گروه اطلاع رساني بنابه رسالت خبري ايرنا، به عنوان خبرگزاري رسمي نظام، دولت و مردم، به منظور ايجاد پل ارتباطي در مسير گسترش آگاهي سازي، با مروري بر برجسته ترين گزارش هاي پايگاه هاي خبري داخلي در طول شبانه روز گذشته، گزيده اي از اين گزارش ها را انتخاب و منعكس كرده است.
** كالابرگ برگشت؛ اين بار در نسخه الكترونيك!
پايگاه خبري تحليلي «تابناك» در گزارشي نوشت: با افزايش شديد قيمت كالاها در سال جاري و بحراني شدن قيمت بسياري كالاها و از آن فراتر، ناياب شدن برخي اقلام روزمره مانند رب گوجه يا محصولات سلولزي يا گوشت، تأمين اين اقلام و توزيع آنها در بازار با نسخههاي تنظيم بازار در دستور كار مسئولان قرار گرفت، اما نتيجه چيزي نبود كه انتظار ميرفت.
راهحلهايي مانند توزيع كوپني كالاها كه حتي براي متولدين دهه هفتاد هم آشناست. كوپنهايي كه سالها مورد استفاده بودند و اواخر نامشان «كالابرگ» شده بود. كالابرگي كه يك تفاوت مهم با كالابرگهاي قبلي دارد؛ كالابرگي كه قرار است الكترونيكي باشد.
اتفاقي كه فارغ از دايره شمول آن و مسائل حاشيهاي ديگر، بايد به زودي رقم بخورد، چون در قالب برنامه بودجه سال 98 ديده شده و زمان زيادي به لازم الاجرا شدن آن نمانده است؛ با اين ملاحظه كه ميدانيم لايحه بودجه بعد از تصويب در مجلس، به شوراي نگهبان خواهد رفت و بعد از تصويب در اين نهاد، ابلاغ و اجرا خواهد شد. فرايندي كه به نظر ميرسد، طي خواهد شد، چون تدبير كميسيون تلفيق لايحه بودجه براي بازگشت كالابرگ به عرصه وجود، تخصيص 14 ميليارد دلار ارز از منابع حاصل از صدور نفت است و علاوه بر آن، شيوه هزينه اين بودجه نيز در مصوبه مشخص شده است:
1- واردات يا خريد و حمايت از توليد داخل و توزيع كالاهاي اساسي، دارو، تجهيزات پزشكي و نهادههاي كشاورزي و دامي با نرخ ارز ترجيحي،
2- واردات و يا خريد توليدات داخل و توزيع كالاهاي اساسي، دارو و تجهيزات پزشكي و نهادههاي كشاورزي و دامي با نرخ ارز نيمايي و اختصاص مابهالتفاوت آن با نرخ نيمايي براي معيشت مردم و حمايت از توليد،
ساز و كار توزيع كالابرگ الكترونيكي؛ شيوهاي كه ميتواند بخشي از اشكالات وارد به نظام كالابرگ در گذشته را رفع نمايد، با اين ملاحظه كه استفاده از بستر الكترونيكي در كشورمان، در كنار مزاياي فراواني كه دارد، خود با آسيبها و اشكالاتي مواجه است. آسيبهايي كه ميبايست اميدوار باشيم براي مقابله با وقوعشان تدابيري انديشيده شود.
** پايان لاريجاني؛ او ديگر پارلمانتاريست نخواهد بود / راز موافقت آقاي رئيس با اين مصوبه چيست؟
پايگاه خبري تحليلي «نامه نيوز» گزارش داد: مصوبه امروز مجلس مبني بر ممنوعيت پارلماتاريستي بعد از سه دوره متوالي در واقع بليت عزميت لاريجاني از بهارستان به پاستور است.
مصوبه جديد مجلس همه ترديدها در مورد حضور علي لاريجاني در انتخابات 1400 را از ميان برد. مجلسيان صبح امروز نمايندگي مجلس بعد از سه دوره متوالي حضور در مجلس را ممنوع كردند و اين منع قانوني براي ادامه حضور لاريجاني در بهارستان بهترين فرصت براي عزيمت او به پاستور است. مصوبه مذكور از همين رو تاثير به سزايي در معادلات سياسي هر دو جريان اصلاح طلب و اصولگرا خواهد داشت.
اظهارات نقوي حسيني و قاضي پور در جلسه امروز مصداق همين مدعا است. نادر قاضيپور نماينده اروميه در تذكري شفاهي، گفت: پيشنهادي كه درباره ممنوعيت كانديداتوري 3 دوره متوالي نمايندگان مطرح و تصويب شد، فقط براي حذف فرد خاصي است تا به مجلس راه نيابد و رياست مجلس به دست او نيفتد.
وي ادامه داد: حذف حزب و افراد شاخص به ضرر نظام است، به احتمال زياد در شوراي نگهبان با اين پيشنهاد موافقت نميشود، نبايد نخبهكُشي كنيم، نظام به مغزها و افراد شاخص كه در عرصه سياست زحمات زيادي كشيدهاند نياز دارد؛ نخبهكُشي خواست آمريكا و رژيم صهيونيستي است.
پاسخ لاريجاني به اين تذكر آن بود كه « تصور شما درست نيست، آقاي تابش اعلام كرد كه قصد دارد چنين پيشنهادي را مطرح كند، بنده نيز مخالف نبودم، پيشنهاد مطرح شده حُسني نيز دارد و افرادي كه مدتي در مجلس حضور داشتند، استراحت ميكنند».
سيدحسين نقوي حسيني كه خود يكي از سه دوره اي هاي مجلس است و از مجلس هشتم تا كنون در بهارستان بوده، با كنايه به لاريجاني گفت: شما هم انشاءالله دور آخرتان است و دوره بعد استراحت ميكنيد. لاريجاني خطاب به او گفت: شما هم نفس راحتي ميكشيد.
