بنیان های فکری علوم انسانی قابلیت مونتاژ پذیری ندارد # تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 88/06/28 فرهنگی.آموزش عالی.علوم انسانی.آقا نظری مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گفت: علوم انسانی در غرب بر بنیان هایی قرار گرفته است که قابلت مونتاژ پذیری ندارد؟ یعنی نمی توان هر اصل را از جایی گرفته و با جمع آنها به بنیان فکری مشخص رسید. به گزارش روز شنبه ایرنا از روابط عمومی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام حسن آقانظری با اشاره به وضعیت علوم انسانی در ایران،گفت: واقعیت این است که علوم انسانی موجود به وسیله دانشمندان و تئوری پردازان هر یک از رشته های علمی در فضای فرهنگی خاستگاه این علوم شکل گرفته و در آنجا دارای کاربرد و جوابگوی نیازهای جامعه بوده است. مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ادامه داد: بر مبنای بنیان های فکری این علوم، هرگاه بحرانی در این زمینه رخ دهد، تغییراتی در آنها به وجود آمده و بدین شکل با مشکل مقابله می شود. آقانظری، با اشاره به اینکه در این زمینه دو مشکل وجود دارد، خاطر نشان کرد: از طرفی ما نمی توانیم این بنیان های فکری را به طور کامل بپذیریم و از طرف دیگر تغییر در آنها امری است که قابلت مونتاژ پذیری ندارد، یعنی نمی توان هر اصل را از جایی گرفته و با جمع آنها به بنیان فکری مشخص رسید وی، ادامه داد: در اینجا تغییر، حذف و یا اضافه کردن یک اصل به کلیت مساله آسیب جدی وارد می سازد. به عبارت دیگر ارتباط میان اصول تشکیل دهنده بنیان یک رشته علمی در علوم انسانی ارتباط ارگانیک نیست و نپذیرفتن یک اصل باعث متزلزل شدن سایر اصول می شود. عضو هیات علمی موسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره )، تاکید کرد: پیرامون علوم انسانی گاهی اصطلاحات مبهمی مطرح می شود که بر پیچیدگی مساله می افزاید؟ مثلا اصطلاح بو می سازی علوم انسانی که نیاز به تعریف دقیق داشته و نبودن چنین تعریفی ابهام مضاعف می آفریند. آقانظری، ضمن اشاره به بنیان های علوم انسانی و اهمیت آنها، اظهار داشت: بنیان های فکری در واقع زیرساخت این علوم هستند که از آنها با عنوان فلسفه مضاف یاد می شود. نکته مهم این است که در خاستگاه این علوم، فلسفه های مضاف در مدارس عالی تدریس می شود، اما این امر مختص افراد مستعدی از همان جامعه است و هرگز فلسفه مضاف علوم به دانشجویان سایر کشورها آموزش داده نمی شود. وی، تصریح کرد: افرادی که از ایران برای تحصیل علوم انسانی به غرب رفته اند، همان علومی که ترجمه می شود را آموخته اند و رشته علمی خود را محدود به آموخته ها و نظریاتی که فراگرفته اند می دانند، در صورتی که اگر این افراد فلسفه های مضاف علوم را فرابگیرند، قادر به مقایسه استدلال های خود با آنها می شوند. عضو هیات علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: به طور طبیعی استدلال های عقلی انسان ها به علت ارتباطی که با یک منبع واحد به نام عقل دارند، با یکدیگر متفاوت نبوده و دارای تنوع نیستند، زیرا عقل آدمی در همه جا اصول نسبتا ثابتی را حکم می کند. آقانظری، گفت: افراد می توانند با پی بردن به فلسفه مضاف علوم انسانی، متوجه این نکته شوند که علوم انسانی فقط و فقط همان چیزی نیست که در آنجا آموخته اند و بایستی این علوم را در جامعه خودشان با توجه به فضای فرهنگی، اقتضائات جامعه و تجربیاتی که دارند، شکل بدهند. وی، با تاکید بر اینکه غرب در زمینه علوم انسانی، سابقه فعالیت 400ساله دارد، افزود:آنها نیروهای مهمی را حتی از میان اتباع سایر کشورها که در آنجا تحصیل می کردند، با برنامه ریزی مناسب و دقیق به کار گرفته اند و طبیعی است که به نتیجه مطلوب نیز دست یافته و امروزه محصول تلاش آنها در علوم انسانی فاصله بسیار زیادی تا سایر کشورها و به خصوص با ما دارد، که این فاصله به مراتب از فاصله ای که با آنها در سایر علوم مانند پزشکی داریم، بیشتر است. مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ادامه داد: در کشور ما به علوم انسانی به علت نداشتن منفعت مادی و کاربرد اقتصادی، به عنوان علوم درجه سوم و چهارم نگریسته شده و در زمانی که دانش آموزان در دبیرستان به مرحله انتخاب رشته می رسند، علوم انسانی به شکل علوم کم اهمیت و دسته سوم به آنها معرفی می شود. این نگاه به شکل دیگری در دانشگاهها هم وجود دارد که به طور کلی ناشی از دیدگاهی است که جامعه و نظام آموزشی در این زمینه دارد.