خانه سالمندان ، سکوت سرشار از ناگفته ها .............................................
شهرری ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 07/07/86 داخلی.اجتماعی.مناسبت ها.روز جهانی سالمند. گزارش از بهشت زهرا(س )، عبور می کنیم و به سمت بلوار دکتر"حکیم زاده" می رویم، درختان سر به فلک کشیده و سرسبز مسیر این جاده را قشنک تر و زیباتر جلوه می دهند.
چشمانم به دنبال تابلویی است که برروی آن نوشته شده"آسایشگاه سالمندان و معلولین کهریزک".
از دور تابلوی آسایشگاه نمایان می شود، در بازاست ، برخلاف انتظارم پیش رویم حیاتی پراز گل های سرخ،سفید وصورتی و درمیان آنها آرامگاه مردی مهربان و دلسوز که یکی از بنیانگذاران و موسسان این آسایشگاه است،به چشم می خورد.
اگرچه با اولین نگاه این طراوت و سرسبزی نوید ماندگاری بهار را می دهد و دل را می رباید اما اینجا هیچ شادی پایدار نمی ماند.
ساختمان نوساز با آجرهای سه سانتی،باپنجره های ساختمان های "بنفشه"که با میله های فلزی محصور شده است ، تنهایی ،سکوت و حتی زندان را تداعی می کند.
اینجاآخرین روزهای زندگی سپری می شود،سرای نیمه خاموشی که به دست فراموشی سپرده شده،اینجا خانه سالمندان است،مکانی که آدم ها حرف هایشان را با سکوتشان می زنند،درلبخندهایشان غمی نهفته است در چشم هایشان تردید موج می زند، تردید میان ماندن و رفتن بودن با نبودن و عشق برای آنان قاب عکس های خاک خورده کنار تخت هایشان است.
آری ، اینجا همه چشم ها نمناک است حتی در روزی که به نام آنان نامیده شده است.
بنفشه، نماد گلی شکننده است و به همین دلیل ساختمان بنفشه به بانوان سالمند اختصاص دارد اما آقایان در ساختمان "صنوبر" که نمادی از قدرت صلابت و استحاکم است، حضور دارند.
بخش معلولان "ارغوان" و مرکز تخصصی "ام اس "که به تازگی افتتاح شده، "گل یاس"، نام دارد.
سالمندان اگر چه در زیر نور ملایم آفتاب، با" ولیچرهایشان "آزادانه در میان باغچه های چمن کاری شده حرکت و هوایی تازه را استشمام می کنند اما گل -های باغچه دلشان باران خورده و زندگی شان بدون داشتن کانون گرم خانواده به غم آلوده شده است.
آنان با وجود تمامی امکاناتی که در آسایشگاه در اختیارشان قرار گرفته، پرستاران گوش به فرمانشان مانند پروانه به دورشان می چرخند و یک لحظه هم تنها نیستند، اما در خلوتشان از جدایی ها شکایت، و از اینکه در سرای نیمه خاموش سالمندان به فراموشی سپرده شده اند، رنج می برند.
سالمندان براین باورند که فرزندانشان به دلیل گرفتاری های روزمره و دغدغه های زندگی ماشینی آنان را از یاد برده اند.
سالمندان آسایگاه کهریزک می گویند، تا کی سکوت و تنهایی، تا کی چشم به در دوختن، تا کسی از راه برسد و دیداری تازه شود، در این چهار دیواری دلمان گرفت ما که پای رفتن نداریم و در یک جا مانده ایم و در مرداب فرورفته ایم و هر لحظه تحلیل می رویم.
یکی از سالمندانی که در محوطه آسایشگاه با تکیه بر عصایش در حال قدم زدن است می گوید: بعد ار فوت همسرم، چند روزی را در خانه دخترم گذارندم، اما بعد از مدتی احساس کردم که مزاحمشان هستم.
وی که 70 سال سن دارد و به سختی حرکت می کند، ادامه داد: از لحاظ پذیرای و مراقبت با هیچگونه مشکل و کمبودی مواجه نیستم اما نیکوکاران در گذشته بیشتر به دیدن ما می آمدند اما درحال حاضر کمتر سر می زنند.