نتيجه اين مصوبه اما روشن تر از اين حرف ها است. نه آنطور كه امثال قاضي پور نگران هستند نخبه كشي مي شود و نه آنطور كه لاريجاني مي گويد كسي استراحت مي كند. خود آقاي رئيس اول از همه به قوه اي ديگر كوچ خواهد كرد. هرچه باشد گمانه حضور او در انتخابات 1400 از مدت ها قبل مطرح شده و اين طور كه معلوم است شانس پيروزي اش نيز كم نيست.
** FATF را تصويب كنيم و ژنرال هاي اسرائيلي را تحويل بگيريم!
وبسايت خبري «عصر ايران» در اين گزارش نوشت: يكي از نقدهايي كه مخالفان الحاق ايران به FATF مطرح مي كنند اين است: طبق مفاد FATF اگر آمريكا يا اسرائيل خواهان استرداد هر كدام از شهروندان ايراني شوند، ايران بايد فرد مذكور را دست بسته تحويل دهد! سپس از افرادي مثل سردار قاسم سليماني نام مي برند و مي پرسند: اگر فرداي روزي كه به FATF ملحق شديم آمريكا قاسم سليماني را از ما خواست، موظفيم اين كار را بكنيم! در اين باره دو نكته حائز اهميت است:
1 - اصل موضوع دروغ است. استرداد در مقررات بين المللي، پليس و قواعد خاص خود را دارد و اين گونه نيست كه هر كشوري هر كسي را بخواهد بقيه موظف باشند او را تحويل دهند. مگر اكنون كه قريب به اتفاق كشورهاي جهان در FATF هستند، هر روز شهروندان يكديگر را از جلب مي كنند؟ اساساً FATF مكانيزمي براي مبادلات بانكي است نه استرداد مجرمين. كساني كه چنين تصوري دارند، فكر مي كنند نظام بين الملل نيز مانند برخي امور داخلي ايران است كه موازي كاري كنند و از يك سو با اينترپل و معاهدات دو جانبه در صدد استرداد مجرمين باشند و از ديگر سو، سيستم موازي ديگري به نام FATF براي همين منظور تأسيس كنند!
2 - به فرض اين كه اين دروغ، راست باشد و كشورهاي عضو FATF بتوانند به يكديگر اسم بدهند و شهروندان همديگر را جلب كنند. خب! اگر واقعاً چنين چيزي وجود دارد چرا ما عضو FATF نشويم و استرداد فرماندهان ارتش جنايتكار اسرائيل و بانيان آمريكايي تحريم ها عليه ايران را نخواهيم؟ چرا خودمان را از اين امتياز محروم كنيم؟
بقيه دلايل اكثر مخالفان FATF نيز در همين حد است ولي متأسفانه موضوعي به اين مهمي را جناحي كرده اند و سرنوشت ملتي را در هاله اي از ابهام فرو برده اند چون در صورت عدم تصويب FATF همين چند بانك خارجي هم كه برغم تحريم ها با ايران كار مي كنند، روابط شان را با كشورمان قطع خواهند كرد.
** انگيزههاي سياسي صدا و سيما
فرارو در گفتگو با محمدصادق جوادي حصار فعال سياسي نوشت: همواره عملكرد صدا و سيما در بزنگاههاي سياسي و اقتصادي مورد انتقاد كنشگران قرار داشته است و منتقدان تاكيد دارند كه مسئولان صدا و سيما با در اختيار قرار دادن تريبون اين رسانه ملي نقش به سزايي در تخريب دولت و تشديد جو رواني در سطح جامعه داشته است.
نمونه اخير آن هم در مسائلي مانند لوايح چهارگانه، شرايط اقتصادي، استعفاي محمد جواد ظريف و... به وضوح قابل مشاهده بود. به طوري كه مثلا در مسئله استعفاي وزير حتي مجريهاي برنامههاي مختلف با زير سوال بردن عملكرد شش ساله محمد جواد ظريف به نوعي اظهار نظر ميكردند كه اينگونه القا كنند كه وي طي اين مدت نه تنها عملكر مناسبي نداشته حتي در بعضي موارد بر خلاف منافع و مصالح كشور عمل كرده است و بايد به جاي استعفا، پاسخگو باشد.
از سوي ديگر عملكر صدا و سيما در خصوص مشكلات اقتصادي هم در نوع خود جالب توجه است. در شرايطي كه بدون شك بخش قابل توجهي از مردم با مشكلات عديده در خصوص معيشت خود مواجه هستند، طي اين مدت نه تنها نتوانستند از بار رواني جامعه بكاهند بلكه به عقيده بسياري از كارشناسان به طرق مختلف به نااميدي، خشم در سطح جامعه افزوده اند. اما چرا؟
در همين خصوص محمدصادق جوادي حصار تحليلگر مسائل سياسي عنوان كرد: «به نظر من اين قبيل رويكردهاي صدا و سيما اصلا عجيب نيست و اگر نگاهي به دورههاي قبل بياندازيد ميبينيد در هر دورهاي كه دولت باب ميل يك جريان خاص نبود، همين رويكردها در دستور كار صدا و سيما قرار ميگرفت. نمونه آن هم دولت آقاي خاتمي بود. ولي در شرايط كنوني و اتفاقاتي كه به عنوان مثال بعد از استعفاي آقاي ظريف رخ داد، به حدي سريع و تاثيرگذار بود كه به نظر من با خود حساب كرده بودند اگر عكسالعمل فوري از جانب مخالفان آقاي ظريف و برجام صورت نميگرفت، استعفاي ايشان تبديل به يك پيروزي براي آقاي ظريف و دولت خواهد شد؛ لذا سعي كردند تا حد امكان مانع از اين اتفاق شوند.»
وي ادامه داد: «بنابراين تلاش كردند اينگونه القا كنند كه استعفاي آقاي ظريف يك نمايش بوده و به همين دليل حتي خواستند با لوده بازي از اهميت ماجرا بكاهند و بر روي دلايل اصلي آن سرپوش بگذارند. اما همانطور كه عرض كردم اين قبيل اقدامات صدا و سيما اصلا تازگي ندارد و در ادوار مختلف همين رويكرد را داشته است و به نظر من در هر دوره هم كاملا به صورت ماموريتي عمل كرده تا به نفع يك جريان خاص دولت را تخريب كند و زير سوال ببرد. آنقدر اين مسئله تكرار شده كه الان اين مسئله براي مسئولان صدا و سيما تبديل به نوعي رسالت و انگيزه شده است.»
