بحران هویت جوانان باعث کاهش ازدواج شده است

تهران- ایرنا- «احمد بخارایی» استاد جامعه شناسی بحران هویت جوانان را باعث کاهش ازدواج در کشور دانست و گفت: آن چیزی که جوانان را کمتر به هم مرتبط می کند این است که از خودشان تعریف ویژه ای ندارند؛ یعنی جوانی که هنوز نتوانسته با خودش گفت و گو کند نمی تواند با جنس مخالف وارد گفت و گو و تعامل شود. بنابراین با نوعی بحران هویت مواجه می شود که نمی تواند در مورد پیوند و ازدواج با دیگری فکر کند.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ یک ضرب المثل در زبان محلی رایج است که می‌گوید: «سال به سال قربون پارسال». وقتی به آمارهای ازدواج نگاه می‌کنیم دقیقاً این ضرب المثل به ذهن خطور می‌کند زیرا هر سال این آمارها کاهش پیدا می‌کنند؛ آماری که «ذبیح الله خدائیان» رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور امسال نیز بر آن صحه گذاشت و در ۲ تیر ۱۳۹۸ خورشیدی در نشست خبری به مناسبت هفته قوه قضائیه در ارتباط با آمار ثبت ازدواج و طلاق در ۱۳۹۷ خورشیدی گفت: «۵۵۸ هزار نکاح و ۱۷۹ هزار طلاق داشتیم که نسبت به ۱۳۹۶ خورشیدی کاهش یک درصدی داشته است».

البته به نظر می‌آید که این آمارها هر سال کاهش پیدا می‌کند به گونه‌ای که به گفته مسؤولان، تعداد ازدواج‌های ثبت شده در کشور در ۱۳۹۶ خورشیدی نزدیک به ۶۰۹ هزار مورد و حدود هشت درصد کمتر از ۱۳۹۵ خورشیدی بوده است.

به این ترتیب به رغم افزایش جمعیت، آمار ازدواج در ایران از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی مدام کاهش داشته و در مقابل آمار طلاق ثبت شده گاهی هم بیشتر شده است. بنابراین تأملی بر روند آمارهای طلاق نشان می‌دهد که این موضوع در کشور نگرانی‌های زیادی را ایجاد کرده به گونه‌ای که در ۱۳۹۶ خورشیدی به عنوان یکی از پنج موضوع دارای اولویت در کشور در کنار اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان‌ها، بیکاری، مفاسد اخلاقی و حاشیه نشینی تعیین شد و در کنار آن کاهش ازدواج نیز یکی از مسائل مهم است که توجه زیادی به خود معطوف کرده است.

مسائل مربوط به کاهش ازدواج و طلاق باعث شد تا پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا با «احمد بخارایی» جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور به گفت و گو بپردازد.

متن گفت و گو را در ادامه می‌خوانیم:

ایرنا: همانگونه که در جریان هستید ذبیح الله خدائیان رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور خبر از کاهش آمار ازدواج و طلاق داده‌اند. ارزیابی شما از این آمارها چیست؟

بخارایی: این آمارهای مربوط به کاهش ازدواج و طلاق طی سال‌های قبل روند یکسانی داشته است. بنابراین کاهش یک درصدی که در ۱۳۹۷ خورشیدی به وجود آمده را نمی‌توان امری غیرمعمول دانست. اگرچه آمارها نشان می‌دهد که در کلان شهرها از هر سه ازدواج یک مورد و در شهرهای کوچک‌تر از هر ۶ ازدواج یک مورد آن به طلاق می‌انجامد و این روند همچنان ادامه دارد که این نسبت ازدواج و طلاق ثابت بوده است. البته این شرایط در ایران که با توجه به فرهنگ خاص خود و جایگاه ویژه خانواده، این آمارهای طلاق رسمی قابل دفاع و طبیعی به نظر نمی‌رسد که علاوه بر آن طلاق‌های عاطفی هم وجود دارد که آمارهای رسمی در مورد آنها وجود ندارد و به مراتب بسیار بیشتر از آن چیزی است که در مورد طلاق‌های رسمی ثبت می‌شود. از این رو بحران طلاق‌های عاطفی را شاید بتوان عمیق‌تر و ریشه‌ای تر دانست که خانواده را با تهدیدهای بیشتری مواجه می‌کند.

ایرنا: عده‌ای کاهش آمارهای ازدواج را ناشی از مسائل اقتصادی می‌دانند. به نظر شما چه عواملی در این روند اثرگذار است؟

بخارایی: عوامل مختلفی باید در این روند کاهش اثرگذار دانست و نمی‌توانیم آن را تنها به عوامل اقتصادی تقلیل دهیم. از این رو باید تأثیر هر کدام از عوامل را مجزا دانست. افرادی که مسائل را ساده می‌بینند مسائل اقتصادی در کاهش ازدواج برجسته می‌کنند و برای حل این مسئله به پرداخت تسهیلات ازدواج و اشتغال روی می‌آورند زیرا بر این باور هستند که با افزایش توان اقتصادی آمار ازدواج هم بالا می‌رود که ممکن است این اتفاق در شهرهای کوچک‌تر و نواحی که فرهنگ‌های همگون دارند عملی شود اما در شهرهای بزرگ با پیچیدگی‌هایی که وجود دارد و تنوع فرهنگی و نوع نگاه‌های جدید به زندگی و جامعه، عامل اقتصادی در وهله نخست قرار ندارد و عوامل دیگری که به هویت یابی جوانان در سطح خُرد، میانه و کلان مربوط می‌شود، تأثیرگذار هستند. بنابراین آن چیزی که جوانان را کمتر به هم مرتبط می‌کند این است که از خودشان تعریف ویژه ای ندارند؛ یعنی جوانی که هنوز نتوانسته با خودش گفت و گو کند نمی‌تواند با جنس مخالف نیز وارد گفت و گو و تعامل شود. بنابراین در شرایط کنونی جوانان با نوعی بحران هویت مواجه هستند که نمی‌توانند در مورد پیوند و ازدواج با دیگری فکر کنند.

