خاطرات سه تن از رزمندگان دوران دفاع مقدس در هرمزگان .......................................................
بندرعباس ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 28/6/87 داخلی.اجتماعی.دفاع مقدس.
در آستانه دفاع مقدس سه تن از رزمندگان آن دوران در گفت و گوبا خبرنگار ایرنا، خاطرات تلخ و شیرین خود را بیان کردند.
این سه تن که ازهرمزگان بارها در جبهه های جنوب وغرب حضور داشته اند مهمترین عامل موفقیت در پیروزی را ایمان رزمندگان به خدا ، تبعیت از فرماندهی کل قوا و وحدت و همسبتگی و یکدلی دانستند.
این عده بیان کردند: دوران دفاع مقدس دانشگاه انسان سازی بود و انسانهای آن دوران درجنگ مثل فرشته بودند که به گفته شهید چمران جبهه دانشگاهی که نتیجه فارغ التحصیلی آن شهادت است.
مسوول فاوا(فناوری واطلاعات و ارتباطات ) سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان گفت:من در1360 پس از عضویت در بسیج از بندرعباس به منطقه جنگی اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم.
سرهنگ دوم پاسدار حسن ماندگاری افزود:درسال 61عضو رسمی سپاه شدم و برای بار دوم به جبهه اعزام شدم و در عملیات والفجر سه و همچنین در عملیات والفجر هشت ، منطقه ناو شرکت کردم.
وی ادامه داد: شرکت در عملیاتهای کربلای چهار وپنج بعنوان مسوول مخابرات ناوتیپ کوثر و در بقیه عملیاتها از جمله عملیات والفجر هشت آرپی جی زن بودم.
وی که سابقه دوسال حضور در جبهه را در کارنامه دوران دفاع مقدس دارد می افزاید: سراسر جبهه خاطره بود بویژه در عملیاتها که یکی ازاین عملیات والفجر سه بود که در منطقه عملیاتی دهلران به سمت مهران شب به شکار تانکهای دشمن می رفتیم.
ماندگاری گفت:درهمین حین چند نفراز همرزمان درکمین دربرابر چشم ما شهید و زخمی می شدند تا اینکه یکی از رزمندگان توانست خود را به یک بلدوزر دشمن برساند،آن را روشن کرد وقتی بعثی ها فهمیدند در شب صدایی می آید به حساب اینکه ایرانی ها با تانک به آنها حمله می کنند 60تا70نفرازآنها از ترس تسلیم شدند و ما آنها را به اسارت گرفتیم.
ماندگاری اظهارداشت: اکثر رزمندگان زمزمه با خدا ، ذکر دعا ورد زبان روزانه آنها بود وبزرگترین افتخار آنها عبادت ویاد خدا بود ویکی دیگر از امتیازات این بود که شخصا برای شهادت در راه خدا آمده بودند و به استقبال شهادت می رفتند.
وی افزود: ما باید این روحیه را در جوانان حفظ کنیم زیرا یکی از عواملی که دشمنان بویژه آمریکا جرات رویارویی با کشورمان را نداردهمین روحیه شهادت طلبی است.
وی گفت:دیروزتحت رهبری امام (ره ) وامروز رهبر معظم انقلاب مردم با روحیه کشورمان برای حفظ از کیان این نظام مقدس آماده هستند.
مسوول تربیت وآموزش سپاه امام سجاد(ع) هرمزگان نیز گفت: من از سال دوم راهنمایی درسال 1361 به جبهه اعزام شدم جمعا 76 ماه در جبه های جنوب وغرب اعم آبادان ،خسروآباد ،خرمشهر، شلمچه،هور،مهران ،دهلران ،قصر شیرین ،سرپل ذهاب ،مریوان وسردشت و فاو بودم.
سرهنگ بختیار صالحی افزود:درعملیات والفجر مقدماتی،والفجرسه، والفجر هشت ، کربلای یک ،4 و 5 و آخرین آن هم تک شلمچه در خردادماه 67 شرکت داشتم.
وی بیان کرد:چون بچه های هرمزگانی با دریا و ساحل آشنایی داشتند ازآنها در مناطق دریایی بیشتراستفاده می شد گردان 422 لشکر ثارالله هم که فرزندان هرمزگانی درآن بودنددراین مناطق حضورداشت و نقش بسزایی در عملیات دریایی بویژه والفجر هشت و فاو ایفا کرد.
وی ادامه داد: درآخرین های ماه مبارک رمضان در خط پدافندی شلمچه در گردان 422از زیرمجموعه لشکر ثارالله که عموما رزمندگان از استان هرمزگان بودند بچه ها از خدا می خواستند به آنها عیدی بدهد.
