# تهران، ایرنا: 27 مرداد 1382 برابر با 18 اوت 2003 ... آمریکایی ها تا پیش از آن که با انگلیس در کودتای 28 مرداد (19 اوت ) مستقیما همکاری کنند، نسبت به ملی شدن صنعت نفت و نهضت ملی در ایران برخوردهای متفاوتی داشتند. در مرحله اول بین سالهای 1329 تا 30 از ایران در برابر انگلیسی ها پشتیبانی می کردند و در واقع مقصودشان شکست انحصار نفتی انگلیس در ایران بود و اگر مامورین آنان مانند "هنری گریدی" سفیر ایالات متحده در ایران، "جورج مک گی" معاون وزارت خارجه آمریکا مرتبا ایرانیان را در برابر انگلیسی ها تشویق می کردند و به ایرانیان مزایای قرارداد نفتی به صورت 50 - 50 را که شرکت آمریکایی آرامکو با دولت عربستان بسته بود، گوشزد می کردند.
این سیاست آمریکایی ها تا مرحله ملی شدن صنعت نفت در ایران پیش رفت. اما ملی شدن نفت، منافع آمریکا را نیز به خطر می انداخت و از آن به بعد آمریکا حساسیت خاصی نسبت به مسائل ایران نشان می دهد و در کنفرانس مشترکی که با انگلیس و شرکت های بزرک نفتی در واشنگتن می کوشد جانشین شدن نفت کویت به جای نفت ایران را تحقق بخشد و سیاست مدارا با ایران را کنار می گذارد. در مرحله دوم که درگیری ایران و انگلیس بر سر منافع نفتی شدت می گیرد، آمریکایی ها سعی دارند با سیاست میانجیگری دوستانه وارد عمل شوند که هم تا حدودی منافع ایران حفظ شود و هم ضرری به کارتلهای نفتی بزرک در خاورمیانه وارد نیاید و در واقع تلاشهای دیپلماتیک و میانجیگرانه "آورل هریمن" فرستاده مخصوص "ترومن" رئیس وقت جمهوری آمریکا همه در همین راستا بود و حتی کنفرانسی هم در این مورد تشکیل شد. اما سرانجام سرسختی انگلیسی ها در گرفتن غرامت به شکل دلخواه، عملا این تلاشها را عقیم گذاشت و حتی در این مرحله انگلیسی ها در صدد پیاده کردن نیروی نظامی در ایران بودند که مخالفت آمریکا مانع شد. انتخابات انگلستان و پیروزیهای محافظه کاران و ابقای "ایدن" به عنوان وزیر امور خارجه باعث شد که تلاش او برای خارج کردن آمریکا از موضع بی طرفی ادامه یابد. البته تا زمانی که حکومت دمکراتها و ریاست جمهوری ترومن برقرار بود، تلاش "ایدن" موفقیت چندانی نداشت. ولی با این وجود سعی زیادی کرد که مانع پرداختن وام به ایران شود. همچنین برخی از شخصیت های آمریکایی مانند "هنری گریدی" و "جورج مک گی" را که با سیاست انگلیس موافق نبودند و از این رو طرفدار ایران تلقی می شدند، از صحنه سیاست خارج کرد. با این وجود آمریکایی ها به کمک به ایران برای دستیابی به راه های مسالمت آمیز و مسالمت جویانه با دولت مصدق ادامه دادند. پرداخت وام هشت میلیون و 750 هزار دلاری از طریق بانک بین المللی به ایران و توافقنامه نظامی با ایران و نیز اعطای برخی کمکهای دیگر در این راستا بوده است. اما در مجموع کمکهای آمریکا در همین جا پایان می یابد و در شهریور سال 1331 ترومن رئیس جمهوری آمریکا تقاضای چرچیل نخست وزیر انگلیس را پذیرفت که پیشنهاد مشترکی مبنی به دادن غرامت به انگلیس بر مبنای حکم دیوان بین المللی لاهه به ایران ارائه دهند که البته مصدق آن را نپذیرفت و در مهر ماه 1331 بطور کلی با دولت انگلیس قطع رابطه کرد. همزمان با این تحولات سیاست