جوادي حصار در پايان تاكيد كرد: «اما الان مشكل ما با رسانه ملي اين است كه انتقادهاي آنها از دولت غرق در يكجانه گري و افراط است و باقي نهادها يا از انتقاد ايمن مانده اند يا در خصوص آنها كاملا تفريط ميشود. مشكل اين است كه الان صدا و سيما هر آنچه دولت انجام ميدهد را سياه ميبيند و عملكرد باقي نهادها برايش سفيد است. به نظر من الان صدا و سيما بايد اولين اقدامي كه انجام دهد اين باشد كه اعتماد از دست رفته مردم به اين سازمان را مجددا بازگرداند. در گام دوم سعي كند اعتماد از دست رفته ملت به حاكميت و دولت را بازگرداند. اما متاسفانه چنين ارادهاي در ميان مسئولان صدا و سيما ديده نميشوند و همچنان اصرار به رفتارهاي جناحي و راديكال دارند.»
** حمله به ظريف پس از رد استعفا
وبسايت خبري تحليلي «فرارو» در اين گزارش آورده است: بحثهايي حاشيهاي پيرامون استعفا محمد جواد ظريف وزير امور خارجه همچنان ادامه دارد. منتقدان ظريف پس از رد استعفاي او توسط رئيس جمهور حالا اين استعفا را زير سوال ميبرند و از زمان آن استعفا انتقاد ميكنند. در همين راستا 15 نماينده مجلس درخواست سوالي را از محمدجواد ظريف به هياترئيسه مجلس تقديم كردند.
استعفاي ظريف با مخالفت حسن روحاني رييس جمهور و حتي سرلشكر قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس روبه رو شد. ظريف روز چهارشنبه به سركار خود بازگشت. حالا ظريف با انتقادهايي از جناح اصولگرايان روبه رو شده است. انتقاد اين است كه چرا او در آن مقطع زماني استعفا داده است.
در اين راستا 15 نماينده مجلس درخواست سوالي را از محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه در مورد استعفاي جنجالياش و به حاشيه بردن دستاورد سفر بشار اسد به هياترئيسه مجلس تقديم كردند. در نامه اين نمايندگان خطاب به محمدجواد ظريف آمده است: «حداقل تدبير و توجه به منافع ملي اقتضا ميكرد اين گونه دستاورد مربوط به ديدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب و رئيسجمهور را تحتالشعاع حاشيهسازي مربوط به استعفا قرار نميداديد.»
همچنين فراكسيون مستقلين ولايي از محمد جواد ظريف وزير امور خارجه براي حضور در جلسه اين فراكسيون دعوت كرده است. پيش بيني ميشود كه اين جلسه در صورت برگزاري به ماجراي استعفاي ظريف بپردازد. فراكسيون مستقلين ولايي فراكسيون ميانه رو مجلس شوراي اسلامي است كه بيشتر تحت نظارت علي لاريجاني عمل ميكند.
در همين راستا نصرالله پژمانفر نماينده مشهد در مجلس شوراي اسلامي درباره استعفاي ظريف اظهار كرد: «حتما لازم است به اين مساله پيشآمده پرداخته شود و آقاي ظريف توضيح دهد چرا چنين اقدامي را آن هم دقيقا در شامگاه ديدارهاي بشار اسد با رهبر انقلاب و رئيسجمهور انجام داده است.»
اما در كنار اين اظهارات، تحليلها ابوالفضل ابوترابي نماينده نجف آباد در مجلس ميگويد كه دولت در مقابل جريان مقاومت جبهه گرفته است. او مدعي شده است كه چند ماه پيش عباس عراقچي معاون سياسي وزارت خارجه و دست راست ظريف در مذاكرات هستهاي نامهاي به رهبر انقلاب نوشته است.
به گفته ابوترابي «از نامه آقاي عراقچي به رهبر انقلاب و حتي قبلتر از آن، نامه آقاي جهانگيري و تعدادي از وزرا به رهبر انقلاب تا استعفاي آقاي ظريف يك جريان است كه تبعات اقدامات آنها نگاه وادادگي مقابل غرب را در مقابل جبهه مقاومت ايجاد كند.»
** چرا جبهه پايداري خود را زير عباي آيتالله پنهان ميكند؟
وبگاه خبري «خبرآنلاين» با بيان اينكه «بهرهبرداري سياسي از چهرههايي كه اهل سياستورزي نيستند» گزارش داد: عناصر جبهه پايداري در قالب مخالفت با دولت اين روزها براي آشوب و تنش زايي در كشور تلاش مي كنند، افراط آنها به قدري است كه برخي تحليلگران اقدامات اين جبهه را مشكوك مي دانند.
پايداري از همان روز اعلام موجوديت تلاش كرد تا خود را جرياني انقلابي و بي پروا در مقابل انحرافات نشان دهد. بي ملاحظگي و بي پروايي در عرصه سياسي از خصايص بارز اين جريان بود كه مي خواست شجاعتش را در خط شكني و به هم ريختن آرايش هاي مرسوم به رخ بكشد، نكته آنكه همه اين اقدامات را در پوشش ديانت و فقاهت انجام مي داد.
* اقدامات راديكال در پوشش فقاهت
اصرار عجيب اعضاي اين جبهه آن بود كه تصميمات خود را قبل از اجرا به تأييد شوراي فقها شامل آيت الله مصباح يزدي و آيت الله خوشوقت و يك عالم ديگر -كه هيچ گاه نام او را اعلام نكردند- مي رسانند و همين را ملاك و معيار شرعي بودن اجراي تصميمات شان اعلام مي كردند. البته بعد از درگذشت آيت الله خوشوقت، شوراي فقهاي جبهه پايداري در شخص آيت الله مصباح يزدي خلاصه شد.
