آن حضرت كه قبل از تولد، پدر گرامیش را از دست داده بود، در شش سالگی شاهد درگذشت مادرش شد و در هشت سالگی از وجود بزرگ حامی خود، حضرت عبدالمطلب محروم شد و به همراه تنها سرپرست خویش ابوطالب، دوران نوجوانی خود را سپری كرد. پیامبر اكرم (ص) در 25 سالگی در حالی كه به خردمندی، پاكدامنی، امانت و دانایی در میان مردم شهرت داشت با حضرت خدیجه ازدواج كرد و در 40 سالگی با نزول آیاتی در غار حراء به رسالت الهی مبعوث شد.
13 سال بعد از بعثت، در حالی كه منزل آن حضرت با تدبیر سران لجوج و كوته اندیش قریش به محاصره در آمده بود، با هجرت به یثرب زندگی نوینی را آغاز كرد. بعد از اینكه رسول اكرم (ص) به یاری خداوند متعال توطئه ها و نقشه های كافران را یكی پس از دیگری خنثی كرده و موانع را از سر راه برداشت و مكتب حیاتبخش خود را در اقصی نقاط جهان گسترش داد، در سال دهم هجرت با انجام مباهله و حجة الوداع موقعیت خود را تثبیت كرده و در غدیر خم از طرف پروردگار متعال، امیر مومنان علی (ع) را به جانشینی خویش برگزید.
خاتم انبیا سرانجام در 63 سالگی و در هنگام ظهر روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری، مطابق سال 633 میلادی، در منزل خود در مدینه به ملاقات معبود شتافت. حضرت علی (ع) پیامبر را غسل داد و كفن كرد و به همراه سایر مسلمانان بر آن بزرگوار نماز گزارده و پیكر مقدس آن حضرت را در منزل مسكونی اش به خاك سپردند.
با رحلت پیامبر خاتم (ص) مصیبت بزرگی در اسلام و انحراف عمیقی در میان مسلمانان پدید آمد، كه تا امروز اثر آن ضربه سهمگین پیكر اسلام و مسلمانان را می آزارد.
* برخی از حوادث آموزنده آخرین لحظات حیات پیامبر اكرم (ص)
- بزرگترین نگرانی پیامبر اكرم (ص)
پیامبر اكرم (ص) تا آخرین روزهای رحلت خویش از یك نگرانی و ناراحتی درونی شدیدا رنج می برد. اساسا برای یك شخصیت والای آسمانی كه نتیجه تمام زحمات خود را در تداوم رهبری آینده اسلام بوسیله فردی شایسته می اندیشید، مساله امامت و رهبری امت اسلام، مهمترین دغدغه خاطر به شمار می آمد.
حضرت رسول اكرم (ص) كه از اندیشه برخی افراد فرصت جو و ریاست طلب در انحراف مساله جانشینی، آگاهی داشت و از سرنوشت آن شدیدا بیمناك بود، بارها بر این مهم تصریح كرده و به جانشینی حضرت علی (ع) بعد از رحلت خویش تاكید كرده بود.
اوج این رهنمودها در حادثه غدیر بود كه 70 روز قبل از رحلت آن حضرت اتفاق افتاد. در آن روز تاریخی كه با حضور یكصد هزار تن از مسلمانان و بعد از نزول آیه بلاغ، وصایت و ولایت حضرت امیر مومنان علی (ع) رسما اعلام شد و با نزول آیه اكمال، این مراسم سرنوشت ساز پایان پذیرفت، باز هم نگرانی حضرت رسول (ص) رفع نشد.
پیامبر دوراندیش اسلام پیش بینی می كرد كه در آینده ای نزدیك رهبری حكومت اسلامی را عده ای از محور خارج كرده و افراد جاه طلب، حضرت علی (ع) را از خلافت دور كرده و مسلمانان را از رهبری آن یگانه دوران محروم كنند. بدین جهت گاهی این نگرانی خود را اظهار كرده و به علی (ع) می فرمود: 'من می ترسم اگر با آنان بر سر خلافت و رهبری پافشاری كرده و به نزاع برخیزی، تو را به قتل برسانند.'
* رهنمود به زمامداران
حضرت رسول (ص) كه در طول حیات و بویژه در زمان رسالت خود حامل وحی الهی و امین خداوند بر مردم بود و با گفتار و كردار خود احكام الهی را به مردم ابلاغ و اعلان می كرد، در آخرین لحظات زندگی نیز از این سیره الهی خویش دست نكشید.
آن بزرگوار با اینكه از بیماری شدیدا رنج می برد، برای آخرین بار و با زحمت تمام به میان جمعیت آمده و بر ارزش های اسلامی كه در راه استقرار آنها هستی خویش را وقف كرده بود، تاكید كرده و بار دیگر به مسلمانان در پاسداری از آیین اسلام سفارش نموده و هشدار داد.
