وزارتخانه‌هايي بود كه سخنگو داشت. در ايام انتخابات، ستاد انتخابات در خود را روي خبرنگاران باز كرد. بنده در مقطعي براي نقد به شرايط ثبت نام رياست جمهوري كه شايد يك فيلمي در روابط عمومي وزارت كشور تهيه كرد كه در اختيار مسئولان قرار داد. اما بعدا انعكاس نداديم. اين فيلم در فضاي مجازي موجود است كه اين فيلم نحوه ثبت نام است كه خبرنگاران لحظه‌اي مي‌توانستند در ستاد انتخابات حضور داشته باشند و شفاف ببينند. اعتقاد ما اين بود كه اساسا مردم ولي نعمت ما هستند. در فرمايشات امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري نيز بوده است.

عده‌اي اعتقاد ندارند كه مردم ولي نعمت هستند رأي مردم را زينت مي‎دانند و تفاوت از اينجا ناشي مي‌شود. در حالي كه مشروعيت حكومت، دولت، رهبري همگي از مردم است. مردم نباشند هيچكدام از اينها به نظر عقلي و منطقي مشروعيت ندارند و هويت همه ما از مردم و جامعه است تا مردمي نباشند و همچنين جمعيت فهيمي نباشد دولتي نمي‎تواند شكل بگيرد و اين رابطه دولت و ملت در ذيل نگاه توسعه‎يافته است. حالا اينكه مي‎گوييد چرا؟ اين نقد اين زماني است. يعني اين نقد به بخشي از دولت و وزراي دولت وجود دارد كه به همين دليل است كه محبوبيت شخص رئيس اصلاحات يا دولت اصلاحات ناشي از همين در‎هم‎تنيدگي فكري با جامعه است. بنده با توجه به اينكه هيچ مسئوليتي از سال 1384ندارم اما در جمع خبرنگاران وقتي حضور مي‌يابم، احساس مي‎كنم كه رسانه‎ها و خبرنگاران محبت ويژه‎اي به بنده دارند.

زيرا بنده در ارتباط تنگاتنگ با نوع نگرش آنها بودم. واقعيت اين است كه هيچ چيز پنهاني نداشتيم و به خاطر نمي‌آورم كه دروغ گفته باشم. ما حتي يك برخورد بدي از سوي يكي از مديران وقت با خبرنگاران شد، در حالي كه بنده خبرنگاران را دعوت كرده بودم. بعدا بنده با روزنامه‌ها مصاحبه كردم كه در روزنامه رسالت منتشر شد كه گفتم شايد اولين عذرخواهي دولت را انجام دادم و از برخورد بد مدير خود عذرخواهي مي‎كنم. يك خبرگزاري آن زمان منتقد دولت بود و بيشترين امتياز در زمينه پرسشگري داشت و هيچ محدوديتي نبود.

خبرگزاري دانشجو و باشگاه خبرنگاران جوان نيز همين‎گونه بودند. حتي اين خبرنگاران بسيار زيركانه به آنها آموزش داده مي‎شد كه از ما نقادانه سوال بپرسند اما هميشه فضا باز بود. حتي شب انتخابات را به عنوان خاطره عرض مي‌كنم آقاي كاوه اشتهاردي رابط خبري روزنامه ايران و بعد روزنامه قدس بود. ايشان عضو تيم انتخاباتي آقاي احمدي‌نژاد بودند با آقاي شمقدري. شب انتخابات به اينها گفتيم كه بياييد سر ميز روابط عمومي بنشينيد كه باور نمي‌كردند. خبرنگاران صداو سيما شايد از لحاظ فكري با ما بودند اما ماموريت آنها به گونه ديگري بود. اينها همه آزادانه فعاليت مي‎كردند. به دليل همين بنده اعتقادم بر اين است كه تفاوت ديدگاه بين دولت‌هاست كه نوع رفتارشان را با مردم نشان مي‎دهد.