* سير صعودي انتقاد و نارضايتي اصولگرايان به پايداري
مواضع راديكالي پايداري گرچه در روزهاي نخست براي برخي رسانه ها جذاب و سرگرم كننده بود اما بعد از مدتي صداهاي انتقادي را در اردوگاه اصولگرايي بلند و بلندتر كرد؛ اوج آن زماني بود كه اصولگرايان براي انتخابات مجلس نهم سازوكار جبهه متحد اصولگرايان را طراحي كردند اما پايداري ها زير بار پيوستن به آن نرفتند، به همين علت سير صعودي انتقادها شدت يافت.
* جدايي همراه با پشيماني چهره ها از پايداري
هفت و نيم سال از آن تاريخ مي گذرد و در اين مدت روز به روز پايداري بيشتر ماهيت خود را نشان داد. خيلي چهره ها كه از بنيانگذاران اين مجموعه بودند با توجيه هاي مختلف راه خود را جدا كردند. در اين جمع كساني بودند كه اعتقاد دارند پايداري از اعتبار و جايگاه سياسي آنها سوء استفاده كرد. البته آيت الله مصباح نيز گويا ديگر ارادت گذشته خود را به پايداري ندارد، البته مرز روشني را نيز بين خود و پايداري نكشيده است.
* تكرار تاريخ مي شود؟
اين براي اولين بار در تاريخ معاصر كشور نيست كه عده اي عناصر مشكوك خود را به شخصيت هاي عاليقدر ديني و معنوي نزديك مي كنند تا در ذيل نام اين بزرگان حركات ناصواب شان عليه منافع و مصالح ملي پنهان بماند. چريك هاي فدايي خلق به آيت الله شريعتمداري و عناصرمرموزي همچون مظفر بقايي به آيت الله كاشاني نزديك شدند و بعدها سازمان مجاهدين خلق براي نزديك نشان دادن خود به آيت الله طالقاني بود كه مرحوم طالقاني در خطبه هاي آخرين نمازجمعه خود مرز پررنگي بين خود با مجاهدين خلق (منافقين) كشيد و شايد به همين دليل امام او را ابوذر زمان ناميد.
آيت الله مصباح يزدي از علما و استاتيد برجسته حوزه علميه قم و عضو جامعه مدرسين است اما در عين حال پدر معنوي جبهه پايداري نيز محسوب مي شود. حتي مردم گرچه حجت الاسلام آقاتهراني را به استاد اخلاق مي شناسند اما او امروز دبيركل جبهه پايداري است. اما با اين اوصاف بايد منتظر ماند و ديد آيا تاريخ در حال تكرار است و عناصري مشكوك خود را به علماي دين و اخلاق نزديك كردند تا عليه منافع و مصالح ملي اقدام كنند؟
** مشكل مردم ما، تلگرام اونهاست؟
پايگاه خبري «عصرايران» گزارش داد: چند صباحي است كه دوباره تلگرام از نگاه برخي مسئولان به مشكل اصلي مردم تبديل شده است و ديروز آيتالله موحديكرماني در خطبههاي نمازجمعه تهران عنوان كرد:« ادامه فعاليت پيامرسان تلگرام كه موجب سلطه اجانب ميشود طبق صحبت صريح قرآن حرام بين است».
حاجتي امامجمعه اهواز نيز گفته بود آذري جهرمي بايد در دادگاه پاسخگو باشد. پيش از اين قوه قضائيه نيز مشابه اين سخنان را به زباني ديگر مطرح كرده بود. هفته پيش جواد جاويدنيا معاون امور فضاي مجازي دادستان كل كشور از شكايت دو هزار نفر از مردم اهواز و دادستان كل كشور از وزير ارتباطات خبر داد... همه راهها فعلاً به يك نفر ختم مي شود: آذري جهرمي وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات.
آيت الله موحدي كرماني 87 سال دارد، امامجمعه اهواز 52 سال و وزير ارتباطات تنها 37 سال. شايد همين اعداد تفاوت نگاه نسبت به تكنولوژي را در ايران تا اندازهاي روشن كند اما منتقدان جوان و كمسن و سال، آقاي جهرمي هم كم نيستند. كساني كه اتفاقاً در شبكههاي مجازي حضور دارند اما هم زمان وزير را شماتت ميكنند كه چرا اين فضا را كنترل نميكند.
در همه جاي دنيا نظارت وجود دارد هر كشوري بر اساس سياستها و ابزارهاي مختلف، امكان استفاده يا عدم استفاده از برخي ظرفيتهاي اينترنت را ميدهد. در اينكه لازم است نظارتهايي براي اثرات منفي شبكههاي اجتماعي وجود داشته باشد كمتر كسي ترديد دارد. شيوع فعاليت هاي غيراخلاقي و خرافي و مخرب در اين شبكههاي غيرقابل انكار است اما انگار دغدغه اصلي، كاركرد اطلاع رساني اين شبكههاست.
فناوري به تنهايي نه خوب است، نه بد است و نه بيطرف است. قطعاً مخاطراتي دارد اما راهش قهر كردن با آن نيست، بستن فضا نيست. ما هم ببنديم و حصار بكشيم، ميشود وزير را به دادگاه برد، استيضاح كرد، به زندان افكند و احساس ظفرمندي كرد اما با همان لحن احمدينژاد ميشود پرسيد:« واقعاً مشكل مردم ما، تلگرام آنهاست؟
** افشاگري وزير ارتباطات در نيمه شب؛ يك ميليون رأي تقلبي به نفع «برنده باش» گلزار و عليه «نود» عادل فردوسي پور!
تارنماي خبري «تابناك» گزارش داد: جشنواره جام جم كه محل انتخاب برترينهاي صداوسيما بر اساس آراي مردمي است، بستري براي يك رسوايي شده است. ماجرا از آن جا آغاز شد كه يكباره در نظرسنجي صدها هزار رأي به سبد آراي برنامه «برنده باش» افزود شد و اين برنامه يكباره به جاي «نود» در نظرسنجي مردمي به عنوان محبوبترين برنامه تلويزيون، جايگاه نخست را به دست گرفت.
