پانزدهمین سالروز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، عوامل و نتایج # مسکو، خبرگزاری جمهوری اسلامی 18/09/85 خارجی.سیاسی.روسیه.شوروی.فروپاشی پانزده سال از فروپاشی "اتحاد جماهیر شوروی"، یکی از دو ابرقدرت سابق جهان گذشت، حادثه ای که رییس جمهور فعلی روسیه آنرا فاجعه ای راهبردی در عصر حاضر نامید. فروپاشی "شوروی" کشور مشهور به دیوارهای آهنین اما بین مردم و مقامات این امپراتوری و سایر نقاط جهان باطیفی گسترده از واکنشها مواجه شد. در تاریخ هشتم دسامبر 1991، سران جمهوریهای روسیه، اوکراین و بلاروس در اقامتگاه "ویکسولی" در جنگلهای حومه "مینسک" پایتخت بلاروس گردهم آمده و نابودی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل "جامعه کشورهای مشترک المنافع" (همسود) را اعلام نمودند. هر سه بنیانگذار این "جامعه"، اینک بازنشسته شده و جالب است که حتی خود آنها در درباره انگیزه اقدام آن روز اتفاق نظر ندارند. "بوریس یلتسین" رییس جمهوری وقت روسیه میگوید: از فروپاشی شوروی متاثر است اما این امپراتوری نیز مانند همه امپراتوری های قبلی محکوم به نابودی و تشکیل جامعه همسود نیز تنها راه اجتناب از کشمکش های گسترده بود. "لئونید کرافچوک" رییس جمهوری وقت اوکراین معتقد است این ایده در مسکو و هنگام ملاقات یلتسین با "استانیسلاو شوشکویچ" رییس شورایعالی بلاروس مطرح شده بود و این دو همراه با "میخاییل گورباچف" اولین و آخرین رییس جمهوری شوروی، متن تصمیم جدید درمورد این امپراتوری را بررسی کرده بودند. با این وجود رهبران و نمایندگان جمهوری باقی مانده شوروی سابق در عقد این توافق نقشی نداشتند. سه جمهوری بالتیک یعنی لتونی، استونی و لیتوانی نیز در واقع یک سال قبل از آن از چارچوب حکومت "مسکو" خارج شده بودند. اوکراین نیز چند روز قبل در دسامبر 1991 بدنبال یک رفراندم، استقلال خود را از مسکو اعلام کرده بود و این به سود "کرافچوک" رییس جمهوری جدید بود که عدم تابعیت خود را از مسکو ثابت کند. "شوشکویچ" رییس پارلمان بلاروس میزبان اجلاس سه رهبر، می گوید: از اتحاد شوروی به هر شکل ناراضی بوده و تنها از این مساله نگران بود که بر اثر درگیری احتمالی و انبار شدن سلاحهای هسته ای شوروی در بلاروس ، این ملت کوچک نابود شوند. اما "یلتسین" حتی از زمان حضور در کمیته مرکزی حزب کمونیست در مسکو با "گورباچف" دبیر کل بیشترین اختلافات را داشت و دیدار در "ویسکولی" برای وی "مناسب ترین فرصت تسویه حساب بود. اما با وجود دیدگاههای متفاوت رهبران وقت اتحاد جماهیر شوروی، در واقع شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، اوضاع بین المللی و نارضایتی های مردمی از حکومت مرکزی مهمترین عامل فروپاشی شوروی بود. تهاجم شوروی به افغانستان، واقعه اتمی چرنوبیل ، افت شدید اقتصاد شوروی در شرایط کاهش بی سابقه بهای نفت تا بشکه ای شش دلار، سقوط ارزش پول ملی (روبل ) و نایاب شدن اجناس و کالاها در مغازه هاو نافرمانی مردمی در سراسر کشور، فروپاشی شوروی رادامن زده بود. صدها هزار نفر اعضای حزب کمونیست شوروی، این حزب را بعنوان رکن اساسی حکومت امپراتوری شوروی ترک کردند و دیگران پس از انتشار واقعیات حزب و کشور در رسانه های "دوران اصلاحات" حکومت گورباچف، به افشاگری دست زدند. آنها حقیقت گو شده و به خاطر افشای جنایات استالین و رژیم وی از حزب کمونیست اخراج می شدند. مردم ناراضی و عصیان زده در