نجف دریابندری (۱۳۰۸ تا ۱۳۹۹) که این روزها گفتن و نوشتن از او فضای فرهنگی کشور را پرکرده، بعد از بیش از شش دهه نویسندگی، ترجمه و ویرایش دوشنبه گذشته (۱۵ اردیبهشت) دامن از دنیای خاکی برکشید.
صنعت ترجمه ایران از دهه ۳۰ خورشیدی و با تاسیس نهادهایی مانند موسسه انتشارات فرانکلین و بنگاه ترجمه و نشر ایران و به همت بزرگانی چون محمد قاضی، ابوالحسن نجفی، کریم امامی و نجف دریابندری شکوفا شد و به تدریج در دهه ۴۰ با انتشار آثاری از زبان انگلیسی و ادبیات آمریکا و به طور کلی انگلیسیزبان جای خود را میان نخبگان ایرانی باز کرد.
دریابندری که زاده جنوب ایران (آبادان) بود به دلیل حضور نیروهای خارجی در شرکت نفت و فضای نسبتا چندملیتی آن روزهای شهرهای جنوبی زبان انگلیسی را با دیدن فیلم، کار کردن در موقعیتهای مختلف در شرکت نفت و خواندن کتاب و کاملا خودآموز یاد میگیرد در حالیکه به گفته خودش حتی دیپلم نمیگیرد؛ زیرا در شرکت نفت استخدام شده بوده و نیازی به گرفتن دیپلم نمیدیده (با نجف دریابندری درباره خودش، آدمها و روزگارش. مجله بخارا. مرداد ۹۳).
وی در دهه ۳۰ اولین اثر خود به نام وداع با اسلحه را از ارنست همینگوی (۱۸۹۹ تا ۱۹۶۱) را در حالی ترجمه می کند که در دهه ۵۰ میلادی همینگوی در اوج شهرت در ادبیات آمریکا و حتی اروپاست. این کتاب همزمان با زندانی شدن نجف دریابندری به دلیل فعالیتهای حزبی منتشر می شود، او در دوره زندان که ابتدا قرار بوده حبس ابد و بعد ۱۵ سال باشد و در نهایت نزدیک به ۴ سال طول میکشد به خواندن و ترجمه ادامه میدهد و به قولی کتاب آشنایی با فلسفه برتراند راسل (۱۸۷۲ و ۱۹۷۰) را در همین دوران ترجمه میکند (کتاب سالهای جوانی و سیاست؛ خاطرات نجف دریابندری از آبادان از حسین میرزایی).
این روند بعد از زندان و با شروع کار در انتشارات فرانکلین و بعد همکاری با رادیو و تلویزیون ملی ایران برای دوبله فیلمها تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن ترجمه آثار مختلف ادبی و غیره و حتی نگارش کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز ادامه مییابد و امروز نزدیک به ۴۰ اثر بر اساس اسناد کتابخانه ملی به نام او ثبت است. هر چند کتابهای زیادی از مجموعه مقالات نگاشته شده وی و مصاحبههایی که با او انجام شده دیده میشود که شمار آثار مرتبط با او را افزایش میدهد.
ترجمه کار دِل است
این نگاه کلی به زندگی دریابندری نشان میدهد وی با علاقه شخصی و عزم جدی به سمت یادگیری زبان انگلیسی و بعد برگرداندن آثار خارجی به فارسی رفته است؛ نه دانشگاهی دیده و نه معلم خصوصی داشته هر چند در مصاحبههایش از تاثیرپذیری از افرادی مانند ابراهیم گلستان یا صادق چوبک صحبت کرده است، این تاثیرپذیری در ابتدای راه و راهنمایی بیش نبوده؛ زیرا دریابندری از نظر اصالت آثار فراتر از بسیاری متقدمان، متاخران و همدورهایهای خود رفته است.
غلامرضا امامی، مترجم و نویسنده، معتقد است: دریابندری مترجمی بود یگانه، به مدرسه نرفت و دانشکده ای ندید اما دانشجویان رشته ترجمه می توانند از وی درس ها بیاموزند. وقتی در آغاز جوانی به زندان افتاد از پای ننشست، این خودآموخته زبان دست به کاری سترگ زد تاریخ فلسفه غرب برتراند راسل را به فارسی برگرداند.
دریابندری به حقیقت از مدرسه زندگی درسها گرفته بود، سالهاست باور دارم از کلاسهای داستاننویسی نویسنده و از کلاسهای ترجمه مترجمی سربرنمیآورد؛ به قول ویلیام فاکنر (۱۸۹۷ تا ۱۹۶۲)، «نوشتن عرق ریزان روح است»، امری که خودآموختگی دریابندری بر آن صحه گذاشت.
رئیس کانون کشوری انجمنهای صنفی مترجمان نیز با مقایسه آثار دریابندری با مترجمهای امروز گفت: متاسفانه مترجمهای ما امروز از نظر زبان فارسی ضعفهایی دارند ولی مثلا وقتی کتاب پیامبر و دیوانه نجف دریابندری را به زبان فارسی میخوانیم میبینیم این اثر ترجمه صرف نیست و به زبان فارسی اضافه میکند.
محمدرضا اربابی ادامه داد: وجود این مترجمان و آثار برجستهای که ارائه دادهاند برهان خلف جدی بر تفکر ضرورت دانشگاه رفتن برای مترجم شدن و بدتر به لیسانس قناعت نکردن برای بهتر مترجم شدن است که نتیجه آن را در کتابهای ترجمه میبینیم. در واقع نجف دریابندری یکروزه و یکساله به این جایگاه نرسیده است.