مهمترين نشانه كه شايد به نوعي گاف اساسي و عامل رسوايي بود، پيامك بازگشت به شماري از شهروندان بود كه تأكيد داشت آنها به «برنده باش» رأي دادهاند يا رأيشان به «برنده باش» تغيير كرده است! امروز در هر شبكه اجتماعي، طيف وسيعي از مردم با انتشار تصوير پيامك دريافتي خود، نسبت به اين اتفاق اعتراض كردند. در واكنش، ساعاتي پيش، نظرسنجي براي بررسي توسط مسئولان ارشد صداوسيما متوقف شد.
در ادامه، دبير جشنواره جام جم در توجيه اين رسوايي گفت: «مورد حمله سايبري قرار گرفتيم... اين حمله در ساعت 24 پنجشنبه نهم اسفندماه اتفاق افتاد... » اما كاربران در توييتر از وزير ارتباطات خواستند، دقيقاً به مردم گزارش دهد در پس پرده چه اتفاقي رخ داده است؟ محمدجواد آذري جهرمي، در گزارشي افشاگري كرده و با انتشار نمودار دستكاري در آراي مردمي نوشته است: «تصاوير زير، گوياي بخشي از اتفاقاتي است كه در نظرسنجيِ انتخاب محبوبترين برنامه سال صداوسيما، رخ داده است.»
بر اساس اين نمودارها، از ساعت يك تا پنج بامداد روز يازده اسفند، بيش از يك ميليون رأي با دستكاري در آرا به آراي برنامه «برنده باش» اضافه شده و اين اتفاق نشان ميدهد بر خلاف ادعاي دبير جشنواره جام جم، آرا از ساعت 12 شب گذشته ايزوله نشده و گروهي كه مسئول تقلب در آراي مردم بودهاند، به خوبي اين كار را انجام دادهاند؛ منتها فراموش كردهاند، ارسال پيامك تأييد دريافت رأي را غيرفعال كنند و اين پيامك براي مردمي كه رأي نداده بودند، به نفع «برنده باش» ارسال نشود!
** كفش پاره نايك و فروش كاربران ايراني توسط اپل!
وبسايت خبري «تابناك» در گزارشي نوشت: حذف انبوه اپليكيشنهاي ايراني در عرض يك روز توسط اپل؛ اگرچه گمانهزنيهاي مختلفي در اين خصوص بيان ميشود، اما آنچه واضح است، چشم بستن اين كمپاني آمريكايي بر حق و حقوق مشتريان ايراني خود است.
اگرچه اين كمپاني آمريكايي در ايران نمايندگي ندارد و طبعا، خدماتي در حوزه گارانتي به ايرانيان ارائه نميدهد، اما بر اساس آمار، تقريباً 7 ميليون دستگاه فعال مبتني بر سيستم عامل iOS در كشورمان وجود دارد؛ آماري كه ميشود از چند منظر به آن نگاه كرد و به تناسب، نتايجي گرفت.
در وهله نخست، شايد ميزان خروج ارز از كشورمان براي پيوستن به خيل كاربران اين كمپاني مشهور آمريكايي به چشم بيايد كه برخلاف ديگر خريدهاي رايج در جهان، به پيوستن خريداران محصولات اين شركت به باشگاه مشتريان اين شركت منجر نميشود. باشگاههايي كه در كسب و كارهاي مختلف داير ميشوند تا منافعي دو سويه به كاربران و شركت برسانند.
پاساژي كه ظاهرا مديرانش به سادگي هرچه تمام تر، حاضرند چشم بر برخي مشتريان ببندند و با نصب نوشتهاي بر سر در آن، به مانند دوران برده داري در آمريكا كه سياهان اجازه نشستن روي صندلي اتوبوس را نداشتند، برخي را از حضور در اين پاساژ محروم كنند. رفتاري مشابه آنچه اپل با ايرانيان نشان داده است.
** نوستالژي كوپن؛ آيا اين بار هم جواب ميدهد؟
پايگاه خبري تحليلي «انتخاب» در گفتوگو با «جمشيد پژويان»، اقتصاددان نوشت: كميسيون تلفيق مجلس، پيشنهادي مبني بر كوپني شدن كالاهاي اساسي را به تصويب رسانده است.بر اساس اين مصوبه، دولت مكلف است در سال 98 مابه التفاوت ريالي 14 ميليارد دلار از منابع حاصل از صدور نفت سهم خود را صرف حمايت از معيشت مردم و توليد كند. دولت موظف شده تا از كالابرگ الكترونيكي براي تامين كالاهاي اساسي مورد نياز مردم با نرخ ارز ترجيحي و يا پرداخت نقدي استفاده كند.
رئيس سابق شوراي رقابت با گفتن اينكه «چون بسياري از مردمي كه به گذراندن خورد و خوراك خود مثلا با تخم مرغ و پنير عادت دارند و به دليل فقط مفرط، گوشت و .. را از سفره هاي خود حذف كرده اند، در اين صورت اقدام به فروش كوپن گوشت خود مي كنند و از اين طريق دولت به هدفِ قاييِ خود نمي رسد» درباره چرايي و تبعاتِ اين طرح احتمالي نقطه نظراتش را اعلام كرد.
*احتمال كوپني شدن برخي از كالاهاي اساسي، چه تبعاتي مي تواند داشته باشد؟
اين تصميم نشان از اين دارد كه شرايط معيشت مردم بسيار وخيم است. معمولا مسئولان زماني تصميم به كوپني كردن كالاها، آنهم بعضي از كالاهاي مورد نياز مي گيرند كه مثلا كشور درگير جنگ باشد كه در چنين حالتي، ممكن است برخي از اقلام مصرفي احتكار شده و در نتيجه بسيار گران شوند و براي اينكه مردم كم درآمد دست شان از كالاهايي كه عمدتا خوراكي هستند، كوتاه نشود و افراد فقير هم بتوانند مايحتاج اصلي را تهيه كنند.