من اعتقادم اين است كه آقاي روحاني و تيم آن، نبايد مردم را فقط در ايام انتخابات بپذيرند. رأي ملت زينت‎المجالس نيست. من رئيس ستاد خبري آقاي روحاني در سال 96 بودم و در سال 92 نيز رئيس كارگروه تنظيم برنامه‎هاي وزارت كشور بودم. بنده هرگز نتوانستم آقاي روحاني را ببينم. شايد علاقه‎مند باشم با ايشان صحبت كنم. اما اين مساله از سوي آقاي روحاني و دفتر ايشان مهيا نشد كه اعضاي ستاد انتخاباتي با آقاي روحاني چه زماني كه رئيس‌جمهور نبود و چه زماني كه رئيس‎جمهور شد، ديداري داشته باشند. اين به مشي و سلوك آقاي روحاني برمي‎گردد. يعني به نظر من اين يك نوع گريز از مردم است و اين يك آفت براي آقاي روحاني است. اما رئيس دولت اصلاحات چه در 76 و حتي آقاي احمدي‌نژاد مردم و ستادها درهم ‎تنيده بودند. علت وسيع بخشي از ريزش آراي آقاي روحاني همين است.

يعني آقاي روحاني با حاميان خود پيوستگي و درهم تنيدگي لازم را از دست داده است اما با اين‎حال حاميانش به دليل داشتن نگاه توسعه‎يافتگي، فكر مي‎كنند كه بايد حافظ منافع ملي و كليت دولت باشند. بنابراين حامي دولت آقاي روحاني هستند.

**مي‌گويند اصلاح‌طلبان از دولت آقاي روحاني دلسرد شدند. آياچنين است؟
اصلاح‌طلبان هيچوقت دلسرد نمي‌شوند. وقتي كانديداهاي ما مجال حضور نيافتند طبيعي بود كه ما بايد در عرصه سياسي كشور حضور داشته باشيم. بايد تاكيد كنيم كه اصلاح‌طلبان يكي از صاحبان اين كشور و اين انقلاب هستند. در واقع صاحبان اصلي كه مردم هستند و تاكيد مي‌كنم كه مردم صاحب اين مملكت هستند و مابقي در ذيل مردم تعريف مي‌شوند. حتي اگر منتخب مردم به هر طريقي باشند.

اصلاح‎طلبان خود را جزئي از مردم كه صاحبان اصلي اين كشور هستند، مي‌دانند. پس هر تفكري كه بگويد ما در عرصه سياسي حضور پيدا نمي‌كنيم و قهر مي‌كنيم ولي به‌رغم اين مضايق، تاكتيك‌ها و تكنيك‌هاي لازم را به كار مي‌برند كه در عرصه سياسي حضور داشته باشند و اجازه ندهند كه كشور به سمت پرتگاه پيش رود. اما در آن شرايط، آقاي روحاني كانديداي اصلاح‌طلبان بود و اصلاح‌طلبان از آقاي روحاني حمايت كردند. قطع به يقين اگر حمايت اصلاح‌طلبان نبود، آقاي روحاني انتخاب نمي‌شدند. در نشستي كه اخيرا با آقاي نوبخت داشتيم ايشان تاكيد كردند كه انسان بايد بي‌عقل باشد كه بپذيرد كه اگر حمايت اصلاح‌طلبان نبود، آقاي روحاني رئيس‌جمهور مي‌شد. يك انسان منصف مي‌تواند چنين سخني بگويد.

**از سوي ديگر همين روش دولت سبب شده تا شائبه كاهش اعتماد جامعه به جريان اصلاحات مطرح شود. برداشت شما چيست؟
اشتباه آقاي روحاني اين است كه با مردم حرف نمي‌زند. آقاي روحاني هنوز خود را در جايگاه دبير شوراي عالي امنيت ملي مي‌داند. درست است كه رئيس‎جمهور، رئيس شوراي امنيت ملي است اما منتخب مردم است. بايد با مردم در مورد مضايق و مشكلات صحبت كند. حتي براي رفع مشكلات در خلوت با رهبري بنشيند صحبت كند. ممكن است ايشان نقدي به بعضي از نهادهاي تحت زعامت رئيس‎جمهور داشته باشند. اين نبايد رسانه‌اي شود.