بانوی سالخورده ای که به سختی نفس می کشد و تسبیحی سفید را در دستان چروکیده اش دارد، می گوید: بوسیدن نوه و زندگی در کنار میوه های عمر آدمی بسیار لذت بخش است اما من از چشیدن طعم آرامبخش زندگی با فرزندانم محروم هستم.
وی که هفت سال است خانه سالمندان را به عنوان خانه ای ابدی برای زندگی انتخاب کرده است، گفت: در خانه سالمندان دوستان زیادی رابرای هم صحبت شدن پیدا کردم، اما درد و دل، فرزند و گریه و شادی نوه چیز دیگری است.
وی ادامه می دهد، دوست دارم قبل از رفتن به سرای آخرت، تنها پسرم را که 22 سال پیش به عنوان دکتر به بوسنی رفت و دیگر برنگشت را ببینم و این آخرین آرزوی من دراین دنیای فانی، است.
پدران خانه سالمندان کهریزک، خود حکایتی ناگفته از فراز و نشیب های روزگار هستند و در ناگفته هایشان چشم انتظاری،آرزوی دیدن دوباره فرزندان را می توان احساس کرد و از سکوتی که در نگاه هایشان جاری است و خاموشی که در چهره هایشان موج می زند و قطرات اشکی که در چشمهایشان حلقه زده، غربت را می توان لمس کرد.
پدرانی که زنده هستند، نفس می کشند و خواسته و یا ناخواسته ناچار هستند تا چهار فصل سبز زندگی را دور از کانون صمییمی خانوادگی سپری کنند.
پیرمردی که چین و چروک های صورتش را نمی توانی با انگشتان دست بشماری می گوید: پدر انسانی است که قشنگی های زندگی اش را بافرزندانش تقسیم و غم هایش را از آنان پنهان می کند.
وی که به درستی نمی داند چند سال دارد، گفت: اما در شرایط فعلی، من باید بغضی مملو از غم ندیدن فرزندم گلویم را بفشارد.
وی ادامه می دهد، در روز سالمند، دوست دارم وقتی تلفن به صدا درمی آید، پسرم پشت خط باشد اما دریغ که این آرزو برای من دست نیافتنی است.
پیرمرد سالخورده دیگری اما با پشتی خمیده، می گوید: فرزندان ما روزهایی را که دست در دست پدر راه رفتن را تمرین می کردند، را از یاد برده اند.
وی گفت: آنان زمانی را که پدر عاشقانه به گله و شکایت هایشان گوش می داد و مانند تکیه گاهی استوار بود و حمایت می کرد را فراموش کردند.
او بیان کرد: اما در زمانی که ما به آنان برای در و دل نیاز داریم و حیات را در آغوششان جستجو می کنیم، خبری از حضورشان نیست.
مسوول روابط عمومی یکی از دفاتر آسایشگاه سالمندان کهریزک گفت: بیش از سه هزار نیکوکار و خیر کمک های معنوی و مادی خود را صرف آسایشگاه می کنند.
"فاطمه میرصادقی" افزود: سالمندان دوست دارند تا هر روز اطرافشان شلوغ باشد و کسی به دیدنشان بیاید.
وی با اشاره راه اندازی تورهایی برای بازدید از آسایشگاه، اظهارکرد: نیکوکاران می توانند قبل از اعطای کمک های خود از نزدیک از آسایشگاه بازدید کنند و با مراکز دریافت هدایا آشنا شوند.
وی گفت: در حال حاضر بیش از 20 دفنر مشارکت دایر شده و دفترمرکزی مشارکت ها برای مغازه ها و بعضی ازشرکت ها نامه ارسال می کند و از آن ها تقاضای کم کمک می کند.
یک هزار و 750 تخت فعال در آسایشگاه سالمندان کهریزک ری دایر است و 935 نفر پرسنل به طور شبانه روزی در خدمت سالمندان هستند.
نهم مهرماه جاری مصادف با روز جهانی سالمند است.ک 4 7300/ 1644/1547 شماره 115 ساعت 14:28 تمام
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۱