تنوع آثار ترجمه، خوب یا بد؟
نکته دیگر در مورد آثار دریابندری تنوع در طیف آثاری ترجمه شده توسط اوست، او نهتنها به ترجمه ادبی اکتفا نکرده در حوزه فلسفه، ادبیات کودک و نوجوان، علوم سیاسی، سینما و هنر و تاریخ این رشتهها نیز آثاری را به فارسی برگردانده است و اتفاق در همه این آثار موفق عمل کرده و سطح ترجمه او افول نکرده است.
آبتین گلکار مترجم و استاد دانشگاه در این مورد گفت: اغلب مترجمان و صاحبنظران معتقدند تمرکز بر یک موضوع برای کار حرفهای مناسبتر است؛ اما نظر شخصی من برعکس این موضوع است.
وی افزود: بیشتر مترجمان خوب و صاحب سبکی که دیدهام اکثراً از کسانی هستند که کارشان چندوجهی بوده است. کارهای مختلفی در حوزههای مختلف ترجمه کردهاند، تالیفاتی داشتهاند، در دیگر هنرها مثل تئاتر یا سینما، فعالیتهایی داشتند یا خودشان شعر میگفتند، این پراکندهکاری ویژگیهایی به قلم میدهد که از هیچ طریق دیگری به دست نمیآید. در کار دریابندری این چند وجهی بودن به خوبی دیده میشود و ترجمه را به شکل قابل توجهی بهبود میبخشد.
اربابی نیز معتقد است: در هیچ موردی ضعف در کار او نیست. البته در شرایط مطلوب مترجم باید متخصص یک حوزه باشد؛ اما بعضی مترجمها توانایی ترجمه در حوزههای گوناگون را دارند. چیرهدستی دریابندری در زبان فارسی و مطالعه فراوانش در این حوزهها باعث شده سطح ترجمه افت نکند.
وی گفت: اما نجف دریابندری مرجع تقلید و قله ترجمه در ایران و جزء موارد استثناست. نباید انتظار داشت همه مترجمها در این سطح در حوزههای مختلف ترجمه کنند. بنابراین توصیه علمی و منطقی این است که مترجم در یک حوزه مشخص کار کند.
دریغ و درد
نجف دریابندری روزگاری نسبتا طولانی زیست و «جهان خورد و کارها راند»، دوستان زیادی از میان اهل قلم داشت، سایهاش بر سر اهل معرفت، خوشمحضر، سخنگو و مردمدار بود و «قدر دید و بر صدر نشست» مراسم بزرگداشت مختلفی عموما از سوی نهادهای غیردولتی برای او برگزار شد و تنها در سالهای پایانی عمر به دلیل چیرهشدن بیماری بر جسمش از بعضی آداب و کارهای روزمره جا ماند.
اما جا داشت پیش از رفتن درسهایی که از زندگی آموخت و در ترجمه به کار بست به جوانان ایران یاد میداد، جای او نه فقط در خانهاش برای ترجمه که در دانشگاه و کلاس درس بود.
اربابی در این مورد گفت: دریابندری و نجفی نسلی را تربیت کردهاند که منوچهر بدیعی و عبدالله کوثری از شاخصهای آن هستند ولی این سوال مطرح است چرا امثال نجف دریابندری و عبدالله کوثری نباید در دانشگاه تدریس کنند؟ زمانی این افراد در انتشارات فرانکلین کنار هم کار میکردند و میتوانستند از هم یاد بگیرند. نقش نجف دریابندری به عنوان سرویراستار در انتشارات فرانکلین قابل چشمپوشی نیست.
علیرضا خانجان مترجم و استاد دانشگاه نیز در مورد درسهای دریابندری برای مترجمهای تازهکار، گفت: اگر روی کارهای دریابندری دقت کنیم، میبینیم صرفاً ترجمه نیستند و ما با به اصطلاح ترجمههای قطور/thick translation در آثار او سروکار داریم.
وی افزود: یعنی غیر از ترجمه متن اصلی، مقدمه، پانویسها و پینوشتهای متعدد و مفیدی نیز در کتاب خود در اختیار میگذارد. در واقع، میتوان گفت دریابندری خواننده را با متن تنها نمیگذارد و به نوعی او را در درک و دریافت متن همراهی میکند.
خانجان با ارائه نمونهای در این زمینه تاکید کرد: متن کتاب پیرمرد و دریا از همینگوی ۱۲۰ صفحه است اما مترجم در ۹۰ صفحه، مقدمهای عالمانه بر آن مینویسد که خود ارزش یک کتاب تالیفی و تحقیقی تمام و کمال را دارد و خواننده را بهخوبی برای خوانش متن ترجمه آماده میکند.
خان جان تاکید کرد: با عنایت به رویکرد دریابندری به ترجمه مخصوصاً شیوه توأمان مبداءمداری و مقصدمحوری در کار او، مترجمهای جوان از خواندن و مقابله ترجمههای دریابندری با متن اصلی میتوانند درسهای بسیار بگیرند.
گلکار نیز مطالعه چنین کنند بزرگان و بیلی باتگیت را به علاقهمندان به کتاب، توصیه کرد و افزود: چنین کنند بزرگان هم برای کسانی که میخواهند کار ترجمه انجام بدهند و هم برای مدرسان دانشگاه کتاب مهمی است.
چارهای نیست. بزرگ ترجمه ایران رفته اما آثارش و مهمتر داستان زندگیاش که در عشق به نوشتن و خواندن خلاصه میشده برای ما باقی گذاشته است.
نجف دریابندری چهارشنبه (۱۷ اردیبهشت) در منزل باقی و جوار همسرش فهیمه راستکار به خاک سپرده شد.
نظر شما