يك رئيس‎جمهور مدبر بايد با رهبري بنشيند و علت موانع و مشكلات رشد و توسعه نيافتگي كشور را توضيح دهد. طبيعي است كه بنابر فرمايشات رهبري و حمايت ايشان از دولت كه اخيرا داشتند، قطع به يقين رهبري جلوي برخي دخالت‎هاي نابجا را خواهد گرفت. اما رئيس‎جمهور بايد با مردم و حتي با جريانات مخالف و منتقدان دولت صحبت كند. به ياد مي‎آورم كه رئيس دولت اصلاحات اولين نشست را با منتقدان خود يعني جمعيت موتلفه اسلامي داشت و به همين دليل مرحوم آقاي عسگراولادي تا آخرين روزهاي عمر خود هميشه از رئيس دولت اصلاحات هميشه به احترام ياد مي‎كردند. آقاي روحاني با هيچكدام از سياسيون به درستي گفت‌وگو نمي‎كند. در مقام سخنران در ماه مبارك رمضان كه اينگونه سخنراني به صورت متكلم وحده است. اين به درد نمي‎خورد. آقاي روحاني با اعضاي مركزي احزاب و گروه‌هايي كه از ايشان حمايت كردند، وقت بگذارد.

اگر مي‎خواهد كشور را به سمت توسعه‎يافتگي و سامان‎يافتگي پيش ببرد، وگرنه همين مي‎شود كه مردم نااميد مي‎شوند و احساس مي‎كنند حرف خود را با چهره اصلاح‎طلب بزنند و رئيس‎جمهور با روزنامه‌نگاران كه منعكس‎كننده دردها و مشكلات مردم هستند، بايد صحبت كنند. اين نقد جدي به آقاي روحاني و سيستم اطراف وي وارد است كه نمي‎تواند با مردم گفت‌وگو كند. يا اينكه دفتر وي در اين زمينه كوتاهي مي‎كنند كه آقاي واعظي گفتند ما در تلاش هستيم كه اين روابط را برقرار كنيم. به نظر بنده يا اينكه مشاوران اميني در اطراف آقاي روحاني نيستند و اگر هستند جامعيت لازم را ندارند. وگرنه مي‎شود افت و ريزش آراي روحاني در افكار عمومي را به وي منتقل كرد. اين نااميدي فقط به دولت برنمي‎گردد و مي‎تواند به بخش‎هاي مختلف تسري پيدا كند. جامعه نااميد، يك جامعه غيرقابل پيش‎بيني است.

**با توجه به اينكه گفته مي‎شود كه در دوران رئيس اصلاحات ما شاهد نرخ پايين بيكاري بوديم به گونه‎اي كه بسياري از فارغ‎التحصيلان بعد از اتمام تحصيل، مشغول به كار مي‎شدند و از طرفي ديگر نيز ما اعتراضات دانشجويي را داشتيم، نظر شما در اين مورد چيست؟
دوران اصلاحات، دوران طلايي اشتغال بود. زماني كه بنده سخنگوي وزارت كشور بود، هر فردي كه به دفتر ما مراجعه مي‎كرد با يك يادداشت به كار مشغول مي‎شد. اما در حال حاضر مي‌بينيم كه يك وزير مي‎نويسد فرزندم بيكار است و توجه نمي‌كند كه گفتن اين سخن افتخار نيست. بنده تعجب مي‎كنم كه بعضي مواقع يك وزير به اين موضوع افتخار مي‎كند كه بگويد فرزندم بيكار است! در حالي كه فكر مي‎كند حرف خوبي مي‎زند. اين در حالي است كه اين مساله از ناتواني آنهاست كه جامعه را به سمتي بردند كه فرايند توليد از كارافتاده است، بحران فساد داريم، روابط ما با كشورهاي همسايه دچار مشكل شده است.