پیامبری كه احترام به حقوق فردی و اجتماعی مسلمانان را در طول 23 سال به آنان آموخته و خود عملا آنرا رعایت كرده بود، در واپسین دم حیات نیز به این امر مهم همت گماشت.
شیخ صدوق می گوید: حضرت خاتم الانبیاء (ص) در آخرین روزهای حیات خویش به بلال فرمود: به مردم بگو در مسجد جمع شوند و آنگاه حضرت عمامه بر سر بست و با تكیه به كمان خویش برفراز منبر آمد و بعد از سپاس و ستایش پروردگار، خطاب به مردم فرمود: ای مسلمانان! من چگونه پیامبری برای شما بودم؟ آیا برای هدایت و تربیت شما تلاش نكردم؟ آیا شما در مقابل، دندانهایم را نشكستید و پیشانیم را بر خاك نمالیدید تا اینكه خون بر چهره ام روان شده و محاسنم را فرا گرفت؟ آیا من از دست افراد نادان سختی ها و مشقت ها نكشیدم؟ ! گفتند: بلی یا رسول الله! تو پیامبری صبور و شكیبا بودی و ما را از زشتی ها و منكرات جلوگیری می كردی، خداوند به تو بهترین پاداش عنایت كند. پیامبر (ص) فرمود: خداوند به شما هم پاداش دهد.
آنگاه رسول الله (ص) ادامه داد: پروردگارم حكم كرده و سوگند یاد نموده كه از ستم هیچ ستمكاری نگذرد، شما را به خدا هر كدام از شماها كه در گردن من حقی دارید، برخیزید و دادخواهی كرده و از من قصاص كنید، چرا كه قصاص دنیا در پیش من از آخرت - كه در برابر فرشتگان و پیامبران خواهد بود - بهتر است.
در این هنگام مردی به نام سوادة بن قیس از آخرین صف های مردم برخاسته و عرضه داشت: یا رسول الله! پدر و مادرم فدایت باد، هنگامی كه از سفر طائف برمی گشتی به استقبالت آمدم، تو سوار بر ناقه غضباء بودی و تازیانه ممشوق را در دست داشتی، وقتی خواستی تازیانه را بلند كنی و به شتر بزنی به شكم من خورد، نمی دانم عمدی بود یا نه؟ ! پیامبر فرمود: به خدا پناه می برم بر اینكه عمدی باشد. سپس به بلال فرمود: ای بلال! برخیز، به منزل فاطمه علیها السلام برو و تازیانه ممشوق را بیاور .
هنگامی كه بلال تازیانه را آورد، پیامبر (ص) فرمود: آن مرد كجاست؟ هنگامی كه آمد، حضرت فرمود: نزد من بیا و از من قصاص كن، تا راضی شوی . سوادة گفت: یا رسول الله شكمت را برایم برهنه كن! چون در آن هنگام شكم من برهنه بود، هنگامی كه پیامبر (ص)پیراهن خود را كنار زد، سواده بعد از اخذ اجازه، بر بدن مبارك پیامبر بوسه زد . رسول خدا (ص) فرمود: ای سوادة بن قیس! آیا مرا عفو می كنی یا قصاص می كنی؟ عرضه داشت: یا رسول الله! من شما را عفو می كنم . پیامبر اكرم (ص) دست به دعا برداشته و فرمود: 'خدایا از گناهان سواده بن قیس درگذر چنانكه او از پیامبرت محمد درگذشت.'
* در اندیشه بیت المال
در فرهنگ اسلام بیت المال و اموال عمومی در دست حاكمان نوعی امانت محسوب می شود و زمامداران در حكومت اسلامی موظفند در حمل و نقل و حفظ و نگهداری و تقسیم و تخصیص بیت المال، كمال كوشش را انجام دهند و در محافظت از این امانت سنگین، امانتدار خوبی باشند.
حضرت رسول (ص) همچنانكه در مدت عمر خود بعنوان امانتدار مردم معروف بود، چه قبل از بعثت و چه بعد از آن، در آخرین لحظات حیات خویش بر این خصلت نیكو و پسندیده اصرار ورزیده و به مسلمانان رسم امانتداری و به زمامداران آیین حكمرانی و عدالت گستری را می آموخت.
روش پیامبر اكرم (ص) در تقسیم بیت المال چنین بود كه در نخستین فرصت آن را به دست اهلش می رساند و از نگهداری و طول دادن در تقسیم آن شدیدا خودداری می كرد.
داشتن خصلت امانتداری و عدالت گستری، آن حضرت را وادار می كرد كه در آخرین روزهای عمر شریف خویش با همه مشكلاتی كه داشت، در اندیشه بیت المال و تقسیم عادلانه آن به اهلش باشد.
