تهران - سينماي دفاع مقدس به عنوان يكي از گونه هاي جذاب سينماي ايران در سه دهه اخير، همواره سوژه هايي ناب را در اختيار داشته كه در بسياري از موارد به آثاري درخشان و ماندگار تبديل شده است.

فیلم سینمایی 'كیمیا' ساخته احمدرضا درویش از جمله این آثار است كه روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی را به شكل درخشانی به تصویر كشیده است؛ روزهایی سخت برای مردم خرمشهر كه بازسازی آن به شكل باورپذیری شكل گرفته و به عمق جان مخاطبان نفوذ می كند.

درویش، 'رضا' را به عنوان قهرمان داستان خود برگزیده كه از همان ابتدای كار مخاطب را به سمت خود می كشاند.

وی با شخصیت 'رضا' كه بدنبال باطری برای راه انداختن اتومبیل برای انتقال همسر باردارش به بیمارستان است، فضای بحرانی و لبریز از هرج و مرج شهر را به نمایش گذاشته و داستانی تكان دهنده را شكل می دهد.

ملودرامی خانوادگی با محوریت خانواده در بستری از جنگ كه به شكل غریبی سرنوشت آدم های آن را به یكدیگر پیوند می زند: رضا هنگام آوردن باطری اتومبیل اسیر عراقی ها شده و همسرش نیز پس از وضع حمل در بمباران بیمارستان به شهادت می رسد.

درویش در 20 دقیقه ابتدایی كار، تنش وحشتناكی را بر فیلم حاكم كرده كه اجازه تكان خوردن به مخاطبان را نمی دهد كه این امر تاثیر نهایی كار را دوچندان كرده است.

اما درست از جایی كه داستان به زمان حال بازگشته و 'رضا' در قامت یك آزاده زخم خورده از جنگ به ایران بازمی گردد، فیلم كاملا دوپاره شده و تغییر لحن می دهد.

البته با توجه به فضای داستان در بخش دوم، این تغییر ریتم تا حدود زیادی اجتناب ناپذیر بوده كه اندكی زیاده روی در آن صورت گرفته است.

با این حال شخصیت های اصلی مانند 'رضا'، 'خانم دكتر' و 'برادرش' خوب از كار درآمده و دارای هویت مستقلی هستند.

در این بین 'رضا' با توجه به محوری بودنش، جذاب تر از آب درآمده و مخاطب برای همذات پنداری با او هیچ مشكلی ندارد.

غم سنگینی كه بر دوش 'رضا' سنگینی می كند به عامل كلیدی پیش برنده داستان تبدیل شده و به خوبی در نیمه دوم كار گسترش یافته است.

از سوی دیگر داستان، خانم دكتر جراحی قرار دارد كه در همان روزهای خون و حماسه همسرش را از دست داده و تنها دلخوشی زندگی اش 'كیمیا' - دختر رضا - است كه كشمكش های پرده دوم را شكل می دهد.

شخصیت یاد شده به قدری خوب از كار درآمده اند كه مخاطب او را به چشم ضد قهرمان ندیده بلكه تا حدود زیادی هم با او احساس همدردی می كند.

در حقیقت آنچه كه به نیمه دوم 'كیمیا' عمق بخشیده، روابط میان آدم ها و زخم های درونی آنهاست كه جز زخم ناسور دست 'رضا' نمود عینی دیگری ندارد.

نمونه درخشان تنش میان شخصیت ها را در سكانس رفتن 'رضا' به خانه خانم دكتر مشاهده می كنیم كه درویش در آن به خوبی از عناصر صحنه همچون سر رفتن آب قوری و بریدن دست همسر برادر خانم دكتر هنگام باز كردن قوطی فلزی شیرینی بهره گرفته است.

درویش در مقام كارگردان در قسمت های ابتدایی كار فوق العاده عمل كرده و تصاویر فیلمش را به مستندهای دفاع مقدس بسیار نزدیك كرده است.

وی در این فصل، تكنیك را بطور كامل در خدمت محتوا به كار گرفته و كمتر به جلوه گری های مرسوم تن داده است.

در واقع آنچه كه مخاطب را در این بخش تحت تاثیر قرار می دهد نه تكنیك، بلكه واقعیت های تلخی از حمله عراقی ها به مردم بی دفاع خرمشهر است كه تن هر بیننده ایرانی را می لرزاند.

درویش در انتخاب بازیگران اثر خود نیز موفق عمل كرده و آنها را كاملا مطابق با نقش ها برگزیده است.

مرحوم 'خسرو شكیبایی' برای نقش 'رضا' بهترین گزینه است زیرا كه به بهترین شكل احساسات مخاطب را برانگیخته و به همراهی و همدلی با خویش وامی دارد.

برای مثال كافیست به چهره درهم رفته و بهت زده او پس از انفجار اتومبیل و به شهادت رسیدن رزمنده همراهش در آن نگاه كنید تا دریابید كه این نقش تا چه حد برازنده او بوده است.

چهره سرد و مغرور 'بیتا فرهی' نیز برای نقش دكتر زخم خورده از جنگ كه اكنون، دختر خوانده اش را نیز در حال از دست رفتن می بیند، به خوبی با نقش مطابقت دارد كه اوج آن را در همان صحنه مواجه او با 'رضا' در بیمارستان شاهد هستیم.

'كیمیا' در گونه سینمای دفاع مقدس گوهر گرانبهایی است كه در گذر زمان هیچگاه طراوت و تازگی خود را از دست نداده است.

فراهنگ ** م.ج ** 9173 ** 1071