ما نبايد اجازه دهيم كه افراد غير‎مسئول و غيرمتخصص حتي در اظهارنظرات دخالت كنند. وزارت خارجه بايد در اين زمينه اظهارنظر كند. چرا آقاي روحاني تذكر نمي‎دهد؟ در زمان حضرت امام(ره) يك آقايي در مساله غيرتخصصي خود دخالت كرد، امام تذكر داد. نمايندگان يك دوره مجلس، سياست خارجي كشور را زير سوال بردند، امام تذكر دادند. آقاي روحاني به آنها بايد تذكر دهند كه چرا كشور را به سمت بحران پيش مي‌برند؟ شاهديم كه رهبري اظهار نظر مي‌كند ولي عده‌اي كه خود را مدافع نظريات رهبري مي‌دانند، برخلاف مشي رهبري صحبت مي‌كنند. بنده اعتقادم اين است كه يك دولت زماني مي‎تواند كارآمد باشد كه وعده‎هايش براساس توانايي‎هايش باشد. توانمندي ارتباط مستقيمي با كارآمدي دارد.

وقتي موانعي در مسير توانمندي قرار گيرد، كارآمدي را كاهش مي‎دهد. بايد موانع را برطرف كرد. اينكه بگوييم كه از مردم عذرخواهي كنيم اين وظيفه دولت نيست. وظيفه دولت برطرف كردن مشكلات مردم است. در روزهاي اخير كمپيني راه افتاده است در مورد فرزندت كجاست؟ همه مي‌گويند كه فرزند من بيكار است. وقتي شما عرضه نداريد فرزند خود ر ا سركار بفرستيد چگونه رفتيد مسئول يك كشور شديد؟ شايد بگويند كه ما براي ديگران كار مي‎كنيم و اين حقيقت ندارد.

**آقاي خانجاني فرزندان شما كجا هستند؟
پسر بنده مهندس متالوژي است. در يكي از شركت‌هاي معدني مشغول است كه قبلا بخش خصوصي بود، چون در كارش زيرك بود، با اينكه مي‎توانستم با توجه به ارتباطاتم براي پسرم كار درست كنم، اما ترجيح دادم كه پسرم مستقل بار بيايد. دخترم تازه فارغ‎التحصيل شده است و در حوزه‌هاي اجتماعي فعاليت مي‎كند.

**از دوران اصلاحات با عنوان دوران طلايي اشتغال جوانان ياد كرديد. همچنين ما شاهد اعتراضات دانشجويي در اين دوران بوديم كه برخي جريانات مخالف و حتي بيگانگان از اينگونه اعتراضات سوءاستفاده كردند و به نوعي آن را نوعي ناامني مي‎دانستند. اين در حالي است كه از نظر رئيس دوران اصلاحات، وجود اين اعتراضات، مصداق شكل‌گيري جامعه مدني بود، نظر شما در اين زمينه چيست؟
تفاوت زمان رئيس دوران اصلاحات اين بود كه وقايع 78 وقايع خاصي بود. اگرچه مي‎شد به راحتي از آن جلوگيري كرد. ولي دركل در سخنراني آخر رئيس دوران اصلاحات كه دانشجوها اعتراض مي‎كنند كه ايشان گفتند زنده باد مخالف من. بنده نيز بارها در سخنراني‎هايي كه انجام دادم خيلي راحت نقد مي‎كردند و اعتراض مي‎كردند. موقعيت مناسب‎تري بود، كمترين محدوديت‌ها را داشتند و حتي رسانه‎ها. ولي متاسفانه در يك مقطعي به يكباره به صورت گروهي، تعداد زيادي از روزنامه‌ها را تعطيل كردند و متاسفانه اين موضوع سابقه خوبي نيست. نمي‎گوييم كه دوران اصلاحات دوران بسيار خوبي بود اما برآيند، برآيند مثبتي بود.

