۴ اسفند ۱۳۹۷، ۹:۱۴
کد خبر: 83218920
T T
۰ نفر

چرا خاورميانه؟؟!! - كيومرث يزدان پناه درو**

۴ اسفند ۱۳۹۷، ۹:۱۴
کد خبر: 83218920
چرا خاورميانه؟؟!! - كيومرث يزدان پناه درو**
چرا خاورميانه تا اين حد ناامن است؟چه عواملي باعث برهم زدن نظم منطقه و آرامش مسلمانان اين حوزه بزرگ و حساس ژئوپليتيكي است؟!اين گرفتاري ها ريشه چقدر ريشه داخلي دارد و نقش قدرت هاي خارجي در آن چه ميزان است؟ و آيا چشم اندازي براي برون رفت از اين وضعيت متصور است؟اين ها پرسش هايي است كه ذهن نخبگان و ناظران مسائل خاورميانه را سال هاست درگير خود كرده است.
واقع امر اين است كه خاورميانه گرفتار بلاهت هاي فراواني درعرصه هاي مختلف است كه درك آن نياز به كالبد شكافي رفتاري حكومت هاي منطقه و سيستم هاي غلط امنيتي حاكم در آن دارد.براي اينكه بدانيم چه عواملي باعث كشاندن اين كشورها به وضعيت كنوني شده است؟ بايد دو رويكرد را مد نظر قرار دهيم.
رويكرد اول؛ بيش از آنكه متوجه مسائل و عوامل داخلي باشد، بيشتر عوامل بيروني را دخيل مي داند.‏ مفاهيمي مانند استعمار، استثمار درمركز تحليل اين رويكرد قرار دارد.استعماري كه تئوري سلطه جهاني خود را در نظريه نفوذ دائمي در مناطق خاص مي بيند و بر مبناي اين رويكرد همواره به دنبال وابسته كردن ديگران است.
كساني كه اين رويكرد را در كانون رهيافتهاي خود قرار مي دهند اعتقاد دارند كشورهاي توسعه يافته با استعمار و استثمار كشورهاي كمترتوسعه يافته منابع آنها را استخراج و غارت مي كنند و اتفاقا همين منابع زمينه ساز خيز اقتصادي و دگرگوني اجتماعي و توسعه سياسي اين كشورها شده است.
از سوي ديگر دگرگوني اجتماعي وتوسعه سياسي و اقتصادي باعث شده شكاف ميان كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي كمتر توسعه يافته افزايش يابد وكشورهاي كمتر توسعه يافته دست شان براي كمك به سوي كشورهاي سلطه گر با محوريت امريكا دراز باشد.با اين حال كشورهاي ثروتمند منطقه خاورميانه تا به امروز متوجه عمق فاجعه از سوي قدرت هاي بزرگ نشده اند وهمچنان گرفتار استراتژي 'طعمه ترسوي' آنها هستند.اين كشورها هيچ گاه نتوانستند به دولتي قوي تبديل شوند و بتوانند حاكميت خود را در قلمرو خود گسترش دهند. نتيجه اينكه امروزه كشورهاي واقع در اين منطقه گرفتار معضلات عميق امنيتي و درگير مسائل ومشكلات داخلي خود هستند.
اين يك سوي ماجراست؛برخي از نخبگان سياسي اين نظريه را ابزاري ساختگي براي گريز از پذيرش مسئوليت ها مي دانند. بويژه نخبگاني كه در هرم قدرت جايي ندارند، اعتقاد دارند حكومت هاي خاورميانه با سوء استفاده ازاين نظريه، ضعف هاي مديريتي خود را مي پوشانند.‏
رويكرد دوم كه بيشتر انتقادي است، ريشه رخدادهاي امنيتي، سياسي، اقتصادي، نظامي، اجتماعي و فرهنگي را در داخل كشورها مورد جستجو قرار مي دهد.
ساخت اجتماعي، توان مديريتي نخبگان سياسي، سطح آگاهي مردم و... از عناصر اساسي اين رويكرد است.در واقع اين رويكرد بيش ازآن كه رويدادها را به بيرون كشور نسبت دهد، نگاهي انتقادي به درون جامعه داشته و ريشه اكثر رويدادها ومصائب را داخلي مي پندارد.اين رويكرد؛ ساختار قبيله ‏اي و حاكميت نگرش پوپوليستي، ناتواني نخبگان درمديريت و هدايت كشورهاي خود را ازعوامل اساسي آسيب ها و مشكلات منطقه مي داند.
طبعا هر كدام از اين دو رويكرد بهره اي از واقعيت را به خود اختصاص مي دهند و نمي توان به طور مطلق يكي از اين رويكردها را مبنا و معيار كامل و جامع قرار داد. با اين حال و با در نظرداشت اين رويكردها وضعيت كشورهاي خاورميانه براي آينده كماكان غبارآلود است. در منطقه خاورميانه تنها تركيه است كه با وجود مسائل اقليت ها ومشكلات داخلي، توانسته پوست اندازي حداقلي داشته باشد و به يك رشد اقتصادي نسبي دست يابد. عراق وليبي فعلي قربانيان بزرگ'بي دركي ژئوپليتيكي'رهبران خود شده اند. مطابق رويكرد اول، بروز بحران در كشورهاي خاورميانه اتفاقي نيست، بلكه قويا ريشه در رفتارهاي غيرمتعارف رهبران كشورهاي منطقه دارد.‏ در چنين شرايطي كشورهاي غربي مثل گرگ هاي درنده مترصد خطاي چوپان اند تا بي محابا به گله بزنند.
اينكه امروزه عربستان محور توجه غرب وآمريكا واسرائيل قرار گرقته وسران اين كشورها در سالهاي اخير اخير بارها به عربستان آمده اند تا مثلا بن بست امنيتي منطقه را حل كنند، نشانه پختگي يا متمايز بودن رياض نيست. اين رويه را شاه ايران، صدام عراق، قذافي ليبي، حسني مبارك و...نيز تجربه كردند.
تمام تحولات منطقه ما كه درحال حاضرعربستان درآن يكه تازي مي كند، نشان مي دهد كه افتادن در وضعيت كنوني ريشه بيروني اوليه ندارد. دست كشورهاي توسعه يافته دراين وضعيت به شكل ثانوي دخيل است و قبل ازهر چيز وضعيت كنوني درخاورميانه ريشه در داخل خود همين كشورها دارد كه رهبران آن نمي توانند واقعيات دروني خود را به درستي درك كنند.
بسياري ازكشورهاي منطقه خاورميانه براي خروج ازوضع موجود پنج سال آينده نيازبه پوست اندازي دارند. عربستان در راس اين هرم قرار دارد. جمهوري اسلامي ايران هم اگرچه صاحب اصولي متفاوت نسبت به اعراب منطقه است و از موقعيتي مستقل به مسيرخود ادامه مي دهد، اما براي پرهيز از مواجهه با گسل هاي ژئوپليتيكي نياز به پوست اندازي دروني درابعاد مختلف دارد.
** استاديار جغرافياي سياسي دانشگاه تهران