۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۲۲:۱۰
کد خبر: 83228704
T T
۰ نفر
ماجرای موضعگیری اخیر سروش درباره امام خمینی(ره) چه بود؟

تهران– ایرناپلاس– انتشار بخش كوتاهی از سخنان عبدالكریم سروش در تمجید از امام خمینی(ره)، انعكاس گسترده ای در فضای مجازی داشته و بسیاری را به تعجب وا داشت، اما واقعیت این سخنان چه بود؟

*سروش در دهه 70: امام خمینی، «پرچمدار عزت مسلمین»

در مراسم ترحیم مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، در حسینیه ارشاد در سخنرانی خود با عنوان «آنكه به نام، بازرگان بود نه به صفت»، امام خمینی را «پرچمدار عزت مسلمین» خواند. عبدالكریم سروشِ دهه شصت - كه بذر امید بخشی از نیروهای مذهبی انقلابی بود-، نسبتی با وضعیت امروز خود ندارد.

شب گذشته انتشار یك فایل كوتاه سه دقیقه‌ای از عبدالكریم سروش، همه نگاه‌ها را به سمت كسی سوق داد كه در طول دهه هفتاد و هشتاد، سخنرانی‌ها و درس‌گفتارهایش از مهم‌ترین محمل‌های تحركات علمی حوزه و دانشگاه بود.


عبدالكریم سروش در این سخنرانی كه یكشنبه 24 فوریه 2019 در «منلوپارك كالیفرنیا» و در مجموعه درس‌‌گفتار «دین و قدرت» برگزار شد، با بیان دو مقدمه درباره درگذشت همسر مرحوم دكتر علی شریعتی (پوران شریعت رضوی) و نیز درگذشت‌ آیت‌الله محمد مؤمن، به بحث اصلی درباره انقلاب اسلامی پرداخت. دكتر سروش سخنان اصلی را با شعری از فروغ فرخزاد آغاز كرد:

چون جنینی پیر، با زهدان به جنگ

می‌درد دیوار زهدان را به چنگ

زنده، اما حسرت زادن در او

مرده، اما میل جان‌دادن در او

و سپس با اشاره به این شعر گفت: انقلاب زاده شد اما حسرت زادن در او باقی‌ مانده است و همانند جنینی پیر است كه هنوز بالغ نشده است تا متولد شود و حقیقت خود را آشكار كند و از حالت جنینی بیرون بیاید.

در ادامه سروش به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد: انقلابی كه شد، خوب شد یا بد شد؟ انقلاب اجتناب‌پذیر بود یا اجتناب‌ناپذیر؟



*انتخاب بین شاه و امام(ره)

او سپس در پاسخ به این پرسش كه «اگر امروز شما را بین شاه و امام خمینی مخیر كنند، كدامشان را می‌پذیرید؟»، گفت: «اگر فرض كنیم كه هیچ اختیاری نداشته باشیم، جز اینكه یا شاه یا آقای [امام] خمینی یكی را انتخاب كنیم، بنده صد در صد آقای[امام] خمینی را انتخاب می كنم. برای اینكه آقای [امام] خمینی، مردمی‌ترین رهبری بود كه در تاریخ این كشور ظهور كرد. شما فقط كافیست كه استقبال از او و بدرقه او را ببینید. ما در تاریخ ایران هیچ رهبری را نداریم كه این طور در دل مردم جا داشته باشد. شاه كه هیچ، پدرجد شاه هم خواب این‌جور پشتیبانی مردمی را نمی‌دیدند. مردم به هرحال یك چیزی دیده بودند، نشان یك عشقی بود، نشان یك عاطفه‌ای بود كه معطوف به یك رهبری می‌شد كه دوستش داشتند؛ در او چیزی دیده بودند. [امام] خمینی باسوادترین رهبر این كشور بوده تا كنون؛ از ایام اولیه حكومت هخامنشیان تا روزگار حاضر هیچكس به لحاظ علمی به پای او نمی‌رسید.