* امر به خواندن قرآن
حضرت زهرا(س) یگانه دختر پیامبر اكرم (ص) در كنار بستر پدر گرامی اش نشسته و با حسرت به سیمای نبوت نظاره می كرد و در حالی كه از شدت ناراحتی قطرات اشك بر صورتش جاری بود، شعر ابوطالب را - كه در مورد حضرت رسول (ص) سروده است - زمزمه می كرد: 'آن چهره روشن و نورانی كه به بركت آن از ابر طلب باران می شود، او كه دادرس یتیمان و پناهگاه بیوه زنان بود.'
رسول خدا (ص) در این لحظه چشمانش را گشوده و با صدای ضعیفی به دخترش فرمود:
'دخترم! این گفتار عمویت ابوطالب است، شایسته است به جای آن، آیه زیر از قرآن را بخوانی: 'محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز آمده و رفته اند، آیا اگر او بمیرد و یا كشته شود، به گذشته های خود برمی گردید؟ و هر كس به گذشته خود باز گردد، هرگز به خداوند ضرری نمی زند و خداوند به زودی شاكران را پاداش خواهد داد.'
* درسی دیگر برای مسلمانان
قرآن كریم در آیات متعددی از وفای به عهد و عمل به وعده سخن گفته و مردم را به آن تشویق می كند از منظر كلام وحی پایداری در عهد و پیمان ها و جامه عمل پوشاندن به وعده ها از مهمترین صفات اهل ایمان است.
قرآن در ضمن شمارش اوصاف نیكوكاران می فرماید: 'آنان هنگامی كه با كسی عهدی بستند به عهد خود وفا می كنند.' و همچنین در مورد مومنین می فرماید: 'اهل ایمان امانتها و عهد و پیمانهایشان را مراعات می كنند.'
رسول گرامی اسلام (ص) نیز لازمه داشتن ایمان كامل را عمل به وعده و وفای به عهد می داند و می فرماید: 'كسی كه به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید به وعده خود عمل كند.'
پیامبر اكرم (ص) در روزهای آخر عمر خویش این خصلت زیبا را عملا به نمایش گذاشت. ابن شهر آشوب می نویسد: در یكی از آن روزهای حزن آلود كه پیامبر (ص) حال خوبی نداشت، به كمك فضل بن عباس و علی (ع) به میان مردم آمده و فرمود: ای مردم! وقت رحلت من فرا رسیده است، اگر به كسی وعده ای داده ام بیاید و به من بگوید تا به وعده ام عمل نمایم و اگر به كسی بدهكارم، آن را به من خبر دهد . در این حال مردی از میان حاضرین بلند شده و گفت: یا رسول الله! من پیش شما وعده ای دارم، هنگامی كه می خواستم ازدواج كنم به من وعده دادید كه مبلغی یاری نمایید! پیامبر (ص)به فضل بن عباس فرمود: مبلغی را كه او می گوید برایش بپردازید.
* آخرین لحظات عمر
ابن عباس می گوید: در آن لحظات كه پیامبر شدیدا بیمار بود، دقایقی آن حضرت بیهوش شد، در آن هنگام در خانه كوبیده شد، فاطمه علیها السلام به پشت در رفته و فرمود: كیستی؟ از پشت در صدا آمد كه من شخص غریبی هستم و با رسول خدا (ص) كاری دارم، آیا اجازه هست كه به حضورش برسم؟ فاطمه علیها السلام فرمود: خدا تو را بیامرزد، هم اكنون پیامبر (ص) بیمار است و حال ملاقات با كسی را ندارد . آن شخص رفته و پس از لحظاتی دوباره آمد و اجازه ورود خواست و گفت: آیا به افراد غریب اجازه می دهید به حضور پیامبر بروند؟ در این موقع پیامبر اكرم (ص) صدای وی را شنیده و به حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: فاطمه جان! آیا می دانی كه او كیست؟ او جمعیت ها را پراكنده و لذت ها را به هم می زند. او پیك مرگ، عزرائیل است.
به خدا قسم قبل از من از كسی اجازه نخواسته و پس از من هم از احدی اجازه نخواهد گرفت و این بخاطر مقام ارجمندی است كه خداوند به پدر تو عنایت كرده است.
فاطمه علیها السلام به عزرائیل اجازه ورود داد و او همچون نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر (ص) شده و گفت: السلام علی اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله و آنگاه پیامبر (ص) به علی (ع) وصایایی را متذكر شد.
فراهنگ** 1883
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۴:۳۳
تهران- حضرت محمد (ص) آخرين سفير الهي و بزرگ رهبر جهان اسلام، در سحرگاه روز جمعه 17 ربيع الاول سال 571 ميلادي در مكه مكرمه و در دامن پاك حضرت آمنه، ديده به جهان گشود.