جنبش دلیران تنگستانی که ابتدا با انگیزه ضداستبدادی به جریان افتاد و در ادامه ماهیتی ضداستعماری نیز به خود گرفت، علاوه بر مبارزان مسلح و تشکلیافته، طیف گستردهای از گروههای مرجع و مردمی را در خطه جنوب کشور به همراه داشت.
رئیسعلی که خود از جمله پیشگامان مشروطهخواهی در جنوب ایران بود و همکاری نزدیکی با محافل انقلابی و عناصر مشروطهطلب در بوشهر، تنگستان و دشتی داشت، توانست در سال ۱۲۸۷ خورشیدی بوشهر را از سلطه حکومت مرکزی خارج و نزدیک به ۹ ماه کنترل آن را برعهده بگیرد. با تصرف گمرک بوشهر که در اجاره انگلیسیها بود، نیروهای این کشور به دخالت نظامی در منطقه پرداختند و درگیریهایی آغاز شد که تا سالهای جنگ اول جهانی ادامه یافت.
در پی رقابت قدرتهای متخاصم جهانی در جنگ، ارتش بریتانیا با وجود اعلام بیطرفی ایران، در ۱۶ مرداد ۱۲۹۴ خورشیدی (یکسال پس از آغاز جنگ جهانی اول) با هدف مقابله با حضور نیروهای آلمان در بوشهر، این شهر را به اشغال خود درآورد. این اقدام سرآغاز شکلگیری جنبشهای مقاومتی شد که در راس آن مبارزانی همچون رئیسعلی دلواری قرار داشتند.
نبرد تنگستانیها به رهبری رئیسعلی علیه اشغالگران انگلیسی با وجود طرح ادعاهایی همچون کمک گرفتن از نیروهای آلمانی، برگی زرینی در تاریخ مبارزههای مردم ایران علیه سلطهگری و دخالت قدرتهای جهانی است که سرانجامی افتخارآمیز برای کشورمان داشت. به همین دلیل ۱۲ شهریور، تاریخ شهادت این مجاهد دلیر، به نام «روز مبارزه با استعمار انگلیس» در تقویم کشورمان ثبت شد.
این قیام، جنبش یا حرکت، سران و رهبران دیگری نیز داشت که کم از وی نبودند. از آن جمله «خالو حسین بردخونی»، «شیخ حسینخان چاکوتاهی»، «زائر خضرخان اهرمی»، «غضنفرالسلطنه برازجانی» و برخی شخصیتهای دیگر
به مناسبت سالروز این واقعه «حسن الهیاری» استاد و پژوهشگر تاریخ دانشگاه خلیج فارس در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا با یادآوری آثار و نوشتههای بسیار در خصوص زندگی و مبارزههای رئیسعلی دلواری، تاکید کرد، این موضوع هنوز ظرفیت تحقیق و تفکر را دارد. از آن جمله با دستیابی به منابع جدید و تردید در اصالت برخی منابع، باید شخصیت و این رویداد مهم تاریخ معاصر ایران بازآفرینی شود.
«به عنوان یک پژوهشگر تاریخ در بُعد علمی یک وظیفه داریم و در بُعد میهنی نیز وظیفهای دیگر؛ هرچه بتوان حوادث حول محور این شخصیت تاریخی را بهتر فهمید میتوان از آن درسهای بهتری آموخت و کمتر خطا کرد.»
این استاد دانشگاه افزود: به رسم و سنت این مملکت، همه از یک نفر به نام رئیسعلی یاد میکنیم در حالی که این قیام، جنبش یا حرکت، سران و رهبران دیگری نیز داشت که کم از وی نبودند. از آن جمله «خالو حسین بردخونی»، «شیخ حسینخان چاکوتاهی»، «زائر خضرخان اهرمی»، «غضنفرالسلطنه برازجانی» و برخی شخصیتهای دیگر.
اگر به نام همین افراد نگاه کنیم متوجه میشویم که مردم زیادی از دشتستان، دلوار، دشتی، اهرم و بسیاری نقاط دیگر در لحظه لحظه این حرکت نقش داشتهاند و زیبنده نیست این مساله نادیده گرفته شود. حتی بر اساس برخی شواهد و قرائن افراد زیادی از شهرستانهای لامرد و مهر در جنوب فارس نیز در این جنبش بزرگ نقش ایفا کردند. به عبارت دیگر گستره قیام منتسب به رئیسعلی دلواری بیش از حد تصوریست که تاکنون میپنداشتهایم.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خلیجفارس در ادامه به طیف گستردهای از گروهها و اقشار مختلف از جمله شماری از خوانین، حکام، روحانیون و مجتهدان دینی اشاره کرد که در پیشبرد قیام علیه اشغال شهرهای جنوبی کشورمان نقش داشتهاند؛ معنی احتمالی این گزاره یعنی اینکه برخلاف نظرگاه عدهای از پژوهشگران خارجی، اقدام رئیسعلی فراتر از یک شورش محلیِ خودخواهانه و حاصل توافقی به نسبت فراگیر بوده است؛ بهگونهای که هم فتوای حمایت از مجتهدان جنوب ایران و نجف در خارج از کشور و هم همراهی گستره وسیعی از حکام و خوانین محلی را داشت و علاو بر آن، این قیام به لحاظ مذهبی نیز گروههای شیعه و سنی را دربر میگرفت.
الهیاری با مقایسه قیام رئیسعلی دلواری و میرزا کوچکخان جنگلی به عنوان دو نمونه از حرکتهای مردمی در دو جغرافیای بسیار دور از هم اما با فاصله زمانی نه چندان دور، به طرح این پرسش پرداخت که چرا هر دو محکوم به شکست شدند.
به اعتقاد این پژوهشگر تاریخ، میتوان مدعی شد شباهت کلان شکست این دو آن بود که ارزیابی دقیقی از حامیان و مخالفان داخلی و خارجی خود نداشتند و از همین رو هر دو ابتدا به خیانت و دو دستگی داخلی باختند و بعد به دشمن خارجی. به طور مشخص درباره رئیسعلی دلواری، هر چه مناطق مرکزی و جنوبی بوشهر به حمایت از او برخاستند، حمایت مناطق شمالی این خطه چندان چشمگیر نبوده است.
الهیاری همچنین در پرداخت به ادعاهایی مبنی بر احتمال کمک نیروهای آلمانی برای خارج کردن اشغالگران انگلیس از خاک کشورمان، اضافهکرد: در روزهای اخیر دسترسی به منابع بیشتر و اعلام تشکیک در برخی منابع که وجود خارجی اصل آن رد شده است، ضرورت یک تحقیق جدید در این خصوص را دوچندان میکند. پژوهشها و یافتههای جدید نه تنها چیزی از اصالت و ارزش این رشته از مبارزات را کم نمیکند بلکه میتواند ما را در ارزیابی دقیق حال و فردای کشورمان، یاری رساند.
نظر شما