*يعني مشكل ضعيف ترها به كل حل مي شود؟
«نه. چون بسياري از مردمي كه به گذراندن خورد و خوراك خود مثلا با تخم مرغ و پنير عادت دارند و به دليل فقر مفرط، گوشت و .. را از سفره هاي خود حذف كرده اند، در اين صورت اقدام به فروش كوپن گوشت خود مي كنند و از اين طريق دولت به هدفِ غاييِ خود نمي رسد.» «مرسوم است كه بازار سياه شناخته شود. اما اقتصاددانان بازار سفيد مي نامند، چون چنين حالتي، بحث كارايي مصرف و تنظيم عرضه و تقاضا را به نظم مشخصي مي رساند.»
حتما. همه مي دانند، وقتي يك كشوري در جنگ با كشور ديگري است، مشكلات و بحران هاي زيادي را به جان مي خرد. پس، وقتي دولت تصميم به تكرار اتفاقي مي گيرد كه در دوران جنگ مي افتاد، طبيعي است، مردم احساس ناامني شديدي مي كنند و به اين آگاهي مي رسانند كه دولت در تنظيم بازار و عرضه برابر تقاضايي كه وجود دارد، كه اين به خوديِ خود ياس و نااميدي و البته اضطراب را در بين قشرهاي مختلف مردم به وجود مي آورد.
** ابراهيم فياض: صداوسيما با فرهنگ كازينويي رو به سقوط اخلاقي است
وبگاه خبري «خبرآنلاين» در گفت و گو با ابراهيم فياض، تحليلگر اجتماعي از اثرات اجتماعي حجم بالاي مسابقهها در رسانهملي، نوشت: هر برنامه يك اسپانسر. نسخهاي از مديران صداوسيما براي زرق و برق دادن به برنامهسازي در رسانه ملي و همزمان خرج نكردن بودجه. اين روزها مخاطبان صداوسيما هر شبكه تلويزيوني را كه بالا و پايين ميكنند، به يك فرمول واحد در برنامه سازيهاي صداوسيما ميرسند. يك سلبريتي، يك اسپانسر و يك مسابقه با جوايز ميليوني. اتفاقي كه بيشتر در شبكههاي سرگرميساز در دنيا رخ ميدهد و همزمان بخش زيادي از شبكههاي رسانه ملي را به خود درگير كرده است.
در آخرين مورد هم صداوسيما با برگزاري جشنواره همه مخاطبان را تشويق به راي دادن به برنامهها و مجريان و… ميكند و همزمان وعدههايي براي جوايز ميليوني به مردم داده ميشود. از آن طرف عدم شفافيتهاي مالي ارتباط اسپانسرها با برنامهسازها و مديران صداوسيما اتفاقي است كه قابل پيگيري است و هنوز مديران اين رسانه ملي و قدمي براي شفافيت برنداشته اند. اما اين حجم بالا از برنامهها، مسابقات تلفني، پيامكي و حتي با اپليكشينها ميتواند تحليل و تبعاتي اجتماعي داشته باشد؟
ابراهيم فياض، استاد جامعه شناسي و عضو گروه مردمشناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران معتقد است اين اقدامات تبليغاتي و درآمدزايي صداوسيما داراي تبعاتي اجتماعي است و همزمان باعث ميشود رسانههاي خارجي فارسي زبان براي طبقه تحصيل كرده ايراني به گروههاي مرجع تبديل شوند و از آن طرف مردم از ساختار اجتماعيشان جدا ميكند.
وي افزود: صداوسيما متاسفانه با فرهنگ كازينويي، با مسابقات متعدد، بخت آزماييها و جوايز ميليوني و تشويق به شركت در جوايز به شكلي عجيبي در مسير سقوط اخلاقي است. شما تصور كنيد همه برنامههاي صداوسيما تبديل شده به برنامههاي سرگرمي، آن هم چه سرگرميهايي چهارتا سلبريتي دور هم جمع ميشوند و سبك بازي در مي آورند و مردم هم به واسطه همين بها دادن صداوسيما به سلبريتيها در شبكههاي اجتماعي از چپ و راست آنها را دنبال ميكنند. در واقع اين صداوسيما بود كه پاي سلبريتيها را به زندگي مردم باز كرد و پاي مردم را به زندگي سلبريتيها. ميگوييم چرا سلبريتي ميآوريد، ميگويند چون اسپانسر دارد، پس بودجهها خرج چه ميشوند؟
«صدا و سيماي ايران مثل شبكههاي آمريكايي، تبديل به شبكههاي تجاري شده است، در واقع تجاري شدن در اين مورد بسيار با مفهوم اقتصادي شدن فاصله دارد. صداوسيما در حال تجارت است و آنچه شاهد آن هستيم اينكه در مقابل اسپانسرها وا داده و جزئي از فعاليت تجاري آنها شده است. اين روند رسانه ملي را به حدي درگير كرده كه گاهي حتي وارد امور غيراخلاقي در تجارت ميشود و چيزي جز عرضه و تقاضا تجاري در آن مشاهده نميشود. مثلا برنامهها همه اسپانسر دارند، مثل برنامه آقاي گلزار كه اسپانسر دارد و آنچه كه الان مطرح ميشود، اين است كه اسپانسر قصد دارد كالايي را بفروشد و متناسب با آن هر تبليغي انجام ميدهد »
** تاج 2 پست مهم در كنفدراسيون فوتبال آسيا را ميخواهد
وبسايت خبري «پارسينه» با اشاره به بيتوجه نسبت به بازنشستگي در ايران؛ در اين گزارش نوشت: مهدي تاج بعد از پشت سر گذاشتن حواشي گوناگون قبل از جام ملتهاي آسيا كه حول محور اجراي قانون منع به كارگيري بازنشستگان ميچرخيد، در نهايت بر كرسي مديريت باقي ماند تا حداقل دوره چهار ساله رياست را به اتمام برساند.