ایرنا: چرا این بحران هویت در جامعه شکل گرفته است؟

بخارایی: به دلیل اینکه عناصر مختلف در جامعه در جای خود قرار ندارد. بنابراین جوان هم در آینه جامعه خودش را می بیند و تعریف می‌کند در نتیجه با چنین بحران هویتی روبرو می‌شود.

ایرنا: این بحران هویتی که شما به آن اشاره کردید چه جلوه‌هایی در جامعه دارد و چگونه می‌توان آن را شناخت؟

بخارایی: این بحران هویتی که جوانان با آن روبرو هستند جلوه‌های مختلف و متفاوتی دارد که یکی از آنها سردرگمی در ارتباط با جنس مخالف است. در کشورهای غربی وقتی افراد با هم ارتباط برقرار می‌کنند این ارتباط براساس یک الگوی رایج اتفاق می‌افتد و در این ارتباط نابهنجاری وجود ندارد اما در جامعه ما همین ازدواج‌های سفید هم از یک آشفتگی برخوردار است و هیچ چارچوب هنجارمندی وجود ندارد؛ یعنی این اتفاق در کشور ما به شکل آسیبی ظاهر شده است زیرا زودگذر، بسیار سطحی و مخفی شکل می‌گیرد و کمتر از عشق و عاطفه برخودار است و در نهایت زن بیشترین آسیب در این رابطه می بیند چراکه در جامعه ما که فرهنگ مردسالار حاکم است مرد در چنین نوعی از زندگی با هیچ گونه برچسب یا اَنگ مواجه نمی‌شود اما زن به لحاظ اجتماعی، روحی و شخصیتی آسیب می بیند.

ایرنا: اگر اشتباه نکنم شما دلیل کاهش آمار ازدواج و طلاق را بیشتر ساختاری می‌دانید، درست است؟

بخارایی: بله. این یک بحث ساختاری است؛ یعنی آن چیزی که در سطح ساختارها اتفاق می‌افتد در سطوح میانی و خُرد جامعه خودش را بازتولید می‌کند. برای نمونه ساختار رسانه‌ای و اطلاع رسانی با توجه به تئوری برساخت گرایی می‌خواهد ذهن افراد جامعه را دوباره بسازد و فرهنگ ساز باشد اما با نوعی آشفتگی، یکجانبه نگری و سطح نگری مواجه است. این رسانه چگونه می‌خواهد ذهن را برساخت کند و اگر این اتفاق نیافتد بافت‌های سنتی ناکارآمد چگونه می‌خواهد کنار برود و به سامان اجتماعی برسد که این سامان اجتماعی می‌تواند هم ارتباط ۲ جنس مخالف باشد و هم اعتماد اجتماعی و هویت یابی. بنابراین ساختارها هستند که ایفای نقش می‌کنند و اگر این ساختارها با ناکارآمدی و سو کارکرد مواجه باشند در سطوح میانی و خُرد بازتولید می‌شوند.

ایرنا: با توجه به اینکه برنامه ریزی ها به سمت کاهش طلاق است. آیا می‌توانیم بگوییم که جامعه بدون طلاق جامعه ایده آل است؟

بخارایی: نه نمی‌توان این گفته را صحیح دانست زیرا جامعه‌ای که بدون طلاق باشد یعنی اینکه هنجارها خودشان را بر افراد تحمیل کرده‌اند و افراد خواسته و ناخواسته تحت فشارهای هنجاری هستند. برای مثال اگر در یک روستا طلاق وجود نداشته باشد حتماً به معنای این نیست که آن روستا توسعه یافته و متمدن است.

ایرنا: پس راهکار چیست؟

بخارایی: ما باید در ظرف زمانی و مکانی کشور خودمان این مسئله را بررسی کنیم زیرا معنای طلاق در ایران با کشورهای دیگر بسیار متفاوت است. بنابراین طلاق تنها یک واژه مشترک محسوب می‌شود که کشورهای مختلف به کار می‌برند اما در ایران معناها و علت‌های متفاوتی دارد. از این رو در جامعه‌ای که در حال تغییر و تحول است و با چندگونگی فرهنگ‌ها و الگوهای رفتاری، شخصیتی و فکری متفاوت مواجه است، در میان زوج‌ها اختلاف نظر به وجود می‌آید و همه شخصیت‌های مانند هم نیستند و طبیعی محسوب می‌شود و ممکن است بخشی از آن هم به طلاق منجر شود. در نتیجه نمی‌توان گفت که جامعه بدون طلاق جامعه ایده آلی است و این صحبتی غیرعلمی محسوب می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha