چند روز پس از جنجال بر سر آمپول نالوكسان و اظهارنظر مهناز افشار، حالا آرامآرام داستان دارد كمی متفاوت میشود. در حالی كه واكنشهای اولیه متولیان حوزه سلامت و رسانهها به این بازیگر سینما بسیار تند و تیز بود و صحبتهای او را از اساس اشتباه میدانستند، حالا كمی تغییر موضع دادهاند و به نظر میرسد حرفهای او اگرچه در حوزه تخصص او نیست، اما اشتباه هم نبوده است.
حالا اگر بخواهیم از زاویهای دیگر به موضوع نگاه كنیم شاید باید بخشی از انتقاد را به سمت وزارت بهداشت هم برگردانیم. سؤال این است كه چرا نظام سلامت كشور با این مسئله در ابتدا هیجانی و غیرمنطقی برخورد كرد؟ این همه هیاهو و بیانیه برای حرفی كه آن قدرها هم اشتباه نیست، برای چه بود؟ اگر وزارت بهداشت از اظهارنظرهای غیركارشناسی در حوزه سلامت نگران است، باید بتواند اعتماد عمومی را جلب كند و در این راه چه بسا نیاز باشد كه از سرمایه اجتماعی سلبریتیها هم بهره ببرد و با آنها وارد تعامل مثبت شود. نه اینكه برای حفظ قدرت و اعتبارش با سلبریتیها زورآزمایی كند.
**ماجرای نالوكسان و مهناز افشار چه بود؟
ماجرا از اینجا آغاز شد كه مهناز افشار در كلیپی به خانوادههای مصرفكنندگان مواد توصیه كرد از این دارو برای بیمارانی كه دچار اوردوز شدهاند، استفاده كنند تا كسی به خاطر بیش مصرفی مواد، جانش را از دست ندهد. بعد از انتشار این كلیپ، سازمان غذا و دارو نسبت به این اظهارنظر واكنش تندی نشان داد. دكتر كیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو گفت كه نالوكسان دارویی است كه كاملاً باید با تجویز پزشك تهیه شود و هیچ داروخانهای حق ندارد بدون نسخه پزشك این دارو را در اختیار قرار دهد. این دارویی است كه در اورژانس پیشبیمارستانی، اورژانس بیمارستانی، اتاق عمل و ریكاوریهای اتاق عمل با تجویز پزشك و تحت نظر افراد آموزشدیده و متخصص و تحت مانیتورینگ استفاده میشود.
او بهشدت از مهناز افشار انتقاد كرد و گفت سراسر اظهاراتش اشتباه است و دخالت در امر درمان محسوب میشود. او به سلبریتیها و افرادی كه ممكن است در حوزه خودشان به شهرتی دست پیدا كرده باشند، توصیه كرد در مسائلی كه ربطی به آنها ندارد، دخالت نكنند، به حرفه خودشان مشغول باشند و امر دارو و درمان را به اهل فن آن بسپارند. این تازه شروع انتقادها بود. بعد از این اظهارنظر، هر روز مطالبی در رسانهها و شبكههای اجتماعی در انتقاد از مهناز افشار منتشر میشد و بیشتر انتقادها هم حول این محور بود كه چرا یك سلبریتی باید در حوزه پزشكی دخالت كند و یك آمپول بسیار خطرناك را به مردم معرفی كند. كار به جایی رسید كه این بازیگر كلیپ دیگری منتشر كرد و توضیح داد كه آنچه گفته است پیشنهاد سازمان جهانی بهداشت است و او از جانب خود اظهارنظری نكرده است.
انتقادها ادامه داشت تا اینكه خبرهایی مبنیبر احضار این بازیگر به دادسرای فرهنگ و رسانه به گوش رسید. البته ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت گفت كه شكایتی از سوی وزارت بهداشت انجام نشده و احتمالاً دادستانی این موضوع را پیگیری میكند. او منطقیتر با مسئله برخورد كرد و در عین حال كه اعلام كرد پیامهای بهداشتی و درمانی بهتر است توسط افراد عالم، متخصص و دانشمند به مردم منتقل شود گفت كه پیشنهاد وزارت بهداشت این است، هنرمندانی كه میخواهند كمكی در زمینه انتقال پیامهای بهداشتی انجام دهند، محتوای پیام خود را با وزارت بهداشت یا یك مرجع علمی بررسی كنند، زیرا ممكن است محتوایی كه گفته شده باعث شود مردم درك متفاوتی داشته باشند، بنابراین درك مردم از آن محتوا اهمیت بسیاری دارد.
