۱ بهمن ۱۳۹۷، ۸:۱۶
کد خبر: 83178131
T T
۰ نفر

عبور از پيچ برجام

۱ بهمن ۱۳۹۷، ۸:۱۶
کد خبر: 83178131
عبور از پيچ برجام

تهران- ايرنا-متاسفانه هر چه فشارهاي امريكا و تلاش‌هاي مثلث امريكا-اسراييل و اعراب تكفيري عليه ايران بيشتر مي‌شود، اختلافات داخلي كشور درمورد مسائل حياتي سياست خارجي و امنيت ملي مانند برجام، مذاكره با امريكا، لوايح مبارزه با پولشويي، كار با اروپا و امثالهم هم بيشتر مي‌شود.

سيدحسين موسويان در يادداشتي در روزنامه اعتماد، نوشته است: لذا به چهار موضوع مهم مورد دعوا اشاره مي‌كنم: 1- رابطه با اروپا: برخي معتقدند اروپا در مقابل ايران نقش پليس خوب و امريكا نقش پليس بد را بازي مي‌كند. بر اساس اين ادعا، دست اروپا در دست امريكا است، ازپشت به ايران خنجر مي‌زند و خلاصه بايد گفت‌وگوي با اروپا را هم قطع و بساط روابط را جمع كرد! حقيقت اين است كه منافع اروپا در روابط با امريكا حياتي و استراتژيك است و لذا بايد از اروپا در حد منافع اروپا توقع داشته باشيم. البته اين موضوع در مورد روسيه، چين و هند هم صدق مي‌كند. از ابتداي خروج امريكا از برجام، بارها نوشتم كه اروپا اراده سياسي را براي حفظ برجام دارد اما ظرفيت آن را ندارد. به نظرم از ابتدا توقعات غيرواقع‌بينانه از اروپا مطرح شده و لذا در افكار عمومي هم توهمات بي‌اساسي در مورد توان اروپا به وجود آمده است. اختلاف اروپا و امريكا در مورد برجام واقعي و جدي است اما اختلافات اروپا با ايران در مورد ساير موضوعات مانند بحران‌هاي منطقه، آزمايش‌هاي موشكي، تسليحات، ايدئولوژي و غيره خيلي گسترده‌تر و جدي‌تر است.

2- مذاكره ايران با امريكا: با وضع فعلي شرايط داخلي، مذاكره با دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا موجب تعميق شكاف‌ها و اختلافات داخلي شده و روند ازهم‌گسيختگي داخلي را تقويت مي‌كند. مباحث جاري درمورد برجام و قطعنامه 598، لايحه پولشويي و... نمونه‌هاي روشني است كه نشان مي‌دهد وضعيت داخلي ما به‌گونه‌اي است كه هر مذاكره و توافقي چه خوب يا چه بد، به موضوع اصلي كشمكش داخلي ‌و تفرقه و شكاف بيشتر تبديل خواهد شد.

شانس پايداري هر مذاكره‌اي با امريكا درباره يك مورد خاص، كم است چون دامنه اختلافات و مسائل دو كشور به يك يا دو موضوع محدود نمي‌شود. گفت‌وگوي جامع با امريكا در صورتي ممكن خواهد بود كه در ايران، ابتدا راس نظام و بعد همه نهادهاي كليدي متفق، هماهنگ و متحد در اين زمينه عمل كنند و يكي ديگري را خنثي يا متهم به خيانت يا وطن‌فروشي نكند. هر مذاكره‌اي ممكن است به توافق يا به شكست برسد. اگر به توافق برسد، هم امتياز گرفته مي‌شود و هم امتياز داده مي‌شود. امتياز يك‌طرفه غيرممكن است. بنابراين هر نوع توافق احتمالي هم هزينه خواهد داشت و هم فايده. شرايط داخلي بايد به‌گونه‌اي باشد كه همه در هزينه‌ها و هم در فوايد شريك باشند و مسووليت بپذيرند. ضمنا همين مساله در مورد داخل امريكا هم صدق مي‌كند. هر توافقي بايد با حمايت دولت، ‌كنگره و دو حزب اصلي دموكرات و جمهوريخواه باشد، در غير اين صورت پايدار نخواهد ماند. ترامپ مذاكره براي معامله مي‌خواهد، اما مشاور امنيت ملي، وزير خارجه و اكثريت كنگره چنين چيزي را نمي‌خواهند.