چرا؟ برای اینكه اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود، فلسفه هم خوانده بود. شاه قبل از آقای [امام] خمینی كه بود؟ یك جوان 20 ساله كه از سوئیس بلند شد آمد ایران پادشاه شد. بعد از پادشاهی‌اش كه درس و مكتب و مدرسه‌ای نبود؛ قبلش هم حداكثر یك دیپلم، اگر آن دیپلم را هم داشت، من خبر ندارم. سوادی نداشت. پادشاهان قبل از او چی؟ این را تواریخ برای ما نوشتند، اینها خواندن و نوشتن بلد نبودند. انقدر فاصله زیاد است كه لازم نیست ما بخواهیم شواهد تاریخی بیاوریم. نه فقط در ایران، شما سراغ پادشاهان انگلستان و فرانسه بروید، این‌ها آدم‌های بافكر، با علم و با سوادی نبودند. در تاریخ ما آقای [امام] خمینی واقعاً یك نمونه‌ بی‌نظیر بود در مقام حكومتداری. [امام] خمینی سابقه خوبی داشت. در گذشته او هیچ چیز ناپاكی وجود نداشت. نه مال مردمی را خورده بود. نه آدمی را كشته بود. نه تجاوزی به حق كسی كرده بود. هیچكدام این‌ها نبود. مرد شجاعی بود. ما آدم شجاع در تاریخ خودمان كم داشتیم. آدم قلدر داشتیم، ولی شجاعت یك فضیلت اخلاقی است. این غیر از این است كه شما زورتان زیاد باشد. نادرشاه هم آدم قلدری بود. ولی شجاعت اصلاً حرف دیگری است. اختناق و خفقانی كه در زمان شاه بود كه كسی جرأت سخن گفتن نداشت، یك كسی از قم [اشاره به امام خمینی] برمیخاست و فریاد می‌كشید و مقابل حكومت شاه می‌ایستاد و می‌گفت من سینه‌ام را برای سرنیزه‌های شاه آماده كرده‌ام، این چه میزانی از شجاعت لازم دارد؟ بین شاه یا [امام] خمینی اصلا جای مقایسه نیست. چه نسبت خاك را با عالم پاك؟ این كسانی كه الان مدعی رهبری خارج از كشور هستند تهی‌دست تهی‌مغز هستند. آخه شما یك چك خورده باشید بعد ادعای رهبری كنید.»



*آیا موضع سروش به امام(ره) تغییر كرده است؟

البته سروش در ادامه همین سخنرانی، با نقد نگاه فقهی امام، به بررسی تحولات چهاردهه اخیر می‌پردازد؛ اما همان بخش از سخنانش كافی‌ بود واكنش‌های متفاوتی و متضادی را در فضای عمومی همراه داشته باشد. با این وجود باید به این نكته توجه كرد كه نوع مواضع سروش در خصوص ماهیت انقلاب اسلامی و كاراكتر امام خمینی، همواره به همین سیاق بوده. در اوج اعتراضات انتخابات سال 88، با وجود انتشار نامه‌های متعدد از جانب شارح مولوی، وی در مجموع همین نگاه را نسبت امام خمینی داشت.



عبدالكریم سروش در مستند معرفت و مدارا كه شبكه BBC د خصوص شرح زندگی و تحولات فكری وی ساخت، در مورد ملاقات خود با امام در بهمن 57، با فراگیرنده خواندن شخصیت امام می‌گوید: «... در یك مدت كوتاهی حس كردم سر جای خودم میخكوب شدم» وی در ادامه به روایت جلسه‌ای كه با امام در مدرسه علوی داشت می‌پردازد.



با این اوصاف به نظر می‌رسد هرچند عبدالكریم سروش كه زمانی نقطه امید بخشی از نیروهای مبارز مذهبی، در جدال با گروه‌های چپ‌گرا؛ به‌مثابه آلترناتیو فكری مهم دوره استقرار جمهوری اسلامی شناخته می‌شد، مدتهاست از مقام تئوریسین نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی، به منتقد آن تبدیل شده‌ است، اما همچنان در مقام یك روشنفكر مذهبی راست‌كیش نمایانده می‌شود، تا به تعبیر خود حقیقت را به مسلخ مصلحت نكشاند.

*پشت صحنه موضع صریح سروش

جای انكار نیست كه مواجهه سروش؛ به‌عنوان كسی كه بالغ بر دو دهه در پی آشتی اسلام و لیبرالیسم، تئوری شریعت را قبض و بسط داده؛ با جریان راست افراطی جهانی سبب شده تا به آلترناتیوهای دروغین انقلاب اسلامی این نكته را تذكار دهد كه با وجود همه انتقادات همچنان بر جایگاه فقهی و مشروعیت سیاسی امام خمینی، باور دارد. نقد سروش به «نئولیبرالیسم مسلح»، اولین شعله از این وجه جدید از نگاه او بود.



از این منظر، سخنان اخیر سروش نه جای ذوق‌زدگی كسانی را دارد كه برای تأیید ماهیت انقلاب، برخلاف آنچه از آن دم می‌زنند، چشم به شبكه‌های خارجی دارند و نه جای آه و افسوس برای كسانی كه خود را متحیر از مواضع «فرصت‌طلبانه» سروش می‌خوانند. چه؛ هر دوی این گروه‌ها نشان داده‌اند كه اساسا عبدالكریم سروش را نه از معبر یافته‌هایش، كه از مسیر اطلاعات كانالیزه رسانه‌های رسمی و غیررسمی دنبال كرده‌اند. شاید بهترین پیشنهاد به هردوی این جریانات، دعوت آنها به مطالعه مواضع و آثار سروش و سایر روشنفكران و اندیشمندان، به تبعیت از آیه شریفه: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» باشد.

گزارش از: سید عمادالدین محمودی