اما چند روز قبل سايت رسمي كنفدراسيون فوتبال آسيا، اسامي افرادي كه براي حضور در پستهاي مختلف اجرايي اين نهاد احراز صلاحيت شدند را منتشر كرد و حالا مهدي تاج بايد با رقباي خود بر سر كسب كرسي نايب رئيسي آسيا در آسياي ميانه و حضور در شوراي فيفا رقابت كند. همچنين سه نفر از تاثيرگذارترين افراد ورزش آسيا براي كسب پست رياست كنفدراسيون فوتبال آسيا كانديد شدند كه به بررسي سوابق آنها ميپردازيم.
شيخ سلمان، رييس بحريني كنوني afc اولين نفري بود كه بار ديگر براي حضور در صندلي رياست كانديد شد و به احتمال فراوان به اين مهم ميرسد. شيخ سلمان سال 92 بعد از اينكه فساد بن همام قطري مشخص شد، توانست با حمايت خانواده سلطنتي بحرين و همچنين حمايت كميته المپيك آسيا، يوسف سركال از عربستان را شكست دهد و به مرد اول فوتبال قاره كهن تبديل شود. شيخ سلمان حالا دو رقيب ديگر را مقابل خود ميبيند و به نظر ميرسد كار سختي براي ابقا در پست خود نخواهد داشت.
سعود المهندي، دومين فردي كه براي رياست afcكانديد شده است. او كه فردي قدرتمند در فوتبال قطر محسوب ميشود و پست دبيركلي و نايب رييسي فدراسيون فوتبال اين كشور را بر عهده داشته، حالا نايب رييس كنفدراسيون فوتبال آسيا شده است. البته المهندي رقيب جدي براي شيخ سلمان محسوب نميشود و به احتمال فراوان تا روز فرارسيدن انتخابات از گردونه رقابت كنار ميرود. البته اين مرد قطري بار ديگر براي به دست آوردن صندلي نايب رييسي در فوتبال غرب كانديد شده و به احتمال فراوان پست خود را حفظ ميكند و كماكان در كنفدراسيون فوتبال آسيا خواهد ماند.
اما محمد خلفان الرميثي اماراتي جدي ترين رقيب شيخ سلمان براي نشستن بر روي صندلي رياست كنفدراسيون فوتبال آسيا است. بالاترين فرد ورزشي در كشور امارات كه در تمام تصميمگيريهاي حساس نقش مهمي را ايفا ميكند. الرميثي همان كسي است كه همسو با عربستان به دنبال اين بود مسابقات نمايندگان كشورش با تيمهاي ايراني در ليگ قهرمانان را در كشور ثالث برگزار كند كه با شكست مواجه شد. حالا او جديترين رقيب شيخ سلمان در اين انتخابات است و تحركات خود براي كسب اين عنوان مهم را شروع كرده است.
*مهدي تاج و شانس رسيدن به دو عنوان مهم
اين انتخابات كه در روز 6 آوريل (19 فروردين 98) برگزار ميشود براي فوتبال ايران هم بسيار مهم است. در حال حاضر علي كفاشيان تنها نماينده ما در پست نايب رييسي afc است و حالا مهدي تاج براي اين پست كانديد شده است. تنها رقيب تاج براي كسب عنوان نايب رييسي كنفدراسيون فوتبال آسيا در بخش آسياي مركزي سلطانف، رييس فدراسيون فوتبال قرقيزستان است. فردي كه به احتمال زياد رقيب دست و پا گير براي تاج نخواهد بود و بايد اين پست را بعد از كفاشيان براي تاج در نظر بگيريم.
** پاسخ مولف كتاب فتنه تغلب به پرسشهاي خوانندگان الف / بخش اول
جامعه خبري تحليلي «الف» در اين گزارش نوشت: مصطفي غفاري گردآورنده كتاب «فتنه تغلب» كه روايتهاي از متن و فرامتن فتنه 88 را در بر ميگيرد، براي پاسخ دادن به پرسشهاي بينندگان درباره مباحث و موضوعاتِ اين كتاب، ميهمان ويژه الف بود . خوانندگان گرامي الف پرسشهايي را مطرح كردند كه در اختيار ايشان قرار گرفت . آنچه در پي ميآيد بخش اول پاسخ به اين پرسش هاست.
* تحصيلات نويسنده چيست و به جايي متصل هستند؟ و آيا احساس نميكنيد اين كتاب تا حدي يكطرفانه و مغرضانه است؟
- من دانشآموخته رشته جامعهشناسي سياسي هستم و بهعنوان پژوهشگر با موسسه انقلاب اسلامي، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همكاري ميكنم. نميدانم منظور از يك طرفه بودن يا مغرضانه بودن چيست؟ آيا اين نگرش در شما مخاطب گرامي بعد از مطالعه كتاب حاصل شده است؟ اين ويژگيها را در كجاي كتاب و در مورد چه موضوع و نسبت به چه كسي ديدهايد؟
اساساً روايت برخي گفتهها و ناگفتهها از كنشهاي كلامي و غيركلامي رهبر انقلاب و تلاشهاي نظام براي مهار فتنه 88 چرا بايد يكطرفه و مغرضانه ديده شود؟ از سويي دو نامزد معترض به نتايج انتخابات از ساعات پاياني رايگيري در انتخابات 22 خرداد 88 تا بهمن 1389 كه محدوديتهايي ـ به علل ديگر ـ براي آنها در نظر گرفته شده، روايت خود را از ماوقع بيان كردهاند؛ از سوي ديگر در همين مدت گذشته از انتشار كتاب، در رسانههاي مجازي و مكتوب و... نسبت به آن واكنش نشان دادهاند. ضمن آنكه شخص آقاي موسوي هم طبق روايت برخي رسانههاي نزديك به وي، نسبت به بخشي از مضامين اين كتاب واكنش نشان داده است.