او در مورد داروی نالوكسان هم گفت: طبق قوانین فعلی ایران و برخی كشورها، نالوكسان فقط مصرف بیمارستانی دارد. البته در برخی كشورها این دارو در داروخانهها یا خارج از بیمارستان در دسترس افرادی كه اعتیاد شدید دارند نیز قرار میگیرد. در برخی كشورها این دارو بهصورت خوراكی و حتی بهصورت اسپری بینی تهیه شده است. این دارو در برخی كشورها به گروههای پرخطر كه اعتیاد شدید دارند ارائه میشود. عرضه این دارو بهصورت تزریقی در داروخانههای كشور، مستلزم آموزشهایی است. یعنی این امكان وجود ندارد كه داروی نالوكسان تزریقی را بدون آموزش در اختیار افراد قرار دهند. او همچنین به این نكته هم اشاره كرد كه بر اساس توصیههای سازمان جهانی بهداشت، اگر شرایط فراهم شده و آموزش خوب ارائه شود، میتوان از نالوكسان استفاده كرد.
كمكم در كنار انتقادهای مطرح شده، تعدادی از پژوهشگران و كارشناسان حوزه اعتیاد هم به میدان آمدند. دكتر آذرخش مكری، درمانگر اعتیاد و استاد روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران با بیان اینكه سازمان بهداشت جهانی و بسیاری از محققان و سازمانهای مردمنهاد در جهان كمپین، عرضه نالوكسان برای جلوگیری از مرگ معتادان را پیگیری میكنند، گفت كه با احترام باید عرض كنم اظهارات مهناز افشار چندان اشتباه نیست و نالوكسان در حال ورود به گایدلاین های درمان وابستگی به مواد است.
به گفته او بر اساس این گایدلاینها، نالوكسان باید در اختیار معتادان و خانوادهها باشد و در صورت مشاهده مصرفكنندهای كه در اغما رفته است به وی تزریق كنند تا از مرگ قریبالوقوع جلوگیری شود. دكتر عمران محمد رزاقی، پژوهشگر و درمانگر اعتیاد هم گفت كه اظهارات این بازیگر درست بوده و از رویكردهای پزشكسالارانه انتقاد كرد. او گفت: روحیه پزشكسالاری كه باعث شد مهناز افشار در مواردی مورد تمسخر قرار گیرد سالهاست كه از رویكرد نظامهای بهداشتی جهانی كنار گذاشته شده و حتی از افراد معروف درخواست میشود با توصیه و تذكرهای خود توجه جامعه را به موضوعات بهداشتی جلب كنند.
بعد از این اظهارنظرها، شادنوش، رئیس مركز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت كه اداره درمان اعتیاد كشور در زیرمجموعه این بخش معاونت درمان وزارت بهداشت قرار دارد، هم گفت كه سالیانه آمار بالایی از موارد مرگ و میر ناشی از مسمومیت با مواد مخدر در كشور مشاھده میكنیم و در اكثر مواقع این مسمومیتھا در خارج از بخشھای درمانی و اماكن غیرقابل دسترسی رخ میدھد و در موارد شدید تنھا چند دقیقه فرصت جھت احیای بیماران وجود دارد. او توضیح داد كه یكی از مراجع معاونت درمان وزارت بھداشت، نظرات سازمان جھانی بھداشت است و طبق مطالعات كارشناسان وزارت بھداشت در آگوست ٢٠١٨ سازمان بھداشت جھانی توصیه به تعبیه تدابیری در مورد در اختیار قرار دادن نالوكسان در جامعه بیماران معتاد در ریسك بالای مصرف، خانواده و اطرافیان آنھا داشته است.
**آیا واقعاً استفاده نابهجا از آمپول نالوكسان عوارض جبرانناپذیری دارد؟
حالا كه چند روزی از ماجرا گذشته است و اظهارنظرهای متولیان نظام سلامت منطقیتر شده، به نظر میرسد قرار دادن آمپول نالوكسان در اختیار خانوادههای بیماران آن قدرها هم خطرناك نیست. دكتر محمد بینازاده، پژوهشگر و درمانگر اعتیاد در گفتوگو با ایرناپلاس توضیح میدهد كه حتی در صورت استفاده نابهجا از آمپول نالوكسان فاجعهای رخ نخواهد داد. او میگوید: آمپول نالوكسان برای درمان اوردوز اعتیاد مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی برای كسی كه اگر این آمپول به او تزریق نشود، میمیرد یعنی این آمپول نجاتبخش است، اما حالا فرض بگیریم كه این دارو اشتباه مورد استفاده قرار بگیرد، یعنی فردی تحت تأثیر كلیپ مهناز افشار قرار بگیرد و دچار خطا شود و این دارو را به فردی كه اوردوز نكرده، تزریق كند. در آن صورت چه اتفاقی میافتد؟
**تزریق بیمورد نالوكسان باعث بروز عوارض سندروم محرومیت میشود
به گفته این درمانگر اعتیاد، اتفاقی كه معمولاً (البته نه همیشه) در تزریق نابهجای آمپول نالوكسان رخ میدهد، بروز عوارض سندروم محرومیت است، یعنی همان چیزی كه به آن «خماری» گفته میشود آن هم در صورتی كه فرد معتاد باشد. یعنی فرد حالتهایی را تجربه میكند كه در حین ترك اعتیاد گرفتارش میشود. اما اگر فردی كه دارو به او تزریق میشود اعتیاد نداشته باشد، هیچ اتفاقی برایش نمیافتد.
