جرعه ای از دریای معرفت بیرق داران هشت سال دفاع مقدس/سردار شهید محسن حاجی بابا .....................................................................
تهران، خبرگزاری جمهوری اسلامی 31/06/86 داخلی.نظامی.سردار.دفاع مقدس.
آسمان هر آنچه در دل داشت بدون هیچ چشمداشتی نثار زمین کرده بود ، برف کوچه پس کوچه های تهران را سپید پوش نموده و سوز و سرما بیداد می کرد، اما میانه سرما و یخزدگی ، آفتاب فروزانی در 16 بهمن ماه سال 37 در گوشه ای از شهر طلوع کرد و هوهوی خشن باد در پشت پنجره را مژده تولدی دوباره داد تا زمانه به میمنت حضور او به سوی گرمای شادی بخش عشق ، حرکتی راستین آغاز نماید.
محسن باهوش و خلاق و از کودکی اهل تقوی پیشگی بود ، آنقدر با علاقه به انجام فرائض دینی اهتمام می ورزید که از همان دوران کودکی و نوجوانی از همه همسالان قابل تمایز می نمود.
در دوره پرشور دبیرستان بود که با مسجد و عشق و خلوص آشنا گشت و در "مسجد قدس " به عنوان عضو فعال در رکاب "آیت الله امامی کاشانی " امام جماعت مسجد ، عاشقانه به سوی تکامل و سیر معنوی پیش رفت.
به علت حضور مداوم و زود هنگام محسن در مسجد از همان اولین جرقه های آتش بزرک انقلاب لحظه به لحظه با فداییان عشق سلوک نمود و با همه وجود به سوی آزادی و استقلال تلاش کرد.
او که سرباز عاشق و پاکباخته امام خمینی (ره ) و اهداف والایش بود در توزیع اعلامیه های حضرت امام و راهپیمائیها و تظاهرات حضوری فعال داشت.
به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی محسن جزو اولین نفراتی بود که در خلع سلاح مراکز نظامی وارد عمل شد و اسلحه را از کلانتریها و دیگر مراکز به مسجد محل می آورد.
فعالیت محسن پس از پیروزی انقلاب رنک و بوی عاشقانه وصال به خود گرفته بود.
حاجی بابا با کمک شهید "موحدی کرمانی " و دیگر انقلابیون در تشکیل "کمیته انقلاب اسلامی " تلاش بسیاری نمود و مدتی نیز به خدمت عاشقانه در این نهاد نوپا مبادرت ورزید.
محسن در جنک تحمیلی نیز حضوری موثر داشت ، او در لشکر 27 محمد رسول الله در مسوولیتهای مختلف با شایستگی و کفایت بسیار انجام وظیفه کرد.
حاجی بابا در عملیات " بیت المقدس " و " بازی دراز " حماسه آفرید و جوهره نظامی و انقلابی خود را در اوج ایثار و فداکاری به منصه ظهور رسانید.
او پس از عملیات در مصاحبه ای با مجله پیام انقلاب لحظات خلوص و اشتیاق را چنین وصف می کند: " برای فتح ارتفاعات بازی دراز به اتفاق چند تن دیگر از فرماندهان سپاه طرح همه جانبه و گسترده ای تهیه کردیم که لازمه آن فداکاری و ایثار در سخت ترین شرایط و کمترین امکانات بود ، در این عملیات موفق شدیم از پشت ارتفاعات "بازی دراز" عکس و فیلم تهیه کنیم که به شناسائیهای بعدی خیلی کمک کرد ، این عملیات از چند محور شروع شد و دلیل موفقیت نیز تا حدودی الحاق تمام محورها با یکدیگر بود که دشمن هیچ فکر نمی کرد بتوانیم از این ارتفاعات در هم پیچیده بالا برویم ، جالب این است که اگر به ارتفاعات دقیق نگاه کنیم ، صخره ها طوری است که حتی کوهنوردها هم نمی توانستند ظرف مدتی که ما رفتیم ، بالا بروند و این محقق نشد مگر به مدد غیبی الهی که ما را به آن ارتفاعات کشاند ، این امدادهای غیبی محسوس به نیروهای عمل کننده روحیه می داد و حالت معنوی عملیات را به حدی بالا می برد که در سخت ترین شرایط به نیایش و خواندن دعای توسل مشغول بودند.
سرانجام آسمان در یک روز گرم و آفتابی در تابستان سال 61 آماده پذیرایی شد ، ملائک مقرب ، عرش الهی را زیور و زینت بسیار کردند ، عاشقان پرواز نموده و طعم وصال چشیده هر یک به نحوی خود را آماده حضور او در میان جمعشان نمودند و محسن همانگونه که در سرمای زمستان با گرمای عشق متولد شد ، در بحبوحه گرمای تابستان خنکای عشق را نوشید و به جمع عاشقان درگاه الهی پیوست ، یادش همیشه سبز باد.
" خدا می داند که راه و رسم شهادت کـور شدنی نیست و این ملت و آیندگان هستند که بـه راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.
خداوندا!این دفتر و کتاب شهادت را همچنان بر روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن." (حضرت امام خمینی ره ) الف.ج.
شماره 014 ساعت 08:51 تمام