جمهوریهای شوروی سابق ناشی از دهها سال حکومت دیکتاتوری موجی را علیه سردمداران شوروی براه انداخته بودند. انقلاب های دمکراتیک، اروپای شرقی را نیز فرا گرفت، دو آلمان متحد شده و پیمان دفاعی "ورشو" متلاشی شد. بروز جنک میان ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ، حوادث خونین در تفلیس و باکو بدست ارتش شوروی و کودتای 19 اوت 1991 در مسکو، عوامل دیگر موثر فروپاشی بزرگترین ابرقدرت شرق بود. در جریان حوادث 19 اوت، کمونیست های ناراضی از سیاست های "گورباچف" که وی را عامل اصلاحات و فراهم ساختن مقدمات فروپاشی می دانستند در غیاب وی در مسکو، کودتا کردند. اعتراض مردم اجازه نداد آنها بیش از سه روز روی کار بمانند، یلتسین و اطرافیان وی کوتاچیان را مجبور به تسلیم کرده و گورباچف به مسکو بازگشت. اما وی پس از این حادثه نتوانست قدرت سابق خود را بازستاند و در تاریخ 25 دسامبر نیز رسما استعفای خود را اعلام کرد. در همین روز سران 11 جمهوری سابق شوروی (بجز گرجستان ) در "آلماتا" پایتخت وقت قزاقستان به جامعه کشوهای همسود پیوستند. گورباچف آخرین رییس جمهوری شوروی در سال 1985 به قدرت رسیده بود و اصلاحات مورد وی به فروپاشی منجر شد. شعار اساسی وی برای شوروی "سوسیالیسم با چهره انسانی" بود و قصد داشت با دمکراسی، شفافیت و "پرسترویکا" (بازسازی )، ساختار حزب کمونیست را نیز در این جهت اصلاح کند. مقاومت سرسختانه کمونیستها و محافظه کاران در مقابل این وضعیت ، امواج ایجاد شده بر اثر این جریان و آزادی بی سابقه مطبوعات و تلویزیون باعث شد حزب کمونیست و گورباچف بزرگترین قربانیان باشند . نقش آمریکا و غرب در حادثه فروپاشی شوروی، که با یکدیگر در حال گذراندن دوران جنک سرد بودند را نباید از یاد برد گرچه آمریکا مدعی شد که مایل به فروپاشی شوروی نبود و این نگرانی بیشتر بخاطر ترس از آینده سلاحهای اتمی این امپراتوری بود. در اوکراین و بلاروس نیز مقادیر قابل توجهی سلاح هسته ای موجود بود و آمریکا تنها زمانی که این سلاحها به روسیه انتقال یافت و با یلتسین در مورد همزیستی به توافق رسید، اعلام نمود که شوروی بخاطر شکست در جنک سرد به موجودیت خود پایان داد. همه جمهوریهای شوروی پس از فروپاشی، دوران سختی را سپری کرده و می توان گفت هیچیک از آنها حتی روسیه هنوز هم به سطح پیشرفت علمی و صنعتی خود در دوره شوروی بازنگشتند. روسیه نیز اینک در مرزهای چند قرن پیش قرار گرفته و خود را بیشتر با امپراتوری "شوروی - تزاری" مقایسه می کند. استفاده از آرم و پرچم تزاری و سرود ملی شوروی موید این امر است و میلیون ها نفر از مردم روسیه نیز مایلند دستاودهای شوروی سابق را بعنوان افتخارات خود بیاد آورند. دولت مقتدر، پرواز یوری گاگارین به فضا، رقصندگان باله در مسکو و لنینگراد، پیشرفتهای پزشکی، علمی و آموزشی و مهدهای رایگان برای کودکان از جمله این رویاها هستند. بخشی از مخالفان با فروپاشی شوروی نیز، فروپاشی اخلاقی گسترده و شیوع مصرف گرایی ، خشونت متاثر از فیلم های آمریکایی، اعتیاد و رشد مرک و میر را سند ادعای خود می دانند. بعقیده یک کارشناس روس، با وجود تجربه شکل گیری و فروپاشی شوروی، ظاهرا هنوز تاریخ آموزگار خوبی نیست. اتفاق روی داده در مورد شوروی به سهولت می تواند در اتحادیه اروپا یا پیمان ناتو نیز رخ دهد چرا که همان کشورهایی وارد این دو شده اند که خود قبلا به فروپاشی شوروی کمک کرده بودند. اروپام355/2240