نگاهی به علل جامعه شناختی و روانشناسی بروز خشونت در افراد .........................................................
قزوین ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 26/01/87 داخلی.اجتماعی.جامعه.
غضب و درشتی، ضد نرمی و لطافت و در حقیقت به هر عاملی که موجب آسیب روانی، جسمی، ترس و ارعاب در جامعه شود، خشونت گفته می شود که معمولا با پرخاشگری همراه است و پرخاشگری نیز به هر نوع عمل خصمانه که از روی قصد و به منظور آسیب به فرد دیگر انجام شود، می گویند.
روانشناسان، جامعه شناسان و تحلیل گران مسائل اجتماعی عوامل بسیاری را در بروز خشونت موثر می دانند که شناخت علل و عوامل این ناهنجاری در جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا می تواند در ارائه راهکار برای حل این مشکل اجتماعی که نوعی کجروی نیز محسوب می شود، موثر باشد.
شاید مهمترین علل بروز خشونت، ناکامی ها، کمبودها، یادگیری خشونت در خانواده و جامعه، آموختن آن از طریق فیلم ها و سریال ها، برآورده نشدن نیازهای فرد، تحریک اطرافیان و برچسب زنی به فرد به عنوان پرخاشگر و عدم آگاهی از تبعات قانونی رفتار خشونت بار باشد.
دنیای بدون خشونت دنیایی است که در آن مشاهدات خود را بدون خشم و غضب بیان کنیم و یک آینه احساسی و انعکاس دهنده احساسات خود باشیم، از افراد به اندازه توانشان انتظار داشته باشیم و شرایط و محدودیت های آن ها قبل از هر نوع عکس العملی را مدنظر قرار دهیم.
آموزش در تمام سنین بخصوص کودکی از اهمیت بسیاری برخوردار است، یافتن راه حل منطقی و عاقلانه برای حل مشکلات و توانایی کنترل خشم و غضب در کاهش میزان خشونت در جامعه تاثیرگذار بوده که دراین میان نقش رسانه های گروهی در اطلاعرسانی و دوری از صحنه های خشونت بار بسیار پررنگ است.
توسل به دین اسلام از موثرترین عوامل پیشگیری از خشونت در جامعه است و احکام و احادیث مربوط به کنترل خشم و غضب، دعوت به صبر و گذشت و اعتقاد قلبی به عدل خداوند، درصد بالایی از آمار خشونت را کاهش می دهد.
یک کارشناس ارشد روانشناسی درباره علل بروز خشونت به خبرنگار ایرنا گفت: نظریات گوناگونی از جانب روانشناسان درباره علل موثر در شکل گیری خشونت مطرح شده، به عقیده "دلارد" خشونت از محرومیت و ناکامی نشات می گیرد، فرد ناکام به هر شی یا انسانی که در نظر او علت ناکامی اش باشد، خشونت می کند.
مرضیه درخشان اظهار داشت: از دیگر علل خشونت می توان اثبات برتری، ارضای حس خودخواهی، سوء استفاده از دیگران، ابتلا به بیماری های روانی و عدم اعتماد به نفس را نام برد.
وی ادامه داد: در خانواده هایی که اعضای آن در دوران کودکی شاهد خشونت پدر و مادر بوده یا خود مورد خشونت قرار گرفته اند امکان بروز خشونت یا تسلیم در برابر آن بیشتر است زیرا خشونت را امری طبیعی تلقی می کنند.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه "انواع خشونت را می توان به خشونت روانی، جسمی، مالی و جنسی تقسیم کرد"، گفت: به هر نوع گفتار و رفتار خشن که سلامت روحی و روانی افراد را به مخاطره می اندازد، خشونت روانی گفته می شود مانند: اهانت، تحقیر، فحاشی.
وی ادامه داد: خشونت جسمی به هر نوع رفتار خشونت آمیز نظیر ضرب وشتم، خفه کردن و اسیدپاشی که به آسیب و صدمه جسمانی منجر شود، می گویند و خشونت مالی شامل تحت فشار قراردادن، آزار و تبعیض مالی می گردد و به سوء استفاده و صدمه جنسی، مزاحمت، تجاوز به عنف و غیره خشونت جنسی گفته می شود.
یک استاد دانشگاه و دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی نیز گفت: شرایط اجتماعی تاثیر بسزایی در احساس نیاز به ابراز خشونت دارد، الگوهای رفتاری و فرهنگ سیاسی ـ اجتماعی خانواده و جامعه به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث شکل گیری خشونت در فرد می شود.