** سطح فني تيمها در ليگ قهرمانان آسيا بالا است
«جماران» در گفت و گو با احمد نوراللهي، هافبك پرسپوليس، نوشت: احمد نوراللهي، هافبك پرسپوليس كه در مسابقات پاياني فصل اخير و به خصوص در مراحل يك چهارم نهايي و نيمه نهايي كمك زيادي به تيمش كرده بود و جزو بازيكنان مهم و كليدي پرسپوليس به حساب ميرود، درباره مصاف با پاختاكور در شروع فصل جديد ليگ قهرمانان آسيا، اظهار كرد: ما در چند تورنمنت مهم حضور داريم كه يكي از آن ها ليگ قهرمانان آسيا است. مطمئنا سطح فني و رقابت ميان تيم ها بسيار بالا است. بايد متفاوت از ليگ برتر و جام حذفي به ميدان برويم.
وي با بيان اينكه اين مسابقات متفاوت از ليگ برتر و جام حذفي است، ميگويد: در گذشته هم تيمهايي بودند كه علي رغم ناكامي در مسابقات داخلي در آسيا خوب بازي كردند. بنابراين فضاي اين مسابقات متفاوت است و ما بايد برابر همه تيمها بهترين عملكرد را داشته باشيم و براي رسيدن به پيروزي تلاش كنيم.
هافبك پرسپوليس درباره شناختشان از پاختاكور نيز ميگويد: آنها در شروع فصل جديد ليگ ازبكستان هستند و هنوز اطلاعات جديد از اين تيم بسيار كم است ولي نگاهي به بازي هاي فصل قبل و بازي هاي اخير اين تيم نشان از كيفيت خوب پاختاكور دارد كه توانست در پلي آف، هم اين برتري فني را نشان دهد و به دور گروهي برسد. پاختاكور تيم قابل احترامي براي ما است و تلاش مي كنيم اين تيم خوب را شكست دهيم.
** ايماني جاجرمي: بر اساس نتايج نظرسنجي ها اعتماد عمومي در ايران روبه كاهش است/ خطر چند پاره شدن جامعه در آينده
«شفقنا» در گفت و گو با حسين ايماني جاجرمي، رئيس موسسه تحقيقات و مطالعات اجتماعي دانشگاه تهران، نوشت: ايماني جاجرمي وضعيتي نگران كننده اي براي جامعه ايران ترسيم كرد و معتقد است كه شكاف فضايي و كالبدي در جامعه ايران در حال گسترش است بدين معنا كه ثروتمندان خانه ها يا فضاهاي خود را از فقرا جدا كردند و در مكان هايي ويژه در حال زندگي هستند و گروه ديگر كه فقرا باشند به حال خود رها شدند؛ تداوم چنين رويه اي در آينده به زوال جامعه و چند پاره شدن خواهد انجاميد كه بسيار خطرناك است.
حسين ايماني جاجرمي درباره وضعيت آسيب هاي اجتماعي از جمله طلاق و اعتياد در سال آينده، اظهار كرد: شرايط اقتصادي كشور وضعيتي مطلوب ندارد، تورمي كه پيش آمده پيامدهاي اجتماعي دارد و ممكن است اين پيامدها با يك فاصله تأخيري خودش را نشان دهند به عنوان مثال گراني مواد غذايي باعث مي شود كه خانواده هاي كم درآمد در سبد تغذيه خود مثلاً گوشت را حذف كنند، اين مساله روي سلامتي خانواده به خصوص افراد كم سن، اثر خواهد گذاشت و در دراز مدت آثار آن مشخص مي شود. مثال ديگر اينكه كمبود درآمد موجب مي شود خانواده ها معمولي ترين هزينه ها مانند خريد عيد را حذف كنند كه شايد اين مساله موجب اختلاف و درگيري در ميان اعضاي خانواده شود.
او با بيان اينكه در حال حاضر وضعيت كشور و مسايل اجتماعي عادي نيست، گفت: اشكالي كه امروز دستگاه هاي ما دارند اين است كه براي پژوهش هاي تحقيقي اجتماعي و جامعه شناختي هزينه نمي كنند؛ به وسيله ارزيابي تأثيرات اجتماعي و پيش بيني آينده و بحث هاي آينده پژوهي مي توان حدس هايي زد، ولي حدس هاي كارشناسي است و كافي نيست؛ اين تحقيقات پايه ها و پشتوانه هاي مطالعاتي مي خواهد و اتفاقاً بايد دستگاه هاي دولتي به دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي مأموريت دهند كه با روش ها و تكنيك هاي متفاوت اين تحقيقات را انجام دهند.
رييس موسسه تحقيقات و مطالعات اجتماعي دانشگاه تهران در مورد تأثير مشكلات اقتصادي بر اعتمادي عمومي، تصريح كرد: نتايج نظرسنجي ها نشان مي دهد كه اعتماد عمومي در ايران اوضاع خوبي ندارد، در سال 93 وزارت كشور گزارشي از وضعيت اعتماد عمومي منتشر كرده است؛ اين گزارش يا نظرسنجي 14 هزار و 200 نفر نمونه داشته و درخصوص ويژگي هاي اخلاقي در ميان سوال پرسيده شده است، تقريباً 67 درصد مردم معتقدند كه دروغگويي در جامعه رواج دارد، 10 درصد معتقدند كه گذشت در ميان مردم وجود دارد، 14 درصد معتقدند كه انصاف در ميان مردم به چشم مي خورد، 54 درصد معتقدند كه خودخواهي و حسادت در ميان مردم وجود دارد؛ اگرچه به طور كلي نظرسنجي ها و نظرسنجي مذكور خطا دارد و بايد با مشروط آنها را پذيرفت، اما اين آمارها يك هشدار است كه نشان مي دهد اعتماد عمومي در ميان مردم كاهش يافته و روحيه ايراني ها اصلاً خوب نيست.
پژوهشم**1699**9131
تهران- ايرنا- « كالابرگ برگشت؛ اين بار در نسخه الكترونيك!»، « پايان لاريجاني؛ او ديگر پارلمانتاريست نخواهد بود / راز موافقت آقاي رييس با اين مصوبه چيست؟» و «FATF را تصويب كنيم و ژنرال هاي اسرائيلي را تحويل بگيريم!» از جمله مهمترين عناوين گزارش هاي رصد شده از تارنماهاي خبري داخل، در طول 24 ساعت گذشته است.