اما در دوره دولت نهم و دهم متاسفانه به گونه‎اي ديگر شد. البته ما بايد از آقاي روحاني قدردان باشيم كه از سال 92 يكسري گشايش‎هايي صورت گرفت كه رسانه‎ها توانستند داراي آزادي عمل بيشتري شوند. هرچند محدوديت‎ها و دستگيري‎هايي در اين زمينه وجود دارد. به هرحال شرايط بسيار مطلوب است و آزادانه مي‎توان صحبت كرد اما قبل از آن نمي‌شد به آساني اظهارنظر كرد و اينها بخشي از افتخارات اين دولت و اين مجموعه است. ولي اعتقاد بنده اين است يك مشكل بزرگ وجود دارد، ما بايد به دنبال افراد توسعه‎يافته باشيم. رئيس‌جمهور اگر توسعه‎يافته باشد، جامعه را به سمت توسعه‎يافتگي پيش مي‎برد.

از نظر بنده يكي از شخصيت‎هاي توسعه‎يافته، مرحوم هاشمي رفسنجاني بود. نگرش ايشان در ابعاد مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي توسعه‎يافته بود. نقد به عملكرد ممكن است وجود داشته باشد ولي مشي ايشان توسعه يافته بود. آقاي احمدي‌نژاد يك عنصر توسعه نيافته است يعني ممكن است سخنان انقلابي و خوبي بزند در عين حال بعيد مي‌دانم كه ايشان دلسوز نظام و انقلاب باشد، عنصر توسعه نيافته در دوران حكومتگري خودش، رفتارهاي توسعه نيافته مي‎كند. كارهاي بي‎برنامه مي‌كند. غيرقابل پيش‌بيني است. انسان توسعه يافته، فردي قابل پيش‎بيني است. بنابراين جامعه ما گرفتار افراد توسعه نيافته است.

بايد در ميان جريانات اصولگرا، اصلاح‌طلب، موتلفه، معتدل يا مستقل، به دنبال افراد توسعه يافته باشيم. اينكه برخي مي‎گويند ما وابسته به هيچ حزب و جرياني نيستيم هويت ندارند، بايد به آنها عناصر بي‌هويت گفت. در جامعه‌اي كه فردي بگويد من مشي سياسي ندارم يا وابسته به هيچ حزب و جرياني نيستم، هر كسي اين سخن را بگويد، اين فرد عنصر توسعه نيافته است. چه اين فرد اصولگرا، اصلاح‌طلب، موتلفه، معتدل، مستقل باشد. مشكل كشور ما اين است كه ممكن است يك جامعه انقلابي اين ويژگي‌ها را داشته باشد اما وقتي تثبيت نظام صورت مي‎گيرد بايد رهبران جامعه، نمايندگان مجلس و احزاب عناصر توسعه يافته باشند. بعضي از احزاب ما را افراد توسعه نيافته تشكيل مي‎دهند. هرچند تحصيلات بالايي نيز داشته باشند چون اولين مساله در توسعه يافتگي، گفت‌وگو و تعامل است، همچنين فهم رقيب است.

عنصر توسعه يافته همان حقي را كه براي خود قائل است براي رقيب خود نيز قائل است. بايد زيان زيان ديدگان سياسي و مقاومت آنها را در نظر بگيريم. همانگونه كه يكي از رقباي ما آقاي ناطق نوري بود، امروز همراه با مردم است. به نظر بنده ايشان در مسير توسعه يافتگي قدم برداشته اند. براي مثال آقاي باهنر اصولگراست ولي فهم ايشان از جامعه توسعه يافته است. هر جريان سياسي كه رقيب خود را مرده بداند بدانيد كه توسعه نيافته است. يك عنصر توسعه يافته مدافع حريم خود و هويت ملي خود است اما اهل خشونت نيست. با مردم خود نبايد با خشونت برخورد كرد. مسير خشونت و ضرب و شتم به هيچ جا نمي‎رسد. هرچند برخي افراد در مسير توسعه يافتگي قرار گرفته‌اند ولي هنوز توسعه يافته نيستند. مشكل جامعه ما اين است اگر در دولت بعدي بخواهيم تشكيل دهيم بايد افراد توسعه يافته را پيدا كنيم. اكثر روزنامه نگاران از نظر بنده توسعه‎يافته هستند.