آزیتا حسینی با ذکر این که "بیکاری از مهمترین آسیب های اجتماعی در یک کشور و از عوامل اصلی پرخاشگری محسوب می شود" افزود:شرایط بداقتصادی ، عدم امنیت شغلی و اختلافات طبقاتی باعث می شود افراد رفتاری پرخاشگرانه از خود نشان دهند.
این روانشناس نوع فرهنگ موجود درجامعه،نابرابری دربرخورداری از امکانات و تفاوت های جنسیتی بین زنان و مردان را از دیگر عوامل بروز خشونت دانست.
وی اظهار داشت: در جامعه ما هنوز این نگرش نادرست در میان برخی وجود دارد که مردان را برتر از زنان می دانند و به همین دلیل در بسیاری مواقع مشاهده می شود که همین نگرش سبب بروز رفتار خشن و نامناسب با زنان می شود.
حسینی افزود: عدم رضایت زن از زندگی زناشویی و رفتار پرخاشگرانه مرد سبب ایجاد احساس محرومیت در زنان شده و چنین شخصی پس از مدتی سرکوبی احساسات، در نهایت ممکن است به رفتار خشونت آمیز دست بزند.
یک کارشناس ارشد جامعه شناسی با بیان اینکه "در تحلیل جامعه شناسی علل بروز خشونت می توان به پنج نظریه اشاره کرد" گفت: نخستین نظریه "برچسب زنی" است که طبق آن فردی که برچسب خشن یا اعمال کننده خشونت به او می خورد، به این رفتار ادامه می دهد و درپی تغییر رفتار خود برنمی آید.
سیده مریم حسینی فر افزود: نظریه دیگری که دراین ارتباط مطرح می شود "اجتماعی شدن" است، وقتی فرد در محیطی که از رفتار خشن حمایت می شود قرار می گیرد از طریق الگوبرداری رفتار خشونت بار را یاد گرفته و انجام این عمل برای او عادی می گردد.
وی ادامه داد: "نظارت اجتماعی" از دیگر نظریات مطرح درباره خشونت است ، هنگامی که نظارت و کنترل دقیق برای رفتار خشونت آمیز در خانواده و جامعه وجود نداشته باشد احتمال افزایش خشونت بالا می رود.
گاهی فرد ابزار و اهداف موجود در جامعه را قبول نداشته و پس از کناره ـ گیری به اعمال خشونت آمیز دست می زند که دراین صورت خشونت را می توان در قالب نوع سوم کجروی دانست.
حسینی فر تصریحکرد:طبق نظریه پنجم که نظریه پدیدارشناسی است می توان خشونت را خنثی کردن قانون از نظر اخلاقی،یادگرفتن خشونت در حین معاشرت با دیگران و یاس و ناامیدی که فرد به آن دچار شده دانست.
همچنین یک استاد دانشگاه و کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی عوامل موثر بر خشونت را به سه دسته زمینه فردی ،خانوادگی و اجتماعی تقسیم می کند.
رقیه پرهام، نیاز به توجه و احترام توسط دیگران، نیازهای جنسی و احساس تنهایی را از زمینه های فردی موثر بر خشونت ذکر کرد.
وی خاطرنشان کرد: در یک خانواده بی توجهی والدین به احساسات فرزندان ، اختلافات خانوادگی، یادگیری خشونت از اعضای خانواده و اجتماعی شدن ناقص فرد را به سوی خشونت سوق می دهد.
در محیط اجتماعی یادگیری خشونت توسط رسانه ها و فیلم ها،نابرابری طبقاتی یادگیری پرخاشگری از دوستان و همسالان ،تحریک اطرافیان ،مشکلات اقتصادی که در زمینه ازدواج جوانان وجود دارد و منطقه سکونت فرد(نظریه بوم شناسی ) در ایجاد احساس خشونت تاثیر زیادی دارد.
پرهام "فقر فرهنگی و عدم آگاهی از قوانین و حقوق رایج در جامعه را از دیگر علت های دست زدن به رفتار خشن ذکر کرد"و گفت: بی اطلاعی سبب می شود فرد به رفتاری دست بزند که از تبعات قانونی آن آگاهی ندارد، (اگرچه برخی از افراد با وجود آگاهی از نتیجه عملشان مرتکب خشونت می شوند.) وی افزود: آگاه ساختن افراد جامعه از قوانین موجود درارتباط با رفتار پرخاشگرانه، آموزش رفتار درست اجتماعی به فرزندان از سنین چهار یا پنج سالگی و درونی ساختن ارزش ها و اعتقادات مذهبی و آموزش صبر و گذشت می تواند در ایجاد جامعه ای آرام تاثیرگذار باشد. ک/4 3404/684 شماره 068 ساعت 11:01 تمام
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۸۷ - ۰۰:۰۱