**عقل سلیم حكم میكند كه ما از بین بد و بدتر، بد را انتخاب كنیم
بینازاده میگوید: حالا بیایید تحلیل هزینه و فایده كنیم و ببینیم كه در دسترس بودن این آمپول زیانبخشتر است یا در دسترس نبودنش. ما با دارویی مواجه هستیم كه اگر بهدرستی به فردی كه دچار اوردوز شده تزریق شود نجاتبخش است و در صورت تشخیص نادرست و تزریق بیمورد، فرد را دچار علایم محرومیت میكند. من كه فكر میكنم كفه ترازوی در دسترس بودن دارو خیلی سنگینتر از كفه ترازوی در دسترس نبودنش است. بنابراین عقل سلیم حكم میكند كه ما از بین بد و بدتر، بد را انتخاب كنیم و این دارو در اختیار خانوادههای افراد مصرفكننده مواد و فعالان حوزه كاهش آسیب قرار داده شود. بنابراین نیازی نیست كه این قدر نگران باشیم كه افراد غیرمتخصص و خارج از حیطه پزشكی از این آمپول استفاده كنند. علم روز دنیا این شیوه استفاده را تأیید میكند و با در دسترس قرار دادن این دارو میتوانیم از ظرفیتهای اجتماعی خارج از حوزه پزشكی بهره ببریم.
**چرا از ظرفیتهای اجتماعی خارج از حیطه پزشكی استفاده نكنیم؟
این درمانگر اعتیاد میگوید: اگر بیرون از حوزه پزشكی ظرفیت اجتماعی وجود دارد كه میتوانیم از آن استفاده كنیم، چرا نباید از آن بهره ببریم؟ چرا نباید علایم اوردوز و نحوه استفاده از داروی نالوكسان را به خانوادههایی كه بیمار مصرفكننده دارند و فعالان حوزه كاهش آسیب و حتی خود مصرفكنندگان مواد آموزش بدهیم و از آنها بخواهیم كه در صورتی كه فردی را با این علایم دیدند این آمپول را به او تزریق كنند و بعد او را به مراكز درمانی منتقل كنند؟ آیا این اقدام باعث كاهش آمار مرگ و میر ناشی از اوردوز نمیشود؟
او سؤال دیگری را هم مطرح میكند و میپرسد چرا وقتی یك سلبریتی به حوزه پزشكی وارد میشود و داعیهدار سلامت است به او خرده میگیریم و با او به ستیز برمیخیزیم؟ به نظر شما ورود یك سلبریتی به این حوزه نمیتواند این معنا را داشته باشد كه شاید به هر دلیلی نظام سلامت در مسئله مطرح شده ناكارآمد عمل كرده است؟
**چرا با آموزش نحوه استفاده از نالوكسان مرگ ناشی از اوردوز را كم نكنیم؟
بینازاده میگوید: آمار بالای مرگ و میر ناشی از اوردوز نشان از آن دارد كه نالوكسان در زمان مناسب به بیماران تزریق نمیشود، حالا یا دسترسی به پزشك امكانپذیر نبوده یا داروی نالوكسان در دسترس نبوده است. همه اینها نشان از نقصی در نظام سلامت است. در چنین شرایطی وقتی ظرفیت اجتماعی وجود دارد كه میتواند این نقص را جبران كند چرا از آن بهره نبریم؟ چرا با آموزش به افرادی كه با بیماران مصرفكننده در ارتباط هستند آمار اوردوز مواد را كم نكنیم؟
**چرا از سرمایه اجتماعی سلبریتیها استفاده نكنیم؟
این پژوهشگر اعتیاد میگوید: وقتی من واكنش سخنگویان نظام سلامت را به گفتههای مهناز افشار دیدم، یاد واكنشهایی افتادم كه در مورد علی دایی و صادق زیباكلام و دیگر سلبریتیهایی كه برای زلزله كرمانشاه وارد عمل شده بودند، صورت میگیرد. این واكنشها برای چیست؟ وقتی ستاد بحران كشور به دلیل كمبود امكانات یا اعتبارات یا هر دلیلی كه حتی شاید هم موجه باشد نمیتواند از پس مشكلی كه ایجاد شده بر بیاید، چرا نباید از سلبریتیها برای حل مشكل استفاده كرد؟ این چه استدلالی است كه میگویند سلبریتیها باید بروند كار خودشان را بكنند و در امور دیگر دخالت نكنند. اگر سرمایه اجتماعی و قدرتی دارند كه از آن میتوان برای حل مشكلی استفاده كرد، چرا نباید از آن بهره ببریم؟