نمايندگان مجلس، روحانيون، اساتيد ما بايد توسعه يافته شوند. جرياني كه با مردم از سطح بالا سخن مي‎گويد، اينها عناصري توسعه‎نيافته هستند. در انتخابات مبارزه انتخاباتي مي‌كنيم اين به اين معنا نيست كه حق رقيب خود را به رسميت نشناسيم. يكي از سياسيون در چند سال اخير گفتند كه اصلاحات مرده است. اين عنصر توسعه نيافته است. اگر توسعه يافته بود اقتضائات جامعه را درك مي‌كرد. اين فرد به جامعه و اقتصاد ضرر مي‎رساند. بايد به سمتي رفت كه كشور به توسعه يافتگي برسد و اين مهم نيازمند افراد و حاكمان توسعه يافته است. اين توسعه يافتگي به معناي رد كردن ارزش‌ها نيست، در عين حال با حفظ ارزش‌هاي ديني، اصول توسعه را نيز رعايت كرد. كساني كه در خارج از كشور هستند و حريم هويت ملي خود را رعايت نمي‎كنند، اينها توسعه نيافته هستند. مدرنيته بايد در وجود افراد شكل بگيرد نه در ظاهر. بايد فهم مناسبي از جامعه و جهان داشت.

**با توجه به اينكه در روزهاي اخير بحث استيضاح وزير كشور مطرح است، شما نيز در وزارت كشور بوديد، برداشت شما از عملكرد وزير كشور چيست؟
آقاي رحماني فضلي با توجه به اقتضائاتي كه داشتيم عملكرد قوي نداشت و تيم ستاد وي ضعيف بود. معاونين وي در وزارت كشور، قوي نيستند. اگرچه تغييراتي را در حوزه سياسي انجام داده است اما برآيند، برآيند قوي نيست اما در حوزه استان‌ها عملكرد بدي نداشته است. متاسفانه در دوسال اخير وزارت كشور در تيول نمايندگان مجلس بوده است همين نمايندگاني كه مي‌خواهند وزير كشور را استيضاح كنند براي انتصابات استاني، شهرستاني و بخشدار دخالت مي‌كردند. اگر استانداران ما جرأت داشتند كه واقعيت‌ها را بگويند، مي‌گفتند كه براي تغييرات برحسب درخواست نمايندگان چه اندازه به آنها فشار وارد شده است.

مگر نماينده بايد دخالت كند؟ اخيرا شاهد بوديم كه بيش از حد تحت فشار نمايندگان قرار گرفته است. اين در شأن وزارت كشور نيست. شخص آقاي رحماني فضلي، شخص نجيبي است اما عملكرد وزارت كشور، قوي نيست. در مورد حمايت از احزاب سياسي انصافا عملكرد خوبي داشته‌اند. در حوزه اجتماعي ضعيف عمل كرده‌اند و نبايد به حوزه اجتماعي نگاه امنيتي داشت. براساس مطالعات وزارت كشور كه در دوره رحماني فضلي انجام گرفت بايد افرادي به كار گرفته شوند كه نگاه ايجابي به مشكلات داشته باشند و به همين دليل من بعيد مي‌دانم كه استيضاح ايشان محقق شود. با فشاري كه نمايندگان و برخي افراد در وزارت كشور نسبت به استانداران مي‌آورند، بعيد مي‌دانم.

