تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۸۳ - ۰۰:۰۱
"چمران"، ستاره ای که خاموش نشد # تهران، خبرگزاری جمهوری اسلامی 30/03/83 داخلی.اجتماعی.چمران از: محبوبه آذرخیل گویند هر آدمی در آسمان هستی ستاره ای دارد که با تولدش می درخشد و با مرگش ستاره نیز افول می کند ولی ستارگانی در آسمان گیتی هستند که همیشه پرفروغند. این ستارگان از آن بزرگمردان زمینی هستند که از ابتدا آسمان خانه آنها بوده است و ناگفته پیداست فروغ آسمان در دل شبهای تار بسته به فروغ این ستارگان زمینی است که جایگاه ابدی آنان قلل رفیع آسمان است. "مصطفی چمران" یکی از این ستارگان تاریح انقلاب اسلامی است که هرگز خاموش نشد و امروز پس از گذشت بیش از 23 سال از شهادتش، مایه مباهات اهالی زمین و آسمان است . دکتر چمران در سال 1311 شمسی در تهران خیابان 15 خرداد، منطقه بازار آهنگرها متولد شد و تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه در نزدیکی خیابان پامنار آغاز و در مدارسی همچون دارالفنون و البرز دوران متوسطه را طی کرد. مصطفی پس از فارغالتحصیلی در رشته الکترومکانیک و یک سال تدریس در دانشکده فنی، برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و در آن سامان، دانشنامه دکترای خود را دریافت کرد. چمران را می توان یکی از بانیان اصلی تاسیس انجمنهای اسلامی دانشجویی در آمریکا دانست. وی با آغاز قیام 15 خرداد 1342 به رهبری امام خمینی (ره )، به صف مبارزان انقلابی پیوست و همواره یکی از مروجان اندیشه های امام در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بود. وی در همین دوران به همراه تنی چند از همفکران خود به مصر رفت و به مدت دو سال به فراگیری فنون جنک های نامنظم و چریکی پرداخت و سپس به لبنان عزیمت کرد . "چمران" منطقه شیعه نشین جنوب لبنان را برگزید و در کنار ایجاد محیطهای آموزشی برای فرزندان این منطقه محروم، مبارزه با غاصبان صهیونیست را سرلوحه کارهای خود قرار داد و تا بازگشت به میهن اسلامی هیچگاه اسلحه ای را که برای انهدام دشمن صهیونیست در دست داشت، بر زمین نگذاشت. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دکتر چمران به ایران بازگشت و به ساماندهی نیروهای نظامی اقدام کرد. مقدمات تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی ارتش از جمله ماموریتهای اصلی او در اوایل انقلاب اسلامی بود. دکتر چمران در جریان فعالیتهای اجرایی اوایل پیروزی انقلاب اسلامی سمت معاون نخست وزیری را نیز در کارنامه درخشان خود داشت. تجربه بازسازی نیروهای نظامی، تشکیل سپاه پاسداران و حضور در عرصه های نظامی، سیاسی و سمتهای همچون وزیر دفاع، نمایندگی امام (ره ) در شورای عالی دفاع هیچکدام نتوانست روح بلند و عاشق آن شهید را ارضا کند. شهید چمران می نویسد: "این منم معجون عجیبی، حدید و اشک، طبع لطیف، قلب حساس، چشم اشک آلود، وجودی که تار و پودش با عشق و محبت سرشته شده است، آنگاه حدیدتر از حدید، سختتر از خارا، محکمتر از کوه، عجبا اشک و آهن چگونه با هم جمع شده است. "نمی توانم مورچه ای را بیازارم، نمی خواهم دشمنی را که قصد حیات مرا کرده از پای درآورم، در برابر لرزش یک برک دلم می لرزد و در مقابل اشک یتیم آب می شوم، چشمک یک ستاره قلبم را به خود جذب می کند و نسیم سحری روحم را به آسمانها می برد. خدایا این لطافت با آن خشونت چگونه با هم جمع شده است، خود در تعجبم." مبارزات شهید مصطفی چمران در جبهه های نبرد همچنان ادامه داشت تا آنجا که از او به عنوان سردار عرفان جبهه ها نام می برند. در سحرگاه سی و یکم خردادماه 1360، زمانی که "ایرج رستمی" فرمانده منطقه "دهلاویه" در همان منطقه به شهادت رسید، دکتر چمران با وجود درد و غم از دست دادن این فرمانده بزرک رو به یاران گفت: خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می برد. سخنش تمام شد، با همه یاران وداع کرد و هنوز ساعاتی از این سخن نگذشته بود که در پشت خاکریزی در نقطه ای که در تیررس دشمن بود، مورد اصابت خمپاره ای قرار گرفت. در همان لحظات اول دیگر با کسی سخن نگفت و به کسی نگاه نکرد، گویی آهن داغ در نخستین برخورد پشت سر او را شکافت. او را به بیمارستان سوسنگرد که بعدها به نام شهید دکتر چمران نام گرفت، منتقل کردند و سپس بسرعت با آمبولانس به سوی اهواز بردند ولی افسوس جسم بیجان او به اهواز رسید. هنوز هم یاران باوفای مصطفی در غم از دست دادن او عزادارند و امروز پس از گذشت 23 سال یادش را گرامی می دارند. اجتمام. 1581/1479