**چرا نظام سلامت در برابر اظهارنظر محجوب سكوت كرد؟
بینازاده به نكته دیگری هم اشاره میكند كه به نظرش از اهمیت زیادی برخوردار است، او میگوید: اگر نظام سلامت این قدر نسبت به ورود غیرمتخصصها به این حوزه حساس است و معتقد است كه حرف حتماً باید از دهان متخصص خارج شود تا معتبر باشد، پس چرا وقتی یك نماینده مجلس كه قطعاً تخصصی خارج از دایره پزشكی دارد، میگوید كه «معتادان بیمار نیستند، بلكه مجرم و عشرتطلب هستند» و بهدفعات هم این موضوع را در مصاحبهها و تریبونهای عمومی مطرح میكند و بر آن تأكید دارد، صدایی از نظام سلامت كشور بلند نمیشود؟ چنین اظهارنظری كه اساس رویكرد نظام سلامت را در حوزه اعتیاد زیر سؤال میبرد.
**نظام سلامت آنجا كه باید اعتراض كند، سكوت میكند و جایی كه باید تأیید كند، تنبیه میكند
این پژوهشگر اعتیاد این سؤال را مطرح میكند كه چرا نظام سلامت در برابر اظهارنظرهایی كه یك كلیت را زیر سؤال میبرد و قطعاً مردود است سكوت میكند و حتی یك بیانیه هم صادر نمیكند و از او نمیخواهد كه در حوزهای كه تخصص ندارد وارد نشود و قضاوت در مورد بیمار بودن یا نبودن معتادان را به روانپزشكان كه با ساختمان مغز انسانها سر و كار دارند، واگذار كند؟ آن وقت، برای نظر مهناز افشار در مورد آمپول نالوكسان و ارتباطش با اوردوز كه یك موضوع جزیی در حوزه اعتیاد به حساب میآید و حرف غلطی هم نیست این همه بیانیه و واكنش نشان میدهند؟ یا مثلاً چرا وقتی دهها انسان به خاطر مسمومیت الكلی با متانول جان میبازند و روزنامهای مینویسد:«به جهنم كه مردند»، سخنگویان نظام سلامت ساكتاند و غرور پزشكیشان جریحهدار نمیشود؟ جالب است جایی كه باید اعتراض كند، سكوت میكنند و جایی كه باید تأیید كنند، تنبیه میكنند.
**چرا تهدید را به فرصت تبدیل نكنیم؟
تا چند روز پیش «نالوكسان» دارویی بود كه فقط پزشكان و متخصصان حوزه بهداشت و درمان آن را میشناختند و كاربردش را میدانستند اما حالا چند روزی است كه این نام برای مردم عادی هم آشناست و خیلیها میدانند كه این دارو ارتباطی با اعتیاد و اوردوز دارد. حالا كه این حساسسازی صورت گرفته است و توجهها به سمت این دارو جلب شده است، چرا تهدید را به فرصت تبدیل نكنیم و در مورد این دارو به مردم اطلاعرسانی نكنیم و طریقه استفاده از آن را به خانواده بیماران و افرادی كه در حوزه كاهش آسیب فعالیت میكنند، آموزش ندهیم!؟
گزارش از مرضیه نوری
**اداره كل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**
تهران- ایرناپلاس- ماجرای نالوكسان و مهناز افشار تنها نمونهای از برخورد با ظرفیتهای اجتماعی است كه اگر با تدبیر مسوولان و خود چهرهها درست بهكار گرفته شود، میتواند بسیاری از تهدیدات را به فرصت تبدیل كند. وزارت بهداشت نیز میگوید هنرمندانی كه میخواهند در زمینه انتقال پیامهای بهداشتی كمك كنند، محتوای پیام خود را با ما یا یك مرجع علمی بررسی كنند.