هم آقاي رئيس‌جمهور و هم آقاي لاريجاني از اين بدعت خطرناك جلوگيري كنند. وظيفه نماينده مجلس قانونگذاري است و نبايد در انتصاب رئيس مجموعه يا استاندار يك استان دخالت كند و آنها را تحت فشار قرار دهد. در دوره‎هاي قبل هم اين قضيه وجود داشته است در دوره احمدي‌نژاد هم بوده است. با توجه به اطلاعات بنده كه حاضرم اثبات كنم كه نمايندگان در امور اجرايي استان‌ها و وزارت كشور دخالت مي‎كنند و اين خطاست. طرح نظارت بر نمايندگان نيز به نظرم اجرايي نمي‎شود. مگر اينكه يك نماينده حرف سياسي بزند او را تحت فشار قرار دهند. در مورد دخالت نمايندگان مي‎توان گفت كه آقاي لاريجاني به گروهي دستور دهند تا به اين تخلفات رسيدگي كنند.

**بعضا شنيده مي‌شود آقاي عارف در انتخاب اعضاي شوراي سياستگذاري به‌صورت خودمختار عمل مي‌كند. اين رفتار چه آسيبي به جريان اصلاحات وارد مي‌كند؟
فشارهاي امنيتي بر جريان‎هاي سياسي بايد برداشته شود كه اميدواريم با رهنمودهاي مقام معظم رهبري و مسئولان نظام اين فشارها بر اصلاح‎طلبان برداشته شود و اصلاح‎طلبان بتوانند آزادانه در مسير مناسب يك گروه، مجمعي يا پارلماني را احيا كنند. آقاي عارف و برخي شخصيت‎هاي ديگر بايد از خودخواهي‎هاي سياسي دست بردارند. به اعتقاد بنده آقاي عارف شخصيت محترمي است، اما سهميه بندي و سهم دادن به افراد خطاست. بايد براساس يك مدل مناسبي، يك جريان، مجمع يا پارلماني را تشكيل دهيم و اين مجمع درانتخابات فعال شوند.

واقعيت اين است كه نمايندگاني را به مجلس بفرستيم كه نظارت به گونه‌اي باشد كه افراد فرهيخته داراي قدرت استنباط و فهم مناسب بتوانند وارد مجلس شوند. نظارت استصوابي به نوعي به كمترين محدوديت خود برسد تا بتوانيم عناصر تاثيرگذار و تصميم‌ساز توسعه يافته را وارد مجلس كنيم. جمهوري اسلامي با حفظ يكپارچگي ملت حفظ خواهد شد. هر چه فاصله حاكميت از ملت بيشتر شود و مردم احساس بيگانگي كنند، بسيار خطرساز خواهد بود. هيچوقت يك دولت از بين نمي‌رود وقتي ملتي همراه با دولت باشد. هيچ حكومتي ذايل نمي‎شود اگر ملت با حاكميت همراه باشد. اگر مردم و جريانات سياسي نااميد شوند و در نهايت نااميدي همگاني شود آن وقت فاصله مردم از دولت و حكومت افزايش پيدا مي‎كند و هر جرياني چه داخلي و چه خارجي مي‎تواند انسجام مردم، دولت و حكومت را از بين ببرد.

وظيفه همه ما اين است كه مفاهيم توسعه يافتگي را بازنشر دهيم، همچنين مفاهيم حفظ توسعه ملي و حفظ منافع ملي را نيز بازنشر دهيم. به بحث و گفت‌وگو بپردازند كه فهم ما از منافع ملي چگونه است. وقتي فهم مناسبي از منافع ملي پيدا كنيم، اقتصاد و فرهنگ، مسائل انديشه‌اي ما در همان مسير حركت خواهد كرد و بايد هركسي در حد خود به شناخت اين مفاهيم كمك كنيم. براي حفظ يكپارچگي ايران و جمهوري اسلامي به جوانان با انگيزه نياز داريم.

منبع: روزنامه آرمان؛ 1397،5،27
گروه اطلاع رساني**2059**2002
۰ نفر