آمریکا در برابر کمونیسم سخت تر و خشن تر شد و آمریکایی ها به این نتیجه رسیدند که سیاست سدبندی در برابر کمونیسم کافی نبوده، بلکه در صدد اقدامات جدی تر برآمدند. "جان فوستر دالس" نماد "خشونت و مشت آهنین در عرصه جهانی" در سیاست جدید تهاجمی آمریکا، در پاییز 1331 در مقام وزارت امور خارجه دولت ترومن قرار گرفت و در همین زمان است که مرحله سوم سیاست آمریکا نسبت به ایران آغاز می شود. در این مرحله آمریکا با انگلستان در بر انداختن دولت ملی ایران کاملا همسو می شود. هر چند که دالس در ابتدا در صدد نوعی مدارا با مصدق بود، اما مخالفت مصدق با طرح کنسرسیوم بین المللی خرید نفت که آن را "غارت از نوعی دیگر" توصیف کرد، بهانه تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران شد. از سوی دیگر مصدق در هفت خرداد سال 1332 پیامی تهدید آمیز برای آمریکا فرستاد که "اگر آمریکا به ایران کمک نکند، سیاستی دیگر در پیش خواهد گرفت." یعنی به سوی شورویها خواهد رفت. جالب این که این تهدید مصدق نتیجه عکس داد و آمریکایی ها را که در صدد خلاصی از کمونیسم بودند، بیشتر تحریک و حساس کرد. با همین استدلال مذاکرات سیاسی بین آمریکا و انگلیس شروع شد. "آنتونی ایدن" وزیر خارجه بریتانیا به آمریکا سفر کرد و با مذاکره با وزیر خارجه آمریکا و مشاوران رئیس جمهوری به این نتیجه رسیدند که "مصدق راه های مسالمت آمیز را نمی پذیرد و باید از راه زور وارد شد و سازمان "سیا (A.I.C)" هم هزینه کودتا را متقبل شد. فکر سرنگونی دولت مصدق از راه کودتا را برای نخستین بار دولت انگلیس و شرکت سابق نفت عنوان کردند. پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران، حکومت انگلیس طرح اشغال فوری تاسیسات نفتی آبادان را مورد بررسی قرار داد. بعد طرح اجرایی آن به نام عملیات "بوکانیر" به تصویب هیات دولت انگلیس رسید. به دنبال آن، انگلیسی ها به پایگاهی که در لیبی داشتند، نیروهای نظامی کمکی اعزام کردند. اما اجرای این طرح با مخالفت دولت آمریکا متوقف شد. بعد از انتقال قدرت از حزب کارگر به محافظه کار، دولت "وینستون چرچیل" طرح سرنگونی دولت مصدق از راه کودتا را مجددا مورد بررسی قرار داد و به دنبال آن همه روابط بین ایران و انگلیس قطع شد و بالاخره دولت انگلیس موفق شد موافقت آمریکا را برای اجرای طرح بگیرد. "کرومیت روزولت" به عنوان یکی از عوامل مهم کودتا در خاطرات خود نوشته است که در پاییز سال 1331 عوامل شرکت نفت با او تماس گرفتند و "جان کوچران" به عنوان سخنگوی دولت انگلیس طرح سرنگونی دولت دکتر مصدق را از راه کودتا با او مطرح کرد. کرومیت روزولت هم بلافاصله نتایج مذاکره با انگلیس را به "آلن دالس" ریاست وقت "سیا (A.I.C)" گزارش می دهد. به هر حال بعد از مدتی طرح عملیات مشترکی به نام "آجاکس" مورد تصویب طرفین قرار می گیرد. در نخستین جلسه کودتاچیان، به پیشنهاد انگلیسی ها کرومیت روزولت در مقام فرماندهی عملیات کودتا قرار می گیرد و "سرلشکر فضل الله زاهدی" هم به عنوان نخست وزیر بعد از موفقیت کودتا و سرنگونی مصدق معرفی می شود. ادامه دارد... 1461 220
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۸۲ - ۰۰:۰۱