وی افزود: درهمین حین برغم اینکه فاصله ما با نیروهای بعثی خیلی نزدیک بود ولی هواپیماهای خودمان خط روبرویی را بمب باران کردند بدون اینکه به رزمندان ما آسیب برسد.
وی ، یکی از خاطرات خود را در عملیات والفجر مقدماتی ذکر کردوگفت: تا بچه ها فهمیدند رمز این عملیات یا ابوالفضل است آب قمقمه های خود به یاد تشنه لبان کربلا خالی کردند.
وی که خود هفت بار زخمی شده وجانباز 25 درصد است،ایثارومقاومت رزمندگان را غیر قابل توصیف عنوان کرد و افزود: همه این کارها به لطف خدا وائمه بود که پشتیبان خوبی برای فرزندان این آب و خاک بودند.
وی بیان کرد: وقتی فردی با شناسنامه برادر بزرگتر خود به جبهه می آمد و یا سن خود را به نحوی بالا می برد و برخی خانواده خودشان نام فرزندانشان برای حضور در جبهه می نوشتند همه از شور و عشق حضور در صیانت از این انقلاب بود.
معاون تربیت بدنی سپاه امام سجاد(ع)هرمزگان که اهل بندرلنگه است می گوید: من متولد 1341 از بندرلنگه و درسال 59 ازطریق بسیج وارد سپاه وبرای اولین بار درآن سال به منطقه ای بنام مگاسیسم سوسنگرداعزام شدم.
سرهنگ غلامحسین روباری افزود: این منطقه در دست دشمن بود ظرف 48 ساعت با همت رزمندگان آزاد شد ولی فاصله ما با عراقی ها کمتر از 100 متر بود.
وی که سابقه پنج سال جبهه در کارنامه دوران دفاع مقدس دارد گفت: برخی مواقع مثلا 5/1 سال در عملیات طریق قدس وبعد از آن در منطقه بودم و بغیر از حصر آبادان در بقیه عملیات شرکت داشتم.
وی ازجمله این عملیات را رمضان،طریق القدس وکربلای 4 و5،والفجر مقدماتی و مرصاد ذکر کرد وافزود: از همه این عملیات خاطره دارم و فرمانده گروهان هم بودم.
وی یکی ازاین خاطرات درا در عملیات رمضان ذکرکرد وگفت: دراین عملیات یکی از دسته های 22 نفره سمت راست قرار بود به لشکر امام حسین (ع)ملحق شود که در حین عبورازکانال نیروهای عراقی کمین کردند و21 نفر از رزمندگان بوسیله رگبار گلوله تیربار شهادت رساندند.
وی ادامه داد: من هم که فرمانده وبودم تا به سمت کانال رفتم از قسمت ران زخمی وبه بیمارستان صحرایی منتقل شدم وپس از درمان روز بعد به منطقه برگشتم ولی همه فکر می کردند من شهید شدم.
وی، یکی دیگر از خاطرات مربوط به یکی از رزمندگان بنام یوسف عزیز زاده که فرمانده گروهان بود عنوان کرد وافزود: ایشان همواره جنگ تن به تن با عراقی ها داشت و به دنبال تانک می دوید تا نارنجک در لوله تانک بیاندازد تا منفجر شود.
وی ادامه داد : در عملیات مرصاد پس از اینکه هفت تا هشت تانک عراقی با همین شیوه منجفر کرد عراقی ها با ضربه گلوله مستقیم تانک او را زخمی کردند و به یکی از همرزمان خود به نام حمید دولتی گفته بود من زنده نمی مانم و ایشان هم پلاک دوم عزیز زاده با خود آورده بود.
وی افزود: روز بعد که عراقی ها درحال پاکسازی منطقه بودند که او را با خود به اردوگاه بردند و دو سال بعنوان اسیر در عراق درشرایط سختی نگهداری می شد.
وی گفت: این رزمنده وجانباز وآزاده بدلیل عدم رسیدگی از سوی نیروهای عراقی وحتی نام آن بعنوان اسیر به صلیب سرخ اعلام نشد جانباز شیمیایی 70 درصد است.
وی که خود جانباز شیمیایی است افزود: چنین انسانهایی بعنوان شهید زنده درپیرامون ما هستند که با چه شرایط سختی زندگی می کنند وحداقل به آنها سرکشی کنیم و کمک کنیم درد ورنج آنها کم شود. ک/4 668/667/675 شماره 234 ساعت 14:25 تمام