سردار مهدی باکری ، شهیدی که خدا او را پاکیزه پذیرفت ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 87/12/20 اجتماعی.فرمانده لشکر عاشورا.شهیدمهدی باکری تبریز- سردار شهید مهدی باکری، از فرماندهان دلیر و شجاعی لشکر 31 عاشورا بود که خداوند او را پاکیزه پذیرفت.
... خدایا چگونه وصیت نامه بنویسیم درحالیکه سرتاپا گناه و معصیت و سراپا تقصیر و نافرمانی هستم، گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم، ولی ترسم از این است که نیامرزیده ازدنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم، یارب العفو، خدایا نمیرم درحالی که از ماراضی نباشی،ای وای که سیه روز خواهم بود. خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی، هیهات که نفهمیدم.
خون باید می شدی و در رگهایم جریان می یافتی و سلول هایم یا رب یا رب می گفت ...
خدایا! مرا پاکیزه بپذیر آنچه گذشت بخشی از وصیت نامه شورانگیز یکی از شجاعترین و دلیرترین فرماندهان لشکر 31 عاشورا بود، فرماندهی که به سبب خلوص و ایمان مثال زدنی اش طی عملیات بدر به شهادت رسید و تا کنگره عرش به پرواز در آمد.
شهید مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد. در همان اوایل کودکی مادرش را ازدست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در ارومیه به پایان رساند و سپس در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
دردانشگاه با این که به خاطر شهادت برادرش علی باکری همیشه تحت نظر ماموران ساواک بود، اما به فعالیت مذهبی و سیاسی خود ادامه می داد.
مطالعه کتاب و لایت فقیه امام خمینی (ره ) نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در نابودی گروهک های ضد انقلاب در کردستان نقش موثری داشت.
همزمان با خدمت در سپاه 9 ماه به عنوان شهردار ارومیه و مدتی هم با سمت دادستان دادگاه ارومیه و مسوول جهادسازندگی استان آذربایجانغربی ادای وظیفه نمود.
ازدواج شهید باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود که بلافاصله بعد از ازدواج به جبهه های نبرد شتافت و درعملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف مشغول نبرد گردید.
چند بار از ناحیه چشم، سینه و کمر زخمی گردید.
شهید باکری، به خاطر صفا، خلوص و رشادت های زیادش به فرماندهی لشکر 31 عاشورا منصوب گردید و دست به حماسه آفرینی های به یاد ماندنی زد.
در عملیات حماسی خیبر که در جزیره مجنون انجام شد، برادرش حمید قایم مقام لشکر، غریبانه به شهادت رسید.
مهدی در نامه ای به خانواده اش شهادت حمید را نتیجه توجه و عنایت خداوند دانست.
با شهادت حمید همه در پی این بودند که پیکر او را به عقب بیاورند. این موضوع را به مهدی گفتند. مهدی با بی سیم پرسیده بود: حمید را به همراه دیگر شهدا می آورید؟ مرتضی یاغچیان گفته بود که خودتان می دانید که زیر این آتش شدید نمی توانیم بیش از یک شهید به عقب منتقل کنیم.
مهدی گفته بود : هیچ فرقی بین حمید و دیگران نیست. اگر دیگر شهدا را نمی شود به عقب بیاورید، پس حمید هم پیش دوستان شهیدش باشد بهتر است.
در روزهای آخر اسفند ماه 1363 عملیات بدر آغاز شد. اولین گردان لشکر عاشورا به سرعت از دجله می گذرد و به قلب دشمن یورش می برد. مهدی و نیروهایش ضربات مهلکی بر ارتش عراق می زنند. در روز 25 اسفند ماه مهدی و عده کمی از نیروهای جان برکف با خمپاره 60 و کلاش و آرپی جی در برابر نیروهای تا دندان مسلح عراقی مقاومت می کنند. در قرارگاه کربلا فرهاندهان ارشد سپاه سعی فراوانی بر راضی کردن مهدی به بازگشت به عقب می کنند. اما به پیام های بی سیم و پیک هایی که دم به ساعت او را به عقب فرار می خوانند توجهی نمی کند.
در لحظات آخر مهدی، راکت انداز آرپی جی هفت بر دوش به دشمن حمله می کند.
گلوله ای بر سرش می خورد و به سختی مجروح می شود. بسیجی ها فرمانده رشیدشان را به قایق می رسانند. مهدی غرق در خون برای آخرین بار به آن ها نگاه می کند. قایق از ساحل جدا می شود و علیرضا تندرو قایق را به سرعت به سوی عقب می برد. اما در میانه راه مهدی و علیرضا آماج گلوله های دشمن قرار می گیرند و بعد موشکی در دل قایق منفجر می شود و پیکر نیمه جان مهدی و علیرضا راهی دریاها می شوند.
پس از شهادت مهدی، امام خمینی (ره ) در پیامی از او به عنوان شهید اسلام یاد کرد و مقام معظم رهبری فرمودند: درود بر روان پاک، مومن، صادق، انقلابی، فداکار و سردار شجاع که عهد پایدار خود با خدا را به سرآورد و خون پاک خود را نثار کرد و به فیض بی بدیل شهادت نائل آمد.
مهدی در وصیت نامه اش نوشته است خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی ! هیهات که نفهمیدم و چقدر لذت بخش است انسان آماده دیدار ربش باشد. اما چه کنم که تهی دستم ؟ خدایا! تو قبولم کن دوست دارم وقتی شهید می شوم جسدم پیدا نشود تا یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم.
خدایا مرا پاکیزه بپذیر هنوز که هنوز است بسیجیان سوخته دل لشکر عاشورا چشم به آب های جنوب دارند که چه زمانی آقا مهدی باز می گردد اما این آرزوی مهدی بود که پیکرش زمین را اشغال نکند. مهدی به دریا پیوست ! 7223/518/587/501 شماره 207 ساعت 17:59 تمام
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۰:۰۱