در آخرین شب از اکرانهای چهلمین جشنواره فجر دو فیلم دِرب و نمور به نمایش درآمد.
فیلم درب، ساخته سید هادی محقق، در آخرین روز از جشنواره فجر به نمایش درآمد تا وجوهی تازه از این جشنواره را روشن سازد. این فیلم با رویکردی اکسپریمنتال سعی دارد از معضلات فیزیکی یک فرد دستمایهای بسازد و آن را در انطباق با میزانسن دراماتیزه کند. البته چنین ایدهای به عنوان یک پیشزمینه به پیرنگی دیگر متصل شده و روایتی دیگر را پیرامون یک مامور برق ترسیم میکند. در پیرنگ که به مامور برق تخصیص داده شده، فرایندی استاتیک در فیلم شکل میگیرد که در ادامه همان ساختار ابژکتیو به سازوکار میزانسن روح میبخشد.
جایگاه این فیلم برای سینمای ایران از اهمیت خاصی برخوردار است و نمایش آن در چنین پلتفرمی میتواند به شناخته شدن اثر و خالقش کمک بسیار کند. هرچند اکران این فیلم به آخرین روز از جشنواره کشیده شده است اما جشنواره در آخرین لحظات خود همچنان از صلابت و طراوت روزهای اول برخوردار است.
نمور؛ ملاقات با خانواده
فیلم نمور، ساخته داوود بیدل، با ترسیم از همگسیختگی در روابط یک خانواده، قصد دارد مضامینی اخلاقی را ارائه دهد.
مضامینی که اساسا در متن اثر تعبیه شده و به شکلی تیپیکال به زیست فرهنگ مآبی نظر میاندازد تا بتواند به عنصر فاصله در این خانواده رویکرد دهد.
قصه فیلم پیرامون پسریست که از خانواده خود جدا میشود (داوود) و حال پس از بیست سال بیآنکه خبری از خویشاوندانش بگیرد بازگشته است. ورود و حضور دوباره او به خانواده شرایط را از حالت پایدار خارج ساخته و به طرحوارهای از درام (کشمکش) چنگ میاندازد.
مضافبر این روند فیلم در فاز دیگری نیز قابل تعریف است. آن هم قصه خانواده داوود در غیبت وی است. مرگ شوهر خواهرش و سرطانی که خواهرش (دلارام) را نیمه جان کرده، جریانی است که فارغ از حضور داوود رخ داده است. اکنون ورود پسر خانواده مضافبر طرح کشمکش و ناپایداری، میتواند راهحلی برای نجات خانواده باشد.
البته در این حین باید از ضعف فیلم در منطق دادن به از همگسیختگی مذکور اشاره کرد. چرا که اساسا عنصری به نام خانواده شکل نگرفته است که نابود شدنش نیز مسئله شود.
با توجه به این تعاریف، فیلم با آن فاز دوم یعنی معضلات خانواده پیرنگ اصلی -خط اصلی روایت- را بنا میکند و در این مسیر ساختارهایی همچون تعلیق و اخلاق را قرار میدهد.
در نهایت فیلم نمور قصه گرفتاریهاییست که جانمایهاش میبایست در پس ذهن مخاطب تعریف شود و آن هم مستلزم انسجامی زیستی در کُنه این خانواده است، نه در فریاد و جیغ و گریه…
باید در خانوادهای باشد که ریزش آوار بر سرشان تمامی ندارد! آواری از جنس سرنوشت.
باید خانوادهای باشد که از ابتدا تعاملات خانوادگی در آن شکل گرفته است.
آن وقت است که عجز، ناتوانی و ترس از زبان کاراکتر اصلی میتواند ارزشهای معنوی و خانوادگی را صیقل دهد.
نظر شما