3- خروج از برجام: همان‌طور كه اجراي برجام با تصميم همه اركان كليدي نظام اعم از مجلس، دولت، شوراي امنيت ملي و در راس آن مقام معظم رهبري صورت گرفت، آتش زدن برجام هم بايد قاعدتا همين مسير را طي كند. ضمن اينكه طبق قانون اساسي، شخص مقام معظم رهبري به تنهايي اختيار كامل دارند. منتها سابقه رهبري ايشان نشان مي‌دهد كه در موارد حساس، نظرشان عمدتا بر همفكري و تصميم جمعي بوده است. بنابراين سبقت بر رهبري مجاز نيست.

اما متقاضيان خروج از برجام به يك نكته كليدي عنايت كنند كه خروج ايران از برجام به معني قابليت بازگشت 6 قطعنامه قبلي شوراي امنيت است كه در دوران رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل رسيد. آن 6 قطعنامه بدون مذاكره و توافق با ايران آن هم با اجماع هر پنج قدرت جهاني تصويب و اعمال شد و بعد هم منوط به اجراي برجام و قطعنامه 2231 شوراي امنيت، لغو شد.

طبق اين قطعنامه‌ها:
اولا: كليه فعاليت‌هاي غني‌سازي، آب سنگين، موشكي، تجارت تسليحاتي و... ايران بايد معلق شود آن هم به مدت نامعلوم و تا زماني كه قدرت‌هاي جهاني به ايران بتوانند اعتماد كنند!

ثانيا: تحريم‌ها با اجماعي جهاني اعمال شد،
ثالثا: ايران در فصل هفت منشور سازمان ملل قرار گرفت و به عنوان تهديد صلح و امنيت بين‌الملل تلقي شد و...

در حقيقت يك فرضيه اصلي ترامپ درمورد خروج امريكا از برجام اين بود كه ايران هم خارج خواهد شد و هر 6 قطعنامه قابليت بازگشت مجدد خواهند يافت. امروز هم همه تلاش امريكا و اسراييل و عربستان و متحدانش اين است كه شرايط به‌گونه‌اي باعث خروج ايران از برجام شود.

4- احتمال حمله نظامي امريكا به ايران: قبلا مكرر گفته‌ام كه ترامپ شخصا دنبال معامله است و نه حمله نظامي. اكثريت دو حزب بزرگ و كنگره امريكا هم با حمله نظامي به ايران و اصولا هر جنگ جديد امريكا در خاورميانه مخالف هستند. اروپا و روسيه و چين و اكثر كشورها هم مخالف چنين سناريويي هستند. اسراييل، عربستان و متحدان امريكايي‌شان كه در برخي پست‌هاي حساس در واشنگتن هم در قدرت هستند، به دنبال ايجاد سناريويي هستند كه ترامپ را در اين دام گرفتار كنند. لذا بايد مراقب بود كه بهانه به دست آنها داده نشود. ضمنا هر چه شرايط داخلي ترامپ بدتر شود، احتمال به‌راه انداختن يك جنگ براي خروج از بحران داخلي افزايش پيدا مي‌كند. سابقه تاريخي نشان مي‌دهد وقتي رييس‌جمهور امريكا وارد يك جنگ خارجي مي‌شود؛ پرونده‌هاي داخلي عليه او به تعليق در مي‌آيد. نكته اول و آخر هم اينكه مهم‌ترين عامل مقابله با تهديدهاي فعلي، همدلي، وحدت ملي و همكاري ملي است. لذا معتقدم با توجه به موارد فوق، براي تحقق اين مهم چاره‌انديشي شود.

*منبع: روزنامه اعتماد،1397،11،1
**گروه اطلاع رساني**1893**9131
۰ نفر